یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا

بازگشت به سیاست موازنه


بازگشت به سیاست موازنه

هنگامی که پرزیدنت بوش در ژانویه ۲۰۰۷ راهبرد متحرک و پویا ی جدید خود را برای مردم آمریکا توضیح می داد, چالش اصلی ایالات متحده را از دست دادن نیرو و نفوذ خود در سراسر خاورمیانه نامید او در این سخنرانی گفت « این نزاع ایدئولوژیک زمان ماست

یک خط گسل جدید میان شیعه و سنی و همچنین کاهش قابل توجه و بی سابقه نفوذ ایالات متحده در منطقه، چالش بزرگی را در مقابل سیاست خاورمیانه ای رئیس جمهور آینده آمریکا قرار میدهد. راههای رویارویی و برخورد موفقیت آمیز با این چالش بطور خلاصه عبارتند از: بازگشت به دیپلماسی موازنه قوا، و ایجاد یک موازنه بهتر و منطقی تر میان منافع و ارزشها، بطوری که موضوعات مهم و اساسی جنگ داخلی در عراق، تقویت نیروهای میانه رو در منطقه، جلوگیری از تبدیل ایران به یک قدرت هسته ای، و پیشرفت اصلاحات دموکراتیک، در آن بخوبی مد نظر قرار گیرد.

نفوذ در حال گسترش ایران اکنون به سرعت از تهران به بغداد، دمشق، و بیروت امتداد میابد. مخالفان سیاستهای آمریکا که تحت تأثیر این تحولات هستند، از طریق بهره برداری از اشتباهات فاحش و مکرر ایالات متحده – بی کفایتی های ما در عراق، خروج از فرایند صلح اعراب و اسرائیل، تقویت نیروهای غیر دموکراتیک برای بدست گرفتن قدرت از طریق انتخابات، و ناتوانی و ناکامی در متوقف نمودن تلاشهای پیگیر ایران برای دستیابی به قدرت هسته ای – قدرت قابل ملاحظه ای را کسب کرده اند. اما مسئله اصلی منطقه رقابت و جدال میان افراطیون و میانه روها، یا حتی میان شیعیان و اهل تسنن نیست.

به دلیل اینکه با توجه به سیر تحولات، پس از مدت کوتاهی دیگر نمیتوان ایالات متحده را قدرت مسلط و برتر منطقه خواند، رئیس جمهور بعدی غیر از بازگشت به دیپلماسی موازنه قوا، هیچ گزینه دیگری پیش روی نخواهد داشت. با تشخیص دقیق پیچیدگی وفاداری های اعراب، ایالات متحده به ایجاد، حفظ، و تحکیم یک ائتلاف میانه رو نیاز جدی خواهد داشت تا از آن طریق بتواند با تمایلات منطقه ای ایران مقابله کند. این راهبرد باید شامل عناصر و موارد زیر باشد:

▪ یک تلاش مجدد و مجدانه در رفع اختلاف میان اعراب و اسرائیل، که جدا کردن سوریه از ایران هم در آن مد نظر قرار گرفته باشد.

▪ جلوگیری از پیامدها و تأثیرات منفی فراوان جنگ داخلی در عراق.

▪ مذاکره با ایران در زمینه مسائل و آرزوهای هسته ای اش و نیز موضوع تعهد دوجانبه برای رفع نگرانیها و ملاحظات مرزی.

▪ ترتیبات امنیتی منطقه ای برای رویارویی با تهدیدهای ایران و جلوگیری از یک مسابقه تسلیحاتی هسته ای در خاورمیانه، و در صورت ضرورت، پناه دادن متحدان منطقه ای زیر یک چتر هسته ای.

▪ طراحی و اجرای یک برنامه دقیق اصلاحات اقتصادی و سیاسی که به ایجاد یک قرارداد اجتماعی جدید میان دولتهای عرب و شهروندانشان کمک کند. و در کشورهایی که امنیت کمتری دارند، تأکید بیشتر روی ساخت نهادهای دموکراتیک بجای برگزاری انتخابات دموکراتیک.

مقاله ای که پیش روی دارید توسط دو تن از محققان برجسته مؤسسه بروکینگز به رشته تحریر درآمده است. این مقاله از چند جهت حائز اهمیت فراوان است. اول از جهت نویسندگان آن و بویژه شخص "مارتین ایندایک". وی در سمت های مختلف در مجموعه سیاست خارجی ایالات متحده فعالیت کرده و بویژه در دوران ریاست جمهوری کلینتون از مهره های تاثیر گذار این کشور به شمار میرفت. از مهمترین دلائل شهرت وی می توان به نزدیکی بسیار زیاد وی به محافل صهیونیستی ایالات متحده و بویژه تشکیلات معروف آنها موسوم به "آیپک"، و ضدیت و دشمنی آشکار با ایران اشاره کرد ؛ وی از افراد بسیار مؤثر در تصویب قانون "داماتو" بر ضد ایران بود. دومین دلیل اهمیت این نوشتار، ماهیت انتقادی آن است. نویسندگان در این مقاله در برخی نقاط بطور تلویحی و در بعضی نقاط نیز بطور مستقیم سیاستهای دولت کنونی ایالات متحده را مورد انتقادهای بعضاً تند قرار داده اند، که این انتقادات در شرایط فعلی که دولت بوش با شدیدترین انتقادها از همه طرف روبروست، قابل توجه به شمار میرود. اما سومین دلیل اهمیت این مقاله از نظر کلی و محتوای آن است. در این مقاله نویسندگان بعنوان دو محقق آمریکایی به حقایق متعددی اعتراف کرده و مواردی را زیر سؤال برده اند که برای خوانندگان جالب و تأمل برانگیز خواهد بود.

همچنین در این مقاله به مسائل جالب توجه زیادی نیز اشاره شده است. قبل از خواندن متن مقاله یادآوری این نکته ضروری است که از چنین نویسندگانی انتظار نمیرود در مورد دشمن شماره یک سیاستهای توسعه طلبانه آمریکا در منطقه یعنی ایران، دست به تعریف و تمجید بزنند. در این مقاله بارها به موضوعات تکراری و بی اساسی مثل حمایت ایران از تروریسم و هرج و مرج در عراق و نیز تلاش ایران در دستیابی به تسلیحات هسته ای اشاره و استناد شده است که واقعیتهای هر روزه دلایل محکمی بر میزان اعتبار این ادعاها به شمار میرود. در هر حال بدلائل فوق و در کل مطالب مطروحه در این مقاله، مطالعه آن برای علاقمندان این حوزه قطعاً خالی از فایده نخواهد بود.

هنگامی که پرزیدنت بوش در ژانویه ۲۰۰۷ "راهبرد متحرک و پویا"ی جدید خود را برای مردم آمریکا توضیح می داد، چالش اصلی ایالات متحده را از دست دادن نیرو و نفوذ خود در سراسر خاورمیانه نامید. او در این سخنرانی گفت: « این نزاع ایدئولوژیک زمان ماست. در یک سو آنهایی هستند که به آزادی و اعتدال معتقدند. در طرف دیگر نیز افراطیونی هستند که بیگناهان را کشته و هدف خود برای حمله به شیوه زندگی ما و تخریب آن را صراحتاً اعلام نموده اند »

مشکل این معیار و استاندارد خودساخته " خیر و شر "، که برای تعریف و توصیف منازعات آزاردهنده خاورمیانه بکار میرود، این است که این معیار توانایی تعریف درست منازعات – آن طور که بازیگران منطقه ای بدان مینگرند – را ندارد. اگر رئیس جمهور آینده در صدد طراحی و اجرای یک راهبرد مؤثرتر برای حفظ و ارتقاء منافع آمریکا بر آید، به شروعی دوباره با یک ارزیابی درست و صریح از رویدادهای منطقه و سپس تعیین اقداماتی که باید انجام شود، نیاز خواهد داشت.

● واقعیت های منطقه ای

ارزیابی فوق الذکر باید دو واقعیت مهم و فراگیر منطقه ای را مد نظر قرار دهد. " اول، یک کشمکش در حال ظهور و گسترش میان شیعیان و اهل تسنن بر سر قدرت". قرنهاست که این رقابت مهم فرقه ای زیر لایه های مختلف سیاسی و اجتماعی پنهان مانده است. اکنون این رقابت به شدت در حال اوج گیری است، چرا که کشتارهای فرقه ای در عراق در حال افزایش است و رقابت منطقه ای میان ایران – بعنوان رهبر بلوک شیعه – از یک سو و دولتهای عرب اهل تسنن به رهبری عربستان سعودی و مصر، از سوی دیگر، گسترش میابد. هم میانه رو ها و هم افراطیون در هر دو بلوک حضور دارند و همین مسئله تلاش برای تعقیب یک راهبرد مرتبط با هدف حفظ و تقویت میانه روها و کنار زدن افراطیون از سوی ایالات متحده را دشوار می سازد.

" دوم، توانایی و نفوذ در حال کاهش ایالات متحده برای تأثیرگذاری بر حوادث منطقه." نفوذ آمریکا در منطقه پس از کاربرد موفقیت آمیز نیروی نظامی ابتدا در سال ۱۹۹۱، برای خارج کردن نیروهای متجاوز "صدام حسین" از کویت، و سپس در سال ۲۰۰۳، با سرنگون ساختن رژیم او، در اوج قرار گرفت. این نفوذ و تأثیر بیسابقه و برجسته در واقع حاصل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ بود که آمریکا را بعنوان تنها ابرقدرت جهان مطرح ساخت. لیکن هژمونی و تسلط آمریکا اکنون تحت تأثیر شکستهای پیاپی در عراق، خستگی شهروندان آمریکایی از جنگ، غفلت عمدی دولت از فرایند صلح اعراب و اسرائیل، و نفوذ در حال گسترش چین و روسیه در منطقه، به شدت در حال زوال است. این وضعیت بدان معناست که رئیس جمهور آینده مجبور خواهد بود به رهیافت "موازنه قوا"، با تمام عیوب و شرایط دشواری که در بر دارد، بازگردد. و البته این بدان معناست که ایالات متحده مجبور خواهد بود با انعطاف پذیری و سازش و مصالحه، رهیافت های چند جانبه ای را برای حل بسیاری از مشکلات منطقه، دنبال کند.

رئیس جمهور آینده با یک وضعیت بالقوه وحشتناک در منطقه خاورمیانه مواجه خواهد شد. منازعات و جنگ های داخلی در عراق، لبنان، و غزه ممکن است خرابی و بی ثباتی را به کشورهای همسایه بکشاند. تصمیم ایران برای دستیابی به قدرت هسته ای ممکن است به تحریک دیگر کشورهای منطقه و آغاز یک مسابقه تسلیحاتی اتمی بینجامد. اگر چه از نظر آرمانی ایالات متحده باید وابستگی خود به نفت اعراب را پایان دهد، اما واقعیت این است که این استقلال انرژی حداقل یک دهد زمان نیاز دارد. در ضمن، بدلیل وابستگی شدید اقتصاد جهانی به نفت و گاز، ایالات متحده مجبور است منافع کلیدی خود را در جریان آزاد انرژی از خلیج فارس، آن هم با یک قیمت منطقی، حفظ کند. واشنگتن همچنین باید به تعهدات دائمی خود در قبال امنیت و بهروزی متحدان عرب و اسرائیلی خود پایبند بماند. در این شرایط، حتی در صورت عقب نشینی نیروهای ارتش ایالات متحده از عراق، خروج کامل از منطقه عملی نخواهد بود.

نویسنده: مارتین ایندایک تامارا کافمن وایتز

مترجم: مهدی كاظمی

● درباره نویسندگان:

▪ مارتین ایندایک:

سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل و معاون وزیر خارجه در امور خاور نزدیک، در دوران کلینتون است. او اکنون مدیر و محقق ارشد مرکز مطالعات خاورمیانه ای "سابان" در مؤسسه "بروکینگز" است. وی در موضوعات سیاست ایالات متحده در خاورمیانه، روابط آمریکا و اسرائیل، و فرایند صلح اعراب و اسرائیل یک کارشناس برجسته به شمار میرود. ایندایک مدتی نیز بعنوان دستیار ویژه پرزیدنت کلینتون و همچنین مدیر عالی خاورمیانه در شورای امنیت ملی آمریکا خدمت کرده است.

▪ تامارا کافمن وایتز:

محقق برجسته مرکز مطالعات خاورمیانه "سابان" و مدیر طرح تحقیقاتی "دموکراسی و توسعه اعراب" در این مرکز است. او همچنین یک کارشناس برجسته مسائل مرتبط با فرایند صلح اعراب و اسرائیل نیز به شمار میرود. وی مدتی را نیز در بخش اصلاحات جهان عرب در شورای روابط خارجی ایالات متحده فعالیت نموده است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.