یکشنبه, ۱۶ دی, ۱۴۰۳ / 5 January, 2025
مجله ویستا

فراق و وصل چه باشد، رضای دوست طلب


فراق و وصل چه باشد، رضای دوست طلب

در قرآن و روایات اسلامی، درباره مومنان و اوصاف اهل ایمان، تعبیرات بسیار ارزشمندی به چشم می خورد. از جمله این اوصاف، خشنودی به رضای الهی است. رضایت به مقدرات الهی عبارت است از …

در قرآن و روایات اسلامی، درباره مومنان و اوصاف اهل ایمان، تعبیرات بسیار ارزشمندی به چشم می خورد. از جمله این اوصاف، خشنودی به رضای الهی است. رضایت به مقدرات الهی عبارت است از اینکه انسان پس از انجام وظیفه و تلاش در عرصه های مختلف، هر گاه در برابر حوادث تلخ و مقدرات ظاهرا نامناسب الهی قرار گرفت، به آن خشنود باشد و مصلحت الهی را بر مصلحت ظاهری خویش ترجیح دهد و آنچه را خدا پسندید، همان را بپسندد. شخصی از پیامبر (ص) درباره معنای رضا سوال کرد. حضرت در پاسخ فرمود: “جبرئیل از سوی خدا، مقام رضا را چنین بیان کرد: “راضی به رضای خدا کسی است که از مولایش (خدا) ناخشنود نشود، خواه روزگار خوبی داشته باشد و خواه روزگار خوبی نداشته باشد و برای کارهای نیک اما اندک خود خشنود نشود”(بحارالانوار، ج۶۹، ص۳۷۳). خشنودی به رضایت الهی بیانگر نهایت خضوع و تسلیم در برابر حضرت حق است و حقیقت بندگی، همان تسلیم همه جانبه در برابر خدا و مقدرات الهی است که در روایات، از آن به عنوان “راس اطاعت خدا” یاد شده است، چنان که امام صادق (ع) می فرماید: “راس و سرآمد اطاعت خدا، صبر و خشنودی از خداست، خواه در مواردی که بنده آن را دوست دارد و یا دوست ندارد”(اصول کافی، ج۲، ص۶۰). در روایات “رضا” از نشانه های اهل ایمان معرفی شده است.

رسول خدا (ص) می فرمایند: “پنج چیز از لوازم ایمان است و هر کس یکی از آنها در او نباشد ایمان ندارد: تسلیم به فرمان خدا، رضا به قضای الهی، تفویض و واگذاری کارها به خدا، توکل به خدا و صبر هنگام صدمه”(نهج الفصاحه، حدیث۱۴۶۲ ). حضرت علی (ع) نیز می فرماید: “از نشانه های اهل ایمان خشنودی از خداست...بر آنچه از دست می دهند متاثر نمی شوند و از مصیبت های پیش آمده غمگین نمی شود”(اصول کافی، ج۲، ص۳۶۶). از امام باقر (ع) روایت شده است: “شایسته ترین خلق خدا، کسی است که تسلیم فرمان خدا باشد، کسی که خدا را بشناسد و به فرمان و مقدرات او خشنود باشد، قضای الهی به سراغ او می آید و خداوند پاداش بزرگی به او عطا می فرماید و هر کس قضای الهی را نپسندد، قضای الهی بر او وارد شود و خدا اجرش را تباه می سازد”(همان، ص۶۲). در روایات، خشنودی به رضای الهی، بهترین همنشین: “نعم القرین الرضا” و از عالی ترین درجات پرهیزکاران: “الرضا بالمکروه ارفع درجات المتقین”، دانسته شده است. از امام صادق (ع) نقل شده است: “خداوند متعال می فرماید: بنده مومنم را به هر سو برگردانم، برایش خیر است، پس باید به قضای من راضی باشد و بر بلای من صبر کند و نعمت هایم را سپاس گزارد تا نام او را در زمره صدیقین در پیشگاه خودم ثبت کنم”(همان، ص۶۱).

نقل شده: “حضرت موسی (ع) هنگام مناجات با خدا، عرض کرد: خدایا محبوب ترین بنده ات را که از همه بیشتر تو را عبادت می کند، به من نشان بده. خداوند به او وحی کرد: به فلان روستا، کنار دریا برو، او را پیدا خواهی کرد. موسی (ع) به آن روستا رفت و به جستجو پرداخت. سرانجام مردی را که به شدت مبتلا به بیماری بود و در همان حال تسبیح خدا می گفت، پیدا کرد. موسی (ع) از جبرئیل پرسید: آن مردی که خداوند مطابق درخواست من او را به عنوان محبوبترین بنده، معرفی کرده است، کیست؟ جبرئیل گفت: همین مرد بیمار است.

موسی (ع) گفت: من تصور می کردم که آن مرد، همواره به نماز و روزه اشتغال داشته باشد. جبرئیل فرمود: این مرد در پیشگاه خدا محبوبتر و عابدتر از کسی است که همواره به نماز و روزه اشتغال دارد. اینک من فرمان می دهم که چشمانش کور گردد. ببین او در این هنگام چه می گوید. جبرئیل اشاره به چشمان آن مرد کرد، چشمان او از کاسه بیرون آمد. در این هنگام موسی (ع) نه تنها بیتابی و اظهار ناراحتی از آن مرد ندید، بلکه متوجه شد که او با خدا این گونه سخن می گوید: “خدایا، مرا آن گونه که خواستی به وسیله دادن دو چشم، بهره مند ساختی و اینک به خواست خودت، آنها را از من گرفتی، ای بسیار نیکوبخش و ای بسیار عطا کننده”. موسی (ع) به آن مرد فرمود: من شخصی هستم که دعایم مستجاب می شود. اگر بخواهی برای تو دعا کنم تا از نابینایی و همه بیماری هایت نجات یابی؟ آن مرد در جواب گفت: “من هیچ یک از آنچه را که گفتی، نمی خواهم؛ بلکه آنچه را خداوند برای من انتخاب کند، همان برایم محبوب تر از انتخاب خودم است”. موسی (ع) گفت: شنیدم به خدا عرض کردی: ای بسیار نیکو بخش و ای بسیار عطا کننده. خداوند چه نیکی و عطایی به تو رسانده است؟ آن مرد جواب داد: “نیکی و عطای بسیار خداوند به من این است که در این روستا هیچ کس جز من نیست که خدا را عبادت کند”. موسی (ع) در حالی که شگفت زده شده بود، از آنجا گذشت و گفت: هذا اعبد اهل الدنیا؛ این مرد عابدترین اهل دنیاست”(سفینه البحار، ج۱، ص۵۲۴).

علی خانی