جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حرکت در درون تاریخ دیجیتال


حرکت در درون تاریخ دیجیتال

از منظر جامعه شناسان فشردگی زمان یا سرعت گرفتن تاریخ یکی از کلیدی ترین ویژگی های عصر جدید است بر این مبنا چه بسا رسانه های فعلی تا چند دهه دیگر به رسانه های سنتی تبدیل شده و در مواجهه با رسانه های الکترونیک و دیجیتال جدید به بازسازی خود بپردازند

از منظر جامعه شناسان فشردگی زمان یا سرعت گرفتن تاریخ یکی از کلیدی ترین ویژگی های عصر جدید است. بر این مبنا چه بسا رسانه های فعلی تا چند دهه دیگر به رسانه های سنتی تبدیل شده و در مواجهه با رسانه های الکترونیک و دیجیتال جدید به بازسازی خود بپردازند. از جمله ویژگی های رسانه های دیجیتالی تکثر و تنوع رسانه ای ، فردیت فعال و خلاق، تعاملی شدن، گستردگی دامنه انتخاب مخاطبان ، همگرایی تکنولوژیکی ، سرعت و استفاده از فضاهای مجازی است. نظر به این ویژگی ها و پیامدهای مثبت و منفی حاصل از آن، به نظر می رسد برای برون رفت از تقابل های حاصل از دیجیتالی شدن رسانه ها و کارآمدسازی رسانه های سنتی ، راهبردهای موثر می تواند شامل استفاده از ظرفیت های ذاتی رسانه های سنتی، بازسازی رسانه های سنتی در پرتو وجوه مثبت رسانه های جدید، مشخص کردن نقاط آسیب پذیر در قبال رسانه های دیجیتال ، بالا بردن کیفیت تولیدات رسانه ای و توجه به نیازهای مخاطبان باشد.مروری بر ادبیات حوزه های مختلف علمی و دانشگاهی گواه آن است ، اگرچه اندیشه ورزان این حوزه های متکثر معرفتی، برچسب های مفهومی متفاوتی بر مقطع تاریخی ای که هم اکنون در آن به سر می بریم زده اند و عصر جدید را از مناظر مختلف تخصصی خود به صور گوناگون مفهوم سازی کرده اند، با این وصف تمامی این گرایش های نظری و معرفتی بر تحول تکنولوژیک عمیقی که در این عصر حادث شده است و ساحت های مختلف زندگی فردی و اجتماعی و حتی وجودی انسان ها را درنوردیده، اشتراک نظر دارند. به صورت مشخص تر، تمامی این صاحب نظران، در سیر تکوین تاریخ بشریت همچنان که از انقلاب کشاورزی یا انقلاب صنعتی یاد می کرده اند، امروزه از انقلاب دیجیتال و بالطبع عصر دیجیتالی یاد می کنند. مفهوم عصر دیجیتال اگرچه بار تکنولوژیکی و ابزاری زیادی داشته و ممکن است تاکید بیش از حد بر آن ما را در ورطه نظریه های ابزارگرا بکشاند، اما به هر تقدیر نمی توان از تاثیرات شگرفی که این تحول در شخصی ترین و فردی ترین عرصه های زندگی تا عمومی ترین جلوه های آن بر جای نهاده است ، غافل شد. امروزه فناوری های دیجیتال نه تنها اقتصاد، سیاست و فرهنگ که حتی احساسات، عواطف، روابط اجتماعی و نظام تفکر ما را نیز متحول کرده است؛ بنابراین تعبیر الکترونیک برای همه چیز که حکایت از دیجیتالی شدن یا الکترونیکی شدن فراگیر می کند بیشتر مصداق می یابد. بدیهی است در این بحث ها درصدد نیستم تا گستره وسیع این تحولات را واکاوی کنم. سهم من از این بحث ، به فراخور موضوع پیش رو، تنها آن است که تاثیر این تحول تکنولوژیک را در عرصه فعالیت های رادیو تلویزیون های آنالوگ که هنوز مرسوم ترین مدل پخش عمومی اند، پیگیری کرده و در پرتو نظریه همگرایی ()convergence، آسیب های مبتلا به و چالش های پیش روی این رسانه ها را که بتدریج سنتی می شوند احصائ کرده و در حد توان راهکارهایی نیز برای برون رفت از این چالش ها و سازگار شدن این رسانه ها با شرایط جدید ارائه کنم.

● عصر دیجیتال و رسانه های جدید

اما پرسش اصلی این است که رسانه های جدید دیجیتال و الکترونیک چه ویژگی هایی داشته و به تولید و بازتولید چه شرایطی می پردازند که اینچنین در تقابل با رسانه های سنتی ، بخصوص رادیو و تلویزیون قرار گرفته و عرصه حیات آنها را تنگ می کنند؟

۱) رسانه های الکترونیکی و دیجیتالی فی نفسه و با اتکا بر ظرفیت ها و امکانات فنی و تکنولوژیکی خود زمینه های سخت افزاری لازم را برای تکثر و تنوع رسانه ای فراهم می کنند؛ البته شاید اشاره و توجهی به رادیو آماتوری برای اثبات این که امکان چنین تنوع و تکثری در چارچوب امکانات رسانه های سنتی نیز مقدور بوده است ، صورت گیرد؛ اما اندکی آشنایی با رسانه ای نظیر پادکست می تواند امکانات تنوع و تکثری را که در پرتو تولید محتوای رادیویی در فضای اینترنتی حاصل می شود در قیاس با رادیو آماتوری کاملا مشخص کند. به بیان دیگر، تنوع و تکثر حاصل از فعالیت پادکست ها، چه از نظر امکانات و مقدورات و چه از حیث ظرفیت ها و توانایی ها، قابل قیاس با رادیو و حتی رادیو آماتوری نیست. نمونه ای دیگر از این تنوع و تکثر رسانه ای را می توان در فضای اینترنت ، سایت ها، وبلاگ ها، تلفن همراه و غیره نیز پیگیری کرد که در مجموع فضای رسانه ای کاملا متفاوتی نسبت با فضای پیشین که تحت سیطره شبکه های محدود رادیویی و تلویزیونی بود می سازد.

۲) رسانه های الکترونیکی و دیجیتالی بر فردیت خلاق و فعال دامن می زند. نظریه پردازان انتقادی دهه های ۶۰ و ۷۰میلادی ، جامعه مدرن را جامعه ای معرفی می کردند که در آن افراد منفرد با روابط سرد و رسمی نهادهای بوروکراتیک به یکدیگر مرتبط شده و وجودشان تحت سیطره رسانه های فراگیر مدرن به صورت منفعلانه ای شکل می گرفت؛ اما رسانه های الکترونیکی و دیجیتالی بر مبنای شرایط فراهم آمده مدعی فضای ارتباطی ای هستند که در آن هر فردی می تواند فعالانه درگیر در یک نظام ارتباطی شده و با استفاده از این رسانه های جدید به لف و نشر عقاید و اطلاعات خویش بپردازد.در چنین فضایی، دیگر پیام از یک منبع منفرد برای انبوه انسان ها ارسال نمی شود، بلکه این امکان وجود دارد که در سطحی وسیع افراد به صورت انفرادی با استفاده از این رسانه های دیجیتال و الکترونیک به صورت اختیاری و داوطلبانه به تولید پیام یا مشارکت در فرآیندهای ارتباطی تعاملی بپردازند و فارغ از ارتباطات عمودی سابق ، در شبکه های افقی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.

۳) رسانه های الکترونیکی و دیجیتال آنچنان مصرف رسانه ای و نقش مخاطب را دگرگون کرده اند که برخی صاحب نظران داعیه عصر مرگ مخاطب و ایجاد متعامل (interactor) را دارند که حکایتگر ارتباط دوسویه میان فرستنده و گیرنده است.

۴) رسانه های الکترونیکی و دیجیتال منوی رسانه ای (media menu) دامنه انتخاب مخاطبان را بسیار وسیع می کنند.

۵) شتابندگی از دیگر ویژگی های عصر دیجیتال است. در نتیجه این ویژگی فاصله میان پرسش و پاسخ و درخواست و اجابت بشدت کاهش می یابد. چنین شتابندگی ای رسانه های سنتی را بر آن می دارد تا با اختصاص سهم وسیع تری از تولیدات خود به تولیدات زنده و مستند با شرایط جدید سازگار شوند.

۶) رسانه های دیجیتال با اتکا به ظرفیت ها و ویژگی هایی نظیر برقراری ارتباط دوسویه و متعامل بازسازی واقعیات به صورت مجازی و استفاده از ظرفیت های چندرسانه ای کارکردهای آموزشی بسیار وسیع و جذابی یافته اند و عرصه را برای فعالیت آموزشی رسانه های سنتی بسیار تنگ کرده اند.

۷) رسانه های دیجیتال و الکترونیکی در قیاس با رسانه های سنتی گستره توزیع وسیع تری دارند و کمتر کنترل پذیرند. به عبارت مشخص تر در حالی که گستره پخش رسانه های سنتی توسط مقررات سرزمینی عموما محدود می شود، رسانه های جدید نظیر اینترنت یا ماهواره چنین محدودیتی نداشته و در گستره بسیار وسیعی پخش می شوند. پس بسیاری معتقدند در حالی که اصالتا رسانه های سنتی ملی هستند، رسانه های دیجیتالی جدید از اساس جهانی اند؛ البته این سخن بدان معنا نیست که هیچ گونه کنترلی بر رسانه های دیجیتالی اعمال نمی شود، بلکه گستره ای از اهرم های کنترلی پنهان و چند لایه بر آن حکمرانی می کند.

۸) در حالی که استفاده از رسانه های سنتی به کمترین سطح آموزش احتیاج داشته و دارد و بر همین اساس براحتی در میان مردم کشورهای مختلف به صورت بالقوه قابل استفاده بود، رسانه های دیجیتال عموما پیچیدگی هایی دارند که استفاده از آنها ما را به آموزش و یادگیری محتاج کرده است. بر این اساس ، در سطح ملی و بین المللی و نیز در تمامی بخشهای سخت افزاری ، نرم افزاری ، تولید، توزیع و مصرف، شاهد شکافی اساسی به نام شکاف دیجیتال هستیم.

۹) رسانه های دیجیتال و الکترونیک با توجه به امکانات فناورانه ای که برای همگرایی تکنولوژیک دارند و نیز با توجه به روندهای اقتصادی و سیاسی حاکم بر عرصه بین الملل ، تمایل بسیار زیادی به تولید محصولات چند رسانه ای با ترکیب متن، گرافیک، صدا، تصویر و غیره برای جذب مخاطب داشته و سعی دارند تمامی احساسات انسان را درگیر فرآیند ارتباطی کنند؛ در نتیجه، مرزهای حایل بین حوزه ها، سازمان ها، ساختارها و افراد فرومی ریزد و قطبهای رسانه ای غول پیکری شکل می گیرند که عموما در خدمت کارتل های اقتصادی و قدرتمندان سیاسی قرار داشته و امپراتوری دیجیتالی را شکل می دهند. این امپراتوری ها بر مالکیت مستعمره ها تمرکز ندارند، بلکه بر کنترل شبکه های جهانی رسانه ای ، امنیتی، بازارها و ارتباطات تاکید داشته و به کنترل انفورماتیک جهان می پردازند.

● راهکارها و راه حل ها

در این قسمت، نظر به ویژگی های مثبت و منفی ای که برای رسانه های دیجیتال و الکترونیکی برشمردیم و نیز با توجه به نسبت تقابلی یا تکمیلی این رسانه ها با رسانه های سنتی به ارائه چند راه حل برای برون رفت از این معضلات می پردازیم. فرض پایه ای من در اینجا بر این رویکرد بنا شده که رسانه دیجیتال جدیدترین تحفه سفر تاریخی نامکشوف انسان است که هیچ گریزی از حرکت در درون تاریخ دیجیتالی نیست و به یقین باید به شناخت هر چه دقیق تر الزامات و شرایط عصر ارتباطی و رسانه ای جدید پرداخت و از ظرفیت های آن استفاده کرد.

اما چنین استقبالی به منزله رد و طرد رسانه های سنتی و پذیرش تام و تمام رسانه های جدید نیست؛ بلکه باید ضمن انتقاد از وجوه مخرب و غیرانسانی رسانه های جدید که طرد و حذف خرده فرهنگ ها و سلطه فرهنگی قدرتمندان را موجب می شوند، تلاش کرد با در نظرگیری مقوله پویای فرهنگ بویژه در سطح نهادی ، سازمانی و نیز برنامه سازی به بازسازی رسانه های سنتی در پرتو وجوه مثبت رسانه های جدید پرداخت ؛ چراکه فناوری های رسانه ای در بستر فرهنگ های مختلف پیامدهای گوناگونی به بار می آورند که با وجود تشابهات ، تفاوت های عمیقی با هم دارند، بنابراین :

۱) رسانه های سنتی باید نقاط آسیب پذیر خود را در قبال رسانه های جدید مشخص کنند و تا آنجا که مقدور است در همان نقاط، خود را تقویت کنند، به عنوان مثال اگر شتابندگی یکی از ویژگی های اصلی برخی از رسانه های دیجیتال است ، رسانه های قدیم و بویژه رادیو می تواند با توجه به ویژگی های ذاتی و فنی اش گوی سبقت را در این زمینه از آنها برباید. همچنین توجه به تکثر عرضه و راه اندازی ایستگاه های رادیویی و تلویزیونی متنوع و متکثر که پاسخگوی نیازهای اقشار و گروه های اجتماعی مختلف باشد نیز از دیگر راهکارهایی است که تا حدودی می تواند فضای متکثر رسانه های دیجیتال را تعدیل کند.

۲) رسانه های سنتی به جای تاکید بر کارکردهای مشترک باید بیشتر بر کارکردهای اصلی و اختصاصی خود تکیه کنند؛ به عنوان مثال، رادیو با توجه به ویژگی ها و ظرفیت های خاصش می تواند اصلی ترین تاکید خود را بر کارکرد اطلاع رسانی سریع بگذارد و از این قابلیت می تواند به عنوان رسانه ای غیردرگیر که پشت صحنه زندگی روزمره مورد استفاده قرار می گیرد نهایت استفاده را ببرد. با چنین نگاهی نه تنها بسیاری از کارکردهای فراموش شده یا نامکشوف رسانه های سنتی دوباره مکشوف می شود که حتی در سطحی بسیار جزیی تر، ساختارها و قالبهای برنامه سازی ای که می تواند موقعیت ممتازی به این رسانه ببخشد نیز هویدا می شود.

۳) رسانه های سنتی همچنین می توانند از ظرفیت های رسانه های دیجیتال به صور مختلف استفاده کنند. رادیو و تلویزیون های ماهواره ای نمونه ای از چنین استفاده ای هستند. نمونه ای دیگر از این نوع گسترش ظرفیت ها، تولید محصولات چندرسانه ای است.

از منظری حتی رادیو اینترنتی یا پادکست را نیز می توان نمونه ای از این تکمیل ظرفیت ها دانست.

به هر ترتیب ، این به معنای استفاده از ظرفیت های همگرایی تکنولوژیک است.

۴) به یقین بالا بردن کیفیت تولیدات نیز کلی ترین راه حلی است که در این زمینه و بسیاری از زمینه های دیگر می توان ارائه کرد؛ اما این توصیه کلی، بخصوص در تقابل با رقبای جدید عرصه رسانه ای ظرفیت های عملی و کاربردی بیشتری را می طلبد که این مهم نیز در پرتو استفاده از ظرفیت های رسانه های دیجیتال و محصولات آنها حاصل می آید.

۵) توجه بیشتر به افکار عمومی و نیازهای مخاطبان نیز از دیگر راه های ابقای رسانه های سنتی در عصر دیجیتال است. بر این اساس ، رسانه های سنتی علاوه بر تقویت کانال های ارتباطی و مشارکتی سنتی باید راهکارهای جدیدی را برای مشارکت فعالانه تر مخاطبان در تولید و پخش برنامه تمهید کنند.

۶) برطرف کردن شکاف دیجیتالی از دیگر راهبردهای موثر است که اگرچه در نهایت به کاهش قدرت رسانه های سنتی و نظام تولید و پخش آنها منجر می شود، اما در سطح ملی و منطقه ای موجبات توانمندسازی گروه های آسیب پذیر را فراهم کرده و آنها را در برابر هجمه دیجیتال واکسینه و قدرتمند می کند. بر این اساس کشورها باید بکوشند بسترهای سخت افزاری و نرم افزاری شکاف دیجیتال را در جامعه رفع کنند.

● نتیجه گیری

ما در عصر دیجیتال زندگی می کنیم و رسانه های دیجیتال سهم عظیمی در تولید واقعیات پیرامونمان دارند. با این حال و با وجود تاثیرات شگرفی که این رسانه های جدید در ساحت های مختلف وجودی و اجتماعی ما دارند، نمی توان رسانه های سنتی را به فراموشی سپرد. این رسانه ها ضمن استفاده از عناصر ذاتی و کارکردهای اصلی خود قادرند در پرتو استفاده بهینه از ظرفیت های این عصر و رسانه های جدید نیز به بازسازی خود پرداخته و قدرتمندانه در نظام رسانه ای جدید به حیات خود ادامه دهند.

حسن خجسته