دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مهم ترین وقایع سال ۲۰۰۷
در سالی که گذشت سیستم سرمایه داری، هم چنان عنان گسیخته تعرض خود را به دستاوردهای بشری در همه زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ادامه داد. استثمار غیرانسانی نیروی کار، توزیع ناعادلانه درآمدها، مناسبات نابرابر بین دو جنس، تخریب محیط زیست، عدم امنیت شغلی، محدودیت های بهداشتی، آموزش و پژوهش و غیره بیش از گذشته به سیاست عمومی سرمایه داری جهانی و دولت های حامی سرمایه تبدیل گردید. از سوی دیگر، مبارزه طبقه کارگر با سیستم سرمایه داری که منطق اصلی اش استثمار و انباشت سود است گسترش یافت.
در آخرین ماه های سال ۲۰۰۷ بهای هر بشکه نفت ۹۰ تا ۱۰۰ دلار در نوسان بود. افزایش این طلای سیاه و امکان اوج گیری باز هم بیش تر آن، از فشارهای تورمی بر مزدبگیران نکاست و از این افزایش کلان قیمت نفت، چیزی عاید شهروندان کشورهای صادرکننده نفت از جمله ایران، نشد
افزایش بی سابقه بهای نفت، رشد فوق العاده صادرات و ذخائر ارزی چین، کاهش ارزش دلار و بحران بانکی و مستغلاتی آمریکا در سال ۲۰۰۷ اقتصاد جهانی را با تحولاتی کم سابقه روبرو ساخت. در کنار بالارفتن بهای نفت خام، افزایش فوق العاده ذخائر ارزی و صادرات چین را می توان مهم ترین رویداد اقتصادی سال ۲۰۰۷ جهان دانست. اواخر تابستان ۲۰۰۷ اعلام شد که ذخیره ارزی چین، به بیش از هزار میلیارد دلار رسیده است. دست کم یک چهارم این مبلغ به سرمایه گذاری در صنایع و شرکت های خارجی اختصاص یافت.
کارشناسان اقتصادی پیش بینی کردند که چین برای نخستین بار عنوان «قهرمان صادرات جهان» را از انحصار آلمان خارج خواهد کرد. آلمان تا سال ۲۰۰۶ با حدود ۸۰۰ میلیارد دلار صادرات، همواره مقام نخست جهان را در این عرصه داشت.
در ماه نوامبر ۲۰۰۷، ارزش هر یورو به یک و نیم دلار رسید. بعضی از کارشناسان این را نشانه پایان دوران رهبری دلار بر بازار جهانی دانستند.
در این میان دولت آمریکا، این مرکز نظم نوین جهانی امپریالیستی، هم چون گذشته تلاش کرد کشور دیگری را کیسه بوکس خود قرار دهد تا به جنایات خود در خاورمیانه سرپوش بگذارد. و آن، تهدید بمباران نقاطی از ایران و محاصره اقتصادی این کشور بود. دولت ایران نیز از این فرصت برای سرکوب هر چه شدیدتر فعالین جنبش های اجتماعی بهره برد. آمریکا که پس از فروپاشی شوروی تلاش کرد سلطه و هژمونی خود را از طریق میلیتاریسم و لشکرکشی در جهان تثبیت کند و خود در راس جهان یک قطبی قرار گیرد ناکام ماند. چرا که به جای جهان دو قطبی سابق - بلوک شرق و غرب - دوران جنگ سرد، دست کم به جهان چهار قطبی، یعنی ایالات متحده آمریکا و کانادا، اتحادیه اروپا، ژاپن و چین تبدیل شده است. بنابراین، این آرزوی سیاست مداران آمریکا به یک آرزوی دست نیافتنی بدل شده است.
جنگ های دولت ها تاکنون ضربات هولناکی بر انسان و اقتصاد و محیط زیست زده است. تاریخ نشان داده است که قربانیان اصلی جنگ ها مردم عادی کشورهای درگیر جنگ هستند که در آغاز جنگ کوچک ترین نقشی نداشته اند. در جنگ جهانی اول ۲۰ میلیون نفر جان خود را از دست دادند و ۲۱ میلیون نفر زخمی شدند. از این تعداد قربانی ۱۰ میلیون نفر غیرنظامی بودند. در طول جنگ جهانی دوم ۷۲ میلیون نفر کشته شدند؛ یعنی در طول ۶ سال جنگ بین سال های ۱۹۳۹ و ۱۹۴۵ در جنگ کشته شدند. سهم مردم عادی از این تعداد، ۴۷ میلیون نفر بود. یعنی حدود دو برابر تعداد نظامیان در جنگ جهانی دوم مردمان عادی کشته شدند. حدود ۲۰ میلیون از مردم عادی بر اثر گرسنگی و بیماری های ناشی از جنگ، جان خود را از دست دادند. آمار جنگ های داخلی کشورهای توسعه نیافته نیز کشتار وسیع انسان های بی گناهی که تنها گناهشان زاده شدن در کشوری است که درگیر جنگ هستند. در جنگ داخلی سودان بین سال های ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۲ حدود یک میلیون نفر کشته شدند. براساس گزارشات سازمان ملل و غیره، قربانیان جنگ هشت ساله ایران و عراق، فقط در ایران از ۲۴ استان کشور (در آن زمان)، ۵ استان صحنه جنگ بود و ۱۱ استان دیگر هدف حمله های هوایی و موشکی مکرر قرار گرفت. این ۱۶ استان، دوسوم جمعیت ۵۰ میلیونی کشور را در آن زمان در خود جای می داد، منطقه نبرد به طول ۲۰۰ کیلومتر در امتداد مرز و به عمق ۸۰ کیلومتر، عمدتا در خاک ایران است، طبق مستندات، بیش از ۵۰ شهر و شهرستان و نزدیک به ۴ هزار روستا در این جنگ به میزان مختلف خسارت دیدند و تعداد بسیاری نیز با خاک یکسان شدند که باید آن ها را به این تعداد اضافه کرد. در مجموع، کل واحدهای مسکونی که بنا به گزارش ها در جنگ تخریب شد، یعنی بیش از ۱۳ هزار بود. ۱۹۰ هزار واحد نیز به شدت خسارت دید. وضعیت عراق نیز بهتر از ایران نبود. در این جنگ خانمانسوز، حدود یک میلیون نفر از طرفین کشته و زخمی و یا برای همیشه معلول شدند و میلیون ها نفر نیز آواره گردیدند. خسارات مستقیم اقتصادی این جنگ، یک صد میلیارد دلار و خسارات غیرمستقیم آن تا یک هزار میلیارد دلار فقط برای ایران برآورد شده است. در نسل کشی «رواندا» در سال های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴ بین ۸۰۰ هزار تا یک میلیون کشته بر جای گذاشت. درگیری های دارفور که از سال ۲۰۰۳ آغاز شده است، تاکنون بیش از ۴۰۰ هزار نفر قربانی گرفته است.
بدین ترتیب، جوامع انسانی از بروز جنگ های جدید به شدت نگرانند و نیروهای چپ، انسان دوست، تشکل های کارگری و نهادهای دمکراتیک در سال های اخیر با راه انداختن جنبش ضدجنگ تلاش کرده اند تا جلو جنگ طلبی دولت ها را بگیرند و نگذارند این جنگ هایی که دولت ها آغازگر آن هستند انسان ها را قربانی کنند.
سال گذشه نیز هم چنان مردم عراق و افغانستان در زیر اشغال نیروهای آمریکا و متحدان آن و جنگ ملی و مذهبی زندگی هولناکی را از سر گذراندند.
در هفته های پایانی سال ۲۰۰۷، حملات هوایی و زمینی ارتش ترکیه به کردستان عراق با حمایت و پشتیبانی دولت آمریکا آغاز گردید که هدف ظاهری آن سرکوب «پ.ک.ک» و تخریب اردوگاه های آن در مرزهای ترکیه و کردستان عراق است اما گفته می شود در این حملات بیش تر مردم عادی روستاهای مرزنشین قربانی شده اند. هدف اصلی دولت ترکیه، سهم گرفتن از تحولات عراق و جلوگیری از برپایی دولت مستقل کرد در این منطقه است.
در سال گذشته دولت ایران نیز به بهانه سرکوب اپوزیسیون کرد، بارها به روستاهای مرزی کردستان عراق یورش برد که هرگز با مخالفت دولت آمریکا و نیروهایش در عراق روبرو نشد.
اساسا ریشه های تاریخی تمامی این جنگ ها را باید در شکل گیری حکومت ها و دولت ها از نوع و مدل مختلف مدرن و ارتجاعی مورد بررسی قرار داد. اما روشن است که ماهیت همه دولت های بوژوایی و جنگ هایشان ریشه در روابط و مناسبات سرمایه داری دارد. این حاکمان هستند که در راستای منافع اقتصادی و سیاسی و نظامی خود جنگ راه می اندازند و انسان ها را به کشتن می دهند.
داروین در تئوری خود، با ارائه دلایلی نوشته بود که در صحنه دنیا جانداران زیادی هستند که برای بقای خود وارد جنگ می شوند و همچنین در خصوص انسان ها هم تاکید کرده بود که انسان ها هم مثل بقیه حیوانات بودند که با جنگ و دعوا توانسته بودند به پیشرفت و تکامل برسند.
چارلی چاپلین، در سخنرانی پایانی فیلم «دیکتاتور بزرگ»، چه زیبا میگوید: «حرص و آز روح بشر را مسموم کرده است، دنیا را پر از تنفر کرده است، ما را در بدبختی و خون غوطه ور کرده است ما بیش از آن که به دستگاه ها نیاز داشته باشیم، محتاج انسانیت هستیم و بیش از هوش محتاج مهربانی و ملایمت... ما همه میخواهیم به یکدیگر کمک کنیم؛ نوع بشر چنین است. ما همه می خواهیم در شادی یکدیگر زندگی کنیم؛ نه در رنج و بدبختی یکدیگر. ما نمی خواهیم از یکدیگر متنفر باشیم و همدیگر را تحقیر کنیم...» اگر این سخنرانی چارلی چاپلین، از زبان سران حکومت های خشونت طلب و جنگ طلب جاری می شد شاید وضعیت جهان طور دیگری بود.
در برابر این شکل آرایش سرمایه داری جهانی، با وجود رشد مبارزه طبقاتی اما، همبستگی بین المللی و مبارزه طبقاتی آن آرایش قدرتمندی هم چون انترناسیونال اول را به خود نگرفته است. مبارزات و مقاومت و آگاهی طبقاتی کشوری نیز هنوز بسیار آسیب پذیر است. شکاف ها و رقابت های عقب مانده سرمایه داری، تضادهای ناشی از تبلیغات ناسیونالیستی و مذهبی و سکتاریستی نیز جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجویی و جنبش مردم تحت ستم برابری طلب را نیز تهدید می کند. برای سازمان دهی انترناسیونال پرولتری و همبستگی و اتحاد جنبش های اجتماعی به نیروی ویژه ای نیاز دارد و این کار بیش از همه به تلاش پیگیر سازمان ها و احزاب کمونیستی بستگی دارد که منافعی جز منافع طبقه کارگر برای خود تصور نمی کنند. در واقع الویت دادن بر اتحاد و همبستگی جنبشی های اجتماعی در داخل مرزهای یک کشور و فراکشوری در عرصه جهانی امری مهم و حیاتی است. به معنای واقعی جهان امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند تحولات عمیق اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به نفع ستم دیدگان و محرومان است. مسلما تا روزی که برابری اقتصادی، جنسی، ملی، اجتماعی و فرهنگی در جهان حاکم نشود سخت بتوان تصور کرد که شرایط زیست و زندگی و امنیت بشر از این که هم هست بهتر نشود.
بنابراین، نباید این طور استنباط شود که گویا بشر محکوم به این سرنوشت نابرابر و تبعیض آمیز سیستم سرمایه داری است. بشر همواره بر علیه نابرابری، تبعیض، ستم، استثمار، برتری جویی و جنگ طلبی تلاش و مبارزه می کند. تاریخ جوامع بشری، مملو از کشمکش و مبارزه طبقاتی ستم دیدگان بر علیه ستم گران است.
