جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا

نجوا یا سخن درِ گوشی


نجوا یا سخن درِ گوشی

قرآن کریم درباره نجوا و سخن درِ گوشی, توصیه هایی دارد که آن ها را در آیات متعدد مطرح کرده است در بعضی آیات, به طور کلی سفارش دارد که در سخنان در گوشی و نجواهایتان تقوا را رعایت کنید و توجه داشته باشید که خداوند سخنان محرمانهٔ شما را می شنود

یکی دیگر از آداب اسلامی در معاشرت، این است که در مجالس عمومی، که دیگران هم نشسته‌اند و ما را می‌بینند، از سخن گفتن درِ گوشی و به اصطلاح، پچ‌پچ کردن، بپرهیزیم. در جمعی که افراد مختلف حضور دارند، اگر دو نفر با هم به طور خصوصی و درِ گوشی صحبت کنند، طبعاً این کار سبب رنجش دیگران می‌شود و برایشان سؤال‌انگیز است که چرا می‌خواهند مطالبی را از آنان پنهان دارند و چرا آنان را نامحرم و بیگانه می‌دانند؟

البته در بعضی موارد، ممکن است این کار ضرورت پیدا کند؛ مانند آن که باید یک مسئله‌ای خصوصی را به کسی بگوید و نمی‌خواهد دیگران بفهمند. در این صورت، اگر بتواند باید آن را در جایی که دیگران نباشند به او بگوید؛ اما گاهی وقت تنگ است و باید زودتر، مطلب را به او گفت، هرچند که در بین جمع باشد. در این صورت، سخن گفتن درِ گوشی، اشکالی ندارد؛ مانند آن که مسئله‌ای مربوط به مسائل حکومتی یا اسرار نظامی باشد که نباید دیگران از آن مطلع شوند.

● دیدگاه قرآن درباره نجوا

قرآن کریم درباره نجوا و سخن درِ گوشی، توصیه‌هایی دارد که آن‌ها را در آیات متعدد مطرح کرده است. در بعضی آیات، به‌طور کلی سفارش دارد که در سخنان در گوشی و نجواهایتان تقوا را رعایت کنید و توجه داشته باشید که خداوند سخنان محرمانهٔ شما را می‌شنود. بنابراین، چیزی نگویید که خلاف مصلحت اسلام و خلاف تقوا باشد.

در بعضی آیات، نجواهای خلاف مصلحت را منع کرده، مردم را از ارتکاب آن برحذر می‌دارد. و سرانجام، در بعضی دیگر از آیات، نجوا را در حالت ضرورت و با انگیزه‌های صحیح مجاز دانسته است و برخی از موارد استثنایی را نام می‌برد.

در اینجا آیات نجوا را گروه‌بندی کرده و سپس مطالب لازم را یادآوری می‌کنیم:

الف ) بعضی آیات حاکی از آنند که خداوند از راز نجواکنندگان آگاه است و به حساب آنان می‌رسد. این آیات، بیش‌تر جنبه تهدید دارند؛ مانند:

آیا نمی‌بینی که خدا از آن‌چه در آسمان و زمین است، آگاهی دارد؟ هیچ رازی را سه کس با هم زیرگوشی نگویند مگر آن که خدا چهارم آن‌ها باشد و پنج کس نگویند جز آن که خدا ششمین آن‌ها باشد و نه کم‌تر و نه بیش‌تر از این نگویند مگر آن که خدا هر کجا که باشند، با آنان است و سپس در قیامت، آن‌ها را به اعمال و کردار خود خبر خواهد داد که او به همه چیز دانا است.

(اَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مٰا فِی السَّمَوٰاتِ وَ مٰا فِی الْاَرْضِ مَا یَکُونُ مِنْ نَجْوَیٰ ثَلاَثَهٍٔ اِلاَّ هُوَ رَابِعُهُمْ وَ لاَ خَمْسَهٍٔ إِلاَّ هُوَ سَادِسُهُمْ وَلاَ اَدْنیٰ مِنْ ذٰلِکِ وَلاَ أَکْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مٰا کٰانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیَامَهِٔ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ) (سورهٔ مجادله، آیهٔ ۷)

و مانند:

ما از خود آنان به سخنان رمزی و زیرگوشی، که به هنگام شنیدن گفتار تو می‌گویند و می‌شنوند، آگاه‌تریم آن‌گاه که ستمکاران می‌گویند: جز از مردی سحرزده پیروی نمی‌کنید.

نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ وَ اِذْ هُمْ نَجْوَیٰ اِذْ یَقُولُ الْظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً (سورهٔ اسراء، آیهٔ ۴۷)

و مانند:

آیا نمی‌دانند که خدا از راز و رمز و نجوای آنان آگاه و دانای به غیب‌ها است؟

(اَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْوٰاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلّٰامُ الْغُیُوبِ) (سورهٔ توبه، آیهٔ ۷۸)

و آیهٔ:

آیا گمان دارند که ما راز و رمز و نجوایشان را نمی‌شنویم؟ آری می‌شنویم و فرستادگان ما نزدشان هستند و آن‌ها را می‌نویسند.

(أَمْ یَحْسَبُونَ اَنَّا لٰا تَسْمَعُ سِرَّهُُمْ وَ نَجْوٰاهُمْ بَلیٰ وَ رُسُلُنٰا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ) (سورهٔ زخرف، آیهٔ ۸۰)

ب ) برخی آیات ظهور در مذمت یا نهی از هر نجوایی به طور مطلق دارند؛ مانند:

آیا آنان را ندیدی که از نجوا و راز گفتن منع شدند سپس بازگشتند به آن‌چه که از آن منع شده بودند؟

(أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ نُهُواْ عَنِ النَّجْوَیٰ ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا نُهُوا عَنْهُ) (سورهٔ مجادله، آیهٔ ۸)

و مانند:

سخن زیرگوشی و نجوا یک کار شیطانی است برای آن‌که مؤمنان را غمگین و نگران سازد.

(إِنَّمَا النَّجْوَیٰ مِنْ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنوُا) (سورۀ مجادله، آیهٔ ۱۰)

و مانند:

هیچ خیر و صلاح در نجواهایشان نیست مگر آن کس که در نجواهای خود به دادن صدقه یا انجام کار خوب و یا اصلاح میان مردم فرمان دهد.

(لاَ خَیْرَ فی کَثِیرٍ مِنْ نَجْوٰاهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍٔ أَوْٕ مَعْرُوفٍ أَوْ اِصْلاَحٍ بَیْنَ الْنَّاسِ) (سورهٔ نساء، آیهٔ ۱۱۴)

این آیه، به ظاهر هرگونه نجوا و سخن زیرگوشی را مذمت کرده و تنها برخی از موارد نجوا را از این حکم استثنا کرده است.

ج ) بعضی از آیات، نجوا را بر دو بخش کلی تقسیم کرده‌اند: یکی از دو بخش را نهی و به دیگری فرمان می‌دهند؛ مانند:

این کسانی که ایمان آورده‌اید! هرگاه سخنی به راز می‌گویید (مواظب باشید که) هرگز بر بزهکاری و دشمنی و مخالفت با رسول مگویید و براساس نیکی و خداترسی نجوا کنید.

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنوُا إِذٰا تَنَاجَیْتُمْ فَلٰا تَتَنٰاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوٰانِ وَمَعْصِیَتِ الرَّسُولِ وَتَنٰاجَوْا بِالْبِرً وَالتَّقْوَیٰ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ) (سورهٔ مجادله، آیهٔ ۹)

در واقع، نهی در این آیه، مقید است نه مطلق؛ چنان‌که به نجوا دربارهٔ نیکی و تقوا فمران می‌‌دهد. هرچند ممکن است این امر نیز بیش از این دلالتی نداشته باشد که نجوا در این گونه موارد بی‌اشکال است و منعی ندارد. البته بدیهی است که نجوا در بعضی موارد، متضمن مصالحی است که حسن آن را ایجاب می‌کند.

د ) بعضی آیات، حکمت نهی از نجوا را بیان می‌کنند. بعضی از آن‌ها به انگیزهٔ نجواکننده و بعضی دیگر به بدیِ خود به خودی و مطلق نجوا اشاره دارند. آیه‌های ۸ و ۹ از سورهٔ مجادله به انگیزهٔ نجواکننده اشاره دارند و نجواهایی را که براساس انگیزه‌های سوء باشند (گناه و دشمنی و مخالفت با خدا و پیامبر باشند) نهی می‌کنند؛ اما آیهٔ ۱۰ همان سوره مطلق نجوا را، که باعث سوءظن و نگرانی و حزن و اندوه مؤمنان می‌شود، بد و شیطانی دانسته است.

هـ ) بعضی از آیات نیز مواردی از نجوا را استثنا کرده‌اند و آن‌ها را نه تنها بی‌اشکال دانسته، بلکه ستوده‌اند؛ زیرا، مصلحت موردیِ آن‌ها در حدی است که مفسدهٔ نجوا را تحت‌‌الشعاع قرار می‌دهد؛ مانند:

در بسیاری از نجواهاشان خیر و صلاحی نیست مگر آنان که پنهانی مردم را به دادن صدقه یا انجام کارهای نیک یا اصلاح میان مردم فرمان دهند و کسی که برای خدا و در طلب رضای او چنین کند، پاداش بزرگی به او می‌دهیم.

(لٰا خَیْرَ فی کَثِیرٍ مِنْ نَجْوٰاهُمْ إلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍٔ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاَحٍ بَیْنَ الْنَّاسِ وَمَنْ یَفْعَلْ ذٰلِکَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً) (سورهٔ نساء، آیهٔ ۱۱۴)

● نتیجه

از آیات مذکور، نکاتی استفاده می‌شود که به بعضی از آن‌‌ها اشاره می‌کنیم:

نخست آن که خدا همه جا حضور دارد و همراه انسان‌ها است و از راز و رمز آنان آگاه است. منظور از همراه بودن خدا همین است، نه این که خدا را در عرض موجودات دیگر بر شمریم و مانند آنها به حساب آوریم.

دوم آن‌که در مورد اثم و عدوان و معصیت رسول، که در بعضی آیات آمده، می‌توان گفت: اثم گناهی است که خداوند، مسلمانان را از انجام آن نهی کرده است؛ اما تجاوز به دیگران نیست؛ مانند نوشیدن شراب. عدوان در مقابل اثم و به معنای تجاوز به دیگران و تضییع حقوق آنان است. معصیت رسول - که در مقابل اثم آمده - به معنای نافرمانیِ پیغمبر اکرم در امور ولایتی و حکومتی است.

توضیح این که بیانات و اوامر پیغمبر دوگونه‌اند: گاهی ابلاغ رسالت الهی و انتقال پیام‌های خداوندند که در این صورت، اطاعت پیغمبر به اطاعت خدا برمی‌گردد و پیغمبر نقشی جز انتقال دستورات الهی ندارد. گاهی نیز اوامری هستند که شخص پیغمبر اکرم (صلّی علیه وآله وسلم) از سوی خود صادر می‌کند، هرچند این‌ها نیز در چارچوب اختیاراتی است که خدای متعال به ایشان مرحمت فرموده و براساس ولایتی است که از سوی خدا بر مردم دارد. معصیت رسول، به معنای سرپیچی و مخالفت با پیغمبر در این‌گونه دستورات نوع دوم، یعنی دستورات حکومتی و ولایتی است.

سوم آن که آیات، گروهی را نکوهش می‌کنند که از گفتن راز و رمز و نجوا کردن منع شدند؛ اما با وجود این، برگشتند و مرتکب همان کار شدند که از آن منع شده بودند. علت اصلیِ نکوهش آن‌‌ها این است که در مورد کارهای خلاف و گناه و تجاوز به دیگران و مخالفت با رسول خدا و سرپیچی از اوامر او نقشه می‌کشیدند و از منافقان بودند. از این‌رو، هنگامی هم که به حضور پیغمبر می‌رسیدند، او را به گونه‌‌ای استهزا‌آمیز تحیت و سلام می‌گفتند. هم‌چنین مؤمنان را از چنین نجواها منع کرده، به آنان توصیه می‌کند که اگر قرار است راز و رمزی داشته باشند و نجوا کنند، دربارهٔ کارهای خیر و براساس تقوا و خداترسی باشد.

