پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
«جمهور» خوانی با افلاطون
درباره مشکلات کتاب و کتابخوانی در این مملکت آنقدر گفتهایم و شنیدهایم که تکرارش بیمزه و مسلماً بیاثر است. برای همین مسایل مربوط به تیراژ کتابها و خرید کتابهای جدی، و همچنین مسایل مالی ناشران و پولی که دست نویسنده یا مترجم کتاب را میگیرد، مسأله ممیزی وزارت ارشاد و هزار دردسر و مشکل دیگر را کنار میگذاریم و به مسأله دیگری میپردازیم که کمتر به آن توجه شده است، مسأله سادهای که شاید از همه موارد مورد اشاره مهمتر هم باشد. این مسأله ساده، خوانده شدن کتابهاست. این که کتابهای جدی حوزه فرهنگ و ادبیات و فلسفه تیراژ هزار و هزار و پانصدتایی دارند یک طرف قضیه است، طرف دیگر ماجرا این است که از این هزار کتاب فروخته شده چند نسخهاش واقعاً خوانده میشود، کامل خوانده میشود و به کار کسی میآید. شاید اگر مبنای آمار کتابخوانی را به جای فروش کتابها بر خوانده شدن آنها بگذاریم نتیجه به مراتب فاجعهبارتر باشد. بخشی که در این سایت از این به بعد به طور هفتگی به روز خواهد شد، هدفش ایجاد فضایی برای کتاب خواندن به شیوهای گروهی است.
مسأله اصلی ما بیش از آن که «مردم کتاب نمیخرند» باشد، «مردم کتاب نمیخوانند» است. به جرأت میتوان گفت که درصد زیادی از کسانی که کتابهای جدی ادبیات و فلسفه را میخرند این کتابها را نمیخوانند، گوشهای در کتابخانههاشان میگذارند تا خاک بخورند، و هر روز با حسرت نگاهشان میکنند و افسوس میخورند که «وقت» کافی برای کتاب خواندن ندارند. همین افراد اما روزانه ساعتها وقت برای تلویزیون و اینترنت و تلفن و هر وسیله دیگری که توان کشتن وقت را داشته باشد صرف میکنند، و بعید است آنها را به مهمانیای دعوت کنید و به خاطر کمبود وقت، جواب رد بشنوید. بسیاری گلایه میکنند که کتاب گران است و توان خریدش را ندارند، و شبی که روزش این جمله را گفتهاند با دوستانشان بیرون میروند و در جا پنج هزار تومان برای پیتزا پول میدهند، در حالی که بیش از نیمی از کتابهای موجود در بازار از پنج هزار تومان ارزانترند. پای کتابخوانی که به میان میآید جز ناله و فغان از بیوقتی و گرانی چیزی نمیشنویم. این شاید بیش از آنکه به بیفرهنگ بودن و غیرسیاسی بودن و تنبلی مردم ما ربط داشته باشد به فضا ربط دارد. فضای کتابخوانی در جامعه ما به اندازه سر سوزنی وجود ندارد. احتمال اینکه دو نفر را در خیابان ببینی که درباره کتابی با هم حرف میزنند نزدیک به صفر است، و احتمال اینکه دو نفر را در حال بحث درباره یک سریال نفرتانگیز تلویزیون ببینی بالای شصت هفتاد درصد. کتاب خواندن به فضای کتابخوانی نیاز دارد، فضایی که آدمها را تحت تأثیر قرار دهد و به مطالعه تحریکشان کند، فضایی که ضرورت کتاب خواندن را به شکلی غیرمستقیم به آدمها نشان دهد. همانطور که تلویزیون فضای خاص خودش را در جامعه ساخته، و سینما هم تا حدی در ساختن فضای خودش موفق بوده، کتاب هم به فضا نیاز دارد. برای کتابخوان شدن افراد بهترین راه نه ارزان کردن کتاب یا تولید برنامههای مبتذل رادیویی و تلویزیونی در ستایش خواندن و تقدیس کتاب، بلکه ساختن فضایی برای کتاب خواندن است، ساختن محیطی است که در آن هر کس بتواند چند نفر را بیابد که بتوانند با او درباره کتابی که خوانده است حرف بزنند.
هدف از باز کردن چنین بخشی در این سایت، ایجاد این فضای کتابخوانی در حد و توان یک سایت، و بر اساس قدرت نفوذ نه چندان قابل ملاحظه آن است. بیآنکه توهمی در کار باشد، بیآنکه گمان کنیم از این طریق معضلات کتابخوانی را حل خواهیم کرد، کار را ادامه خواهیم داد، و حداقل می توانیم ادعا کنیم که میخواهیم در این راه قدم برداریم. در واقع هدف ما ایجاد فضایی برای خواندن کتاب از طریق امکاناتی است که اینترنت در اختیارمان میگذارد. میخواهیم فضای کوچکی بسازیم برای آنکه عدهای در مدتی مشخص کتاب معینی را بخوانند و دربارهاش حرف بزنند، شاید از این طریق ضرورت خواندن کتابهای جدی فلسفی و ادبی برای خود ما هم کمی روشنتر شود.
روند کار به این ترتیب خواهد بود که کتابی معرفی میکنیم، و قرار بر این است که هر هفته صد صفحه از کتاب خوانده شود. پنجشنبه هر هفته، من یا کسی دیگر، گزارش خواندن این صد صفحه را روی سایت منتشر میکنیم، تلاشمان را برای فهمیدن آن صد صفحه در معرض دید عموم میگذاریم، و منتظر ایمیلها و کامنتهای مخاطبان این بخش خواهیم بود تا تجربه آنها را از خواندن آن صد صفحه هم ببینیم، و بهترین حالت دیدن ایمیل یا کامنتی است که برداشت ما از این صد صفحه را زیر سوال برده باشد، و نشان داده باشد که قرائت ما غلط بوده و قرائت متفاوتی از کتاب را برایمان بنویسد. مطالب مربوط به خواندن هر صد صفحه روزهای پنجشنبه منتشر خواهد شد، و هفته بعد به خواندن صد صفحه بعدی کتاب اختصاص خواهد داشت و پنجشنبه بعد مقاله کوتاهی درباره صفحات صد تا دویست صفحه کتاب مورد بحث منتشر میشود تا کتاب تمام شود و به سراغ کتاب بعدی برویم.
برای شروع کتاب «جمهور» افلاطون را در نظر گرفتهایم که، حداقل به شیوهای نمادین، آغاز خیلی چیزها در تاریخ فلسفه است.
امیر احمدی آریان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست