چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
کارآفرینی
▪ س: آقای مهندس لطفاً خودتان را معرفی کنید و در مورد سوابق کاری و موفقیت های خود توضیح دهید.
ـ من نصراله محمدحسین فلاح، فارغ التحصیل دورهی پنجم دانشکدهی مهندسی متالورژی هستم. اگر موفقیت را بتوان در ایجاد و ادارهی بنگاههای اقتصادی بدانیم، در این حد میتوانم بگویم که موفق بودم. به بسیاری از صنایع کشور، پس از انقلاب اسلامی خدمت کردم و مجری طرح و یا ادارهکنندهی آنها بودم. بیشتر این صنایع در شاخههای مختلف متالورژی بودند به جز یک استثناء که در حوزه الکترومکانیک قرار داشت. در حال حاضر هم در سمت مدیرعامل سازمان مدیریت صنعتی مشغول به کار هستم و در این بخش، اتکاء من بر دانش متالورژی نیست بلکه بر دانش مدیریت است، که در آن هم به صورت حضور در کلاسهای مختلف در طی این چند سال و هم بر اثر تجربه کسب کردم.
مدیرعامل شرکتهایی چون نورد و لوله اهواز، لوله و ماشینسازی ایران، شرکت تولید ماشینهای سنگین هپکو، شرکت تولید الکتروموتور موتوژن، شرکت مجتمع فولاد اسفراین و گروه صنعتی لوله و پروفیل سپاهان بودم. در فعالیتهای اجتماعی هم حضور داشتم، سالهاست که به عنوان رئیس هیأت مدیره انجمن کارخانجات ریختهگری ایران فعالیت دارم و حدود ۴ سال است که در کنفدراسیون صنعت ایران فعال هستم. خود نیز مؤسس چند تشکل مختلف بودهام.
▪ س: آقای مهندس با توجه به سوابق اجرائی که ذکر کردید، شما در کدام سازمان یا شرکت تحول خاصی ایجاد کردید و باعث رشد و شکوفایی آن شدید؟
ـ من از فعالیتهای کاری خود خرسند هستم و نمیتوانم بین آنها تفکیک قائل شوم. در ابتدا که شور بسیار زیادی در کار بود و با هیجان جوانی هم مخلوط بود، کارهای پر هیجانی را پشت سر گذاشتم. از جمله، در اوایل انقلاب که عمر مدیریت برای مدیران کمتر از دو ماه بود و مدیران تحمل فشارهای مدیریت را نداشتند، به مدت ۵ سال در نورد لولهی اهواز مدیریت داشتم. از همان شروع کار من در نورد و لوله اهواز، کارخانه دچار بحران بود. هم به دلیل انقلاب و فعالیتهای گروههای مارکسیستی و هم حملات مستقیم عراقیها، زمانی که عراق به ایران حمله کرد تا ۳ کیلومتری کارخانه هم آمد. درنتیجه آن اوضاع آسیبهای بسیاری به کارخانه وارد شد. اما زمانی که من واحد را ترک میکردم، تولید عادی بود. بازسازی کارخانه انجام شده بود و با توجه به اینکه در آن زمان فولاد مبارکه وارد مدار تولید نشده بود، شرکت ما شرکتی بود که بسیاری از صنایع لوله و پروفیل به آن وابسته بودند و تأمینکنندهی بخشی از نیازهای آنها بودیم. نوسازی کارخانه نورد و لوله اهواز و برگرداندن آن به شرایط بهرهبرداری کامل در یک مدت کوتاه در حالی که دشمن بعثی همچنان در چند کیلومتری ما قرار داشت خود یک تحول بود. به ویژه آن که در تمامی مدت مزبور کارخانه به تدارک نیازمندیهای جبهه در حد توان خود مشغول بود از جمله بخشی از آب مصرفی را تأمین میکرد.
شرکت دیگر که میتوانم به جرأت بگویم با حضور من و با کمک تیم مدیریتی وقت در آن تحول ایجاد شد شرکت لوله و ماشینسازی ایران است. در این شرکت و اندکی قبل از ورود من دچار بحرانهای شدید در روابط کارکنان و مدیران بود. همین امر وضع اقتصادی بسیار نامطلوبی را هم باعث شده بود. با بهرهگیری از کمک همه و برخی حرکتهای اعتمادآفرین این روابط را دگرگون کردم. یکی از سرکارگران شاخص در آنجا در توصیف اوضاع با الفاظ خاص خود میگفت شما ما را ذوب کردی و دوباره ریختی! به هر صورت چون شرکت پس از انقلاب تا آن زمان نتوانسته بود آرامش پیدا کند، ایجاد فضای عادی کار، خود یک تحول کلان بود. به خصوص در روابط انسانی که در شرکت برقرار شده بود، تحول ملموس بود. من در هیات مدیرة آن شرکت تا کنون حضور دارم. مدیر عامل بعدی آقای مهندس علیرضا مقصودی، نیز که در زمرة فارغ التحصیلان دانشکدة متالورژی دانشگاه شریف است با درایت و ابتکارات خویش روند مزبور را ادامه داد. شرکت مزبور در حال حاضر یکی از شرکتهای بسیار خوب است که نتیجهی مدیریت بسیار خوب است.
شرکت موتوژن یکی از شرکتهایی است که باز در چشم من در آنجا تحولات خوبی رخ داده است. البته مدیر قبلی شرکت آقای دکتر جعفری هم از مدیران بسیار خوب کشور هستند. ایشان طرح مزبور را تا مرحلهی نود درصد پیش برده بودند، اما گرفتن بازار و اقتصادی کردن فعالیتهای تولیدی پس از اجرای طرحها خود تلاش های گسترده دیگری نیاز دارد.من موفق شدم طرح را تا مرحلهی اتمام پیش ببرم و تولید و فروش انبوه انجام شد. حدود ۵ سال در خدمت شرکت موتوژن بودم. در مرحلهی جدید خصوصیسازی که پس از انقلاب آغاز شد، شرکت موتوژن به عنوان اولین شرکت دولتی وارد بورس شد و مسئولیت این ورود به من واگذار شده بود. شرکت موتوژن، اولین شرکتی بود که جهش قیمتی فوقالعاده بالا در بازار بورس داشت. یکی از دلایل این جهش، ساختار مستحکم مالی شرکت بود. از دیدگاه من ایجاد این ساختار مالی برای موتوژن خود یک نوع تحول بود. این گونه فعالیتها و موفقیت های دستاورد آنها کم و بیش در نهادهای دیگری که در آنها مدیریت داشته ام ادامه داشت.
▪ س: آقای مهندس با توجه به زمینههای فعالیتتان به چه میزان با مراکز علمی تحقیقاتی در ارتباط بودید؟
ـ من این نگاه را در طول فعالیت کاری داشتم که هر نوع ارتباط پایدار بین نهاد ها باید براساس عرضه و تقاضا صورت گیرد.در مواردی نگاهی یک طرفه به مسئلهی استفاده از مراکز علمی تحقیقاتی وجود دارد. نهادهای علمی توقع دارند تا نهادهای صنعتی برای رونق پژوهش در دانشگاهها پا به میان گذارند. این پدیده بدون احساس نیاز رخ نخواهد داد، هر زمان که در صنعت تقاضایی باشد و در دانشگاه به آن جواب داده شود. در آن صورت ارتباط بین این دو برقرار خواهد شد. نمونهای را عرض میکنم. در دورانی که مدیرعامل لوله و ماشینسازی ایران بودم، کورهای داشتیم به نام کوره کپل. در آن زمان پدیدهی خودکفایی در کشور در حال شکل گرفتن بود. چون ما در یک تحریم سراسری بودیم و این تحریم باعث شده بود که اجباراً بسیاری از نیازهای وارداتی را خود برآورده کنیم. از یکی از اساتید دانشگاه صنعتی خواهش کردم راه حل تامین نیاز کوره کپل را پیدا کند. ما گلولههای کربنی در کوره کپل مصرف میکردیم که نقش سربارهساز را در هنگام ذوب ایفا و ضمناً بخشی از انرژی لازم را هم تأمین میکرد. گلولههای مزبور با تولید گازهای احیاگر، نقش احیاء اکسیدآهن را هم برعهده داشتند. ترکیب این گلولهها و فرآیند ساخت آنها ناشناخته بود. استاد مزبور این کار پژوهشی را انجام داد. نتیجهی این کار در آن زمان باعث کم شدن سالانه یک میلیون دلار از واردات در شرکت شد و تداوم حیات اقتصادی آن را تضمین کرد. بسیاری از فرآیندهای تکنولوژیک در لوله و ماشینسازی ایران توسط اساتیدی چون آقای دکتر جهانافروز یا آقای دکتر کوکبی بررسی و کشف رمز شده است.
زمانی که طرح تولید الکتروموتورهای سنگین را در شرکت جمکو شروع کردیم به عنوان یکی از مدیران آغازگر طرح با آن همکاری داشتم. مدیرعامل آن شرکت، آقای مهندس یکتا مقدم که هنوز هم در آنجا مسئولیت دارند با کمک تعدادی از پژوهشگران دانشگاهی پروژههای متعددی را در حوزهی طراحی الکتروموتور انجام دادند. این باعث شد در زمانی که فرآیند انتقال تکنولوژی را میخواستیم شروع کنیم، دانش بسیار بالایی در تیمهای مهندسی ما ذخیره شده بود. فعالیتهای بسیار دیگری در شرکتهایی از جمله شرکت مجتمع فولاد اسفراین در رابطه با استفاده از اساتید برجسته دانشگاههای صنعتی شریف، تهران و علم و صنعت داشتیم، از جملهی این اساتید: مرحوم دکتر مجاب از اساتید برجستهی دانشکدة متالورژی دانشگاه صنعتی شریف، آقایان دکتر زارعی و دکتر شاهحسینی از اساتید دانشگاه تهران هستند. همچنین آقای دکتر نصرتینیا و تعدادی اساتید دیگر که در مذاکرات انتقال تکنولوژی، انتقال دانش مربوطه و بعد در صحنهی اجرا به شرکت کمک کردند. اوج توانائی مهندسین را باید در هنگام اجرای طرح ها جستجو کرد. علم و عمل را باید طوری با هم تلفیق کرد که آثار ملموس اجرایی داشته باشد. من فکر میکنم تلفیق زیبائی از علم و عمل در مجتمع فولاد اسفراین داشتیم. به خاطر میآورم زمانی که در آنجا مذاکرات انتقال تکنولوژی را انجام میدادیم، ۹ استاد دانشگاه به طور مستقیم یا غیرمستقیم به ما کمک میکردند. بهد ها در مرحله شروع بهرهبرداری به دلایل علایق شخصی اولین فعالیت تولیدی مجتمع فولاد اسفراین را روی تولید قالبهای لوله برای لوله و ماشینسازی ایران متمرکز کردم. در این مرحله نیز اساتید دانشگاه به ما کمک کردند و این امر عملیاتی شد. در گروه صنعتی سپاهان هم بسیاری از فعالیتهایی که برای سازماندهی کار و آموزش کارکنان و جابجائی نیروها انجام دادم، براساس مطالعه با کمک اساتید مختلف دانشگاهی بوده و پروژههای مختلفی را با کمک آنها انجام دادیم. در حال حاضر هم که در سازمان مدیریت صنعتی هستم، بدون کمک اساتید و کارشناسان خود و دیگر مراکز علمی دانشگاهی کاری را انجام نمیدهیم. در واقع کارهای ما متکی بر تلاش شبکهای از اساتید، محققین و پژوهشگران میباشد.
▪ س: آقای مهندس نظر شما در مورد ارتباط مؤثر صنعت با دانشگاه چیست؟
ـ در کشورهائی که ارتباط صنعت با دانشگاه بسیار عمیق است، صنعت آنها در معرض رقابت فشرده قرار دارد. در فضای رقابتی باید سعی شود، نقاط ضعف بنگاه برطرف گردد، ارتقاء کیفیت صورت پذیرد و بهای تمامشده کاهش یابد. این تلاش ها الزامی است. مدیر صنعتی باید برای رفع نقص از هر وسیلهای استفاده کند. از جمله، ارتباط با نهادهای علمی تحقیقاتی. اما برای صنایعی که در معرض رقابت نیستند و بازار تضمین شده دارند یعنی؛ بخش بزرگی از بازار آنها توسط یک مشتری بزرگ به نام دولت تأمین میشود، استفاده از امکانات و ابزار مختلف برای ارتقاء کیفیت و کاهش بهای تمام شده چندان متداول نیست. مگر اینکه مدیر خود ذاتاً علاقمند به ایجاد ارتباط با مراکز علمی باشد و یا الزامی مستمر برای این کار داشته باشد. طبعاٌ بازار حمایت شده نمیتواند، بستر دائمی و مناسبی برای پیوند صنعت و دانشگاه باشد. بنابر این مناسبترین فضا برای پیوند دانشگاه و صنعت فضائی است که در آن صنعت در معرض رقابت قرار گرفته باشد.
در شرایط موجود ما اولین گام برای برقراری ارتباط منطقی بین دانشگاهها و صنایع، آگاه کردن مدیران صنعتی از امکاناتی است که در مراکز علمی تحقیقاتی وجود دارد که میتواند به کاهش بهای تمام شده و ارتقاء کیفیت تولیدات آنها کمک کند. در واقع ما نیازمند یک فعالیت اطلاعرسانی ملی هستیم. کارهای زیادی در این زمینه میتوان انجام داد. به عنوان نمونه برگزاری نمایشگاههای علمی توسط دانشگاهها مفید خواهد بود. به عنوان شخصی که هم دانشجو و هم مربی در دانشگاه بوده ام، میتوانم بگویم با حضور در این نمایشگاهها اعتماد به نفس دانشجویان هم افزایش مییابد. در این نمایشگاه ها میتوانیم از اساتید و دانشجویان بخواهیم کارهای آزمایشگاهی خود را در معرض دید عموم مردم به خصوص صنعتگران قرار دهند. با کمل تاٌسف و به خصوص در این سالهای اخیر بسیاری از دانشجویان ما در نتاج کارهای آزمایشگاهی خود کپیسازی میکنند و این یک بیماری غمانگیز است که دارد دامن دانشگاه صنعتی شریف را هم میگیرد. ایگونه تبادل جزوههای آزمایشگاهی بین دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف را خطرناک میبینم.وقتی نتایج اندازهگیریهای آزمایشگاهی کپی میشود و فقط در برخی از صفحات گزارش؛ تغییراتی ایجاد میکنند و برخی اساتید هم آگاهانه چشم پوشی میکنند، یک رویداد تلخ شکل میگیردکه ه در زمان ما هرگز وجود نداشت. حال شما به عنوان یک مدیر صنعتی آیا به دانشجوئی کهبه این شیوه فارغالتحصیل میشود، اعتماد میکنید؟ شاید دلیل آن باشد که بودجهی سرانهی دانشجوئی در دانشگاه صنعتی شریف به نسبت اوائل انقلاب کاهش فاحشی داشته است. از منبع معتبری شنیدم که یک پنجم قبل شده است. اما در مقابل تیتراژ تولید فارغالتحصیل بالا رفته است. در جامعه ما در حال حاضر این آفت وجود دارد و ما باید کاری انجام دهیم که جریان برعکس شود. بهر حال برای بهبود پیوند دانشگاه و صنعت برگزاری نمایشگاه علمی که در آن فعالیتهای علمی و آزمایشگاهی دانشجوئی مفید برای صنعت توسط دانشجویان در معرض دید صنعتگران قرار گیرد، توصیه میشود.
همچنین بازدیدهای صنعتی هدفمند دانشجویی و نه بازدیدهائی که صرفاً برای گریز از تنشهای اجتماعی کار بری دارند، لازم است شکل گیرد. این امر دانشجویان را کمک میکند تا کار آرمانی و هدف خود را پیدا کنند. کار دیگری که میتوان انجام داد، کار داوطلبانهی دانشجویان در واحدهای صنعتی با پرداخت مزد اندک است. این روزها و با اطلاعاتی که من دارم دوران دانشجوئی بیش از چهار سال و در مواردی تا ۹ سال به طول انجامد. اگر دانشجویان بتوانند یک نیم ترم هم برای کسب تجربه به عنوان کارگر کار کنند، معرفت اجرائی بالائی را پیدا خواهند کرد.
اساتید هم در گذشته پیوند منطقیتری با صنعت داشتند، بسیاری از آنها مجری پروژههایی بودند که بر اثر نفوذ فردی در صنعت به دست آورده بودند، ویا توسط صنعت به ایشان سفارش داده شده بود. بعدها اساتید به دلیل جذابیت مادی به تجربهی شرکتداری روی آوردند و از حالت محقق در صنعت به شرکتدار تبدیل شدند. این تغییر رفتار یک نوع تغییر در شاکلههای ذهنی را نشان میدهد و خود متأثر از یک پدیدهی تلخ دیگر است. حقوق اساتید آنقدر پائین نگه داشته شد که ایشان به جای آنکه به پژوهش های بنیادی و یا اجرای پروژه صنعتی، به فراتر از آن یعنی شرکتداری و تأسیس شرکتهای صنعتی روی آورند. من نمیگویم داشتن شرکت چیز بدی است، اما اگر قرار به این کار شود که اساتید محقق به پر دازند آن زمان دانشگاه دچار بحران میشوند، راه حل آن است که ما اساتید را تأمین مالی کنیم.
نکتهای دیگرکه باید به آن اشاره کنم در مورد نگاه دولت به مسئله است. در سالهای اخیر تلاش بسیار زیادی برای دولتیتر کردن دانشگاهها شده است. دانشگاهها قبلاً هم دولتی بود و اصولاً دانشگاههای بزرگ باید با منابع ملی تأسیس و اداره شوند. اما تسری دادن مقررات دولتی در آئیننامههای، رویهها و دستورالعملهای اجرائی دانشگاهها بخصوص در رویه های مالی ایشان کار اشتباهی است. در دوره ای در گذشته ها به تدریج شاهد کم شدن این دخالت بودیم اما در حال حاضر روند دخالت دولت در امور دانشگاه ها در حال افزایش است. این نگاه در شکلدهی رابطهی بین صنعت با دانشگاه بسیار مؤثر است. اگر نگاه نظام آموزشی در جهتی قرار گیرد که به رفاه اساتید و گسترش پیوند ایشان با صنعت قرار گیرد، و اگر استادی در پی اجرای یک پروژه درآمدی خوب هم برای خود کسب کند و ما آن را جرم تلقی نکنیم، و سعی نشود با تدوین آئیننامهها، بخشنامهها و دخالت دادن ذیحسابیها اساتید را به شدت کنترل کنیم، آن زمان این پیوند جریان طبیعی خود را پیدا میکند. به هر حال نگاه دولت هم باید در این مسئله اصلاح شود و من متأسف هستم که این نگاه روز به روز محدودکنندهتر میشود تا گشایش آفرینتر.
▪ س: آقای مهندس نظر شما در مورد ایدهی تأسیس شرکتهای دانشجوئی که در حال حاضر در مرکز کارآفرینی شریف مطرح است چیست و به نظر شما میتواند نوعی راه حل برای ارتباط صنعت با دانشگاه باشد؟
ـ به نظر من در حدی که شرح دادید این ایده نمیتواند به تنهایی راهحلی قطعی برای ایجاد ارتباط صنعت و دانشگاه باشد، مگر اینکه در فضای واقعی کسب و کار شکل گیرد. اما ایدهی خوبی است. زمانی که فردی فارغالتحصیل میشود، اگر نخواهد مسیر تحصیل را ادامه دهد، وارد بازار کار میشود. در ابتدا وی به عنوان یک صنعتگر نمیتواند نیاز ویژهی تکنولوژیکی خود را کاملا بشناسد. چه بسا که به دانسته های دانشگاهی خود بسنده کند. وی حتماً باید وارد یک بلوغ حرفهای کاری شود، و به درجهای از نیاز فنی برسد، تا از دانشگاه کمک بگیرد. در این مرحله است که ارتباط بین بازارهای کار و دانشگاهها از نظر رفع نیازهای تکنولوژیک شکل می گیرد. البته قبل از آن یک پیوند ناگفتهای بین صنعت و دانشگاه وجود دارد و آن ترتیب تأمین نیروی مناسب بازار کار توسط دانشگاه هاست.
اگر شما به تدریج میخواهید در مرکز کارآفرینی دانشجو را با قواعد بازی در فضای کسب و کار آشنا کنید، این خود یک اقدام خجسته و برجسته است و میتوانم توصیه کنم در این مورد با وزارت تعاون تماس بگیرید. به نظر من آنها میتوانند تأمین تسهیلات کنند. قالب حقوقی انجام فعالیت را از همان ابتدا میتواند به صورت یک تعاونی واقعی دانشجویی باشد. در دوران دانشجوئی افراد مزیت مدیریتی بر یکدیگر ندارند و یا حداقل چندان اثبات شده نیست. لذا قالب تعاونی برای کار قالب خوبی است و به روحیهی آنها بیشتر نزدیک است. در دوران تحصیل ما هم بسیاری از دوستان بودند که هم زمان با تحصیل و به اتفاق، وارد کسب و کار شدند و به دنبال درآمدآفرینی بودند. اما میدیدیم که دوران تحصیل برخی از آنها به عنوان نمونه حتی ۹ سال هم به طول میانجامید. نمیگویم همه این طور بودند، برخی هم چون فعال سیاسی بودند و اصلاً وقتی برای انجام کارهای درسی نداشتند دیر فارغ التحصیل شدند. به هر حال به نظر من طرحی که در مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف مطرح شده، اگر در یک قالب حقوقی هم بخواهد انجام شود، میتواند توسط وزارت تعاون حمایت شود و از همان ابتدا هم شرکت مزبور وارد کارهای جدی شود و مدیران شرکتهای مختلف هم میتوانند به عنوان مشاور آنها عمل کنند.
▪ س: آقای مهدس تعریف شما از کارآفرینی درون سازمانی چیست و به نظر شما یک کارآفرین درون سازمانی باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟
ـ به نظر من کارآفرین چه درون سازمانی و چه کارآفرینی که ایجادکنندهی یک سازمان است، فردی است که ایدهها و افکار نو را تبدیل به کسب و کار تجارت میکند. اگر بخواهیم او را مقید شرایط کنیم، خیلی جالب نیست. هر فردی که اندیشهای یا فکری را بتواند بپرورد و از آن تولید ثروت کند و ارزش افزوده به وجود آورد کارآفرین است. کارآفرینی متکی به داشتن ثروت، مقید به جایگاه سازمانی و یا مقید به تحصیل نیست. کارآفرینی در درون سازمان تنها تفاوتی که با کارآفرینی در برون سازمان دارد در این است که چون در درون سازمان فرآیندها و فعالیتها قبلاً به نوعی شکل گرفته و رسمی شده است، کار آفرین با محدودیت بیشتری مواجه است. اینکه ما چگونه بتوانیم شیوهای نو ایجاد و رونقی در کسب و کار به وجود آوریم، همیشه ارزش خود را دارد.
همهی افراد در درون سازمان میتوانند کارآفرین باشند. در انسانهای عادی هم جلوههایی از کارآفرینی وجود دارد، کافی است کمی در فرآیندها تأمل کنیم. کارآفرین درون سازمانی به نظر من فردی است که به محیط اطراف خود و در فضای کار توجه دارد و سرسری از مسائل نمیگذرد. کارآفرین درون سازمانی در مرحلهی اول باید به پدیدهها با تأمل بنگرد و در معرض تعاملات اطلاعاتی قرار گیرد یعنی؛ باید پرسشگر باشد. وی باید برای چرائی مسائل با نیروهائی که در محیط هستند وارد بحث و گفتگو شود. البته میدانید بسیاری از این ویژگیها در افراد قابل توسعه هستند. این طور نیست که افراد از بدو تولد کارآفرین خلق شده باشند. کافی است که به فرزندان و دانشجویان خود بیاموزیم بدون تأمل در مورد پدیدهای از کنار آن عبور نکنند. انباشت اطلاعات یا در معرض اطلاعات قرار گرفتن است که به کارآفرین این اجازه را میدهد طرح سؤال جدید کند. فرد کارآفرین نباید از شکست بترسد. کارآفرین برجستهی درون سازمانی باید به روابط خود با افراد توجه کند و باور کند کار سازمانی گروهی است و روابط با دیگران مهم است. فرد کارآفرین باید بداند که روابط سازمانی خود را برای به کار گرفتن دیگران حفظ کند و منزوی و منفعل نباشد. به نظر من آن مخترعی که در خلوت طراحی می کند و دیگران را به کار نمیگیرد، کارآفرین نیست، فقط یک ذهن خلاق دارد، اما قدرت توسعهی خلاقیت و تبدیل آن به کسب و کار را ندارد. به نظر من اینها ویژگیهایی است که یک کارآفرین باید در محیط کار داشته باشد.
▪ س: آقای مهندس به عنوان صحبت پایانی اگر مطلبی باقی مانده، بفرمائید.
ـ ما باید اخلاق حرفهای را توسعه دهیم و به دوستان جوان بگوئیم راه صلاح این است، به تجارب دیگران اهمیت دهید که خود این کار نشان از خرد اقتصادی هم دارد. من شخصاً به رفتارهای دیگران توجه زیاد داشتهام و به اساتید احترام گذاشتم، قبل از اینکه پدیدهای را رد کنم در مورد دلائل به وجود آمدن آن پدیده فکر کردم. دوستان جوان ما با نپذیرفتن تجارب دیگران فرصتهای پیشرفت را از خود می گیرند. ما به عنوان یک بنگاه باید قدرت اقتصادی و تکنولوژیک داشته باشیم تا بتوانیم سریعتر به نقطههای هدف برسیم. برای اینکه اقتدار پیدا کنیم، لازم است ثروت و توان اجتماعی پیدا کنیم. گریز از تعامل با دیگران و جهان راه حل نیست. دانشجویان ما باید لمس کنند که برای غلبه بر هر حریف و رقیب نیازمند قدرت و پول هستند و برای بدست آوردن پول و قدرت باید قواعدی را رعایت کنند. توصیه میکنم جوانان قواعد واقعی کسب و کار را با حضور در بنگاه ها ولو به عنوان کارگر عادی یاد بگیرند، به محیط زیست توجه کنند، به اخلاق حرفهای و به اخلاق کسب و کار فکر کنند و برای تلاشی واقعی خود را مجهز کنند.
مصاحبه با آقای مهندس سیداحمدیان مدیر عامل شرکت پنجتاش
▪ س: آقای مهندس لطفاً خودتان را معرفی کنید و در مورد ایدهی شکلگیری شرکت پنجتاش توضیح فرمایید؟
ـ من مهدی سیداحمدیان ورودی سال ۱۳۴۳ و به عبارتی فارغالتحصیل دورهی اول دانشگاه صنعتی شریف هستم. در حال حاضر مدیر عامل شرکت پنجتاش که در زمینه طراحی و تولید انواع تابلوهای برق فعال است میباشم. بعد از فارغالتحصیل شدن و گذراندن دوره خدمت سربازی در ذوبآهن ابتدا در شرکت پاورز به عنوان مهندس کارگاه و سپس رئیس کارگاه در زمینه پروژههای تأسیساتی و نصب مشغول شدم و سپس شرکت گسترش نیرو را با چند تن از دوستان هم دانشگاهی تأسیس و تا آغاز سال ۱۳۶۲ در این شرکت فعال بودم، کمکم شرایط برای کارهای پیمانکاری سخت شد و به این نتیجه رسیدم که با توجه به شناختی که در این سالها پیدا کرده بودم به طرف کارهای تولیدی میل کنم و این را در سال ۱۳۶۴ با چند تن از دوستان (۵ نفر که نام شرکت پنجتاش نیز به بهانه همین شراکت پنج نفری میباشد) شرکت را تأسیس و تا سال ۱۳۶۷ به صورت نیمه متمرکز و در سال ۶۷ به صورت فعال تولید را در زمینه ساخت تابلوهای برق شروع کردیم. ما کار را با یک خمکن دستی و یک قیچی ۲ متری ساده شروع کردیم در واقع سرمایهی اندکی داشتیم (نفری یکصد هزار تومان) خدا را شاکریم که اکنون مساحت کارخانه ۳۳۰۰ متر و مساحت سالنها و انبارها حدود ۲۰۰۰ متر و تعداد پرسنل به ۶۰ نفر رسیده است. در طول این سالها سرلوحه، صداقت و کیفیت کار بود، ضمناً سعی کردیم در کنار کار اصلی محصولات فرعی دیگر مانند سینی و نردبان کابل نیز داشته باشیم. دورهی شکوفایی سالهای ۷۲ تا ۷۵ بود، بعد از آن یک توقف تا سال ۷۹ داشتیم، پس از سال ۷۹ پروژههای پتروشیمی و پارس جنوبی گشایش عجیبی در کارهای تولیدی ایجاد نمود. تأثیر این پروژهها در صنعت، مهندسین مشاور و به طور کلی در جامعه بشریت چشمگیر بود و امیدوارم این توقف موقتی بوده باشد و دوباره حرکت و جنبش و نشاط در جامعه صنفی ایجاد گردد. در سال ۷۹ ۳۰ نفر در شرکت کار میکردند در حال حاضر به ۶۴ نفر بالغ شده است و علت این افزایش فقط پروژههای نفتی بوده است. در زمینهی صادرات کالا باید عرض کنم بازار آنقدر تشنه بود که فرصت تفکر را برای بازاریابی خارجی نمیداد اما ما باید به فکر صادرات هم باشیم.
▪ س: آقای مهندس چشم انداز شما برای آینده شرکت چیست؟
ـ این فکری که در حال حاضر من را مشغول کرده است با توجه به اینکه من دیگر در مرز بازنشستگی هستم، با توجه به شرایط کنونی تصمیمگیری بسیار مشکل شده است. در طول تمام سالهای فعالیت حقوق کارکنان در اول هر ماه پرداخت میشد و به طور متوسط روزی ۲ ساعت اضافه کاری هم داشتیم، اما متأسفانه نه تنها اضافهکاری نداریم بلکه نگران به تعویق افتادن حقوق کارکنان هم هستم در این شرایط چشماندازی برای آینده شرکت نمیبینم و تصمیمی هم نمیتوانم بگیرم.
▪ س: آقای مهندس شما تا چه میزان با مراکز علمی تحقیقاتی در ارتباط هستید؟
ـ در زمینهی کار تحقیقاتی خیلی کم کار کردهایم و ارتباط هم با مراکز علمی نداشتهایم، اما با دانشگاه خودمان به عنوان کمک در بعضی مواقع ارتباط داشتهایم.
▪ س: نظر شما در مورد ارتباط مؤثر صنعت با دانشگاه چیست؟
ـ فکر میکنم مقداری عدمآشنایی صنایع نسبت به امکانات و توان دانشگاهی وجود دارد، یعنی؛ من خودم از امکانات دانشگاه خودم بیاطلاع هستم و نمیدانم امکانات دانشگاه در زمینه کاری من به چه میزان است. همچنین هزینههایی که دانشگاه دارد تا یک کار تحقیقاتی را برای صنایع انجام دهد، بالا میباشد، صنعت بخش خصوصی توان پرداخت این هزینهها را ندارد. به نظر من این دو عامل، یکی عدمآشنایی با تواناییهای مراکز دانشگاهی و دیگری بالا بودن هزینههای تحقیقاتی باعث شده که این ارتباط ضعیف باشد.
▪ س: در مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف ایدهای مطرح شده تحت عنوان "تأسیس شرکتهای دانشجویی" این ایده در فاز مطالعاتی قرار دارد در قالب این طرح فراخوانی به چاپ می رسد تا گروههای دانشجویی که در زمینهی کاری علاقمند هستند و احساس میکنند میتوانند نوآور باشند به مرکز مراجعه کنند و ثبت شرکت انجام دهند البته ثبت شرکت در داخل دانشگاه صورت میگیرد، حوزهی فعالیت آنها مرز دانشگاه است و قوانینی هم که بر ایشان حاکم است قوانین ساده شدهی تجارت میباشد. آنها تحت رهبری علمی و فنی یا فنی و علمی یا نیرویی که از صنعت آمده یا نیرویی که آکادمیک است میباشند این مرکز نقش مشاور را برای این تیمها دارد و آموزشهای لازم را به آنها میدهد. پروژههای علمی که در نظر دارند را ابلاغ میکنند تا به نتیجهی خوبی برسند، بعد از فارغ التحصیلی به ۳ دسته تقسیم می شوند: دستهی اول تیمی که موفق بوده از تجربیات خود استفاده می کند و همان طور که موفق بوده میتوان به آن کمک کرد تا موفق بماند، دستهی دوم تیمی که شکست خورده با توجه به اینکه شکست خورده شکست آنها تبعات زیادی نداشته و از طرفی این تجربه میتواند یک پشتوانه برای آنها باشد و در بیرون راحت کار کنند، دستهی سوم تیمی که بیننابین هستند نه خیلی موفق و نه ناموفق اینها را می توان در مرکز رشد و فناوری دانشگاه تحت پوشش قرار داد تا در آنجا پیشرفت کنند با این توضیحات لطفاً نظر خود را در ارتباط با این ایده بفرمایید؟
ـ اولین مشکلی که در زمینه عملی شدن این طرح به نظر میآید، وقفهای است که به علت گذراندن خدمت سربازی ایجاد میشود و این وقفه باعث به هم خوردن بسیاری از برنامهریزیها خواهد شد ولی اگر کسی بدون وقفه ادامه دهد به نظر من طرح میتواند موفق باشد، اما اگر منقطع باشد تیمها ثابت نخواهند ماند و تغییر تیم باعث به هم خوردن برنامهها خواهد شد.
▪ س: آقای مهندس به عنوان کلام آخر اگر صحبتی هست بفرمایید؟
ـ باید از افرادی که در دانشگاه صنعتی شریف کارهای مختلفی را در راستای بهبود وضعیت این دانشگاه انجام دادهاند قدردانی به عمل آید مانند مرحوم جناب آقای دکتر مجتهدی که دانشگاه را بنیان گذاشت و مرحوم جناب آقای دکتر امین که تشکیلاتی آموزشی و اداری دانشگاه را مدون نمود.
مصاحبه با آقای مهندس امیر ابراهیمی
▪ س: آقای مهندس لطفاً خودتان را معرفی کنید و در مورد چگونگی ورود خود به دنیای کار و تولید توضیح فرمایید؟
ـ من شاهرخ امیرابراهیمی ورودی سال ۱۳۵۳ دانشگاه صنعتی شریف در رشته مهندسی مکانیک هستم و در سال ۱۳۵۸ فارغالتحصیل شدم. دوران تحصیل من به دلیل اعتصاباتی که در آن زمان صورت می گرفت به طول انجامید. در زمان جنگ حدود ۲۱ ماه در جبهه خدمت کردم. بعد از آن ۴سال در واحد طراحی شرکت ماشین سازی اراک مشغول به کار بودم و تقریباً در تمام قسمتها از جمله جرثقیل، تجهیزات، دیگبخار کار کرده ام. سپس در کارخانهی آذرآب که در حال افتتاح شدن بود به عنوان مدیر طراحی حدود دو سال خدمت کردم. آنجا بود که تجربهی تشکیل یک واحد مهندسی را کسب کردم، کارهای زیر بنایی را در آنجا انجام دادیم و در زمینهی ارتباط با خارجیها در مورد انتقال تکنولوژی فعالیت داشتیم. سپس در سال ۶۶ به تهران آمدم و در یک شرکت مهندسی مشاور وابسته به صنایع ملی تحت عنوان "مرکز فعالیت های مهندسی سیمان" شروع به کار کردم و حدود ۴ سال در آنجا بودم. زمانی که خواستند آنجا را به بخش خصوصی واگذار کنند از آنجا بیرون آمدم و شرکت سیمان سازان را همراه با یکی دیگر از فارغ التحصیلان دانشگاه صنعتی شریف در سال ۱۳۷۰ تأسیس کردیم. در ابتدا کارمان را با ۵ نفر شروع کردیم و در حال حاضر شرکت حدود ۱۲۰۰ نفر پرسنل دارد. در ابتدا کار را به عنوان مهندسی مشاور شروع کرده و قصد بر این بود تا به کارخانجات سیمان خدمات مهندسی ارائه کنیم. یک سال که گذشت، متوجه شدیم این کار موثر نمیباشد. به همین دلیل یکی از همان پروژههایی که مهندسی آن را انجام داده بودیم برای ساخت پذیرفتیم. در اولین پروژه ای که فعالیت نمودیم (کارخانهی سیمان قائن)، به دلیل شناختی که از گذشته در مرکز فعالیتهای مهندسی سیمان بر روی این پروژه داشتیم، دیدگاه مهندسی ما نسبت به کار بالا بود. کار با کیفیت بسیار خوب و در زمان مقرر انجام و باعث تبلیغ برای شرکت سیمان سازان به عنوان یک سازنده تجهیزات شد و نتیجتا برای چندین پروژه به ما سفارش کار ساخت داده شد. ما مکتب کیفیت را در سیمان مطرح کردیم و به همین نام نیز شناخته شدیم. کارگاه ما ابتدا در طاووسیه کرج بود، زمانی که پروژه های مختلف را دریافت کردیم به دلیل وسیع شدن کار، کارگاه را به گرمدره انتقال دادیم که وسیع ولی فاقد امکانات یک کارگاه صنعتی بود. در این مدت ما مجوز اصولی کار و در حقیقت پروانهی موقت بهرهبرداری را گرفته بودیم. پروانهی دائم زمانی صادر می شد که کارگاه متعلق به شرکت باشد. در این راستا زمینی را در شهرک صنعتی علی آباد خریداری نموده و خودمان نیز طراحی آن را متناسب با کار صنعتی انجام دادیم. حدود ۵ سال طول کشید تا با توجه به شرایط سختی که داشتیم و عدم همکاری بانکها و نهادهای دولتی، توانستیم کارگاه شرکتمان را به صورت نیمه آماده در آورده و کار را شروع کنیم. در ابتدا برای پتروشیمی بندر امام مبدلی ساختیم به طوریکه زمانی که تجهیزات آن در حال بیرون رفتن از کارگاه بیرون بود باور اینکه این کار از شرکت سیمان سازان با امکانات ناچیز آن باشد برای دیگران مشکل مینمود و این خود نیز مزید تبلیغ برای ما و شرکت شد و ما توانستیم جایگاه خود را به عنوان سازندهی تجهیزات نفت و پتروشیمی در صنعت مشخص کنیم. در سال ۸۱ ساخت و نصب یک کارخانه کامل را به عنوان پروژه جدیدی به عهده گرفتیم. این پروژه یک کارخانهی ۵۰۰ تنی سیمان سفید بود. همین کافی بود تا شرکت نشان دهد که میتواند کل کار یک پروژه را انجام دهد و فاز کاری شرکت تغییر یافت. در این راستا و با این باور اشتباه که توان ما نامحدود است، حدود ۲ سال پیش ۱۸پروژه دریافت کردیم. حجم کار بسیار از توان ما بالاتر بود و به اجبار پرسنل را از ۳۰۰ نفر به ۱۲۰۰نفر افزایش دادیم، که نتیجه آن مشکلات مالی و بخصوص بحران مدیریتی در شرکت بود. به هر صورت، این موج را پشت سر گذاشتیم و در حال حاضر قصد داریم در عین کاستن از تعداد پروژهها، آنها را به نوعی انتخاب کنیم که حجم ریالی آنها تغییر نکند. بزرگترین نگرانی که در حال حاضر وجود دارد افزایش حقوق بیرویه کارکنان و بیثباتی در قیمت مواد اولیه میباشد. در حال حاضر پروژهی کارخانهی سیمان ۵۰۰۰ تنی را به طور کامل در دست داریم، که جزء واحدهای بزرگ در کشور به حساب میآید. دو پروژه بهینه سازی و افزایش ظرفیت کارخانجات سیمان انجام دادیم که یکی مربوط به سیمان شمال بود با قراردادی حدود ۴۰میلیون یورو و دیگری پروژه افزایش ظرفیت سیمان هگمتان، با قراردادی حدود ۶ میلیون یورو.