چهارم آن که در مجموع، آیات قرآن مؤمنان را از نجوا و سخن محرمانه‌ای نهی می‌کنند که محتوایش نامطلوب و خلاف حق و مصلحت باشد. پس هر نجوا و سخن درِ گوشی گفتن نامطلوب نیست، بلکه نجوایی نامطلوب است که مرتکب گناه و نافرمانیِ خدا، مرتکب عدوان و تجاوز به دیگران و یا مخالفت با دستورات حکومتیِ پیغمبر خدا باشد.

البته باید به این حقیقت توجه داشته باشیم که هر چند نجوا را به دو بخش تقسیم کردیم که یک بخش آن ممنوع و بخش دیگر آن مجاز و یا پسندیده است، ولی باید بدانیم که قاعدهٔ کلی،ترک نجوا است، حتی اگر منشأ اثم و عدوان و معصیت رسول هم نباشد؛ زیرا همان‌طور که گفتیم، سخن درِ گوشی و اسرارآمیز، منشأ سوء تفاهم خواهد شد و نه تنها برای دیگران سؤال برانگیز است، بلکه دل‌ها را از هم دور و افراد را به هم بدبین و در دل آنان کدورت ایجاد می‌کند.

بنابراین، نجوا به طور کلی مذموم است مگر آن مواردی که مصلحت ایجاب می‌کند. هرچند که اگر منشأ گناه و تجاوز و نافرمانیِ پیغمبر خدا باشد، مذموم‌تر و نکوهیده‌تر خواهد بود و گناه بیش‌تری دارد. از این‌جا است که اولاً، بعضی از آیات و روایات، مطلق نجوا را نهی کرده‌اند، ثانیاً، در همان مواردی استثنایی که نجوا مصلحت دارد نیز، اگر ممکن باشد، به جای سخن درِ گوشی در مجلس عمومی، بهتر است در خلوت سخن بگویند تا عوارض سوء نجوا را نداشته باشد و البته اگر جز نجوا راه دیگری نیست، طبعاً باید از این طریق به کار خیر اقدام کرد.

ثالثاً، بعضی آیات در موارد نجوا و سخن درِ گوشی با پیغمبر، دادن صدقه را قبل از نجوا توصیه کرده‌اند که شاید علتش همین باشد که بسنجند آیا کار آنان این ارزش و اهمیت را دارد که برای آن مرتکب این کار به ظاهر ناپسند شوند و آیا مصلحت آن بر مفسدهٔ نجوا می‌چربد و آیا حاضرند برای آن پولی خرج کنند و هزینه را به عهده بگیرند؟ اگر چنین نیست، این کار را نکنند و این خود به خود، باعث محدود شدن نجوا خواهد شد و در نتیجه، وقت پیامبر را کم‌تر خواهند گرفت.

پنجم آن که از مجموع آیات به دست می‌آید که ما به‌طور کلی سه نوع نجوا داریم:

۱) نجوایی که براساس نیکی و خداترسی و برای تأمین مصلحتی عمده باشد، که اشکالی ندارد.

۲) نجوایی که اساس آن بر گناه و تجاوز به دیگران و سرپیچی از حکم پیغمبر خدا است، که مسلماً از گناهان است و باید ترک شود.

۳) نجوای عادی و معمولی که مصلحتی بر آن مترتب نمی‌شود؛ اما متضمن گناه و تجاوز و مخالفت با پیغمبر خدا هم نیست. این نوع نجوا، هرچند که مفاسد نوع دوم را ندارد، اما باید بدانیم که نجوا، خود به خود، منهای مصالح و مفاسدی که بر آن بار می‌شود، کار مطلوبی نیست و اخلاق آیهٔ إنَّمَا النَّجْوَیٰ مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا (سورهٔ مجادله، آیهٔ ۱۰) شامل این مورد معمولی نیز می‌شود.

این که در یک مجلس عمومی و در حضور دیگران، دو نفر با هم در گوشی سخن بگویند، خواه موضوع گفتگوی آنان بد باشد یا خوب، این کار، خود به خود، خلاف ادب است؛ چرا که دیگران از این طرز صحبت محرمانه دلگیر خواهند شد. به یگانگی‌ها و همدلی‌ها لطمه می‌زند و دل‌ها را از هم دور می‌کند. پس یک کار شیطانی است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.