یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا

گنج بی پایان قناعت


گنج بی پایان قناعت

انسانها معمولاً ثروت را در بیرون از وجود خویش می جویند و آن را فقط با عنوانهای مادی از جمله پول, خانه, زمین, طلا و نقره و مانند آنها می شناسند غافل از آنکه ثروتهای اصلی, درون خودشان جای داده شده است که با کشف و شکوفایی آنها می توانند خود را به ثروتمند ترین انسانها تبدیل کنند

انسانها معمولاً ثروت را در بیرون از وجود خویش می‌جویند و آن را فقط با عنوانهای مادی از جمله پول، خانه، زمین، طلا و نقره و مانند آنها می‌شناسند. غافل از آنکه ثروتهای اصلی، درون خودشان جای داده شده است که با کشف و شکوفایی آنها می‌توانند خود را به ثروتمند‌ترین انسانها تبدیل کنند. تا آنجا که همه ثروتهای مادی در نظرشان ناچیز و اندک جلوه نماید. از جمله آن ثروتهای بی‌پایان، گنج قناعت است. قانع بودن به آنچه نصیب انسان شده است، به او آرامشی می‌بخشد که به واسطه آن طعم شیرین خرسندی را می‌چشد و در نتیجه، در خود احساس بی‌نیازی می‌کند. کسی که این روح بی‌نیازی در وجودش حاکم شده است، هرگز نه چشم طمع به مال مردم می‌دوزد و نه گرفتار زیاده خواهی می‌شود که به سبب آن خود را به درد و رنج گرفتار سازد و نه آنکه در صورت مشاهده فردی ثروتمندتر از خویش، در خود احساس حقارت و عقب ماندگی می‌کند. به راستی، کدام ثروت مادی می‌تواند تا این اندازه بر آدمی اثر مثبت به جا بگذارد؟

افزون بر این، قناعت، آدمی را بلند همت و آزاد اندیش بار می‌آورد. سعدی در این باره حکایتی دارد که این گونه است: حاتم طایی را گفتند: از خود بزرگ همت‌تر در جهان دیده‌ای یا شنیده‌ای؟ گفت: بلی، روزی چهل شتر قربانی کرده بودم امرای عرب را. پس به گوشه صحرایی به حاجتی برون رفته بودم، خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتمش به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط او گردآمده اند. گفت: هر که نان از عمل خویش خورد، منت حاتم طایی نبرد. من او را به همت و جوانمردی از خود برتر دیدم. حضرت امیرمؤمنان علی علیه‌السلام در مورد ارزش والای قناعت می‌فرماید: «القناعَةُ مالٌ لایَنفَدْ؛ قناعت، ثروتی بی‌پایان است». گفتنی است منظور از اصل شادکامی که قناعت است، این نیست که بشر دست بر دست خود نهد و از هر گونه فعالیت و تکاپو باز ایستد، بلکه منظور از اصل شادکامی، شناخت حدود استعدادها و امکانات خود و قناعت به ظرفیت و تواناییهای خویشتن است. یعنی آنکه شخص، پای توقع از حد توانایی خویش فراتر ننهد. بی‌جا و بی‌حساب نخواهد و بیهوده رنج پر زیان خواسته‌های غیر ممکن و واهی خویش را نبرد.

مال و تلاش برای تحصیل آن به خودی خود مذموم و یا ممدوح نیست، بلکه نحوه بهره برداری از مال و راه کسب آن قابل نکوهش یا ستودن است. از لحاظ اخلاقی روشن است که صرف مال در مسیر عمل صالح و جلب رضایت پروردگار، ستوده است و کسب مال بدون اشتغال قلب و ابتلا به حرص و آزمندی، ارزش اخلاقی مثبت دارد. حکم اخلاقی مربوط به بهره‌برداری کسب و گردآوری مالی نیز همین است ولی از لحاظ تربیتی این پرسش باقی است که آیا انسانها نوعاً در برابر خطرات مال اندوزی مقاوم هستند؟ آیا انسانها نوعاً می‌توانند در عین کوشش برای کسب ثروت بیشتر از تعلق قلبی به آن بپرهیزند؟ آیا انسانهای ثروتمند می‌توانند به راحتی اموال خود را انفاق کنند و یا به آسانی از آنها جدا شوند، به مرگ اندیشه کنند و از فراق مال خود اندوهگین نشوند؟ با مشاهده احوال بسیاری از مردم، پاسخ این سئوالات منفی خواهد بود. تجارب، گواه آن است که مال و مال اندوزی، راهزن طریق کمال است و انسانهایی که حق مال خود را ادا کنند و شکر آن را به جا آورند اندک هستند.

گویا ائمه اطهار (ع) نیز به سبب این ویژگی نوعی انسانها، آنان را از گرایش به مال پرهیز داده و به میانه روی و قناعت توصیه فرموده اند. از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است: «منهومان لا یشبعان؛ منهوم العلم و منهوم المال» «دو آزمند هرگز سیر نمی‌شوند؛ حریص در علم و حریص در مال» (المحجة البیضاء). و نیز حرص آدمی به جمع مال، پایان ناپذیر است، چنانکه اگر آدمیزاد سرزمینی از طلا داشته باشد خوش دارد سرزمین دومی نیز داشته باشد و اگر دومی را به او دهند، سرزمین سوم را خواهد و شکم آدمی را جز خاک پر نمی‌کند. (همان) انسان حریص تا هنگامی که به خاک سپرده می‌شود در آرزوی جمع مال است.