چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
دنیای آخرین ها
مقالهای که ترجمه حتیالامکان وفاداری از اصل آن مقابل رویتان است، ادبیات خاصی دارد که گاه باعث گیجشدن خوانندهاش میشود؛ بهتر است وقتی آن را میخوانید، خیلی عجله نکنید. اگر با خواندن ابتدای یک بند به تعجب افتادید، کمی تأمل کنید. کلید برطرف شدن تعجب شما در جملههای بعدی است. به هر حال به عنوان مترجم فکر میکنم، ظرایف بسیاری در اصل نوشته نهفته که گاه نویسندگان به خاطر ادای حق مطلب، چنان برخی مفاهیم را تأکید و تکرار کردهاند که به آستانه اطناب رسیدهاند. به هر حال، این هم یک جور نوشتن است! امیدوارم که کوششم برای انتقال منظور نویسندگان لااقل تا حدی موفق باشد و نه کاملاً بی ثمر.
اشتباهات بر دو گونهاند: اشتباهات، و اشتباهات!
از اشتباهات دسته اول ما میآموزیم. برای مثال: فکر کردن به این که فروش اسباب بازی برای حیوانات خانگی در اینترنت، راه خوبی برای ثروتمند شدن است! ما این کار را دوباره انجام نمیدهیم.
و اما دسته دوم اشتباهات که ما بر تکرار آنها گویی اصرار میورزیم. برای مثال: اندیشیدن به...
... این که وب، مثل تلویزیون، اسبابی است که سوی چشمانمان را به انبوه آگهیهای تبلیغاتی و پیامهایشان خیره میسازد.
... این که اینترنت چیزی است که باید شرکتهای مخابراتی آن را تصفیه و پاک کنند و بر آن نظارت داشته باشند.
... این که جابهجا شدن میان سیستمهای مختلف پیامرسانی فوری در اینترنت توسط کاربران عمل نادرست و بدی است.
... این که اینترنت از نبود نظامنامهها و قوانینی که محافظ صنایع مختلف مقابل تهدیدهای آن باشند، رنج میبرد.
داستان از این قرار است که تا به اینترنت میرسیم، بسیاری از ما مبتلا به «سندرم اشتباه تکراری» میشویم. این ذهنیت و رفتار به ویژه در ارتباط با شش حوزه نشر مجلات و روزنامهها، خبرگزاریها، تلویزیونهای کابلی، صنعت ضبط و پخش موسیقی، صنعت سینما و فیلم سازی و سرویسهای تلفنی مصداق مییابد.
با عنایت و نفوذ انکارناپذیر صاحبان این صنایع در واشنگتن، سندرم اشتباه تکراری دامنگیر قانونگذاران، وکلا و قضات نیز شده است. برای مثال بد نیست داستان در نطفه خفه شدن صنعت رادیوی اینترنتی را در سال پیش به یاد آورید. این سرویس جدید به شنوندگان شانس انتخاب را میداد تا از پخش برنامهها روی باندهای اِیام و افام که دیگر بیتنوع و به لحاظ تکنولوژیکی پارینهسنگیاند، خلاصی یابند. هفتتیرها و مسلسلها با خشاب پر قربانیشان را یافتند. بزرگان صنعت ضبط و پخش موسیقی با استناد به قانون حق ثبت دیجیتالی هزاره، مانع از پا گرفتن سرویس رادیوی اینترنتی شدند. قانون مورد اشاره هم چیزی نیست جز نتیجه هراس دایناسورهای هالیوودنشین که با زدوبند در سال ۱۹۹۸ از طریق کنگره به تصویبش رساندند.
گفته معروف جان گیلمور این است: «اینترنت سانسور را به خرابی تفسیر و تأویل میکند و آن را دور خواهد زد.»
همین طور است؛ در درازمدت، رادیوی اینترنتی نه تنها پا خواهد گرفت که موفق نیز میشود. تعامل میان سیستمهای پیامرسانی فوری تداوم مییابد. شرکتهای احمق یا هوش خود را به کار میاندازند یا از گردونه رقابت کنار میروند. قوانین احمقانه منسوخ شده، و به جای آنها قوانین تازهای وضع میگردند. و اما گفته معروف دیگری هم هست که میگوید: «در درازمدت، همه مان میمیریم.»
تنها چیزی که لازم است به آن توجه کنیم این است که اینترنت واقعاً چیست. اصلاً دشوار نیست. اینترنت یک علم محض و خام نیست. ما این توانایی را داریم که در زمان حیات خودمان بساط سندرم اشتباه تکراری را برچینیم. به این ترتیب مانع از هدر رفتن میلیاردها میلیارد دلار به خاطر تصمیمهای احمقانه میشویم. برای این کار تنها باید واقعیتی را به خاطر بسپاریم: «اینترنت دنیای آخرینهاست. آری، هر یک از ما در انتها و آخر یک خط ایستادهایم.»
مطمئناً این بیان و نگاه مثبتی است که همه گان سهم و اعتباری در اینترنت دارند. فقط واقعیت اساسی دیگری را نیز نباید از نظر انداخت: معماری و ساختار فنی اینترنت. آری، این سهم و اعتبار متکی به بنیان معماری فنی اینترنت است.
خوشبختانه درک طبیعت راستین اینترنت دشوار نیست. در واقع، بین سندرم اشتباه تکراری و دنیای روشن، فقط چند گام راه است.
۱) اینترنت چیز غامض و پیچیدهای نیست
منظور اولیه اینترنت، تحت اختیار گرفتن توانایی تأثیرگذار سادگی است، به همان سادگی قوه جاذبه در دنیای واقعی. فقط یک چیز را نباید از یاد برد: بر خلاف این که ما تعدادی سنگ کوچک را دور سنگی بزرگتر میچینیم تا استوارش کنند و سر پا نگهاش دارند، اینترنت طراحی شد تا شبکههای کوچکتر را کنار هم بیاورد تا یک شبکه بزرگ از آنها بسازد.
راه تحقق این غایت، آسان، آسان و آسان کردن راه مبادله و دادوستد دادهها میان شبکههاست. از این رو، اینترنت به نحوی طرح شده تا سادهترین راه قابل تصور برای جا به جا شدن بیتها از هر نقطه دلخواهی به هر نقطه دلخواه دیگری باشد
۲) اینترنت یک چیز نیست، یک موافقت نامه است.
معمول بر این بوده که ما شبکهها را به صورت ساختاری درست شده از سیم تصور کردهایم. و ما آن سیمها را بخشی از سیستمها به حساب آوردهایم: سیستم تلفنی، سیستم برق و سیستم تلویزیون کابلی.
وقتی به رادیو گوش میدهیم یا به تلویزیون نگاه میکنیم، هر از چندی به ما گفته میشود که شبکهها منابعی از برنامههایند که از طریق کابلها یا به صورت تشعشع امواج در هوا به سمت ما ارسال میشوند.
اما اینترنت متفاوت است. اینترنت شبکهای از کابل و سیم نیست. اینترنت یک سیستم نیست. و اینترنت یک منبع برنامهسازی هم نیست.
اینترنت راهی است برای همزیستی و همکاری تمام آن چیزهایی که نام شبکه بر خود مینهند! آن در واقع مجموعهای از شبکههاست (inter-network).
آن چه که به اینترنت حالت جامعیت میدهد، فقط یک پروتکل است و نه چیزی بیشتر همان پروتکل اینترنت (Internet Protocol: IP). و یک پروتکل چیزی جز یک موافقت نامه برای همکاری میان اجزا نیست.
پروتکل نه میتواند نه میخواهد که تعیین کند، افراد با شبکه چه میتوانند انجام دهند، بر آن چه میتوانند بنا کنند، چه میتوانند بگویند و با که حرف بزنند. پروتکل به سادگی میگوید: اگر میخواهید بیتها را رد و بدل کنید، راهش این است. همین و بس! اگر میخواهید رایانهای را، یا حتی یک تلفن سلولی یا یک یخچال را وارد شبکه کنید، ناگزیر از قبول موافقتنامهای هستید که همان اینترنت است.
۳) اینترنت احمق است!
سیستم تلفنی که چیزی جدا از اینترنت است _ لااقل تا حالا _ ذرهای ذکاوت دارد. آن میداند که چه کسی با چه کسی در حال مکالمه است و هر کدامشان کجا هستند، اصلاً صدا رد و بدل میشود یا دادهها در ارتباط برقرار شده مبادله میشوند، بعد و فاصله ارتباط چه قدر است، هزینه مکالمه چه قدر است و الخ. و در آن از خدماتی استفاده میشود که تنها برای یک شبکه تلفنی معنا و مفهوم دارند: انتظار مکالمه و شناسایی تماس گیرنده و خیلی موارد دیگر که شرکتهای تلفنی به عنوان مزایا و خدمات تلفنی شان بر میشمرند.
ما این توانایی را داریم که در زمان حیات خودمان بساط سندرم اشتباه تکراری را برچینیم. به این ترتیب مانع از هدر رفتن میلیاردها میلیارد دلار به خاطر تصمیمهای احمقانه میشویم. برای این کار تنها باید واقعیتی را به خاطر بسپاریم: «اینترنت دنیای آخرینهاست. آری، هر یک از ما در انتها و آخر یک خط ایستادهایم»
از دیگر سو، اینترنت احمق است! از این حرف غرض دارم! طراحان اینترنت چنان آن را بنا کردهاند که در بیمغزی بزرگترین و گستردهترین شبکه مثل یک پشته سنگ و نخاله، هیچ تردیدی نمیتوان کرد.
اینترنت خیلی از چیزهایی را که یک شبکه هوشمند مثل سیستم تلفنی میداند، نمیداند: هویت، مجوز، اولویت و ... . اینترنت تنها یک چیز را میداند: این انبوه بیتها باید از یک سر شبکه به یک سر دیگرش منتقل شوند.
دلایل فنی مختلفی برای خوب بودن این حماقت هست. احمق پرانرژی و تواناست. اگر مسیریابی در میانه راه درست کار نکند، بستهها آن را دور میزنند و به این ترتیب شبکه از کار نمیافتد. به لطف حماقتی که دارد، شبکه به وسایل و افراد مختلفی که به آن میپیوندند، خوشامد میگوید. از این رو شبکه به سرعت در تمامیجهات گسترش مییابد و رشد میکند. از طرفی برای معماران شبکه بسیار سهل و ساده است تا از طریق ادوات هوشمندی که در یک انتهای شبکه قرار دارند، به اینترنت دست یابند.
و شاید مهمترین دلیل این که احمق خوب است، این باشد که کمترین وابستگی به فناوری حس میشود.
۴) افزودن به ارزش اینترنت، از ارزشاش میکاهد!
حرف غریبی ست، نه؟ ولی واقعیت دارد! اگر شبکهای را به منظور کاربرد خاصی بهینه سازید، از خوب بودن آن برای سایر کاربردها کاستهاید. برای مثال، اگر در طرح شبکه برای دادههای صوتی و ویدئویی که نیازمند سرعت بیشتریاند، اولویت قائل شوید، دیگر کاربردها را در صفی قرار میدهید که باید در ان انتظار بکشند. و به محض این که چنین تدبیری بیندیشید، اینترنت را از چیزی ساده برای همه تبدیل به چیزی پیچیده فقط برای یک منظور خاص کردهاید. در واقع دیگر از اینترنت خبری نخواهد بود!
۵) ارزش اینترنت در مرزهایش رشد و فزونی مییابد.
اگر اینترنت شبکهای هوشمند بود، طراحانش اهمیت یک موتور کاوشگر را برایش تشخیص میدادند و قابلیت جستوجوگری را در ذاتش مینهادند. اما از آنجا که طراحانش هوشمند بودهاند، شبکه را چندان احمق طرح کردند که از پس جستوجوگری برنیاید. به این ترتیب کاویدن اینترنت به صورت خدمتی در میآید که در یکی از میلیونها پایانهاش عرضه میگردد. از آنجا که دروازه انتهایی اینترنت بر همگان باز است تا هر خدمتی را که میخواهند ارائه دهند، موتورهای کاوشگر به رقابت افتادهاند و به این سان کاربران گزینههای متنوعی دارند و ابتکارهای شگفتآوری پدیدار میشوند.
موتورهای جستوجو تنها یک نمونه و مثالاند. از آنجا که اینترنت تنها کارش فرستادن دادهها از یک سر به انتهایی دیگر است، ابداع گران هر آنچه را در ذهن خود تصویر میکنند به منصه ظهور میرسانند. ایشان و حتی شما برای رسیدن به خواستههایتان نیازی به کسب اجازه از صاحبان اینترنت و اداره کنندگاناش ندارید. کسی هم آنجا به سمت ریاست جمهوری اولویتبندی خدمات برگزیده نشده است تا لازم باشد از او کسب تکلیف کنید. ایدهای به ذهنتان رسیده است؟ انجاماش دهید، بی معطلی! و به محض این که کارتان به سرانجام برسد، این ارزش اینترنت است که افزونتر شده است.
اینترنت یک بازار آزاد برای خلاقیت آفریده است. و این رمز ارزشمندی اینترنت است.
۶) پول به حومه سرازیر میشود!
اگر ارزش اینترنت در لبهها و مرزهایش نهفته باشد، قابلیت گستردگی و اتصال پذیریاش میخواهد که مفید و سودآور باشد. باید اجازه داد که چنین شود.
فعالیتهای تجاری مناسبی هستند که میتوانند سودآور باشند، اما باید مانع هر گونه تلاشی شد که میخواهد به ارزش خودِ اینترنت بیفزاید. به طور خاص: کسانی که در تجارت گسترش اینترنت و ارائه خدمات اتصال و دسترسی به آن مشغولیت دارند، راغبند تا در تأمین محتوا و ارائه دیگر خدمات هم دستی داشته باشند، چون آن بخش اول کارشان به خودی خود چندان درآمدی ندارد. به هر روی، با جدا نگه داشتن این دو حوزه، بازار به این توانمندی میرسد که قیمتها را چنان تنظیم کند تا هم دسترسی به شبکه بیشینه شود هم خلاقیت در عرضه محتوا و خدمات.
۷) آخر دنیا؟ نه، دنیای آخرینها!
وقتی کر ِگ بارتون ساختار ساده و احمق اینترنت را به صورت یک کره توخالی توصیف میکند که متشکل از فقط تعدادی نقطه انتهایی است، در واقع شکلی ترسیم میکند که مهمترین وجه اینترنت را نمایان میسازد: ارزش را دور از مرکز بجویید و بگذارید تا شکوفاییاش را میان نقاط آخر که به هم متصل شدهاند، نظاره کنید. و البته وقتی نقاط انتهایی دو به دو و در واقع هر کدام شان به مابقی اتصال دارند، دیگر این آخرین نقاط، نقطه انتهایی نیستند.
و در این آخرین نقاط چه میتوان کرد؟ هر کار شدنی توسط هر کسی که میخواهد بیتهایی را از جایی به جای دیگری بفرستد.
به اهمیت عبارتهای "هر کار" و "هر کسی" توجه دارید؟ تأکید بر این گفتار به همان ساختار فنی ساده و احمقگونه اینترنت باز میگردد.
از آنجا که اینترنت تنها یک توافق نامه است، پس به هیچ شخص یا گروهی تعلق ندارد. نه شرکتهایی که دفتر و دستکی دارند و ستون فقرات اینترنت را بنا کردهاند، نه مؤسسههای فراهم آورنده دسترسی به آن یا همان ISPها، نه شرکتهای ارائه دهنده خدمات میزبانی که سرویسدهندههایشان را به ما اجاره میدهند، نه انجمنهای صنعتی که بر این باورند حیاتشان با کاری که دیگران در اینترنت انجام میدهند، تهدید شده است، و نه هیچ دولتی، هیچ اهمیتی هم ندارد هر اندازه که اصرار داشته باشد، فقط میخواهد بکوشد تا امنیت و رضایت مردم اش حفظ گردد.
پیوستن به اینترنت یعنی پذیرش این توافق که ارزش اینترنت در مرزهایش رشد کند. و آن وقت است که واقعاً اتفاق جالبی رخ میدهد. همه ما در شرایطی برابر به یکدیگر متصل میشویم. فاصله هیچ معنایی ندارد. موانع فرو میپاشند و بشری که به دنبال ارتباط بوده است، برای نخستین بار بی وجود هیچ مانع مصنوعی و ساختگی حضورش احساس میگردد.
اینترنت به ما ابزاری را اعطا میکند تا برای اولین بار دنیای آخرینها را شکل دهیم.
۸) سه باور اینترنتی
آن چه تا کنون گفته شد، واقعیاتی بدیهی بودند. برای همین بر سادگیشان اصرار شد.
اما معنای آنها در رفتاری که ما در پیش میگیریم چیست؟ و مهمتر از آن، معنای آن در رفتار شرکتها و اتحادیههای بزرگ و دولتهایی که عملکردشان گویای این پندار است که انگار اینترنت به ایشان تعلق دارد؟
اینک به سه اصل اساسی برای چگونگی رفتار که به ذات واقعی اینترنت گره خوردهاند، میرسیم:
ـ هیچ کس مالک آن نیست.
ـ هر کسی میتواند از آن بهرهمند شود.
ـ هر کسی میتواند در پیشرفتش سهیم باشد.
بیایید تا به هر یک از این اصول و باورها کمی از نزدیکتر توجه کنیم ...
▪ هیچ کس مالک آن نیست.
قابل تملک نیست، حتی توسط شرکتهایی که از مسیرهای احداث شده توسط آنها عبور میکند، چون _ از یاد نبریم _ که اینترنت فقط یک موافقتنامه است و نه یک چیز. اینترنت نه تنها در دسترس عام است که عینیت دسترسی عمومی است.
و این نکته خوبی ست:
اینترنت منبعی قابل اطمینان است. ما میتوانیم بنای فعالیت حرفهایمان را استوار کنیم، بی آن که نگران اجبار به ارتقای سطحی ناخواسته، تحمل قیمتهایی که بعد از خرید دو برابر شده اند و از راه رسیدن رقیبی که عرصه را بر شما بسته، باشید.
هیچ دلیلی برای نگرانی از این که هر قسمت آن متکی به خدمات یک سرویس دهنده است، وجود ندارد.
هیچ دلیلی هم برای نگران شدن نسبت به عملکرد وابسته آن به محیطهای عملیاتی و پلتفرمهای مایکروسافت، اپل یا اِی.اُ.اِل وجود ندارد، چرا که بستر اینترنت در سطحی عمطق تر گسترده و خارج از ید تملک آنهاست.
نگهداری اینترنت به دست همه کاربران انجام میشود و نه کاری است که به طور متمرکز توسط یک فراهم آورنده خدمات صورت پذیرد. چه بسا روزی آن شرکت کارش را تعطیل کند. در آن صورت نقش ما به عنوان مرجعی انعطاف پذیر در مقایسه با گروههای متمرکز معلوم میشود.
▪ هر کسی میتواند از آن بهرهمند شود.
اینترنت چنان طرح شده که سراسر جهانیان را در بگیرد.
درست است، امروز تنها کمی بیش از یک دهم جمعیت شش میلیاردی جهان به آن متصلند. از این رو واژه "میتواند" در جمله "هر کسی میتواند از آن بهرهمند شود" ذهنیت آیندهای متأسفانه نابرابر را برطرف نمیکند. اما اگر شما به اندازه کافی بختیار و در رفاه باشید که بتوانید ادوات لازم برای اتصال به آن را فراهم کنید، شبکه به خودی خود دچار هیچ منعی برای پذیرش تان نیست. در اینترنت به صورتی هدفمند و آگاهانه، صدور چنین مجوزی از سیستم کنار نهاده شده است.
چه بسا به همین دلیل اینترنت در نظر بسیاری از ما به صورت یکی از منابع طبیعی است. چندان با آن در آمیختهایم که گویی بخشی از طبیعت و تاریخ بشریت بوده که باید محقق میشده است.
▪ هر کسی میتواند در پیشرفتش سهیم باشد.
هر کس میتواند اینترنت را محیطی بهتر برای زیستن، کار کردن و بزرگ کردن بچهها بسازد. تنها از دست فردی کلهشق که به هیچ صراطی مستقیم نیست، بر میآید که آن را بدتر کند.
دو راه برای بهتر کردنش وجود دارد.
ـ اول این که به ارائه خدمتی در یک سر انتهایی آن بپردازید، به نحوی که هر کس خواهانش است، بتواند از آن بهره مند گردد.
ـ دوم این که به کاری با اهمیتتر مشغول شوید: مجموعهای کاملاً جدید از خدمات را با توافق نامهای تازه به راهاندازید. چنین بود که نامهنگاری الکترونیکی متولد شد؛ و گروههای خبری؛ و حتی وب. آفرینندگان این خدمات، آنها را به صورت برنامههای کاربردی تمام و کمال عرضه نکردند و بدیهی است که فقط به پروتکل اینترنت هم اکتفا نکردند. بلکه ایشان با دستی پر از پروتکلها از راه رسیدند که از اینترنت همان طور که هست، استفاده میکنند. برای مثال، توافقنامه کدگذاری تصاویر نقش شده بر کاغذ، امکان استفاده دستگاههای نمابر را از خطوط تلفن بی آن که نیازی به ایجاد تغییر در آنها باشد، مهیا کرد.
به خاطر داشته باشید، اگر میخواهید توافق نامه را پیشنهاد کنید، به منظور این که پذیرفته شود و با اقبال روبرو گردد، همان طور که خود اینترنت، لازم است تا سرگشاده و همگانی باشد، بی آن که ادعای مالکیتاش را داشته باشید. چنین فرصتی را پدیدآورندگان خدمات پیامرسانی فوری (IM) از کف دادند. امروزه سیستمهای رایج پیام رسانی فوری، مثل AIM یا ICQ و برنامه متعلق به مایکروسافت (همان اِم.اِس.اِن مسنجر) داراییهای خصوصی صاحبان شان هستند که هرچند روی شبکه اجرا میشوند، اما جزئی از آن نیستند. روزی که مایکروسافت و اِی.اُ.اِل تصمیم بگیرند که سیستمهای IMشان را به مدد پروتکلی ساده و احمق که متعلق به کسی نیست و در اختیار همگان قرار دارد، به اجرا درآورند، گام بزرگی در بهبود شبکه برداشتهاند. تا آن زمان نسبت به این روال حس خوبی وجود ندارد.
۹) اگر اینترنت این قدر ساده است، پس چرا درباره اش این همه کجاندیشی میشود؟
شاید به این خاطر که این سه اصل و باور اینترنتی، آنتیتزهای دیدگاه صاحبان صنایع و دولتمردان به جهان است!
هیچ کس مالک آن نیست: صاحبان صنایع و تجار وجودشان بستگی به چیزی دارد که در تملکشان باشد و دولتها کارشان مگر غیر اداره و کنترل کردن چیزهایی ست که در اختیار دارند؟
همگان میتوانند از آن بهرهمند گردند: در تجارت حقوق استفاده از چیزی در معامله از فروشنده به خریدار منتقل میشود و در نظام دولت، قانون گذاری برای مردم محدودههای مجاز را تعریف میکند.
هر کسی در بهبود و توسعهاش میتواند سهم داشته باشد: صاحبان صنایع، سوداگران و دولتمردان خواهان نقش برتر هستند. این فقط کار افراد خاص و برگزیده است که کارهای خاص را انجام دهند تا تغییرات درست اِعمال گردند.
دلیل دیگری هم برای این که اینترنت کاری اساسی برای شناساندن خود _ آن گونه که هست _ انجام نداده، وجود دارد. اینترنت به محتوای شعر و قطعه "آواز خودم" دارد: "چرا خود را به زحمت اندازم تا درکم کنند! میدانم که قوانین اساسی هرگز بر نمیافتند."
از دیگر سوی این قوانین اساسی اینترنت هیچ گاه افراد را مجاب نکردند تا کارشان را بر چیزی استوار کنند که آن را نفهمیدهاند.
۱۰) اشتباهاتی که هم اکنون میتوانیم از آنها دست بکشیم.
شرکتهایی که ارزش داشتههایشان به توزیع محتوایی به شیوهای است که دیگر بازار آن روش را نمیپسندد، میتوانند دست از راهشان بکشند. ماجرای صنعت ضبط و پخش موسیقی را که از یاد نبردهاید؟ شما هیچ گاه نمیتوانید مانع ما برای نگهداری بیتهایی شوید که میخواهیمشان. در عوض، بهتر نیست برای ما دلیلی بیاورید تا ترغیب شویم، مشتریتان شویم؟ چرا ما خریدار بستههای موسیقایی شما نباشیم؟ میدانید، اگر دلایل تان مجابمان کند و بخواهید، حتی شما را برای فروش محصولات تان یاری میکنیم.
در حوزه دولتی که ارزش اینترنت را با ارزش محتوایش اشتباه گرفتهاند، میتوانند به این درک واقعی برسند که دست نهادن بر گلوگاه اینترنت برای مهارش، آن را بیارزش میکند. آری، اگر چنین شود، خواهند دید که وجود سیستمی برای انتقال بیتها در شرایطی برابر و بدون دخالت و ممیزی دولتها و صاحبان صنایع، قویترین نیروی حامی دموکراسی و بازار آزاد در ادوار تاریخ خواهد بود.
دستاندرکاران سطوح بنیادین خدمات شبکهای -همان مخابراتیها- میتوانند قبول کنند که شبکهای احمق دارد شبکه هوشمندشان را میبلعد! بهتر است همین حالا شمشیرهایشان را غلاف کنند تا این که صدها میلیون هزینه کنند تا با رخدادی که گریزناپذیر است، مقابله کنند.
ادارهها و سازمانهای تخصیص دهنده طیف فرکانسی بهتر است دریابند که یک طیف آزاد برابرنهاده ارزش واقعی اینترنت است.
آنها که دستی در سانسور و قیچی کردن ایدهها دارند، بد نیست بدانند که اینترنت راهی برای خوب و بد کردن بیتها سراغ ندارد. هر چه قدر قیچیها را تیزتر کنند، بهتر است بدانند آنها هم جزئی از دنیای آخرینها هستند و تنها در مرزهای انتهایی شبکه قرار دارند. قیچیهای تیزشان برشی نخواهد داشت.
شاید شرکتهایی که فکر میکنند میتوانند ما را مجبور به شنیدن حرف شان بکنند _ بنرهای تبلیغاتی و طرحهای گرافیکی معلق بر صفحه را که حتماً دیدهاید _ از یاد بردهاند که معماری وب چنان است که خیلی ساده و بی سر و صدا همین که از سایتی به سایت دیگری برویم، بساط آنها هم برچیده میشود. اگر به این درک نمیخواهند برسند، بهتر است بنرهایشان را با این شعار پر کنند: «سلام! ما اینترنت را نمیفهمیم. و به هر حال، از شما متنفریم!»
بس است دیگر! بهتر است میخ آهنی بر سنگ نکوبیم. واقعیات زندگی اینترنتی را چه گونه میخواهید انکار کنید؟
ما چیزی برای از دست دادن مگر حماقتمان نداریم!
داک سیرلز و دیوید واینبرگر
مترجم: شهاب مباشری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست