شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ما چه همسایه هایی داریم


ما چه همسایه هایی داریم

آرزوی سفر به کربلا یا زیارت عتبات عالیات از جمله ی آرزوهای دیرینه ی مردم ایران بوده است شدت علاقه به قدری بود که عده ای برای ثواب بیشتر مقیم شهرهای زیارتی آن جا می شدند یا وصیت می کردند بعد از مرگ آن ها را آن جا خاک کنند

سوار بر اسب بادپا شو و از همسایه‌ی بد فرار کن (ضرب‌المثل عربی)

آرزوی سفر به کربلا یا زیارت عتبات عالیات از جمله‌ی آرزوهای دیرینه‌ی مردم ایران بوده است. شدت علاقه به‌قدری بود که عده‌ای برای ثواب بیشتر مقیم شهرهای زیارتی آن‌جا می‌شدند یا وصیت می‌کردند بعد از مرگ آن‌ها را آن‌جا خاک کنند.

علت مذهبی بودن مردم ایران مانند همه جای دنیا، جنبه‌های طبقاتی مسئله است که این‌جا وقت پرداختن به آن نیست.

شدت این علاقه به حدی است که بلافاصله بعد از سقوط صدام، حتا قبل از استقرار حکومت جدید سیل زائران به‌طور قاچاق به طرف عراق روان شدند.

تا امروز بسیاری از مردم ایران چه آن‌ها که به‌طور قانونی برای زیارت به عراق رفتند چه غیر قانونی، در جنگ‌های داخلی جهنم عراق کشته شدند. اما بیشتر تلفات مربوط به کسانی است که به‌طور قاچاق به آن‌جا مسافرت می‌کنند که گرفتار راهزنان و سرما و گرما و زمین‌های مین‌گذاری شده از زمان جنگ و سایر حوادث ناراحت کننده می‌شوند.

کسانی‌که به‌طور قاچاق می‌روند، روزها خود را گوشه‌ای پنهان می‌کنند و شب‌ها حرکت می‌کنند. در یک مورد از مردی حکایت می‌کنند که پدر پیر و بیمار خود را کول کرده بود و در تاریکی شب چون اشباح به‌سوی کربلا روان بودند.

وقتی از او پرسیدند که پیر مرد بیمار را برای چه آوردی؟ جواب داد تقاضای خودش بود، همیشه می‌گفت آرزو دارم قبل از مرگ بروم کربلا، حتا اگر در راه بمیرم!

در یک مورد معلوم نشد که چه کسی به اتوبوس حامل زائران ایرانی بمب پرتاب کرد که همه کشته و زخمی شدند.

شدت ناامنی و میزان تلفات به‌جایی رسید که دولت مدتی سفر به عراق را ممنوع کرد.

مسئله این‌جاست که در شهرهای عراق غیر از ناامنی و کمبود آذوقه، انواع بیماری‌های واگیردار وجود دارد که زائران با خود سوقات می‌آورند.

غیر از زائران، قاچاقچی‌های گوناگون برای تهیه‌ی آن‌چه در بازارهای سیاه ایران خریدار دارد مانند اسلحه به عراق می‌روند.

زمانی که بیش‌تر از صد هزار سرباز آمریکایی به همراه ارتش عراق نتوانسته‌اند امنیت در کشور را برقرار کنند، معلوم نیست چه‌طور دولت اجازه مسافرت به عراق را می‌دهد.

همسایه‌ی دیگر ما افغانستان است که از بخت بد منبع اصلی تهیه‌ی مواد مخدر خصوصا تریاک در جهان است.

خیر این همسایه طوری به ما رسیده که طبق گزارش مقامات مسئول، ایران از نظر مصرف تریاک در دنیا شاگرد اول بشود!! و سایر مواد مخدر هم مانند هروئین و کراک و شیشه مشتری‌های خاص خود را دارند!!