روش کار در پروژههای ما به این صورت است که زمانی که پروژه یک کارخانهی سیمان یا کارخانهای مشابه را دریافت میکنیم، بعضی از قطعات را به دلیل حجم بسیار و وزن کم در همان محل کارخانه میسازیم. یعنی هزینه های سایت به صرفهتر از هزینه های حمل میشود. برای این منظور ضروری است نیروهای بسیاری را استخدام کنیم. معمولا ۱۵% از نیروهای کلیدی را از کادر دائم شرکت از پرسنل کارگاه یا دفتر مرکزی و ۸۵% را از نیروهای بومی و محلی استفاده میکنیم. به این ترتیب علاوه بر اینکه مسائل خودمان را حل میکنیم، نیروهای بومی را نیز آموزش میدهیم. زمانی که پروژه به بهرهبرداری میرسد و در حقیقت این نیروهای خام صنعتی شدهاند، آنها را در اختیار کارفرما قرار میدهیم. هنگام راه اندازی پروژه، در واقع شاهد باروری نیروهایمان میباشیم. از پروژههای در دست اجرا، یکی سیمان فراز فیروزکوه میباشد که کار ساخت حدود ۶۰۰۰ تن تجهیزات و سازههای فلزی آن کامل شده و نصب آن نیز در حال اتمام است. دیگری گندله سازی اردکان می باشد که حدود ۴۵۰۰ تن تجهیزات آن باید توسط سیمان سازان ساخته شود. در حال حاضر پیشرفت کار ۹۵% می باشد. در بین تجهیزاتی که ساختهایم، بزرگترین کورهی دوٌار ایران هم وجود دارد. پروژهای را که به تازگی در بندرعباس پذیرفتهایم "پروژه هرمزال" نام دارد که طرح توسعه آلومینیوم المهدی است. یک واحد ۱۴۸ هزار تنی آلومینیوم در سال است که ما با تشکیل یک گروه همکاری مشترک (Joint Venture) موفق به گرفتن کار شدهایم. به دلیل حجم بزرگ کار و ساختار شرکت سیمان سازان فقط میخواهیم تجهیزات آن را بسازیم و نصب کنیم و کارهایی از جمله اسکلت فلزی آن را به شرکت مسئول کارهای ساختمانی واگذارنمودهایم. معمولا در پروژههایی که انجام میدهیم علاوه بر ناظران ایرانی تعدادی ناظر خارجی هم وجود دارند که بر کیفیت و روند اجرای نظارت میکند. در بین کارهایی که شرکت در این فاصله انجام داده است، همکاری با یک شرکت فرانسوی به نامFMC در ساخت Loading arm می باشد. "هر چیزی که سیال است و به صورت مایع بخواهد در کشتی بارگیری شود، ورود آن به کشتی از طریق لودینگ آرم صورت می گیرد".
▪ س: آقای مهندس چشم انداز شما برای آینده چیست؟
ـ در کشور ما زمانی که اوضاع اقتصادی خوب است، منظور اختصاص بودجه به پروژهها یا همراهی بانکها با پروژهها است، پروژه به خوبی انجام میگیرد. تجربهای که ما کسب کردیم این بود که به دلیل نوسانات اقتصادی که ناشی از سیاستگذاری و عملکرد دولتهای مختلف میباشد به یک صنعت خاص نباید متکی باشیم. ما در ارتباط با سیمان کار تخصصی انجام میدهیم و خیلی خوب شناخته شدهایم. اما دریافتیم که نباید فقط به سیمان متکی باشیم و در صنایع کانی فلزی و نفت، گاز و پتروشیمی نیز سعی در فعالیت داریم. در مقطعی از زمان ممکن است در صنعت خاصی پروژه وجود نداشته باشد و یا در مقطعی دیگر از زمان در همان صنعت پروژهها آنقدر زیاد میشوند که شرکتهای داخلی جواب نیازهای آنها را نمیدهند. مثلا در فیلد سیمان در حال حاضر ۱۵۰ پروژه وجود دارد که اگر به عرصه تولید برسند، کشور به مرز انفجار می رسد، و امکان جذب این همه سیمان تولید شده وجود نخواهد داشت. در مورد سیمان، علاوه بر این که باید سرمایهگذاری کنند تا تولید شود، بایستی سرمایه گذاری کنند تا مصرف هم بشود. به بیان ساده تر هم برای تولید و هم برای مصرف بایستی سرمایهگذاری شود. هر یک تن ظرفیت سالیانه کارخانه ۱۳۰ دلار سرمایه گذاری لازم دارد، در حالیکه هر یک تن سیمان حدود ۱۰۰۰ دلار هزینه در بر میگیرد تا مصرف شود و من فکر نمیکنم حتی اگر منابع سرمایه گذاری تامین شود، درآمدی در کشور وجود داشته باشد تا بتواند همهی سیمانهای تولید شده را جذب کند.
در حال حاضر ما در صنایع فولاد نیز فعالیت داشته و با شرکتهای مشاوری که در زمینه فولاد فعالیت میکردند، همکاری میکنیم. هم چنین سعی داریم با صنایع نفت و پتروشیمی و نیز با صنایع معدنی که معتقد هستیم نجات کشور از طریق این نوع صنایع میباشد نیز، همکاری داشته باشیم.
▪ س: آقای مهندس شما چه میزان با مراکز علمی تحقیقاتی از جمله دانشگاه در ارتباط هستید؟
ـ در واقع ما عملاً آموزش و تحقیقات را فراموش کردهایم. واحد آموزش داریم اما بودجهای برای آن اختصاص نمیدهیم. تنها ارتباط ما با دانشگاه، شرکت در جشنوارهی کارآفرینان دانشگاه صنعتی شریف بود. اخیراً هم از جهاد دانشگاه صنعتی شریف خواستار همکاریهایی بودهاند، ولیکن هنوز توافق نامهای را امضاء نکردهایم ولی مطمئن هستم می توان حداقل به عنوان یک ارتباط با دانشگاه از اینجا شروع کرد. ما آنچنان پروژههای تحقیقاتی یا محاسباتی نداشته ایم که بخواهیم از دانشگاه استفاده کنیم، اما در زمینهی آموزش میخواهیم از دانشگاه کمک بگیریم. به اعتقاد من باید کار فرهنگی روی شرکتها صورت گیرد تا همه شرکتها آموزش ببینند که چطور بایستی از پتانسیل نیروی جوان استفاده کنند. همچنین دانشجوها بایستی شیوه برخورد با صنایع را بیاموزند، پس در کل ما نیازمندیم تا یک فرهنگسازی اصولی صورت گیرد.
▪ س: نظر شما در مورد ارتباط موثر دانشگاه با صنعت چیست؟
ـ برای برقراری ارتباط، ما آمادگی این را داریم که نه برای تابستان بلکه در تمام طول سال دانشجوهایی را در واحد طراحی و هم در کارگاه در بخشهای مختلف به کار گماریم، که هزینهی زیادی را در بر نمیگیرد، چون هم فرد ارضاء میشود و هم اینکه تحت آموزش نیز قرار میگیرد و در مقابل، با ورود آنها به شرکت جو جدیدی ایجاد شده و باعث انتقال ناخودآگاه تکنولوژی میشود. همچنین به دلیل ارتباطی که دانشجوها با دانشگاه دارند، اگر زمانی به مشکل فنی برخورد کردیم شاید دانشگاه بتواند به نوعی آن را حل کند. دانشگاه باید صنعت را ترغیب کند و امکاناتی را بوجود آورد تا صنعت جذب آن شود. من فکر میکنم دانشگاه وقت بیشتری در اختیار دارد که بتواند برای این ارتباط راه حلی را ارائه دهد، هزینهی آن مهم نیست میتواند ما بین هزینههای موجود گنجانده شود.
▪ س: در مرکز کارآفرینی دانشگاه صنعتی شریف ایدهای مطرح شده تحت عنوان "تأسیس شرکتهای دانشجویی" این ایده در فاز مطالعاتی قرار دارد در قالب این طرح فراخوانی به چاپ می رسد تا گروههای دانشجویی که در زمینهی کاری علاقمند هستند و احساس میکنند میتوانند نوآور باشند به مرکز مراجعه کنند و ثبت شرکت انجام دهند البته ثبت شرکت در داخل دانشگاه صورت میگیرد، حوزهی فعالیت آنها مرز دانشگاه است و قوانینی هم که بر ایشان حاکم است قوانین ساده شدهی تجارت میباشد. آنها تحت رهبری علمی و فنی یا فنی و علمی یا نیرویی که از صنعت آمده یا نیرویی که آکادمیک است میباشند این مرکز نقش مشاور را برای این تیمها دارد و آموزشهای لازم را به آنها میدهد. پروژههای علمی که در نظر دارند را ابلاغ میکنند تا به نتیجهی خوبی برسند، بعد از فارغ التحصیلی به ۳ دسته تقسیم می شوند: دستهی اول تیمی که موفق بوده از تجربیات خود استفاده می کند و همان طور که موفق بوده میتوان به آن کمک کرد تا موفق بماند، دستهی دوم تیمی که شکست خورده با توجه به اینکه شکست خورده شکست آنها تبعات زیادی نداشته و از طرفی این تجربه میتواند یک پشتوانه برای آنها باشد و در بیرون راحت کار کنند، دستهی سوم تیمی که بیننابین هستند نه خیلی موفق و نه ناموفق اینها را می توان در مرکز رشد و فناوری دانشگاه تحت پوشش قرار داد تا در آنجا پیشرفت کنند با این توضیحات لطفاً نظر خود را در ارتباط با این ایده بفرمایید؟
ـ فردی که دانشجو است دیدگاهش، تئوریک است، دیدگاه صنعتی ندارد. من با همدورهایهای خود که در دانشگاه تدریس میکنند در ارتباط هستم، نگرش آنها هنوز مانند ۳۰ سال پیش است، در واقع مانند یک دانشجو، به دلیل اینکه دیدگاه صنعتی ندارند نمیتوانند مسائل مربوط به صنعت را حل کنند. به نظر من اگر این شرکتها در دنشگاه تشکیل میشوند، باید پروژههای آنها را از شرکتهایی مانند شرکت ما، دریافت کنید. کارهای بزرگ تحقیقاتی میتوان در دانشگاه انجام داد، اما اگر بخواهید آن را صنعتی کنید باید با شرکتهای بیرون در ارتباط باشید.
▪ س: آقای مهندس تعریف شخصی شما از کارآفرینی چیست؟ و به نظر شما یک کارآفرین باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟
ـ با توجه به تجربه ای که داشتیم عامل اصلی که باعث تداوم و گسترش کار ما شد پشتکار ما بود. در طی دو مرحله، شرکت های قویتر از خودمان را دیدیم که ورشکست شدند. یکی از دلایل آن تشدد آراء آنها بود و دلیل دیگر انتظارهای بیموردی بود که از سیستم های دولتی جهت حمایت داشتند. اقتصاد برای افرادی مانند ما، در ردیف دوم است، و کیفیت کار و درست انجام دادن آن در اولویت اول. البته معطوف نمودن تمام توجه به کار، کیفیت، زمان، رضایت دیگران و امثال هم کافی نمیباشد و باید به مسائل مالی هم توجه داشته باشیم. من فکر میکنم شرکتهایی که تشکیل میشوند باید حد خود را بشناسند. ما در طی دو مرحله از حد خود فراتر رفتیم، که باعث شد تا مرز سقوط پیش برویم، ولیکن با زحمت بسیار و صرف انرژی فراوان از آن جلوگیری به عمل آوردیم. این مسئله را میتوان به صورت دیگری هم بیان کرد، به این ترتیب که در رشد شرکتها چنانچه در رشد مغز (مدیریت) نسبت به اندام (بدنه سازمان) تناسب وجود داشته باشد، شرکت میتواند به درستی فعالیت کند. کارآفرینان نباید بلند پروازی کنند، بلکه توصیه من این است که یک خط تخصصی پیدا کنند و آن را رشد دهند و در زمینههای مختلف کار انجام ندهند. کارآفرینان باید توانایی شرویارویی با همهی سازمانها اعم از دولتی و غیر دولتی را داشته باشند.
▪ س: آقای مهندس به عنوان آخرین مطلب اگر صحبتی است بفرمایید؟
ـ من از همان ابتدا به دنبال کار تولیدی بودم. روحیهی من با تجارت سازگاری نداشت. اگر فرهنگ صنعتی شدن، در کشور رشد کند نیروهای فراوانی همفکر من خواهند شد در آن صورت جایگاه ما در دنیا از مصرف کننده به تولید کننده تغییر میکند. باید تولید، فرهنگ سازی شود که این مستلزم صرف انرژی بسیار میباشد و احتیاج به یک حمایت کلی دارد.
روح الله عرب
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست