جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

غربت سرزمین شرقی


غربت سرزمین شرقی

مردم افغانستان روز ۲۷ شهریور برای شركت در نخستین انتخابات پارلمانی براساس قانون اساسی جدید به پای صندوقهای رأی می روند این تحول گامی به جلو محسوب می شود, هر چند كه بسیاری از افغانها نسبت به آنچه بی توجهی جهان به وضع خود می خوانند, گلایه مند هستند

حمایت آمریكا از جنگ سالاران از جمله مسائلی است كه مردم و حتی دولت مركزی در كابل با آن مخالف است. نشستن زلمی خلیل زاد بر صندلی سفیر آمریكا در عراق موجب شد تا كرزای یكی از مشاوران مهم خود را از دست بدهد. انتصاب رونالد نویمن به سفارت آمریكا در كابل نتوانسته جای وی را پر كند. رواج قاچاق مواد مخدر هنوز امنیت كشور را به مخاطره می اندازد. در عرصه خارجی هم كابل با دشواری هایی روبه رو است. روابط با اسلام آباد مطلوب نیست و به علاوه كشورهای سازمان همكاری شانگهای خواهان تدوین جدول خروج نیروهای غربی از افغانستان شده اند. مجموعه این تحولات باعث دلسردی گروهی از افغانها شده است، هرچند كه هنوز بسیاری با امیدواری به آینده می نگرند.در روزگار جدید كمتر كشوری به اندازه افغانستان مجبور شده است برای فرا رسیدن روزهای بهتر منتظر بماند. در سال ۲۰۰۱ كه آمریكا حكومت طالبان را ساقط كرد، به نظر می رسید آینده ای روشن به زودی فرا می رسد، اما دور انداختن گذشته در افغانستان دشوار است. پیامدهای تهاجم شوروی به این كشور در سال ۱۹۷۹ و تصمیم آمریكا برای كمك به مجاهدین برای به راه انداختن جهاد علیه كمونیسم شوروی هنوز دامنگیر افغانستان است.

دو دهه جنگ جان بیش از یك میلیون افغانی را گرفت و علاوه بر ویرانی بخش اعظم زیرساخت كشور شامل سدها، پل ها و شبكه های آبیاری، حدود شش میلیون نفر آواره شدند. تعداد بی شماری مین هنوز در افغانستان وجود دارد. مدت كوتاهی پس از خروج شوروی از افغانستان در سال ،۱۹۸۹ آمریكا به این كشور بی علاقه شد، در حالی كه افغانی ها همچنان بهای گزافی را برای میزبانی یكی از خونین ترین نبردهای جنگ سرد پرداختند. در اواخر سال ،۲۰۰۱ آمریكا با مسئولیتهای جدیدی در افغانستان روبه رو شد. نه فقط ناچار شد به ملت سازی بپردازد، بلكه وظیفه فراهم آوری امنیت را برای ۲۵ میلیون نفر جمعیت این كشور برعهده گرفت كه به اندازه تگزاس است. همان طور كه بعداً معلوم شد، روش اداره جنگ توسط دولت بوش و بعد از آن، هر دو وظیفه را دشوار كرده است.به غیر از آمریكائیان مستقر در پایگاه های كشورهای نزدیك افغانستان و كسانی كه در بمباران هوایی نقش داشتند، آمریكا فقط ۱۱۰ مأمور سیا و ۳۱۶ سرباز نیروهای ویژه را برای سرنگونی طالبان به كار گرفت. شاید دولت بوش از گرفتاری در افغانستان می ترسید یعنی جایی كه ارتش های امپراتوری انگلیس و اتحاد شوروی عملكرد ضعیفی داشتند. یا شاید قصد داشت نیروهای زمینی را برای عملیات نظامی بعدی در عراق حفظ كند. در هر صورت رامسفلد وزیر دفاع آمریكا استفاده از نیروهای كوچك و با قدرت جابجایی بالا را با حمایت هوایی ترجیح داد. این راهبرد واشنگتن را ناچار كرد تا شتابزده دست به عضو گیری از نیروهای موجود در منطقه بزند. در دسترس ترین این نیروها، جنگ سالاران ضد طالبان در ائتلاف شمال بودند كه عمدتاً از تاجیكها، هزاره ها، ازبكها و تركمن ها تشكیل شده بود. طالبان كه به طور عمده از پشتونها تشكیل شده بود، بارها آنها را شكست داده بود. سیا در زمان جهاد ضد شوروی به تسلیح بسیاری از این جنگ سالاران كمك كرده بود، یعنی در دوره ای كه برای اولین بار مردان دارای سلاح قدرت بیشتری از رهبران مذهبی یا قبیله ای سنتی در افغانستان پیدا كردند. پس از خروج شوروی، مجاهدین كوشیدند با زور، حاكمیت خود را در مناطق تحت تصرف خود اعمال كنند.

در اوایل دهه ۱۹۹۰؛ كشت خشخاش زیر نظر جنگ سالاران گسترش یافت. خشخاش محصولی است كه حتی در مناطق كم آب به راحتی رشد می كند و درآمد آن ۲۵ برابر كشت گندم، برنج و پنبه است. برای بسیاری از كشاورزان كشت خشخاش تنها منبع قابل اطمینان درآمد در اقتصاد جنگ زده كشور بود. فرماندهان مجاهدین محلی نیز با برپا كردن مكانهای ایست بازرسی عوارض می گرفتند. در این دوره اخاذی، بازداشتهای سرخود، كشتن، آدم ربایی و تجاوز در بسیاری قسمتهای افغانستان عادی بود. تعجب آور نیست كه وقتی در سال ۱۹۹۴ كه طالبان در استانهای پشتون نشین جنوب و شرق افغانستان سربرآوردند، بسیاری از افغانها از جمله حامد كرزای رئیس جمهوری فعلی از آنها حمایت كردند. آنان توانستند ظرف دو سال تمام جنگ سالاران را سركوب كنند.در پاییز سال ،۲۰۰۱ با آغاز عملیات آزادی ماندگار بسیاری از این مجاهدین از تبعید و بازنشستگی بیرون آمدند. سیا و فرماندهان نیروهای ویژه حدود ۷۰ میلیون دلار اسكناس صد دلاری به فرماندهان منطقه ای شبه نظامیان خصوصی مانند اسماعیل خان در غرب، ژنرال عبدالرشید دوستم، ژنرال محمد فهیم و استاد عطا محمد در شمال و علی در شرق دادند. بوش از این كار به عنوان یكی از بزرگترین معاملات تاریخ یاد كرد. در نوامبر ،۲۰۰۱ سربازان ائتلاف شمال با خروج طالبان از كابل وارد آن شدند و ساختمانهای دولتی مهم را به تصرف درآوردند، هرچند كه حامیان آمریكایی به آنان گفته بودند منتظر انتقال قدرت با نظم و ترتیب باشند. مجاهدین به سرعت قدرت و نفوذ را از طالبان بازپس گرفتند. اسماعیل خان خود را فرماندار استان هرات اعلام و بر واردات از ایران عوارض وضع كرد كه به ۹ میلیون دلار در ماه می رسید. به علاوه بسیاری از محدودیتهای دوران طالبان را در مورد زنان به اجرا گذاشت.جنگ سالاران در استانهای مرزی مانند ننگرهار، قندهار، خوست و بلخ نبرد برای سیطره بر كشت و قاچاق پرسود خشخاش را از سر گرفتند. جنگ بین شبه نظامیان دوستم و عطامحمد در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ جان دهها غیرنظامی را در بلخ گرفت. آنان به زودی دست به اعمالی زدند كه باعث شده بود طالبان مدت كوتاهی مورد علاقه بسیاری باشد، یعنی قتل های بدون محاكمه، آدم ربایی، شكنجه، تجاوز و قاچاق انسان. جنگ سالاران همكار نیروهای ویژه آمریكا دست به جنایتهایی زدند كه هنوز بدون مجازات است. مثلاً نیروهای دوستم در استان شمالی شبرغان حدود سه هزار نفر زندانی طالبان را داخل كانتینرها بار كردند و باعث مرگ آنان شدند.

در دسامبر ،۲۰۰۱ براساس موافقت نامه بن كه رهبران شبه نظامی هم پیمان آمریكا در جنگ با طالبان امضا كردند، قرار شد سازمان ملل در كابل نیروی حافظ صلح بین المللی مستقر كند و تمام شبه نظامیان پیش از رسیدن آنان شهر را ترك كنند. اما وقتی در اواخر سال ۲۰۰۱ حامد كرزای به عنوان رئیس جمهور با حمایت آمریكا وارد كابل شد، نه فقط ناچار شد ژنرال فهیم و دهها هزار جنگجوی شبه نظامی وی را تحمل كند بلكه شاهد فعالیت جنگ سالاران جدید در دیگر نقاط كشور باشد.

جنگ سالاران

علی با ۱۸۰۰۰ نفر مرد مسلح یكی از قدرتمندترین جنگ سالاران است. وی در اواخر سال ۲۰۰۱ به شهرت رسید، یعنی زمانی كه نیروهای ویژه آمریكایی وی را برای به دام انداختن بن لادن در غارهای توره بوره در استان شرقی ننگرهار در مرز پاكستان اجیر كردند. از آن زمان، وی به رشد خود ادامه داده است. علی با حمایت ژنرال فهیم و نیز نیروهای ویژه آمریكایی، رقبای خود را به انجام حملات هوایی توسط آمریكا تهدید كرد و پس از بیرون راندن نماینده كرزای، خود را مسئول امنیت استان ننگرهار خواند. مردان زیر فرمان علی متهم به دست داشتن در آدم ربایی، شكنجه و تجاوز به زنان و پسر بچه ها هستند. از زمان جنگ توره بوره، وی به یكی از قدرتمند ترین مردان دخیل در قاچاق مواد مخدر در افغانستان بدل شده است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.