سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
«قصه خون و جوهر»
در اغلب داستانهای مجموعه «دو کام حبس» با بیانی منقطع و بریده بریده و نثری با ضربآهنگ تند که روایت را زخمی میکند اما رد واضح و پررنگی از خود بر جای نمیگذارد مواجه هستیم. جملات یکنفس و پشت سر هم فوران میکنند و ادامه هر جمله در آغاز غیرمنتظره جمله بعد گم میشود.
کلمات در وضعیتی تکافتاده و غیرمتوالی اما به ظاهر کنار هم چیده شدهاند اما امکان شکلگیری یک خط پیوسته یا پیوستار که نشان از حضور رشتهکلامی منسجم داشته باشد فراهم نشده است، گویی با نقشی حاصل از سوزن زدنهای متناوب بر صفحه کاغذ روبرو هستیم که منجر به ثبت یکسری نقاط کنار هم اما ناپیوسته و منقطع شده است. از اینجاست که ایده نوشتن به مثابه نوعی خالکوبی (Tattoo) با کلمات (که در داستانهای این مجموعه نیز نمود عینی پیدا کرده است) به ذهن خطور میکند.
میتوان درباره شباهتهای نوشتار و خالکوبی یا ایده نوشتن به مثابه خالکوبی با کلمات بیشتر تعمق کرد؛ نوشتن و خالکوبی هر دو بستری فراهم میکنند برای اینکه جوهر با خون درآمیزد و نقشی بر سطح بدن/ متن به جا گذاشته شود؛ نقشی که به صورت جزو جداییناپذیر بدن/ متن درمیآید و به بخشی از جسمانیت آن بدل میشود. نقشی که به لحاظ ترکیب یگانه و منحصر به فردی که از خون و جوهر میسازد کاملا یگانه و تقلیدناپذیر مینماید.
از سوی دیگر نوشتن و خالکوبی هر دو مستلزم اعمال درد و رنج بر بدن/ متن هستند. بدن/ متنی که قرار است محصول میل آفرینشگری نگارنده باشد، در لحظات خلق اثر تبدیل به ابژهیی تحت انقیاد میشود که رنج میکشد و در عوض به اثر هنری بدل میشود. درد ناشی از این نگارگری، تنشها، تکانهها و پیچ و تابهایی رنجبار در بدن/ متن به وجود میآورد که خطخوردگیها و ناتمامیهایی را به دنبال دارد و همین خطخوردگیها و ناتمامیها هستند که کیفیت متعالی اثر را نشانهگذاری میکنند. به هر حال چه در عرصه خالکوبی و چه در عرصه نوشتن برای اینکه درد قابل تحمل باشد چارهیی نیست جز اینکه به صورت تدریجی و متناوب بر بدن/ متن اعمال شود و در نهایت، مولف به آفرینش نقشی محو، ناقص و ناتمام که از مجموعهیی نقاط غیرمتوالی و منقطع شکل گرفته است رضایت دهد.
مریم منصوری در مجموعه داستان «دو کام حبس» که به صحنه بازیگری نوشتار به مثابه خالکوبی با کلمات تبدیل شده است، به این ناتمامی و عدم وضوح رضایت داده است. برای مثال در داستان «کفتر چاهی» راوی داستان، پلنگی را که با رنگ سیاه حنای هندی بر شکم خود نقاشی (یا به تعبیری خالکوبی) کرده است، چنین توصیف میکند: «پلنگ هنوز هم میخواست بجهد و بدرد و پاره کند اما کمرنگ شده بود.» او نقاشیهای نمایشگاه دوستش را نیز چنین توصیف میکند: «قهوهیی تند و سبز لجنی با ضربههای مقطع سیاه» و درباره دفترچهخاطرات عمویش میگوید: «جوهر سورمهیی خودنویس جابهجا پخش شده بود. گاهی دستش خط خورده بود، گاهی لرزیده بود.» (صص۶۵-۶۲ )
راوی در تمام این موارد با اشاره ضمنی به کمرنگ بودن، منقطع بودن و خطخوردگی نوشتار در واقع به شکلی ناخواسته توصیفی از فن بیان (Rhetoric) داستانهای خود به دست داده است. فن بیانی که گویی با دنبال کردن شیوه حرکات سوزن خالکوبی امکانپذیر شده است.
البته نباید فراموش کرد همانطور که نوشتن خالکوبی با کلمات است، خالکوبی هم نوشتن بر بدنهاست و افقهای «تننویسی» را پیش چشم میآورد.
تاکنون در سپهر هنر و ادبیات افقهای تننویسی عملا در دو حالت بازنمایی شده است: حالت اول در موارد بروز فراموشی حاد بوده است که باعث میشود فرد در تلاش مایوسانه خود برای یادآوری، به عنوان آخرین دستاویز به تننویسی متوسل شود و یک بار دیگر در تاریخ طولانی متافیزیک حضور، از نوشتن و حتی نوشتن بر تن خود به عنوان یک جایگزین یا ابزار کمکی برای حافظه استفاده کند (نظیر آنچه در فیلم یادآوری ساخته کریستوفر نولان دیدهایم) اما حالت دوم در مواردی بوده که درست برعکس حالت اول، حدت و شدت مکانیزم یادآوری برای یک فرد به حدی میرسد که نوعی امتلای نوشتن را به دنبال دارد و او ناچار است در واکنش به هجوم بیوقفه یادآوریها و سرریز شدنشان بطور مداوم بر هر چیز دمدست خود حتی بر تن خویش بنویسد. در داستانهای مجموعه «دو کام حبس» میتوان قایل به برقراری حالت دوم بود، همان وضع یادآوری حاد که باعث لبریز شدن نوشتار و سر رفتن روایت میشود.
وقتی که بسیاری از جملات در داستانهای این مجموعه ناتمام میمانند و در شتاب جنونآمیز خود به سمت جملات بعدی نیمهکاره رها میشوند، این حرکتی از سر فراموشی یا خلأ ذهنی نیست بلکه اتفاقا محصول همان هجوم بیوقفه و بیش از حد یادآوریهاست که نویسنده سعی میکند از هر کدام رد یا اثری (حتی به قدر یک نیمجمله یا یک رد محو و ناتمام) ثبت کند: «میدانستم برای کسی پیام میفرستد که من نیستم و نازی هنوز خواب است یا خانه مادرش که ما در جادهها.» (ص۸۴) در هر صورت میدان دادن بی قید و شرط به یادآوری حاد میتواند آفت روایت باشد اما پادزهری دارد که همانا توسعه خلاقانه نظام تداعیهای آزاد در متن است. اقدامی که میتواند یادآوری حاد را بیهیچ محدودیتی فرا بخواند و در عین حال مهار کند؛ شگردی که جای خالیاش در این کتاب احساس میشود.
فرشید فرهمندنیا
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا رافائل گروسی اصفهان دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی رهبر انقلاب دولت محمد اسلامی شورای نگهبان مجلس رسانه
هواشناسی تهران شهرداری تهران حجاب قتل دادگاه آموزش و پرورش قوه قضاییه وزارت بهداشت فضای مجازی شهرداری پلیس
خودرو مالیات سایپا قیمت خودرو مسکن قیمت طلا قیمت دلار ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان بورس
نمایشگاه کتاب تلویزیون سینما سریال افعی تهران دفاع مقدس تئاتر نمایشگاه کتاب تهران فیلم سینمای ایران کتاب موسیقی
دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان فضا
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین حماس جنگ غزه روسیه رفح چین نوار غزه طوفان الاقصی اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس ذوب آهن لیگ برتر نساجی لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی رئال مادرید سپاهان جواد نکونام
هوش مصنوعی سامسونگ ناسا آیفون مایکروسافت اپل گوگل باتری فضاپیما اندروید ماهواره
بیماران خاص مواد غذایی رژیم غذایی زیبایی بیمه ویتامین کاهش وزن دندانپزشکی