جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
زوال قدرت خاکستری
از آنجا که پدیده تحزب یک پدیده وارداتی است لذا کج فهمی هایی از آن در بعضی از احزاب دیده می شود . در مطالب ذیل که به بررسی روان شناسی حزبی کارگزاران می پردازد نتیجه گرفته می شود که به دلیل فقر در استراتژی ؛ ارجح دانستن منافع حزبی بر منافع ملی ؛ نظام سیاسی - اقتصادی کشور در برهه ای از زمان۸۴-۶۸ این حزب با چالشهایی فراوان مواجه شده به طوری که با فرصت طلبی های کارگزاران ؛ دوم خرداد از دل آن بیرون آمد ؛ گرچه سوم خرداد واکنشی به آن بود و مجددا۲۲ خرداد واکنشی تند تر به دو جریان اولی بود . از اوایل دهه هفتاد طبقه سیاسی اقتصادی جدید و نوظهوری در بلوک قدرت ظاهر شد که خصلتی سرمایه دارانه، تکنوکراتیک و بوروکراتیک داشت و سیاست و حکومت در ایران را به ایجاد نوعی الیگارشی تمایل داد. این گرایش که به جریان کارگزاران سازندگی موسوم شد عهده دار برنامه تعدیل یا سیاست انبساطی گردید و بیشتر دستگاه اجرایی و بوروکراسی دولتی را تحت کنترل خویش قرار داد.
تعبیه ساز و کارهای کور پوراتیستی، جهت کنترل طبقات پایین و محروم جامعه از دیگر سیاستگذاری های کارگزاران در این مقطع بود. این طبقه مسلط تجاری با بهره گیری از کنترل خویش بر شبکه توزیع و در دست داشتن بخش قابل توجهی از نقدینگی در پرتو تعدیل ساختاری وارد عرصه های جدیدی از فعالیت های اقتصادی و بخصوص تجارت خارجی شد که به پیدایی ساخت قدرتی الیگار شیک و ظهور دولت بوروکراتیک منجر شد. آنها با پذیرش رفاه به عنوان یک ارزش از بسیاری از مفاهیم ارزشی قداست زدایی کردند به طوری که دست به تغییر گفتمانی واژگانی مانند مستضعفان و جایگزینی آن با واژه قشر آسیبپذیر کردند. این گرایش که براساس الیگارشی مالی و سیاسی ایجاد شد نیازمند یک نوع تکنوکراسی ارزشگرا بود.
کارگزاران با تکیه بر مدیران تکنوکرات و فن سالاران و نه توسعه اقتصادی همت گماردند. به گفته دکتر رفیع پور استاد دانشگاه؛ فقر، تورم، رشوه خواری و اختلاس، انحرافات و آشفتگی اجتماعی، دلسردی و بی اعتمادی از پیامدهای سیاست های کارگزاران بود.علاوه بر موارد مذکور کارفرهنگی هم که اصلا تعطیل بود و مشارکت سیاسی هم به شکل واقعا اش وجود نداشت ؛ مجموعه این عوامل ؛ گسست بین دو نسل را رقم و بعدها دوم خرداد را به وجود آورد.
دولت الکترونیکی که از افتخارات کارگزاران بود نیاز به تخصص های فنی را افزایش داد و از آنجا که بر این تخصص ها صرفا تعدادی از دیوان سالاران تسلط داشتند دایره انتخاب توسط مردم محدودتر شد. بنابراین مشارکت عمومی روز به روز تقلیل داده شد. تکنوکراسی آنها که روز به روز در قامت دیوان سالاری دولتی ظاهر می شد بیش از پیش راه اعمال نظر شهروندان را مشکل میکرد.
فقر و شکاف طبقاتی، گسترش فساد اداری و مالی، فاصله روزافزون حاکمان با مردم از دیگر تبعات سیاستگذاریهای نامطلوب کارگزاران بود.باید عنوان نمود بخش اعظم از بحران کارایی در نظام اقتصادی کشور حاصل سیطره تکنوکراتها ( بورژوازی دولتی) بر گستره اقتصاد کشور طی زمان نامبرده بود ؛ در این دوره تسلط انحصاری دیوانسالاران عملا راههای اصلاح اقتصادی در کشور را با توجه به بضاعتهای ساخت سیاسی - اقتصادی کشور؛ مسدود ساخته بود .
اما این سیاست انبساطی که بیش از۶ سال در کشور به اجراء درآمد نتایج موفقی نداشت و با کاهش ناگهانی ارزش ریال و افزایش سریع قیمتها از اوایل سال۷۴ کنار گذاشته شد .
آنها که رسما از انتخابات مجلس پنجم پا به عرصه سیاست حزبی گذاشتند در انتخابات هفتم ریاست جمهوری در پیوندی نامیمون و با ائتلاف با گروه های اصلاح طلب از ریاست جمهوری خاتمی دفاع کردند، به طوری که اعلام شد دوم خرداد تداوم کارگزاران است. از آنجا که اصلاح طلبان ناموفق از ارائه یک تئوری اصلاحی در اقتصاد بودند جبهه مشارکت با صحه گذاشتن بر سیاستهای تعدیل اقتصادی ؛ حاضر شدند که برخی اقشار اجتماعی به دلیل فقر ناشی از برنامه های اصلاح اقتصادی شهید شوند. جناح غالب مشارکت و نزدیک شدن مسعود نیلی از طراحان اصلی سیاست تعدیل در زمان هاشمی به مبانی نظری جریان کارگزارا ن در حوزه اقتصادی نزدیک شد.
اصلاح طلبان و بویژه حزب مشارکت هیچ گاه نتوانستند راهبرد مشخصی برای اصلاحات اقتصادی مطرح کنند و به همین دلیل مجبور شدند نسخه اقتصادی کارگزاران سازندگی را برای اقتصاد کشور تجویز کنند . شاید بی دلیل نباشد که بسیاری از چهره های اقتصادی کارگزاران در حلقه های مرکزی مدیریت اقتصادی جریان اصلاح طلبی قرار گرفتند و آنها توانستند هژمونی اقتصادی خود را به جبهه مشارکت تحمیل کنند . اما بعد از چالش های فراوان با جبهه دوم خرداد بخصوص بیرق دار آنها یعنی حزب مشارکت، شکاف هایی بین آنها پدید آمد. نیروهای اصلاح طلب بخصوص سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مشارکت، بخش عمدهای از نیروهای کارگزاران را که منتظر مناصبی در دولت به واسطه پشتیبانی خود از خاتمی بودند را نادیده گرفتند و حتی رهبر معنوی آنها را نیز مورد نقدهای بی شمار قرار دادند به طوری که محمد هاشمی اعلام کرد که حزب مشارکت رفتاری قیم مابانه و غیر دموکراتیک دارد.
بعد از انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری و پیروزی دکتراحمدی نژاد بر رقبای انتخاباتی اش، کارگزاران درگیر پارادوکس به علت رفتارهای به شدت پوزیتیویستی خود دچار ضعف در تاکتیک و فقر در استراتژی جهت ارائه راهکارهای مفید شد، شاید بتوان گفت در تاریخ احزاب، احزابی برقرار مانده اند که در برابر چالش های بزرگ پاسخ مناسبی ابراز کردند. شکاف در صفوف کارگزاران و حمایت عدهای ازکروبی و عده ای از موسوی در انتخابات دهم موید مطلب فوق است. چرا که سیاست کارگزاران در این دوره هم از توبره سیاسی و هم از آخور اقتصادی خوردن بود. براساس یکی از مدل های سیاستگذاری به عنوان Kings and Kings maker( ) شاه و تاجبخش، رفتار سیاستی کارگزاران به خوبی قابل تشخیص است، مطابق این مدل، دستور کار سیاستگذاری مجموعه ای است که توسط تاج بخش ها تعیین و به وسیله روسای دولت و فعالین (الیگارش ها) به جلو برده می شود. این مدل سیاستگذاری، ترسیم کننده قدرت و سیاست است. این مدل همچنین وظیفه سازماندهی در جامعه و دولت را در راس هرم برعهده دارد. در این مدل تاج بخش ها سطح فوقانی سلسله مراتبی سیاستگذاری را اشغال می کنند. آنها منابع مادی را با استفاده از رانت های اقتصادی و انحصار ثروت برای تاثیرگذاری و تعیین سیاست برعهده دارند و قدرت آنها اغلب برای مردم نامشخص است. موفقیت آنها در پشت صحنه این است که چه کسی انتخاب، چه مسائلی در دستور کار وارد و چه موقع از دستور کار خارج می شود. بعد از این بعضی از گزینه های کارگزاران مانند محمد علی نجفی از مقامات ارشد کارگزاران با داعیه کاندیدا شدن در انتخابات عملاخود را فاقد ظرفیت های لازم دیده و عطای انتخابات را به لقایش بخشید، مقامات ارشد کارگزاران در مقام تاج بخش و قدرت ساز ظاهر شدند بدون آنکه متوجه شوند احزاب، سیاست ها را قالب بندی می کنند تا در انتخابات پیروز شوند، نه اینکه در انتخابات پیروز شوند تا سیاست ها را قالب بندی کنند.
رعایت نکردن اصول حزبی و فعالیت در دو ستاد نشان دهنده رعایت نکردن قاعده بازی حزبی، رد منافع عالیه ملی و جایگزینی آن با منافع شخصی وحزبی است. یک فراز استراتژیک و حزبی می گوید:
منافع ملی بالاتر از منافع حزبی است،اما این فراز هیچ گاه نصب العین سران کارگزاران قرار نگرفت. جالب است گریه کردن سران کارگزاران نیز در مناظره های انتخاباتی برای مردم فقیر هنگامی صورت گرفت که در موقع قدرت آنها، بزرگترین شکاف میان فقیر و غنی در کشور اتفاق افتاد و هیچ ناله ای از آنها برنیامد. کارگزاران بدون اینکه محیط سیاسی را درک کنند دست به انتخاب و قدرت سازی زدند. خسارت های مالی وارده به شخصیت های کارگزاران به دلیل دور بودن از قدرت در۴ سال گذشته، موجب جستجو برای یافتن راه جبران از طریق تمایل به کسب قدرت سیاسی و از راه ائتلاف با مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود. بنابراین می توان مقامات ارشد کارگزاران را افرادی دانست که به نوعی درگیر یک جریان بغض آلود و تلافی جویانه برای اعاده منافع خود هستند، به طوری که آنها در تصمیم گیری ها و سیاستگذاری های انتخاباتی خود جای انگیزه های حزب متبوع و شخصی خود را با اهداف عالیه عمومی و ملی عوض کردند. در خاتمه باید خاطرنشان ساخت که کارگزاران قدرت خاکستری خود را که در ادبیات سیاسی، کنش اجتماعی پیران محسوب می شود را از دست داده اند و در مقام قدرت سازی نیز دیگر نمی توانند قرار گیرند.
محمد رضا عبد الله پور
کارشناس ارشد علوم سیاسی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست