سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

آغاز ادبیات داستانی ایران


آغاز ادبیات داستانی ایران

اقسام شمول ادبیات داستانی نزد ملل گوناگون كمی متفاوت است درادبیات فارسی, مقامه وحكایت هم می تواند جزء ادبیات داستانی به شمار آید و در ادب اروپایی ادبیات داستانی Fietien فقط شامل قالب های خاص داستانی به مبنای جدید می شود

اقسام شمول ادبیات داستانی نزد ملل گوناگون كمی متفاوت است. درادبیات فارسی، مقامه وحكایت هم می‌تواند جزء ادبیات داستانی به شمار آید و در ادب اروپایی ادبیات داستانی (Fietien) فقط شامل قالب‌های خاص داستانی به مبنای جدید می‌شود.

در این نوشتار، نویسنده پس از بیان تفاوت عصر جدید و دوره معاصر؛ با توجه به حوادث اثرگذار تاریخی، ادبیات عصر جدید و معاصر را به هفت دوره تقسیم كرده كه در این گفتار تنها دو دوره ابتدایی بررسی شده است. دوره اول یا دوران مدرنیته (۱۲۸۵ـ۱۲۰۶) دوره دوم: پس از مشروطه تا حكومت رضاخان (۱۲۹۹ـ۱۲۸۵).

كلید واژه : ادبیات داستانی، ادبیات معاصر، مشروطه، مدرنیته.

ادبیات داستانی۱ درمعنای خاص خود شامل قالبهای داستان كوتاه۲، داستان بلند۳، (حتی داستان‌های خیلی بلند و رمانواره)، رمان۴، افسانه۵،‌ قصه۶، و حكایت و فابل۷ (داستانهای حیوانات به زبان نثر) است.البته نزد ملل گوناگون، ممكن است اقسام شمول ادبیات داستانی كمی متفاوت باشد؛ مثلاً در فارسی، مقامه و حكایت و هم می‌تواند جزء ادبیات داستانی به شمار آید. به طور كلی هر یك از قطعات ادبی كه جنبه‌های نقلی و روایی داشته باشد، جزء ادبیات داستانی باید به شمار آید (بدیهی است كه درمعنای عام و سنتی ادبیات داستانی شامل ادبیات نیز تواند بود).

ذكر این نكته خالی از فایده نخواهد بود كه در ادب اروپایی فیكشن (Fiction) فقط شامل قالبهای خاص داستانی به معنای جدید مصطلح شده است.

تأملی در تفاوت عصر جدید و دوره معاصر

از كلمه معاصر دو دریافت رواج دارد: یكی معنای كلی و نه چندان دقیق، كه به ابتدای تجدد۸ ملل، تاكنون و هر آنچه در برابر ادبیات كلاسیك وجود دارد، اطلاق شده است. دوم به معنای دقیقتر، درباره ادبیات جاری كه مبدأ آن حداكثر پس از انقلاب مشروطیت به عنوان مقطع تعیین‌كننده و حادثه‌انگیز ادبی، تلقی می‌شود.

این تقسیم‌بندی، میان دو مقطع از ادبیات داستانی عصر جدید و معاصر، وجوه تمایز مهمی را آشكار می‌كند. یكی عهد مدرن‌گرایی و دیگری روزگار مدرن‌پنداری است. بدین ترتیب از آغاز جلوه‌های سنت‌شكنی و تجددگرایی در ادبیات فارسی تا انقلاب مشروطیت را عصر جدید۹ نام می‌گذاریم. این عصر همان عهد مدرن‌گرایی است كه در معنای دقیق به آن «معاصر» نمی‌توان اطلاق نمود. زیرا ادبیات جاری ما از زمانی آغاز می‌گردد كه قالب ادبی مشابهی را با آن دوره در روزگار خود شاهد باشیم یا ساختارها و قالبهای ادب امروزی مثلاً رمان، داستان جدید، شعر نو، شعر سپید و آزاد و‌... ، دنباله آن ساختارها و قالبها باشد. حال اینكه قالبها، عناصر و مضامین ادبیات داستانی در دوره معاصر۱۰ در معنای دقیق خود از بعد از مشروطیت تاكنون را شامل می‌شود.

نتیجه اینكه در مفهوم كلی، ادبیات معاصر از آغاز عصر تجدد تاكنون را می‌تواند شامل شود. اما در معنای دقیق، ادبیات داستانی تجددگرا پیش از مشروطه در ادبیات داستانی عصرجدید و پس از مشروطه را ادبیات داستانی معاصر می‌خوانیم. با این حال اطلاق از مشروطه تا كنون به عنوان «معاصر» خود سخنی كلی است. با این كلیت چگونه می‌توان ابعاد مختلف ادبیات این عهد را شناخت و افقهای آن را روشن نمود؟ در این گفتار ابتدا كوشش می‌شود تا این مفهوم باز گشوده شود.

ادوار ادبیات عصر جدید و معاصر

برای دستیابی به این منظور باید از اصول و روشهای نقد ادبی مدد جست. برای شناخت ادبیات دوره جدید، هم باید به نقد فلسفی و هم جامعه شناختی و روانشناختی توجه داشت؛ اما حصول به همه این مقاصد در موضوع بسیار كلی ادبیات داستانی معاصر، از حد این مقاله خارج است؛ ولی از آنجا كه شناختن بسترهای شكل‌گیری ادبیات یا نقد تاریخی متون ادبی به معنی زمینه و مقدمه نقد جامعه شناختی و فلسفی است؛ در این مقاله كوشش بر آن است كه این زمینه‌ها شناسانده شود تا اولین مرحله برای گشودن افقهای ادبیات داستانی معاصر طی شود و ترسیم چشم‌اندازی از آن میسر گردد.

از آنجا كه شناختن حوادث عمده و تعیین‌كننده تاریخی و پی بردن به حوادث و وقایع اثرگذار و بزرگ ادبی به منزله گشودن پنجره‌ای به سوی آسمان ادبیات داستانی معاصر خواهد بود و راه فهم اجزا و ابعاد آن را آسان خواهد كرد، بهترین روش این است كه بر همین مبنا، ادوار مشخصی را برای ادبیات داستانی معاصر از ابتدا تا روزگار خود معین كنیم.در این راه، حوادث تاریخی و تحولات ادبی، دستمایه ما خواهد بود تا بر محور آنها دوره‌های برجسته و مشخصی را در مجموعه فضای دوران جدید معرفی كنیم.

به نظر نگارنده، با مبنا قرار دادن نظر فوق، در سراسر زمان عصر جدید و معاصر (یعنی دوران پس از عهد كلاسیك ادب فارسی تا روزگار ادبیات انقلاب اسلامی)، هفت دوره متمایز را می‌توان تفكیك و طبقه‌بندی كرد:

دوره اول : عصر جدید یا دوران مدرنیته از ۷ـ۱۲۰۶ تا ۱۲۸۵ شمسی

دوره دوم : عهد پس از مشروطه تا روی كار آمدن رضاخان ـ از ۱۲۸۵ تا ۱۲۹۹ ش

دوره سوم : روزگار بین دو جنگ جهانی و استبداد مطلق رضاخانی ـ از ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۰ ش

دوره چهارم : دوران شكست استبداد و رواج ادبیات داستانی ـ از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲

دوره پنجم : روزگار تردید اما درخشش یك تصمیم (ظهور جلال آل احمد) از ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۲ و قیام امام خمینی(ره)

دوره ششم : ادبیات داستانی مقاومت از ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی

دوره هفتم : جوانه‌های ادبیات داستانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی (از زمین تا آسمان) از ۱۳۵۷ تاكنون

این مقاله به دو دوره آغازین، یعنی به افقهای ادبیات داستانی عصر جدید تا پایان یافتن جنگ جهانی اول خواهد پرداخت.

دوره اول: چشم‌انداز ادبیات عصر جدید یا دوران مدرنیته (۷ـ۱۲۰۶ـ۱۲۸۵ش.)به باور نگارنده، این دوره را، كه عهد پیش از معاصر یا عصر جدید و مدرنگرایی باید نامید، تقریباً از ۷۸ سال پیش از استقرار مشروطیت آغاز می‌شود. ابتدای این عهد مصادف با فروكش كردن جنگهای طولانی لشكریان ایرانی علیه تجاوزات مكرر قوای متجاوز روسیه است. مطالعه در سفرنامه‌های ادبی، متون تاریخی، رساله‌های ادبی، ترجمه‌ها و دیگر آثار ادبی، نشان می‌دهد كه ادبیات ایران، كاملاً تحت سیطره مضامین سطحی و درونمایه شبه فلسفی غربی آن هم از نوع جنبه‌های منفی و منحط آن قرار می‌گیرد. یكی از علتهای این امر جو روانی بود كه ایران را به پندار تقویت و تجهیز و انتقام‌خواهی علیه روسیه به گرایش به سوی غرب تحریض و تشویق می‌نمود.

مهمترین تحولات ادبی این دوره

رواج یافتن سفرنامه‌ها در حد بی‌سابقه، بویژه سفرنامه‌های تخیلی و بتدریج رمانهای سفرنامه‌ای، چنانكه خواهیم دید. همین سفرنامه‌های خیالی آنجا كه به فرهنگ و باورهای بومی ایران اسلامی وفادارتر است، مشحون از خلاقیتهای ادبی و زمینه‌ساز پیدایش وآفرینش رمان در ادب فارسی شده است؛ از جمله سیاحتنامه ابراهیم بیك، نوشته زین‌العابدین مراغه‌ای و مسیر طالبی نوشته طالبوف و بویژه سفرنامه‌های مكه، مملو از عناصر فرهنگ بومی و هویت ملی است. البته سفرنامه‌های ذوقمندانه واقعی و غیر تخیلی، نوشته امین الدوله و دیگران نیز سهمی خاص در ادبیات عصر جدید دارد كه بررسی آنها در اینجا نمی‌گنجد. این سفرنامه‌ها افزون بر برخورداری از جایگاه ادبی، بخشی از وظایف رسانه‌ای را هم ایفا می‌كرد.

در این میان، سفرنامه خیالی سیاحتنامه ابراهیم بیك، كه در سال ۱۲۷۴ شمسی انتشار یافته است، مهمترین وتعیین‌كننده‌ترین موقعیت را در تولد رمان فارسی دارد. فن ذوقمندانه و ابتكار هنری در این اثر به اندازه‌ای است كه می‌توان آن را یكی از بهترین شواهد به خدمت گرفتن فنون هنری جهانی در چارچوب قالبهای سنتی فارسی دانست. در واقع از نظرگاه هنر، این سیاحتنامه، بیانگراستعداد و خلاقیت هنر فارسی‌زبانان در بیان ظرفیتهای ذوقی قالبهای سنتی است. مراغه‌ای در این اثر به حدی توانا است كه بسیار طبیعی و شفاف، ادبیات داستانی را متحول می‌سازد و روشهای رمان‌نویسی را با ابتكار تمام و بدون تقلید آن چنانی، در اثر خویش به خدمت می‌گیرد و پس از خلق این اثر او می‌توان گفت رمان‌نویسی در زبان فارسی متولد شده است.

بر این اساس، ‌نظریه كسانی كه اعتقاد به تقدم نقش ترجمه در انتقال فن رمان‌نویسی دارند، صحیح به نظر نمی‌رسد و روشن می‌گردد كه اهمیت اثرگذاری نقش ترجمه‌ها در بازتاب روش رمان‌نویسی و فنون دیگر ادبیات غربی در زبان فارسی، دست كم در درجه دوم به شمار خواهد آمد. حداقل این است كه بگوییم سفرنامه تخیلی مراغه‌ای و طالبوف حلقه واسطه قالبهای داستانی قدیم با رمان‌نویسی جدید به سبك اروپایی تلقی می‌شود.

سفرنامه پراهمیتی كه پس از سیاحتنامه ابراهیم بیك از دیدگاه تحول ادبیات داستانی حائز اهمیت به شمار می‌رود، مسالك المحسنین، نوشته میرزا عبدالرحیم طالبوف است كه درسال ۱۲۸۲ شمسی نوشته شده، و از حیث روایت و صحنه‌پردازیهای رمانواره‌اش ممتاز است؛ به ویژه از نظرگاه اندیشه‌گری و تحلیل و شناخت مسایل اجتماعی، دارای مضامینی قابل توجه است.

سفرنامه‌های خیالی، اندك اندك، رمان تاریخی را پدید می‌آورد. اولین رمان تاریخی كه نشر یافت، رمان شمس و طغرا نوشته میرزا محمد باقر خسروی از شاهزادگان قاجاری بود. البته در این عصر بتدریج شاهد رواج تعداد دیگری از رمانهای تاریخی هستیم.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.