در مورد ایران نیز علاوه بر کمشکش ها و بعضی مواقع نیز تبلیغات شدید دو دولت ایران و آمریکا، در ماه های آخر سال ۲۰۰۷، سازمان های اطلاعاتی آمریکا گزارشی از فعالیت های اتمی دولت ایران انتشار دادند حکایت از آن دارد که توافقات مهمی در پشت پرده بین مقامات این دو حکومت صورت گرفته است. ناگهان لحن ها تغییر می کند به طوری که مقامات هر دو حکومت از مذاکره مستقیم نیز سخن به میان می آورند. البته در سال گذشته بارها مقامات دولت ایران و آمریکا در بغداد، در مورد امنیت عراق با همدیگر مذاکره کردند. البته ناگفته نماند با ملایم تر شدن روابط سران آمریکا و ایران، جریانات راست هم چون طرفداران احیای سلطنت در ایران، و ناسیونالیست های کرد، آذری و...، دچار انشعاب و انزوا شدند.
در ایران، در سال گذشته، علاوه بر ادامه سرکوب ها و خشونت های دولتی، تورم و گرانی نیز زندگی را بر اکثریت مردم ایران سخت تر کرد. اعلام جیره بندی بنزین توسط دولت در ماه ژوئن سال ۲۰۰۷ موجب ایجاد شورش و درگیری در ایستگاه های پمپ بنزین شد. هم اکنون نیز با آغاز فصل سرما، گاز برخی استان های ایران قطع شده است، این احتمال وجود دارد که اعتراضات توده ای در این مورد از سر گرفته شود. در حالی که ایران از نظر مجموع ذخایر نفت و گاز در دنیا در مقام اول قرار دارد.
دستگیری ۱۵ ملوان بریتانیایی در ماه مارس در شمال خلیج فارس، بین آب های ایران و عراق، سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا در نیویورک و انتقادات لی بالینجر، رئیس دانشگاه کلمبیا را که او را «یک دیکتاتور حقیر و بی رحم می خواند»؛ و همچنین اعتصابات کارگری و اعتراضات گسترده دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب و سوسیالیست در دانشگاه های سراسر ایران و حمایت داخلی و بین المللی از مبارزه آنان، از جمله وقایع مهم هفته های پایانی سال گذشته بود. هفته های اخیر ، با دستگیری بیش از چهل تن از چهره های سرشناس و فعالین جنبش دانشجویی اعتراضات بر علیه دولت ایران گسترش یافت. اعتراضات گسترده ای در داخل و خارج کشور، برای آزادی دانشجویان دربند که عمدتا فعالین چپ هستند و همچنین برای آزادی فعالین جنبش کارگری و جنبش زنان و آزادی همه زندانیان سیاسی در جریان است. با وجود این که در کشورهای غربی تعطیلات آخر سال آغاز شده است اما اعتراض نیروهای آزادی خواه، برابری طلب و کمونیست برای آزادی دانشجویان زندانی، محمود صالحی و منصور اسانلو و همه زندانیان سیاسی هم چنان ادامه دارد. با این مقدمه، به مهم ترین وقایع سال ۲۰۰۷ اشاره می کنیم.
● روزنامه نگاران قربانی در جهان
بر اساس گزارش سالانه انجمن جهانی دفاع از روزنامه نگاران، در سال ۲۰۰۷ میلادی ۳۱ روزنامه نگار در مناطق مختلف عراق کشته شده اند که این تعداد نیمی از آمار روزنامه نگارانی است که در همین سال و در سراسر دنیا به قتل رسیده اند.
با اعلام این آمار و بر این اساس، عراق هم اکنون به پرخطرترین و ناامن ترین کشور جهان برای روزنامه نگاران تبدیل شده است.
این آمار در گزارش نهایی انجمن جهانی دفاع از روزنامه نگاران برای سال ۲۰۰۷ آمده است. مقر این انجمن مستقل هم اکنون در نیویورک واقع است.
در همین گزارش آمده است که از میان ۳۱ روزنامه نگاری که در عراق جان خود را از دست داده اند، ۲۴ روزنامه نگار مورد سوء قصد و ترور قرار گرفته اند و ۷ تن دیگر در جنگ کشته شده اند.
در گزارش انجمن دفاع از حقوق روزنامه نگاران همچنین آمده است، بسیاری از این روزنامه نگاران عراقی بوده اند که برای خبرگزاری های مختلف دنیا فعالیت می کرده اند.
همچنین براساس خبرگزاری اتریش، از اول ماه ژانویه ۲۰۰۷، ۱۱۰ خبرنگار کشته شده اند. سال گذشته این رقم ۸۶ تن بوده است. این افزایش تعداد، حاکی از رشد ۱۴ درصدی مرگ و میر در بین خبرنگاران بوده است. برای سازمان های غیر دولتی این رقم رو به رشد مرگ و میر با روند رو به رشد نقض حقوق بشر هماهنگی دارد.
دو سوم این خبرنگاران در مناطق جنگی عراق، سومالی، سریلانکا، افغانستان، کنگو و کینشازا کشته شدهاند.
آمار حاکی از آن است که عراق هم چنان خطرناک ترین مناطق جنگی برای کار خبرنگاری به شمار می رود. بعد از حمله گسترده آمریکا به عراق از مارس سال ۲۰۰۳ تاکنون ۲۵۰ خبرنگار در عراق کشته شدهاند.
سومالی در سال ۲۰۰۷ در مقام دوم و بعد از عراق قرار دارد. سازمان های بین المللی برای حمایت بهتر و بیش تر از خبرنگاران در مناطق جنگی پیشنهاد تشکیل یک قرارداد بین المللی را داده اند. مشورت برای تشکیل چنین قراردادی برای حفاظت از خبرنگاران در تمام دنیا در دست انجام است.
گزارش مجله تایم: عراق سومین کشور فاسد جهان؛ نرخ بیکاری در عراق تقریبا ۵۰ درصد است
مجله تایم در گزارشی عدم تمایل پناهندگان عراقی را برای بازگشت به سرزمین شان بررسی کرده است. در این گزارش آمده است: «این سئوالی است که خانواده هایی هم چون اوادی و صدها هزار بغدادی پناهنده دیگر هر روز از خود می پرسند. با فرو نشستن جنگ خون بار فرقه ای که آن ها را از شهرشان بیرون کرده است، وسوسه بازگشت به میهن در آن ها نیز افزایش یافته است. در هفته های اخیر چندین هزار پناهنده عراقی که بیش ترشان از سوریه هستند به خانه شان بازگشته اند. سوریه قوانین جدید و سختی در مورد داشتن ویزا اعمال کرده است تا عراقی ها را به خانه هایشان بازگرداند و به موج های جدید پناهندگان در مرزهایش اجازه ورود را به کشورش ندهد. بسیاری از عراقی های پناهنده پس اندازشان تمام شده است و دیگر نمی توانند در بیرون از عراق به زندگی ادامه دهند. (دولت عراق پیشنهاد داده است تا به عراقی هایی که موافقت می کنند تا به خانه یاشان بازگردند، پول بدهد و به طور رایگان آن ها را از مرزها به داخل کشور منتقل کند.) شاید به طور آشکاری تاکنون عراقی های کم تری از اردن به عراق بازگشته اند. اردن مقصد ترجیحی عراقی های تحصیل کرده و طبقه متوسط هم چون خانواده اوادی است.»
مجله آمریکایی تایم افزوده است: «آژانسهای بشر دوستانه تخمین می زنند که ۷۵۰ هزار عراقی در اردن و یک و نیم میلیون تن دیگر در سوریه حضور دارند...
این گزارش می افزاید: «در حقیقت وضعیت بغداد هیچ شباهتی به وضعیت عادی ندارد و هنوز تا بغداد امن فاصله دارد. شمار کشته های جنگ های فرقه ای پایین آمده است اما هیچ سنی جرات نمی کند که به محله های شیعه برود و بر عکس این موضوع نیز صادق است. فرماندهان نظامی آمریکا که تلاش هایشان منجر به کاهش شدید خشونت ها در عراق شده است، هشدار داده اند که زیاد دل بسته این آمار نشویم. ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده ارشد نیروهای آمریکایی در عراق در ششم دسامبر به روزنامه نگاران گفت: هیچ کسی از مشاهده کور سویی در انتهای تونل حرف نمی زند. هیچ نظامی ای وجود ندارد که در رسیدن به آخر خط خوشحالی کند.
تایم می افزاید: «... پاییز امسال مقام بلندپایه ضد فساد دولت به دلیل ترس از ترور، پناهنده آمریکا شد. در سه سال گذشته ۳۱ تن از کارمندانش کشته شدند. قاضی رادی حمزالرادی پیش از ترک عراق تخمین زد که ۱۸ میلیارد دلار از سال ۲۰۰۴ ناپدید شده است. وی در جلسه کنگره در ماه اکتبر در واشنگتن گفت که فساد واقعا هر آژانس و وزارت را حتی بعضی از قدرت مندترین مقامات عراقی را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است. بسیاری از این پول ناپدید شده به منظور پروژه های بنیادی و بهبود خدمات اصلی در نظر گرفته شده بود. بغداد بدون این سرمایه گذاری حیاتی از کمبود برق آب و بنزین و گازوئیل رنج خواهد برد. هیچ دادهی اقتصادی قابل اعتمادی وجود ندارد، اما به نظر می رسد که نرخ بیکاری تقریبا ۵۰ درصد باشد.
... اما پارلمان عراق هنوز موضوعات مهم را به کنار می گذارد. وضعیت کرکوک - که کردها، عرب ها و گروه قومی سومی یعنی ترکمن ها ادعای مالکیت آن را دارند - قرار بود پیش از پایان امسال مشخص شود. مقامات عراقی و آمریکایی هم اکنون اعلام کرده اند که رای گیری در این مورد باید به زمان دیگری موکول شود؛ همین طور رای گیری در مورد بودجه. پیشرفتی در تصویب لوایح تقسیم درآمدهای نفت و مشخص کردن مرزهای استان ها در نسبت با ماه های گذشته انجام نشده است...
تمام این موارد تصویر ناامید کنندهای را برای پناهنده های عراقی هم چون خانوادهی اوادی ترسیم می کند...»
● گزارش گاردین از وضعیت زنان در عراق
بی بی سی: پس از حمله نظامی به عراق در ماه مارس ۲۰۰۳، دولت آمریکا ادعا کرد که وضعیت حقوقی و آزادی زنان این کشور بهتر خواهد شد. اما مارک لاتیمر، گزارشگر روزنامه گاردین (چاپ بریتانیا)، پس از سفری که به عراق داشته، وضعیت زنان این کشور را طور دیگری دیده است.
او می گوید که نه تنها وضعیت زنان این کشور بهتر نشده بلکه به میزان زیادی بدتر هم شده است. این گزارشگر در مقاله ای بلند (که اخیرا به چاپ رسید)، از تجاوز جنسی به زنان عراقی، سوزاندن آن ها و قتل شان نوشته است. در این جا چکیده ای از این گزارش را می خوانیم:
جورج بوش، رییس جمهور آمریکا، در ماه مارس سال ۲۰۰۴ میلادی گفت که «پیشرفت در استقرار آزادی در خاورمیانه باعث شده است که زنان این منطقه هم حقوق بیش تری داشته باشند و هم امید تازه ای به آینده خود... تجاوز به زنان در زمان حکومت صدام حسین برای بی حیثیت کردن خانواده های مخالف رژیم سابق به پایان رسیده است.»
اما آنچه در عراق کنونی می گذرد با آنچه سه سال پیش از آقای بوش شنیدیم، خیلی فاصله دارد. حتی در دوران صدام زنان عراقی، از جمله زنان کرد این کشور، به خاطر برخوردار بودن از حقوق و پشتیبانی قانون مورد قبطه دیگر زنان کشورهای عرب بودند. آن ها در حوزه تجارت، آموزش و همچنین در ادارات دولتی پست های بالایی داشتند و حقوق آن ها تحت پوشش قانون خانواده تا حد زیادی محفوظ بود. اما از زمان حمله نظامی آمریکا به عراق، تمام پیشرفت هایی که برای رسیدن به آن ها نیم قرن زمان لازم بوده، در حال از بین رفتن است.
در بیش تر نقاط عراق زنان به قدری احساس نا امنی می کنند که فقط در صورتی از خانه خارج می شوند که یک خویشاوند مرد آن ها را همراهی کند. همه گروه های مسلح مهم، از جمله آن هایی که به دولت وابسته هستند، از روی عادت به زنان تجاوز جنسی می کنند. آمار قتل زنان در سراسر عراق به حد بی سابقه ای رسیده است.
سازمان ملل متحد، در ماه اکتبر امسال گزارشی منتشر کرد و در آن نسبت به افزایش قتل های ناموسی در منطقه نیمه خودمختار کردستان عراق به شدت ابراز نگرانی کرد. این سازمان تائید کرد که تنها در شش ماه اول سال ۲۰۰۷، ۲۵۵ قتل ناموسی در این منطقه صورت گرفته است که سه چهارم مقتولین سوزانده شده اند.
پزشکان عراقی به بازرسان سازمان ملل گفته اند که سوختگی ها ناشی از خودسوزی بوده است. در گزارش سال ۲۰۰۶ سازمان ملل آمده است: «سوختگی این زنان بین هفتاد تا صددرصد است که پزشکان می گویند توسط خود قربانی صورت گرفته است.»
اما فعالان حقوق بشر می گویند که اگر این سوختگی ها ناشی از خودسوزی بوده است به این خاطر بوده که زنان وادار به این کار شده اند.
قوانین جزایی عراق مجازات های سبکی را برای قتل های ناموسی یا آزار زنان به خاطر مسائل «ناموسی»، در نظر گرفته است به طوری که برخی از مردها فقط جریمه نقدی باید پرداخت کنند. یوسف عزیز، وزیر حقوق بشر در دولت محلی کردستان عراق، می گوید که قوانین این منطقه در این زمینه اصلاح شده اند اما مدافعان حقوق زنان می گویند که به رغم تغییر در قانون اساسی عراق و قوانین کردستان، قتل های ناموسی هم چنان رخ می دهد.
یکی از این فعالان برای من تعریف کرد که وقتی از مردی پرسیده چرا می خواسته خواهرش را به ظن داشتن رابطه نامشروع به قتل برساند او جواب داده «چون ما الان در عراق دموکراسی داریم.» ظاهرا این مرد فکر می کند که دموکراسی یعنی این که همه مجازند هر کاری که می خواهند، انجام بدهند.
اما حماقت این مرد از یک واقعیت مهم پرده بر می دارد: در نظام جدیدی که دولت عراق برای توسعه این کشور پیاده کرده، مشاجرات خانوادگی به طور فزاینده ای نه در دادگاه ها بلکه توسط مراجع مذهبی یا طایفه ای حل می شود...
به گفته مسئول یکی از سازمان های زنان در بغداد که نمی خواست نامش افشا شود، گفت: «صدام یک دیکتاتور بود اما لااقل ما در زمان حکومت او آزادی داشتیم که از منزلمان بیرون بیاییم. آن زمان فقط یک مجرم بود - صدام - اما الان مجرمان همه جا هستند. زنان دیگر نمی دانند که چه کسی آن ها را آزار خواهد داد.»
● اعتراف به شکست در عراق
مقامات آمریکایی در سال ۲۰۰۷، درباره شرایط عراق و جنگ در این کشور، در ماه ژانویه اعلام کردند که نظامیان آمریکایی در عراق افزایش می یابند. ۶ ماه بعد اولین گروه از سربازان تازه نفس و نیروی کمکی ارتش آمریکا وارد عراق شدند. این گروه که شامل ۳۰ هزار نیروی جدید بود در مناطق به شدت ناآرام عراق از جمله بغداد مستقر شدند.
در ماه های پایانی سال، پنتاگون اعلام کرد که مشغول تهیه طرح کاهش نیروها در سال ۲۰۰۸ است.
جورج بوش و مقامات ارشد دولت آمریکا در سخنان و اظهارنظرات رسانه ای خود به اشتباهات بعد از جنگ اعتراف کردند و از تغییر راهبرد در این کشور خبر دادند.
مهم ترین عامل این تغییر راهبرد، گفتگو و توافق با شبه نظامیان «سنی» بود که به گفته مقامات آمریکایی، این از مهم ترین دلایل آرام شدن اوضاع کنونی در عراق است. همچنین آرام کردن شیعه ها توسط حکومت اسلامی ایران.
از زمان شروع جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ تا پایان سال ۲۰۰۷، دست کم ۳۸۹۷ نفر از نظامیان آمریکایی در این کشور کشته شدند.
از دیگر تحولات عراق در این سال خروج نسبی نیروهای نظامی انگلیس از جنوب عراق و شهر بصره بود. این نیروها در ماه دسامبر، طبق برنامه ریزی قبلی شهر بصره را ترک کردند و امنیت و کنترل امور این شهر را به دست نیروهای عراقی سپردند
بهرام رحمانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست