شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا

معماری اسلامی بازتابی از هنرهای متنوع


معماری اسلامی بازتابی از هنرهای متنوع

اخیرا کتاب «اسلام, هنر و معماری» زیر نظر مارکوس هاتشتاین و پیتر دیلیس, با ترجمه فارسی گروهی از مترجمان زیر نظر هرمز ریاحی به همت نشر پیکان منتشر شده است این کتاب, تحول تاریخی در کشور ها و پهنه های اسلامی و سلسله های حاکم بر آن را پی می گیرد و گوناگونی عظیم شکل های بیان هنری از بدو اسلام تا عصر حاضر را به تصویر می کشد و

اخیرا کتاب «اسلام، هنر و معماری» زیر نظر مارکوس هاتشتاین و پیتر دیلیس، با ترجمه فارسی گروهی از مترجمان زیر نظر هرمز ریاحی به همت نشر پیکان منتشر شده است. این کتاب، تحول تاریخی در کشور‌ها و پهنه‌های اسلامی و سلسله‌های حاکم بر آن را پی می‌گیرد و گوناگونی عظیم شکل‌های بیان هنری از بدو اسلام تا عصر حاضر را به تصویر می‌کشد و عناصر بنیادی معماری اسلامی را بررسی و تحلیل می‌کند. نشست هفتگی شهرکتاب سه‌شنبه پنجم مهرماه به نقد این کتاب اختصاص داشت که با حضور هرمز ریاحی، مجدالدین کیوانی، فریبرز مجیدی و دکتر حسن بلخاری و دکتر علی‌اصغر محمدخانی برگزار شد که اکنون گزارشی از سخنان بلخاری و محمدخانی از نظر شما می‌گذرد.

● بلخاری: اتهامی بی اساس به هنر اسلامی

این اثر بسیار نفیس است و باید به عنوان یک کتاب مرجع در دست دانشجویان و محققان قرار داشته باشد. هنر و معماری اسلامی از جمله هنرها و معماری‌هایی است که همچنان متهم به فاقد ریشه بودن است، هنر اسلامی متهم است که یک هنر التقاطی و کاملا استخراجی است و اصالتی ندارد. در دهه اخیر این اعتقاد شاه‌‌بیت برخی مقالات و آثار استادان دانشگاه هاروارد است، البته در میان اندیشمندان و متفکران کشور هم کسانی هستند که با این نظر موافق‌اند. آنها معتقدند دین اسلام بشدت بر هنر سخت گرفته و حد زده است؛ بنابراین، این دین نمی‌توانست موجد و مولد هنر و معماری باشد. از سوی دیگر تمدن اسلامی بشدت به هنر و معماری نیاز داشت، چون اصولا تمدن به هنر و معماری نیاز دارد، تمدن‌ها به هنر و معماری از نان و آب بیشتر نیاز دارند؛ چون هنر و معماری جلوه زیبایی‌شناسانه روح پرشکوه انسان است، لذا چون همه تمدن‌ها صاحب زیبایی بودند هنرمندانی هم داشتند.

این منتقدان می‌گویند اسلام به خاطر نگاه خاصی که به هنر و معماری داشت و حدودی که به جای حقوق وضع کرد، حد ایجاد کرد و در نهایت نتوانست عرصه‌ای برای رشد هنرها درست کند، ولی چون نیازمند بود از هنر ایران، بیزانس، مصر و... استفاده کرد. بنده با این نظر و اعتقاد مخالفم و یکی از ادله بطلان مطلق این نظر آثاری مانند همین اثر «اسلام، هنر و معماری» است؛ در این کتاب تاریخ هنر و معماری اسلامی موجز و مختصر و مستند بر دقیق‌ترین سندها و بهترین تصویرها به رشته تحریر درآمده که دلیل محکمی بربطلان این نظریه است؛ لذا نخستین اهمیت چنین کتبی را این می‌دانم که می‌تواند به اعتقاد مخالفان هنر اسلامی پاسخ دهد؛ از این لحاظ این اثر بسیار ارزشمند است.

در قلمرو هنر و معماری کتاب زیاد وجود دارد، اما کتاب مرجع کم است. به دانشجویان دوره دکتری می‌توانم توصیه کنم که از این کتاب در مقالات خودشان ارجاع می‌خواهم و مدرسان دانشگاه می‌دانند که چقدر منابع درسی مهم است و به خاطر قلت و فقری که در این عرصه وجود دارد، ترجمه و نشر چنین کتابی را بسیار ارزشمند می‌دانم. جامعیت این اثر را می‌ستایم و به همین دلیل آن‌را به عنوان یک کتاب مرجع ارزیابی می‌کنم، ترجمه این اثر حقیقتا عالی است، مترجمان این کتاب از برجستگان این حوزه هستند. ترجمه را بازنویسی یک متن نمی‌دانم، بلکه بازآفرینی آن متن می‌دانم. یقین دارم که مترجم بویژه اگر مترجم قابلی باشد متن را مجدد می‌آفریند و مطلق حمل بلاواسطه نمی‌کند، البته مساله امانتداری به جای خود محفوظ است و باید رعایت شود. بازآفرینان معمولا و اغلب امین و امانتدار هستند، شاید صداقت در امانت آنها را به تخصص بازآفرینی متن رسانده است؛ لذا مستند به این معنا و با آشنایی با مترجمان، آنها اوج تخصص خود را بروز دادند و حقیقت معنا عالی منتقل شده است. از نظر جامعیت هم اثر بسیار جامع است، به عنوا ن مثال برخی محققان در نوشتن آثاری مشابه این، وارد هنر فرش و سفال نشدند، سفال‌گری، پیکره‌ها، ظروف و... همه موارد به نحوی مورد توجه محققان واقع شده است؛ از جمله هنر معماری. هنر بر معماری جامعیت دارد و معماری از جمله شقوق هنر است، پس چرا معماری معمولا در کنار هنر به صورت یک ساخت منفک بیان می‌شود؟ علت این است که در جهان سنت بویژه در تمدن اسلامی، معماری بازتاب بسیاری از هنرها بوده است. در تمدن اسلامی معماری تابلویی از کتبیه‌ها و آیات قرآن است.

در تمدن اسلامی، یادگاری که خدا از خود برای ما فرستاده است کلمه است، در مسیحیت یادگار خداوند، خدای متجسمی به اسم مسیح بود؛ لذا در تمدن مسیحیت و بودایی به دلیل وجود تجسد، هنرهای تجسمی اوج گرفت، اما چون در تمدن اسلامی یادگار ما از خداوند، کلمه و قرآن بود، نگارش کلمه در اوج قرار گرفت. خوشنویسی هنر اول ماست، معماری پیشانی این زیبایی و هنر و یادگار الهی شد. معماری چون به نحوی بیانگر حضور همه هنرها بود، موجودیتی در عرصه نظر موجودیتی مستقل یافت و نه در عرصه عمل.

● ویژگی‌های کتاب اسلام، هنر و معماری

تاکنون در هیچ اثری که درباره بررسی تاریخ هنر اسلامی است، ندیدم که به «جزری» اشاره شود؛ شاید به ابن هیثم اشاره ‌شود، از یکی از استادان دانشگاه هاروارد شنیدم که مبسوط‌ترین تعریف زیبایی در جهان اسلام متعلق به ابن هیثم است و کتابی با عنوان معنا و مفهوم زیبایی در المناظر و تنقیح المناظر نوشتم. چون ابن هیثم در کتاب المناظر ۲۲ عامل را در رخ دادن زیبایی در ادراک ما بیان می‌کند ولی این‌که نام جزری و برخی از مهندسان فنی مسلمان در کتاب تاریخ هنر حقیقتا کمتر در جایی دیدم، یکی از موارد خوب و ارزشمند این کتاب اشاره به مهندسی هیدرولیک و عظمت علم فنی مسلمان‌ها در قرن سوم و چهارم است.

محمدخانی: کتاب اسلام، هنر و معماری فقط درباره هنر و معماری نیست بلکه تاریخ دوره اسلامی و حاکمان آن دوره و کشورها و تحولات آن دوره و این ‌که چه مناطقی از لحاظ جغرافیایی زیر نفوذ چه حاکم و دوره‌ای بوده و چه تحولاتی داشته‌اند را بخوبی نشان می‌دهد

تصاویر کتاب و عکس‌ها فوق‌العاده عالی است، متنی که مطالعه می‌شود بلافاصله تصویرش هم در کنارش وجود دارد. چاپ اثر هم بسیار عالی است و حقیقتا متن‌های تصویری با خواننده صحبت می‌کنند. در مواردی جزئیات بسیار عالی تحریر شده و به ۲ نظریه فلسفه هنر اسلامی اشاره بسیار خوبی کرده است. برای اولین بار بود که من با اصطلاح جامعه‌شناس هنر اسلامی، یعنی ابن خلدون در این کتاب آشنا شدم، اگرچه این موضوع را باز نکرده و براحتی گذر کرده است، اما اینقدر عالی بود که مرا وسوسه کرد مقاله‌ای درباره جامعه‌شناسی هنر ابن خلدون بنویسم.

بیان مؤلفان مقالات درباره اسلام صادقانه است، مستحضر هستید با این‌که جهان امروز، ضد اسلام است، ولی در ساحت چنین فضایی نویسندگان خیلی صادقانه مطالب را درباره اسلام بازگو کردند و به صورت کامل خود را از سیطره غالب رسانه‌ها نجات دادند و مطالب هم مختصر و صادقانه بیان شده است. مثلا بر عقلانیت اسلام و آزادی انسان و این‌که ایمان نتیجه عقلانیت است اشاره کردند. مثلا نوشته‌اند جهان چون تابع قوانین عقلانی است، پس عقل می‌تواند آنها را بشناسد و تقلید کند و این یک آموزه اسلامی است که نویسندگان به آن اشاره کردند.

در بخشی از کتاب نویسندگان به اجتهاد اشاره کردند و این‌که اجتهاد در اهل سنت مسدود شد و در شیعه مفتوح ماند که این حرف و سخن بسیار درستی است، افتخار شیعه به این است که این باب را نبست اما در طول تاریخ ما هم دچار قشری‌گری‌‌های خاص خودمان شدیم، ولی حداقل این باب اجتهاد برای ما مفتوح است، ریشه جهاد و اجتهاد، جهد است، اما مستحضر هستید برخی کلمات دارای یک ریشه هستند ولی در فضای روانشناختی کاربرد گاهی بشدت متمایز می‌شوند، در مورد ترجمه اجتهاد و جهاد ظاهرا به این فضای روانشناختی توجهی نشده است، این‌که ما هنگامی که از اجتهاد سخن می‌گوییم از مبارزه و رزم سخن نمی‌گوییم، از جهد و سعی بلیغ برای ادراک دقیق یک معنا که معنای اصلی فقه است صحبت می‌کنیم.

بحث کتاب در مورد شیعه و عقل، کامل نیست، البته حرجی هم نیست؛ در بررسی تطبیقی ۵ فرقه اصلی اسلامی حنبلی‌ها، شافعی‌ها، مالکی‌ها و حنفی‌ها و شیعه. مؤلفان کتاب حنفی‌‌ها را از نظر تعقل برجسته دانستند در حالی که حقیقت قضیه این است که تنها فرقه از این ۵ فرق که عقل را جزو ادله اربعه آورده شیعه است، هیچ فرقه‌ای را نمی‌بینیم که عقل را در کنار قرآن قرار داده باشد جز شیعه. نویسندگان ظاهرا در این معنا اشراف نداشتند، در کتابی هم که محور تاریخ هنر و معماری است اشتباه در این امر چندان دور از انتظار نیست.

در مورد ایران هم رویکرد نویسندگان ضعیف است، البته این خاص این کتاب نیست و دیگر نویسندگان هم این گونه رفتار کردند. برای من خیلی عجیب است که کتاب در تاریخ معماری اسلامی نوشته شود و از قوام‌الدین شیرازی ـ معمار بزرگ گوهرشاد ـ صحبت به میان نیامده است و اصلا بازتاب سمرقند و بخارا و... بدون حضور قوا‌م‌الدین و معماری ایرانی به معنای جغرافیایی امروزی غیرممکن است. از دوره تیموری بحث می‌شود اما از گوهرشاد بحث نمی‌شود.

● محمدخانی: کتابی فراتر از مباحث هنر

این کتاب مرجع و منبع، زیر نظر محققان آلمانی به این زبان منتشر شده است که ۲۰ نفر از محققان کشورهای مختلف که بیشتر آنها آلمانی بودند مجموعه مقالات این اثر را نوشتند و ۱۰ نفر از مترجمان زیر نظر هرمز ریاحی، این کتاب را به زبان فارسی ترجمه کردند.

این کتاب تحول تاریخی را در کشورهای اسلامی و شرایط تاریخی این کشورها و سلسله‌های حاکم در آن دوره‌ها را معرفی می‌کند و شکل‌های مختلف بیان هنری را هم در معماری و هم در هنرهای تجسمی و تزئینی تا عصر حاضر به طور مبسوط تحلیل و بررسی و تحولات و تطور سیر هنر و معماری را اشاره و بیان می‌کند. خواندن این کتاب را برای دانشجویان هنر و معماری یک ضرورت می‌دانم و توصیه می‌کنم که کتاب بالینشان باشد و دیگر علاقه‌مندان حوزه‌های دیگر هم مانند تاریخ و جغرافیای هنری هم می‌توانند از آن استفاده کنند. کتاب به زبان‌های مختلف ترجمه شده است. هفته گذشته در فلورانس بودم، به برخی از دوستان و همکاران گفتم که هفته آینده کتاب اسلام، هنر و معماری در شهر کتاب نقد و بررسی می‌شود، یکی از استادان معماری ترجمه ایتالیایی این کتاب را به من نشان داد و گفت یکی از مأخذ اصلی دانشگاه‌های ایتالیا و فلورانس در معماری این کتاب است و بوده مهم است.

این کتاب فقط درباره هنر و معماری نیست، بلکه در آن تاریخ دوره اسلامی و حاکمان آن دوره و کشورها و تحولات آن دوره و این را ‌که چه مناطقی از لحاظ جغرافیایی زیر نفوذ چه حاکم و دوره‌ای بوده و چگونه تحولات داشتند، بخوبی نشان می‌دهد و هم جغرافیا و هم حاکمان و هم چگونگی ارتباط هنرمندان با حاکمان و هم شاکله اصلی بحث کتاب که معماری و هنر است، توضیح داده می‌شود.

ارتباط هنر اسلامی با امر قدسی و معرفت قدسی در این اثر بحث شده است، در مقدمه‌ای که در ابتدای کتاب وجود دارد، بسیار خوب این مسائل توضیح داده شده است و بعد وارد بحث تحول هنر و معماری اسلامی می‌شود. دومین مساله ارتباط هنر و معماری اسلامی با حکمت و الهیات است، سومین ویژگی این کتاب مقایسه میان آثار اسلامی ایران با آثار دیگر کشورهای اسلامی و شباهت‌ها و تفاوت‌های آن است. در فصل ایران این مباحث بیان شده است.

نکته دیگر قابل ذکر این کتاب، تصویرهای ارزشمند با توضیحات درباره این تصاویر در کنار مطالب کتاب است که به فهم و درک مطالب کتاب کمک می‌کند و می‌تواند خواننده را هم از لحاظ تصویری با حوزه‌های معماری آشنا کند و هم با مطالبی که ذکر می‌شود پیوند وثیقی دارد. مقدمه کتاب خود دارای یک دوره تاریخ اسلام است که از چگونگی پیدایش دوره اولیه اسلامی تا دوره‌های بعد را در برمی‌گیرد، مقاله اول آن که بسیار خواندنی است به هنر و فرهنگ دنیای اسلام می‌پردازد و مسجد را به عنوان رکن مهم هنر اسلامی و ویژگی‌های آن در کشورهای مختلف بررسی می‌کند و به علم و فلسفه در دنیای اسلام می‌پردازد، اگرچه بسیار مبسوط نیست ولی بسیار سودمند است، اشاراتی به نظریه‌های زیبایی‌شناختی در آن دوره‌ها می‌کند تا وارد بحث اصلی کتاب شود.

این اثر رابطه میان معنا و صورت را در میان نظریه‌پردازان اسلامی توضیح می‌دهد و دانشمندان اسلامی که در این حوزه خیلی نقش داشتند مانند ابن هیثم که در نظریه نور بسیار نقش داشته است یا کتاب رسائل اخوان‌الصفا که بر هنر و معماری دوره‌های بعد تأثیر بسیاری داشته، بررسی می‌شود.

سید‌حسین امامی