معلوم نیست در افغانستان با وجود حضور صدها هزار سرباز خارجی خصوصا ناتو و استفاده از پیشرفته‌ترین فناوری‌های ردیابی و نظامی چرا نمی‌توانند بساط یک مشت قاچاقچی را جمع کنند؟ در کلمبیا قاچاقچیان مواد مخدر نیروی زمینی و دریایی و هوایی دارند. قدرت و امکانات مافیای بین‌المللی مواد مخدر و قاچاق انسان آن‌قدر زیاد است که انسان به شک می‌افتد که آیا زیر کاسه نیم کاسه‌ای است و سرنخ به‌جای دیگر می‌رسد؟

افغانی‌هایی که دوران دخالت شوروی خصوصا حکومت نجیب‌الله را به یاد دارند می‌گویند آن زمان مصرف و کاشت مواد مخدر در افغانستان خیلی کم شده بود، اما روحانیون آن زمان به تحریک مجاهدان و متحدان غربی آن‌ها مردم را به شورش و خرابکاری علیه حکومت تحریک می‌کردند و فریاد اسلام و حقوق انسان‌ها از دست رفت، آمریکا و متحدان او گوش فلک را کر کرده بود.

بعد که شوروی از افغانستان بیرون رفت و حکومت مارکسیست افغانستان هم سقوط کرد، مجاهدان بر سر تقسیم قدرت آن‌قدر تو سر و کله‌ی هم و مردم زدند که مردم ورود طلبان را جشن گرفتند. اما بعد به‌قول سعدی: چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی و طالبان طبق سناریوی از پیش تنظیم شده‌ی آمریکا، ابتدا به سراغ نجیب‌الله رئیس جمهور قبلی کشور رفته و او را زیر شکنجه کشتند و بعد پوست از سر مردم کندند و این بازی همچنان از شروع ناامنی‌ها در افغانستان طبقه‌ی تحصیل‌کرده‌ی آن به اروپا و آمریکا رفتند و مردم عادی آن به ایران و پاکستان آمدند.

یک کفاش افغانی برای من تعریف کرد که کنسولگری جمهوری اسلامی در مزار شریف به ما گفت اسلام مرز ندارد، ایران هم به‌عنوان یک کشور اسلامی خانه‌ی شما است بفرمایید!

کارگران افغانی در ایران خصوصا آن‌ها که به‌طور قاچاق یا به‌قول خودشان گریزی آمده‌اند مورد سوء استفاده سرمایه‌داران و صاحب‌کاران ایرانی قرار می‌گیرند به‌طوری که صاحب‌کاران از آن‌ها به عنوان کارگران ارزان به جای کارگران ایرانی استفاده می‌کنند. از قدیم سیاست استعمار این بوده که: اختلاف بیانداز حکومت کن!

یک کارگر افغانی می‌گفت هر وقت دزدی و قتل پیش می‌آید، اول سراغ ما می‌آیند، مثل این که در ایران دزد و معتاد و قاتل وجود ندارد. هی به ما می‌گویند برگردید افغانستان. آخر مسلمان، دیگر افغانستانی نمانده از در و دیوار و زمین و آسمان گلوله و خمپاره می‌بارد. اگر در وطن خودمان یک لقمه نان گیرمان می‌آمد، مگر مرض داشتیم برویم غربت و با این بدبختی زندگی کنیم اگر مسلمان برادر مسلمان است پس چرا آن‌قدر به ما فحش می‌دهید و توهین می‌کنید و کتک می‌زنید...

پاکستان همسایه‌ی دیگر ما است، کشوری است که به علت تضادهای ناهمساز طبقاتی، قومی و سیاست‌های ابر قدرت‌ها، کشوری‌ست که در بحران دائمی به سر می‌برد.

طارق‌علی روشنفکر چپ‌گرای پاکستانی حکومت‌های پاکستان مانند حکومت کنونی پرویز مشرف را حکومت نظامی با چهره‌ی اسلامی می‌داد. پاکستان مانند ترکیه متحد رسمی آمریکا در منطقه است و آمریکا از آن برای مقابله با هند و ایران استفاده می‌کند.

پاکستان یک‌بار فقط در دوران حکومت پوپولیستی ذولفقار علی بوتو، نوعی شبه دموکراسی را تجربه کرد که آن‌هم به علت ماهیت تمام حکومت‌های پوپولیستی دولت زیر قول‌های خود زد. کشور به آشوب کشیده شد و ضیاء‌الحق از امرای ارتش به بهانه‌ی نجات کشور و ایجاد امنیت دست به کودتایی نظامی زد و در یک دادگاه فرمایشی بوتو را محاکمه و اعدام کرد.

ارتش پاکستان در وحله‌ی اول یک ارتش مستعمراتی با آموزش و سلاح انگلیسی بود و بعدا که آمریکا میراث‌خوار استعمار شد، طبق ضوابط استعمار نو ارتش از نظر آموزش و تسلیحات از مغز سر تا ناخن پا آمریکایی شد.

پاکستان طبق سناریوی از پیش تنظیم شده آمریکا با کمک مالی عربستان سعودی به تربیت طالبان و القاعده پرداخت و بعد از فروپاشی شوروی و بلوک شرق یا به‌عبارت دقیق‌تر پایان جنگ سرد، طبق سناریوی آمریکا، طالبان و القاعده می‌بایست نقش تروریسم را آن‌هم در ابعاد بین‌المللی بازی کنند تا آمریکا بهانه‌ای برای هجوم به کشورهای مورد نظر خود را در سراسر دنیا پیدا کند.

در این بخش از سناریو نیز عربستان و پاکستان نقش مهمی داشتند. آمریکا مثل امروز همیشه به ظاهر با حکومت‌های نظامی مخالفت می‌کند اما در پشت پرده سیل تسلیحات مدرن را برای دیکتاتورهای نظامی می‌فرستد.

از نظر آمریکا در کوبا و ونزوئلا حقوق بشر رعایت نمی‌شود، اما در پاکستان، عربستان و شیخ‌نشین‌های نفتی حاشیه‌ی خلیج فارس کاملا رعایت می‌شود!

به‌هرحال در حالی که ملت پاکستان در فقر و بیماری و ناامنی غلت می‌زنند، ارتش پاکستان تسلیحات اتمی دارد و طبق سناریوی ارباب خود با تروریسم هم مبارزه می‌کند.

همسایه‌ی دیگر ما ترکیه است که مثل بقیه‌ی همسایه‌ها متحد یا در خدمت آمریکاست! عضو قدیمی ناتو که در خاک خود به آمریکا پایگاه داده و ارتش تا بن دندان به سلاح‌های آمریکایی و آموزش مربوطه مجهز است.

ترکیه خیلی دلش می‌خواهد او را اروپایی بدانند و به اتحادیه‌ی اروپا راه بدهند، مثل این که از هویت واقعی خود خجالت می‌کشد! در ترکیه نیز مانند پاکستان ارتش حرف آخر را می‌زند و طبق قانون اساسی کشور، هر وقت سیاستمداران بخواهند پا از قانون اساسی فراتر بگذارند و خدای نکرده چپ‌روی کنند، ارتش حق مداخله دارد!

آمریکا خیلی خوب نقاط ضعف پادوهای خود را می‌شناسد و می‌داند چه‌طور آن‌ها را ادب کند. آمریکا یا به قول کاسترو «امپراتوری» سر جنگ عراق دل خوشی از دولت ترکیه نداشت که تحت فشار افکار عمومی اجازه نداد قوای آمریکا از خاک او برای حمله به عراق استفاده کند، ثانیا پیروزی اسلام‌گرایان هم چندان به مذاق او خوش نبود. او برای ادب‌کردن ترکیه چند اهرم داشت، یکی مخالفت با عضویت او در اتحادیه‌ی اروپا، از طریق هم‌پیمان‌هایش در آن اتحادیه، خصوصا «سارکوزی» رئیس جمهور نژادپرست و راستگرای فرانسه، دیگر نسل‌کشی ارامنه به دست حکومت عثمانی و...

تا زمانی که ترکیه دستورات ارباب را اجراء می‌کرد، هیچ‌کدام از این مسائل مطرح نبود، اما از زمانی که او نسبت به خودمختاری کردهای عراق حساسیت نشان داد آمریکا دست روی نقطه ضعف‌های او گذاشت. پ ک ک که تا دیروز جزء سازمان‌های تروریستی بود، امروز شورشی شناخته شد و مسئله‌ی نسل‌کشی ارامنه که همیشه توسط آمریکا وتو می‌شد، مجددا مطرح شد و تلاش‌های ترکیه هم برای ورود به اتحادیه‌ی اروپا به‌جایی نرسید.

دقیقا مانند نوریگا، رئیس جمهور پاناما، تا زمانی که گوش به فرمان آمریکا بود از دوستان به‌شمار می‌آمد، اما وقتی خواست ارتباط ساده‌ای با کوبا برقرار کند، دیکتاتور و فاسد و قاچاقچی مواد مخدر شد و با توسری و غل و زنجیر او را به زندان بردند!! پس همه چیز در منافع آمریکا خلاصه و تعریف می‌شود و همه‌ی همسایگان ما هم خاک‌پای امپراتوری هستند!

منوچهر بصیر