سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

مصائب مردتوفان ساز


مصائب مردتوفان ساز

درباره فیلم «ثور» تازه ترین فیلم کنت برانا

مجموعه کتاب‌های مصور «مارول» به جعبه پاندورایی می‌ماند که هربار قهرمان تازه‌ای از آن در می‌آید و مدتی خوراک دنباله‌سازی‌های هالیوودی را تامین می‌کند. «ثور» و «کاپیتان آمریکا» از آخرین ابرقهرمانان کمیک استریپ‌های مارول هستند که تابستان امسال پرده سینماهای جهان را تسخیر می‌کنند. کنت برانا پس از چهارسال به کارگردانی روی آورده، آن هم کارگردانی فیلمی اکشن و ماجرایی که در کارنامه‌اش سابقه نداشته است. او در سال ۲۰۰۷، فیلم «بازرس» را ساخت که بازسازی فیلم کلاسیک جوزف ال. منکه ویچ براساس نمایشنامه هارولد پینتر بود.

پس از بازرس در سریال‌‌های تلویزیونی چون

«۱۰ روز به جنگ» و «والاندر» بازی کرد و در سینما هم فیلم‌های «والکری» (برایان سینگر) و «رادیو مخفی» را از او دیدیم. اتفاقات عجیب در هالیوود کم نیست؛ یکی هم اینکه کنت برانا با آن سابقه درخشان در فیلم‌ها و نمایش‌های شکسپیری و فاخر، یکی از پروژه‌های ابرقهرمانی عظیم هالیوود برای فصل تابستان امسال را ساخته است. سال ۲۰۱۱ از قرار معلوم سال مهمی برای هالیوود است و سرمایه‌گذاری کلانی برای آن انجام شده است. فکرش را بکنید که فیلم ثور در کنار فیلم‌هایی چون «کاپیتان آمریکا: اولین انتقام جو»، «دزدان دریایی کاراییب ۴»، «مردان ایکس ۴»، «ترانسفورمرز ۳» و البته آخرین قسمت «هری پاتر» و «جیغ ۴» به نمایش درمی‌آید.

اگر قسمت دوم «خماری» را هم در نظر بگیریم،می‌بینیم با معجون عجیب و غریبی طرف هستیم که احتمالا تابستان متفاوتی برای هالیوود رقم خواهد زد. «ثور» از دسته فیلم‌های ابرقهرمانی است که تماشاگران آمریکایی علاقه زیادی به آنها دارند. استن لی، خالق شخصیت ثور در کتاب‌های مصور همان کسی است که مرد عنکبوتی و خیلی دیگر از ابرقهرمانان کتاب‌های مصور مارول را به وجود آورده است. داستان فیلم برگرفته از اسطوره‌های اقوام ژرمنی و اسکاندیناوی است که البته خارج از دنیای کتاب‌های مصور چندان معروف نیستند. «ثور» یکی از خدایان اسکاندیناوی بوده که چکشی جادویی در دست داشته و رعد و برق و توفان هم در خدمت او بوده‌اند و به این ترتیب از بشر محافظت می‌کرده است. کریس همزوورث با بازی در نقش ثور خودش را تثبیت و گزینه‌ای دیگر برای نقش اول فیلم‌های ابرقهرمانی ارایه می‌کند.

اگرچه پیش از او برد پیت و بعد هم دنیل کریگ برای این نقش کاندید بوده‌اند. او که یک رب‌النوع مغرور و خودبین است، درباره جنگیدن با غول‌ها با پدرش اودین (آنتونی هاپکینز) و برادرش لوکی جروبحث می‌کند و به همین دلیل به عنوان تنبیه از سرزمین خدایان بیرون رانده می‌شود تا روی زمین و در میان آدمیان زندگی کند و موجودی فناپذیر باشد. در زمین، خیلی زود دچار گرفتاری‌های زمینی می‌شود و گاهی هم حوادث بامزه‌ای به وجود می‌آورد. ثور در بیابانی در نیومکزیکو به زمین می‌افتد که جین فاستر (ناتالی پورتمن) و گروهی از دانشمندان در حال انجام آزمایش‌های علمی هستند. جین به ثور کمک می‌کند تا چکش جادویی‌اش را پیدا کند و ماجراهای بعدی فیلم با همراهی این دو شخصیت ادامه می‌یابد.

کنت برانا در کمال تعجب موفق شده تعادل مناسبی میان طنز و اکشن ایجاد کند و آنقدر فیلم را خوش‌ساخت از کار دربیاورد که تماشاگر فکر کند کارگردانی فیلم را ساخته که ۳۰ سال کارش اکشن‌سازی بوده است. داستان در کتاب‌های مارول نقش اساسی دارد، در نتیجه برانا هم به درستی متوجه روند قصه‌گویی در فیلم بوده و مثل بسیاری از فیلم‌های پرهزینه هالیوودی، روایت را فدای اکشن نکرده است. البته نگاه تاریخی کنت برانا که در اقتباس‌های شکسپیری‌اش مشهود بود اینجا هم اثر گذاشته و فیلم، تماما تاریخی است و از نوآوری‌های سبکی یا بازی با ژانر در آن خبری نیست. لحن فیلم نه چندان جدی است و نه آنقدر فانتزی‌گونه که فقط نوجوانان طرفدار اکشن به تماشای آن بنشینند.

به این ترتیب ثور را می‌توانیم فیلمی بین سوپرمن و گلادیاتور حساب کنیم که هم از جذابیت‌های دنیای اکشن بهره می‌برد و هم مایه‌های اسطوره‌ای و تاریخی‌اش را دنبال می‌کند. از قرار معلوم ویژگی‌های فنی فیلم در حد استاندارد است و جلوه‌های ویژه سه‌بعدی باورپذیر و جذاب از کار درآمده‌اند که این هم برای کارگردانی که اولین کار سه‌بعدی‌اش را می‌سازد، موفقیتی است.

در ابتدای فیلم مقدمه‌ای طولانی وجود دارد که در آن آنتونی هاپکینز به عنوان پادشاه سرزمین خدایان برای ما راجع به جنگ با غول‌ها حرف می‌زند. اما پس از این مقدمه فیلم ریتم خود را می‌یابد و در ۳۰ دقیقه ابتدایی تماشاگر را درگیر می‌کند و تا پایان به‌خوبی پیش می‌رود.

ثور با بودجه تقریبا ۱۵۰ میلیون دلاری توسط کمپانی‌های پارامونت و مارول تولید شده است و از روز جمعه ۱۶ اردیبهشت اکرانش در آمریکا آغاز ‌شد. فیلم در سایت IMDb امتیاز ۷/۷ از ۱۰ را کسب کرده و در متاکریتیک هم از ۱۰۰ امتیاز ۵۹ به آن داده شده و چند نقد مثبت برآن نوشته شده است. آنچنان که از نظرات منتقدان برمی‌آید تا حد زیادی توانسته انتظارات را برآورده کند و احتمالا فروش خوبی خواهد داشت. برخی از منتقدان از جمله منتقد سایت امپایر، این فیلم را بازگشت سبک مارول به مسیر اصلی‌اش دانسته‌اند و معرفی یک ابرقهرمان جدید را قدمی رو به جلو برای کمپانی مارول ارزیابی کرده‌اند. مگان لمن، منتقد هالیوود ریپورتر از بازی کریس همزوورث تقدیر می‌کند و می‌نویسد همزوورث به عنوان یکی از خدایان اسکاندیناوی که بر زمین افتاده است اجرای درخشانی ارایه می‌دهد. منتقد ورایتی، تقابل خانوادگی در ابعاد خدایان آسمانی را از مضامین جالب فیلم می‌داند اما انتقادی هم از فیلم می‌کند، چرا که فیلم به نظر او در ادامه چندان هیجان‌انگیز نیست.

از نقدهای منفی که به فیلم نوشته شده‌اند، می‌شود به نقد مجله باکس آفیس اشاره کرد که بیشتر به ساختار فیلم ایراد وارد کرده است. تاد گیل‌کریست می‌نویسد: «متاسفانه فیلمنامه‌ای که به صورت گروهی نوشته شده است هرگز نمی‌تواند تعادل مناسبی میان پرداخت شخصیت‌ها، به وجود آوردن اکشن و به پیش بردن قصه ایجاد کند». دیوید فیر در نیویورک تایم اوت منتقد دیگری است که معتقد است هدف از ساختن این فیلم تنها معرفی این جنگجوی آسمانی به عنوان یکی دیگر از قهرمانان مارول بوده و فیلم تنها به این هدف می‌رسد و نه چیزی بیشتر.

با وجود نقدهای منفی، باید دید فیلم در اکران عمومی، چند مرده حلاج است و تماشاگران سختگیر امروزی که فیلم‌های اکشن قهرمانی از این دست زیاد دیده‌اند چطور از فیلم استقبال می‌کنند. اما هر اتفاقی که در اکران بیفتد، برای کنت برانا آن اتفاق اصلی روی داده و او تجربه متفاوتی را از سر گذرانده و نشان داده است که تنها استاد اقتباس‌های ادبی نیست و می‌تواند در ژانرهای دیگر هم خودی نشان بدهد.

سیدحسام فروزان