شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
ایران و استراتژی آمریكا
سال ۱۲۴۸ هجری قمری با سفر یك هیأت مذهبی آمریكا به ایران، رابطه غیررسمی بین دو كشور آغاز شد. در سال ۱۲۹۹ قانون تأسیس سفارت آمریكا در كنگره این كشور به تصویب می رسد و متعاقب آن در سال ۱۳۱۶ روابط سیاسی بین دو كشور ایران و آمریكا برقرار می شود. در ۱۸ جمادی الاول سال ۱۳۲۲ هجری قمری یعنی۱۰۰ سال پیش در خیابان سیروس تهران بین چند یهودی و مسلمان درگیری به وجود آمده و چند یهودی زخمی می شوند، جان تیلور كنسول سفارت آمریكا در تهران به وزارت امور خارجه ایران می رود و حمایت رسمی آمریكا را از اقلیت یهودی در ایران اعلام می كند. این خبر مربوط به صد سال پیش است زمانی كه جمهوری اسلامی وجود نداشت و نومحافظه كاران هم در آمریكا بر سر كار نبودند. یك جای دنیا یك یهودی با مشكل مواجه می شود و دولت آمریكا به حمایت از او برمی خیزد. حمایت از اسرائیل جوهره سیاست آمریكا در خاورمیانه است. جیمز روبین سال ۱۳۸۱ یعنی دو سال پیش تحلیلی نوشت با عنوان نگاه آمریكا به خاورمیانه، این تحلیل اكنون محورهای سیاست خارجی آمریكا را تشكیل می دهد.
در مقدمه گزارش روبین آمده است كه آمریكا در خاورمیانه باید به دنبال:
ایجاد صلح پایدار و ممانعت از جنگ باشد.
با تروریسم مبارزه كند.
نظام ها را تشویق و ترغیب به برقراری دموكراسی كرده و به دفاع از حقوق بشر بپردازد.
آمریكا باید كاری كند كه جهان عرب و فلسطینی ها همواره به آمریكا به عنوان میانجی نگاه كنند و او را منجی خود بدانند.
روبین می گوید: موقعیت ایده آل آن نیست كه ایالات متحده تسلط عراق (قبل از سقوط صدام) را بر خلیج فارس بپذیرد، به صدور نسخه ایرانی برای حكومت های منطقه تن دهد و روند صلح برای اسرائیل همچنان در محاق قرار داشته باشد.
روبین ادامه می دهد: آمریكا تاكنون اشتباهات زیادی مرتكب شده است زیرا:
۱- قادر به پیش بینی وقوع انقلاب اسلامی در ایران نبوده است.
۲- تهاجم عراق به كویت را نتوانست پیش بینی كند.
۳- قادر به سرنگونی صدام در سال۱۹۹۱ نبود.
او یادآوری می كند: آمریكا هنوز نتوانسته حكومت فلسطین یا دولت سوریه را برای امضای قرارداد صلح با اسرائیل مجاب كند. هنوز نتوانسته مانع شكستن تحریم های احتمالی علیه ایران و عراق (زمان صدام) شود، آمریكا برای نزدیك كردن دولت های عرب به ویژه عربستان سعودی به اسرائیل، توفیق كمی داشته است.
مقدمه فوق كه روزشمار روابط ایران و آمریكا و استراتژی در پیش گرفته شده توسط این كشور در خاورمیانه است، مطالبی بود كه در آغاز سخن حمید رضا آصفی سخنگوی وزارت امور خارجه در جلسه همایش یازدهم خانه احزاب ایران مطرح شد. آصفی در این همایش موقعیت كنونی ایران در جهان، سیاست كلی آمریكا در جهان و موقعیت كشورمان در این سیاست را برای حضار تشریح كرد. البته او تأكید داشت مطالبی را عنوان می كند كه می توان در یك جمع عمومی و باز مطرح كرد. او گفت: چالش هایی كه اكنون برای ایران به وجود آمده ناشی از موضوعاتی نظیر سلاح های كشتار جمعی و یا اتمی، حقوق بشر و دموكراسی نیست چون بسیاری از كشورها در منطقه این مسائل را دارند. وقتی با غربی ها خیلی صمیمی و بی رودربایستی صحبت می كنم می گویند ما نمی توانیم شما را پیش بینی كنیم. با ما هم نیستید و لذا فناوری هسته ای نداشته باشید. اگر با ما باشید، همراه ما باشید، آن وقت می توانید همه چیز داشته باشید.ساخت نیروگاه اتمی بوشهر پیشنهاد آمریكایی ها و آلمانی ها به ایران بود، آنها آن زمان معتقد بودند كه سوزاندن نفت بزرگترین جنایت است زیرا یك بشكه نفت خام به صد برابر قیمت خود قابل تبدیل است، اما اكنون می گویند انرژی هسته ای نداشته باشید و نفت اتان را بسوزانید. ریشه همه این مسائل، موضوع صلح خاورمیانه و حفظ اسرائیل است. در سایت وزارت امور خارجه آمریكا كه مربوط به ۱۲-۱۳ سال پیش است آمده است: برای بهبود رابطه با ایران چهار مشكل داریم: تروریسم، سلاح، حقوق بشر و صلح خاورمیانه. وزارت امور خارجه آمریكا با بررسی روند تحولات بین المللی و موقعیت جاری جهان اسلام و ایران پیشنهاد كرده كه آمریكا از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ چه كارهایی را باید انجام دهد.در این گزارش وقتی از عوامل تأثیر گذار بر روند تحولات صحبت می شود به جمعیت، منابع جهانی و ژئوپلتیك مرتبط با آن، علوم روز، ملزومات جهانی شدن اقتصاد، تعارضات سرزمینی و موقعیت و روابط میان قدرت ها اشاره می شود. كمیسیون سیاست خارجی انگلیس هم اخیراً در گزارش خود معادله دیگری را نیز به این عوامل قدرت اضافه كرده كه آن هم مجهز بودن به ایدئولوژی و فرهنگ است.اگر این عوامل را با شرایط ایران منطبق كنید، ابعاد مهم بودن نقش كشورمان معلوم می شود. انرژی، ایدئولوژی، فرهنگ و جمعیت، این عوامل می توانند توازن قدرت ها را به هم بزنند.
پیش بینی می شد كه پس از جنگ عراق، رابطه آمریكا و اروپا نزدیك شود اما آمریكا دو كار انجام داد:
۱- تحقیر اروپا و اعلام این كه بدون من نمی توانید زندگی كنید و مقامات آمریكا همواره لفظ must (باید) را برای اروپایی ها به كار می برند.
۲- نشان داد كه آمریكا و اروپا به یكدیگر نزدیكند و در صدد برطرف كردن موانع هستند، اما در سفر اخیر بوش به اروپا، سیگنال های اروپایی حاكی از آن بود كه با رویكرد نظامی گری آمریكایی ها موافق نیستند.
آمریكا پیش از حمله به عراق سیاست چند جانبه گرایی را دنبال كرد و انتظار داشت كه اروپایی ها در جنگ علیه عراق با او همراه شوند اما وقتی نشد، یكجانبه گرایی كرد، حركت یكجانبه گرایی آمریكا در جنگ عراق برای آمریكا مشكل ایجاد كرده است. چندی پیش در اجلاس داووس سوئیس، كمپانی خبری بی بی سی برنامه ای اجرا كرد كه چند سناتور آمریكایی اداره كننده آن بودند. برنامه دو ساعت طول كشید و از اكثر شبكه های خبری جهان به طور مستقیم پخش شد. در این برنامه نموداری از نظرسنجی افكار عمومی مردم كشورهای مختلف نسبت به آمریكا نشان داده شد كه در آن فقط سه كشور در كل دنیا افكار عمومی موافق با آمریكا داشتند كه نام آن سه كشور را نمی برم. دو كشور اروپایی و یك كشور آفریقایی بود. در مصر بیش از ۹۰ درصد مردم و در تركیه بیش از ۹۷ درصد مخالف آمریكا هستند. در كشورهای عرب متحد آمریكا آمار از این هم بدتر است.آمریكا از یك طرف شعار دموكراسی می دهد ولی انتهای عملی شدن این شعار در خاورمیانه معلوم نیست. واشنگتن پست چندی پیش نوشت: «سیاست آمریكا در عراق به مانند رها كردن یك اسب بدون سوار در میدان است.»
برای آمریكا بدترین حالت این است كه از صندوق انتخابات چیزی بیرون بیاید كه یك عمر آن را دوست نداشته است. امكان ندارد با شرایط كنونی، در كشورهای خاورمیانه انتخاباتی برگزار شود و اسلام گراها روی كار نیایند؛ برای همین است كه آمریكا در كشوری كه بیشترین كمك را از آمریكا می گیرد و در داخل نیز كاملاً بسته و دیكتاتوری عمل می كند علاقه ای به برگزاری انتخابات نشان نمی دهد چون اخوان المسلمین ها می برند. اروپا متوجه این پارادوكس شده است. برنامه وزارت امور خارجه آمریكا این است كه رهبری نظم نوین جهانی را با تمام قدرت به انجام برساند. با این سیاست، خاورمیانه، خلیج فارس، جهان اسلام و دنیای عرب طی دهه جاری حساس ترین نقاط برای آمریكا هستند. به همین دلیل كار روی نسل جوان در جهان اسلام، اولویت اول آمریكا شده است. این اولویت را در كنار اولویت صلح خاورمیانه بگذارید.
براندازی، همسوسازی، مهار
سیاست آمریكا در رابطه با ایران سه مقطع داشته است:
براندازی، همسو سازی، مهار كردن.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی سیاست براندازی شدید بود. البته پیش از این سیاست، آنها به دنبال همسوسازی بودند یعنی با كار روی بعضی مهره ها قصد همسو كردن ایران را داشتند كه موفق نشدند. در جریان جنگ عراق علیه ایران سیاست مهار دو جانبه عمده شد و الان همان سیاست مهار از طریق فشارها و ایجاد چالش ها اجرا می شود، البته فشارها و چالش ها جدید نیستند فقط بیشتر شده اند. آمریكا فكر می كند با عمده كردن بحث تسلیحات هسته ای می تواند اروپا و روسیه را نگران كرده و اجماعی علیه ایران به وجود آورد. در حالی كه ما اعلام كرده ایم دنبال سلاح اتمی نیستیم و در دكترین امنیت ملی ما چنین سیاستی وجود ندارد، اما آنها برای جنجال كردن امكانات كافی دارند، شبكه فاكس نیوز آنها به یك رسانه نظامی- جنگی تبدیل شده است. یكی از علل فشارهایی كه به ایران وارد می كنند موضوع به رسمیت نشناختن اسرائیل است، در حالی كه به رسمیت شناختن یا نشناختن یك كشور حق دیپلماتیك كشورهاست، كما این كه ایران آفریقای جنوبی را در زمانی كه سیاست تبعیض نژادی داشت به رسمیت نمی شناخت و وقتی سیاست آنها تغییر كرد به رسمیت شناخت.
چالش انرژی هسته ای
چالش انرژی هسته ای ما تا به حال خوب مدیریت شده است، اروپا فهمیده كه غنی سازی خط قرمز ما است كه از آن عبور نمی كنیم و به صورت دائمی نمی تواند مطرح باشد، تعلیق، كوتاه مدت است. چند ماه دیگر هم ادامه می دهیم ببینیم نتیجه چه می شود؟ انعطاف هایی از سوی اروپایی ها بوده است. مثلاً احتمال دادن ایرباس به ایران را مطرح كرده اند، البته بحث ما امتیاز گرفتن نیست بلكه حفظ حقوقمان است.چند روز پیش در جلسه بازنگری در مفاد ان،پی،تی كه در وین تشكیل شد جمهوری اسلامی بسیار قوی شركت كرد، امیدواریم در گزارش آینده اجلاس آژانس نشان دهیم چگونه جمهوری اسلامی از حق خودش دفاع می كند، نمی شود چرخه سوخت را ۶ یا ۷ كشور داشته باشند و به بقیه بگویند از ما بخرید، كه اگر روزی هم نخواستند بفروشند حق اعتراضی نباشد.
بوش هم در سفر اخیر به اروپا از مواضع قبلی اش در مورد ایران عقب نشینی كرد و گفت: «حمله نظامی به ایران مسخره است.» این عقب نشینی آشكار بود كه علت آن را باید در پایمردی مردم و حضورشان در راهپیمایی ۲۲ بهمن جست وجو كرد. این راهپیمایی پیام روشنی داشت و بی جهت نبود كه وزیر خارجه آمریكا را عصبانی كرد. مردم از انقلاب و نظام دفاع می كنند؛ اگرچه مشكلات و انتقادهایی هم دارند، مشكلات درون خانوادگی است و ربطی به خارج ندارد. علت دوم عقب نشینی بوش مخالفت جهانی با تفكر نظامی گری آمریكا و غلبه آن بر امور سیاسی بود.
این روزها بحث پیوستن آمریكا به مذاكرات ایران و اروپا مطرح است، هرچند كه ما دلیلی نمی بینیم آمریكا در این مذاكرات شركت كند زیرا مشكلات را خود او ایجاد كرد و لذا در مورد چه چیزی می خواهد مذاكره كند؟ استراتژی آمریكا مشخص است؛ اگر جلسه مذاكرات را خراب نكند آباد هم نمی كند.البته اروپا خواستار حمایت آمریكا از مذاكرات است، این مربوط به خودشان است، قصد آمریكا این است كه القاء كند بدون او اروپا نمی تواند این مشكل را حل كند. اروپا باید نشان دهد كه این نظر آمریكا درست است یا نه؟
دوره دیپلماسی سنتی گذشته است
ما از همه امكانات خود باید برای پیشبرد توسعه سیاسی ایران استفاده كنیم، دوره دیپلماسی سنتی گذشته و دیپلماسی فرهنگی و عمومی مطرح است، اساتید دانشگاه، احزاب، سازمانهای غیردولتی و رسانه ها گروه هایی هستند كه باید از آنها استفاده شود. دستورالعمل غربی ها برای سفرای شان در كشورهای مختلف این است كه با گروه های مرجع (و نه دولت) كار كنند، لذا ما تعجب نمی كنیم كه می بینیم رابطه سفرا با گروه های مرجع بیش از رابطه آنها با مسئولین است. این روزها دیپلماسی دیجیتالی نیز راه افتاده است.اروپا تا به حال مجزا از آمریكا عمل كرده ولی ما هم نمی دانیم نهایت كار چه می شود؟ اگر پرونده به شورای امنیت برود كه رفته است.البته ما تلاش می كنیم چنین اتفاقی نیفتد ولی اجازه نمی دهیم از آن به عنوان شمشیر دموكلس علیه ما استفاده كنند.ایران در بحران اخیر تنهاست، وقتی با بعضی كشورهای جهان اسلام و غیرمتعهد ها راجع به پرونده هسته ای خود صحبت می كنیم می گویند سراغ ما نیایید ما نیستیم، در یكی از رسانه ها نقل شده بود كه اگر پرونده به شورای امنیت برود فلان كشور آن را وتو می كند. فردا سفیرآن كشور به وزارت امور خارجه آمد و گفت: این مطلب رسانه ای است، اصلاً باور نكنید، ما وتو كننده نیستیم.ایران تنها با اتكا به خدا و مردم، تا به حال خوب عمل كرده است. الان اروپایی ها انعطاف زیادی نشان داده اند. مقاومت و مذاكرات ما نتیجه داده است. اگر قرار بود دو سال پیش توافق كنیم وضعیت چیزی دیگری می شد، ما چون دنبال حقوق خودمان هستیم مقاومت كرده و مذاكره می كنیم، در جلسات اخیری هم كه در وین تشكیل شد شاهد وضعیت بهتری بودیم كه به سختی قبل نیست. باید منتظر تحولات مهمتری طی سه یا چهار ماه آینده باشیم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست