دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بحرانی که جو بایدن بر روی وقوع آن در شش ماهه اول ریاست جمهوری اوباما شرط می بندد چیست


بحرانی که جو بایدن بر روی وقوع آن در شش ماهه اول ریاست جمهوری اوباما شرط می بندد چیست

سخنان اخیر سناتور جو بایدن رئیس فعلی کمیته روابط خارجی سنای آمریکا و معاون ریاست جمهوری احتمالی آینده آمریکا در روز ١۹ اکتبر در سیاتل موجی از حیرت و گمانه زنی را در سراسر جهان بوجود آورد این سخنان بیشتر از آن جهت پراهمیت تلقی می شوند که بر زبان یکی از برجسته ترین متفکران سیاست خارجی آمریکا که بیش از سه دهه در سنای آمریکا از چهره های شاخص حلقه سیاسی در واشنگتن محسوب می شده, رانده شده است

سخنان اخیر سناتور جو بایدن رئیس فعلی کمیته روابط خارجی سنای آمریکا و معاون ریاست جمهوری احتمالی آینده آمریکا در روز ١۹ اکتبر در سیاتل موجی از حیرت و گمانه زنی را در سراسر جهان بوجود آورد. این سخنان بیشتر از آن جهت پراهمیت تلقی می شوند که بر زبان یکی از برجسته ترین متفکران سیاست خارجی آمریکا که بیش از سه دهه در سنای آمریکا از چهره های شاخص حلقه سیاسی در واشنگتن محسوب می شده، رانده شده است.

او طی سخنانی در روز ١۹ اکتبر گفت: "این حرف مرا یادداشت کنید،شش ماه بیشتر طول نخواهد کشید که دنیا برک اوباما را آزمایش خواهد کرد هم چنانکه کندی را آزمایش کردند(اشاره به ماجرای خلیج خوکها) هر چیز را می خواهیدفراموش کنید بکنید اما این را نه.خواهید دید ما یک بحران بین المللی را شاهد خواهیم بود، بحرانی که (تعمدا) ایجاد خواهد شد تا شجاعت و اراده این مرد (اوباما) را آزمایش کند. او باید تصمیمات بسیار سختی بگیرد. من نمی دانم که آن تصمیمات چه خواهند بود ولی به شما قول می دهم که چنین اتفاقی بوقوع خواهد پیوست. بعنوان یک دانشجوی تاریخ که در زمان هفت پرزیدنت آمریکا مشغول خدمت بوده است تضمین می کنم که این اتفاق خواهد افتاد.

با انتشار این سخنان گمانه زنی ها آغاز شد. از احتمال یک حرکت تروریستی بزرگ علیه آمریکا تا رویاروئی با شوروی بعنوان بحرانهایی که احتمال وقوع آنها می رود نام برده شد. اما تقارن این سخنان با انتشار خبری دیگر بطور طبیعی نگاه هر تحلیل گر سیاسی متوجه سوئی دیگرمی کرد.

خبر از این قرار بود که سیستم اطلاعاتی آمریکا در یک ارزیابی جدید اعلام کرد که ایران قادر است که اولین بمب اتمی خود را تا فوریه ٢٠٠۹ تولید کند. اینکه انتشار این خبر تا چه حد مقرون به صحت است بر ما پوشیده است اما چه این خبر طبق یک برنامه ریزی قبلی برای ایجاد زمینه برخورد شدید با ایران تهیه شده باشد و چه حقیقتا چنین برآورد جدیدی که در تقابل یکصد و هشتاد درجه با گزارش مشهور NIE است بدست آنالیست های مسائل دفاعی و اطلاعاتی آمریکا صورت گرفته باشد، خطر دستیابی ایران را به سلاح هسته ای از شکل یک احتمال در آینده ای نسبتا دور به یک موضوع اضطراری و فوری تبدیل نموده است.

تحول دیگری که خبر آن در همین اثناء در برخی رسانه ها مطرح شد نامزدی احتمالی دنیس راس بنیان گذار فکرانباره آمریکائی- اسرائیلی و بسیار پرنفوذ انستیتوی واشنگتن برای سیاست های خاور نزدیک (Washington Institute for Near East Policy) است که عناد آشکاری با حکومت ایران و حکومتهای غیردوست در دنیای اسلام دارد. انستیتوی واشنگتن که اصلا با حمایت مالی یکی از قویترین گروههای لابی اسرائیل یعنی ایپک (AIPAC) در دهه ١۹۸٠ شکل گرفت وظیفه طراحی و جهت دهی به سیاست خارجی آمریکا به منظور حمایت همه جانبه از منافع اسرائیل را بر عهده دارد. انستیتوی واشنگتن در کنار فکرانباره انستیتوی آمریکن اینترپرایز و شخص دنیس راس نقش عمده ای در طراحی و به اجراء درآوردن حمله به عراق را بازی کردند. دنیس راس از آنچنان موقعیتی برخوردار است که سخنرانی معروف برک اوباما که چندی پیش در ایپک ایراد شد و تعجب بسیاری از آنالیست ها را تا آنجا برانگیخت که سخنان وی را در ارتباط با ایران و در جهت حمایت از اسرائیل حتی از جورج بوش نیز تندتر دانستند، همین شخص نگاشته بود.

این جریانات همزمان شد با انتشار مقاله ای در واشنگتن پست که طی آن این روزنامه خبر از گزارشی دادکه دنیس راس مشاور سیاست خارجی آقای اوباما از تهیه کنندگان آن بوده است. این گزارش "نقشه راهی" را پیشنهاد می کند که نهایتا به جنگ با ایران می انجامد. آنالیست مشهور آمریکائی جیم لوب با استناد به مقاله مذکور و مقاله ای دیگر در نیویورک تایمز به این مسئله مهم می پردازد که دنیس راس کسی است که نهایتا اوباما را به جنگ با ایران رهنمون خواهد شد.

یک قطعه دیگر این پازل با بازگشت به موضوعی که چند ماه پیش به اطلاع شما رسید بدست می آید که من در اینجا به آن اشاره می کنم. اگر به خاطر داشته باشید در خرداد ماه امسال من طی مقاله ای خبر از یک تحلیل و گزارش فکرانباره ای دادم که نتایج و آثار حمله به ایران را بطور مشروح مورد مطالعه قرار داده بود. این فکرانباره چیزی جز انستیتوی واشنگتن که پیشتر ذکر آن رفت نبود. در حالی که می توانید مشروح آن مقاله را در اینجا بخوانید من بخش هائی از آن را که برای جمع بندی نهائی ما مورد نیاز در همین جا می آورم.

"برداشت متداول و عمومی اینست که حمله نظامی به برنامه های اتمی ایران خطرات بزرگ و غیرقابل پیش بینی را بهمراه خواهد داشت ضمن اینکه تضمینی برای موفقیت در آن به چشم نمی خورد چرا که معلوم نیست که تمام زیرساخت های تاسیسات هسته ای ایران نابود شود آنهم بنحوی که ایران را از بازسازی مجدد منصرف کند.

بحث در این مورد که یک تهاجم نظامی تا چه حد می تواند تاسیسات هسته ای ایران را نابود کند بحثی گمراه کننده و اشتباه است. حتی اگر فرض کنیم که تمام تاسیسات مزبور را بتوان با خاک یکسان نمود هیچ دلیلی وجود ندارد که ایران نخواهد و یا نتواند دوباره آنها را بازسازی کند. بنابراین باید بدنبال راه حل دیگری رفت و آن اینست که در کنار شکل گیری یک حمله نظامی، ایران را باید بنحوی متقاعد کرد که دست از فعالیت های هسته ای خود بکشد. دل بستن به حمله نظامی در صورتی که حجیم و گسترده باشد محققا ضامن پیروزی قاطع نیست چرا که جامعه بین المللی را متقاعد خواهد کرد که تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای قابل درک و توجیه کننده بوده است.

بنابراین برعکس تصور عمومی یک حمله محدود و کوچک که به تهران یادآوری کند که در صورت ادامه برنامه های هسته ای و یا نشان دادن یک عکس العمل شدید، هم تاسیسات مزبور و هم تاسیسات زیربنائی دیگرش در خطر ویرانی کامل خواهد بود و همزمان آغاز فعالیت های شدید دیپلماتیک (پس از وقوع حمله) می تواند تهران را قانع کند که هر دو گزینه ارتقاء سطح درگیری و یا ادامه فعالیت های اتمی بهائی سنگین را بهمراه خواهد داشت که ارزش پافشاری را ندارد.

مهم ترین بخشی که در اینجا گزارش به آن می پردازد اینست که موثرترین حمله شاید اصولا به تاسیسات اتمی نباشد بلکه "تاسیسات صدور نفت ایران" هدفی است که ایران بطور غیرقابل تصوری به آن وابسته است.

سه چهارم درآمد دولت و ٨٠ درصد از درآمد صادرات کشور را نفت تشکیل می دهد و با توجه به اینکه تقریبا تمامی پایانه های صدور نفت در فاصله محدودی در کناره خلیج فارس قرار دارند براحتی قابل نابود شدن از طریق هوا و دریا هستند. ایران با ذخیره ارزی که در اختیار دارد قادر است حدود یکسال و نیم خود را اداره کند اما شوک از دست رفتن تاسیسات صدور نفت حکومت را به بازاندیشی در خصوص سیاست های خود وا خواهد داشت در حالیکه حمله به تاسیسات اتمی آن کشور هرگز چنین تاثیری را در بر نخواهد داشت.

هر قدر تهاجم محدود و کنترل شده به تاسیسات هسته ای ایران در کنار حمله به تاسیسات صدور نفت می تواند راه فعالیت های دیپلماتیک را باز کند حمله گسترده و ویران کننده به قصد نابودی کامل مراکز هسته ای، ایران را از اندیشیدن درباره هر گونه راه حل دیپلماتیک باز خواهد داشت چرا که دیگر چیزی باقی نمانده که ایران برای حفظ آن وارد مذاکره شود. در عین حال بدلیل نزدیکی چندین مرکز فعالیت های اتمی به مناطق مسکونی و پر جمعیت حملات بسیار سنگین باعث بروز تشعشعات رادیو اکتیو و کشتار و مرگ و میر قابل توجهی در میان مردم عادی خواهد شد. این امر درست در جهت خواسته های حکومت ایران خواهد بود و با افزایش کینه و نفرت از آمریکا مردم را در پشت حکومت بسیج خواهد کرد.

اما در صورت حمله اسرائیل وضع به چه صورتی درخواهد آمد؟ در این صورت موضوع مناقشه هسته ای ایران از سطح بین المللی به سطح یک جنگ میان دو کشور تنزل خواهد یافت و نتیجه ای جز اوج گیری احساسات ضد اسرائیلی و محبوبیت یافتن شدید ایران در کشورهای عربی در بر نخواهد داشت. در چنین حالتی ایران با درگیر کردن آمریکا در جنگ قطعا سعی خواهد کرد که موقعیت آمریکا را به عنوان حامی اسرائیل و دشمن جهان اسلام در میان کشورهای مسلمان تثبیت کند.

در جمع بندی نهائی گزارش انستیتوی واشنگتن با اعتقاد به اینکه در آینده نه چندان دور حمله به ایران به عنوان آخرین راه حل مد نظر قرار خواهد گرفت، عملیات محدود علیه تاسیسات هسته ای باضافه حمله به پایانه های نفتی ایران را (ونه تاسیسات زیربنائی نفتی دیگر) به عنوان تنها شکل عملیات نظامی قابل قبول که ایران را وادار به بازنگری در سیاست هایش خواهد کرد پیشنهاد می کند."

در مورد بهترین زمان اقدام، هر چند که گزارش از ذکر زمانی مشخص خودداری می کند اما اشاره به همزمانی کاهش قیمت نفت بر اثر رکود اقتصادی با اقدام به حمله (برای کم کردن اثر شوک افزایش قیمت) تلویحا به اواخر سال ٢٠٠٨ و یا سال ٢٠٠٩ اشاره دارد

در جمع بندی نهائی، بایدن متفکری است سیاستمدار و مطمئنا نمی خواهد در نقش یک پیشگو ظاهر شود و نام خود را هم عرض نوسترادموس در تاریخ پیشگویان جهان به ثبت رساند. جناحهای قدرت در درون سیستم حکومتی آمریکا باید به توافقی با یکدیگر برای تقسیم سکوهای قدرت برسند. اگر جو بایدن از آمدن دنیس راس و یا فردی هموزن و همسو با او مطلع باشد (که در صورت صحت این خبر حتما مطلع است) می داند که قدم بعدی تشویق و فشار آوردن و ایجاد فضائی است که اوباما را به جنگ با ایران بکشانند.

مطلبی که باعث می شود که بایدن را در تحلیل خود آنچنان استوار کند که وقوع چنین حادثه ای را "تضمین کند" این است که حمله به تاسیسات نفتی ایران به تنها از سوی اسرائیل و محافل حامی آن در آمریکا بشدت حمایت می شود بلکه اینبار بازیگران بزرگی نیز با جناح لابی اسرائیل بطور کامل همگام خواهند شد، کمپانی های نفتی که در جریان سقوط اخیر قیمت نفت ضربات سهمگینی را متحمل شده اند.

دنیای نفت شدیدا نیازمند یک شوک است.

پندار عدالت