دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا

مادر در قاب تلویزیون


مادر در قاب تلویزیون

شاید در نظر اول نسبت بین کلمات مادر و تلویزیون بی معنا به نظر برسد, اما از منظر رسانه ای و جامعه شناختی اشکال مختلفی از همبستگی معنادار بین این دو کلمه می توان برقرار کرد که واجد نکات ظریفی است

شاید در نظر اول نسبت بین کلمات مادر و تلویزیون بی‌معنا به نظر برسد، اما از منظر رسانه‌ای و جامعه‌شناختی اشکال مختلفی از همبستگی معنادار بین این دو کلمه می‌توان برقرار کرد که واجد نکات ظریفی است.

مثلا این که امروزه و به واسطه حضور پررنگ تلویزیون به عنوان رسانه همگانی و برتر در ساختار و مناسبات خانوادگی، وظایف و جایگاه مادری تحت‌الشعاع این جعبه جادو قرار گرفته و فرزندان به جای این که حول محور مادر قرار بگیرند به همراه او در مقابل تلویزیون قرار گرفته و بیشتر مخاطب این رسانه هستند.

گویی تلویزیون تا حد زیادی، بسیاری از نقش‌های مادرانه را به عهده گرفته و با تغییر و جابه‌جایی در نقش، رسالت آموزش و تعلیم و تربیت را در نظام خانوادگی نمایندگی می‌کند. چه‌بسا فرزندان از تلویزیون و برنامه‌های آن حرف‌شنوی بیشتری داشته باشند تا مادر خود. بسیاری از گویندگان و مجریان برنامه‌های تلویزیونی امروز به مراجع رفتاری و الگوهای تربیتی برای بچه‌ها تبدیل شده و نقش مادران مجازی را ایفا می‌کنند.

از سوی دیگر مادران نیز در ایفای نقش مادرانه به الگوهایی رفتاری که به واسطه تلویزیون آموزش داده می‌شود، مراجعه کرده و با اعتماد و اتکای به آن به تربیت فرزند مشغولند. تولید انبوه برنامه‌های خانوادگی و روان‌شناسی، بستری فراهم کرده تا مادران خانه‌دار درباره وظایف مادرانه خویش اطلاعات و مهارت‌های تازه‌ای کسب کرده و آن را در تربیت کودکانشان به کار ببندند. از سوی دیگر تلویزیون را در مقام یک رسانه و ابزار ارتباطی می‌توان یک رسانه مادر دانست که دامنه و عمق نفوذ آن بر مخاطبان بیش از رسانه‌های دیگر است و مثل مادر در ساختار خانوادگی در نظام رسانه‌ای مقام و منزلت ویژه‌ای دارد.

از سوی دیگر بخشی از مادرانگی و حدود آن را می‌توان در تصویری که تلویزیون از مادر ارائه می‌کند، جستجو کرد. به این معنی که مادر چه جایگاه و تصویری در سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی دارد و این تصویر چقدر در تحکیم یا تزلزل نقش مادران در جامعه امروز موثر است که البته پرداختن به این موضوع فرصتی فراخ‌تر از این یادداشت می‌طلبد. با این حال تصویر مادر تلویزیونی را نمی‌توان بی‌ارتباط با جایگاه مادر در خانواده امروز ایرانی دانست و بدیهی است که سریال‌های تلویزیونی نیز بازتابی از واقعیت‌های اجتماعی هستند. از این حیث می‌توان مدعی شد تصویر تلویزیون از مادر یک تصویر دوگانه است که با توجه به نوع قصه و داستانی که روایت می‌کند، موقعیت مادرانه را می‌توان ترسیم کرد.

نکته: معمولا در طبقات پایین دست جامعه بیشتر با زنان سنتی و خانه‌دار مواجه هستیم که بار‌مسوولیت فرزندان و خانه بیشتر بر دوش اوست و در طبقه متوسط به بالا با مادری متفاوت و مدرن‌تر که دغدغه‌های مادرانه او مصادیق دیگری دارد

این دوگانگی بین تصویر سنتی و مدرن از مادر در واقع برخاسته از موقعیت زن در جامعه امروز است. معمولا در طبقات پایین دست جامعه بیشتر با زنان سنتی و خانه‌دار مواجه هستیم که بار مسوولیت فرزندان و خانه بیشتر بر دوش اوست و در طبقه متوسط به بالا با مادری متفاوت و مدرن‌تر که دغدغه‌های مادرانه او مصادیق دیگری دارد، اما آنچه در سریال‌های تلویزیونی از مادر ارائه می‌شود، فقدان شمایل مقدس‌گونه و قابل احترامی است که پیشترها وجود داشت. در واقع آن نوستالژی و کاریزمای مادرانه جای خود را به تصویر مدرن زنانه داده است به گونه‌ای که حضور پرشکوه مادر در یک موقعیت خانوادگی در سریال‌های تلویزیونی احساس نمی‌شود.

شاید شما هم وقتی می‌خواهید به حافظه هنری ـ تاریخی خود مراجعه کرده و تصویری ماندگار از مادر را به یاد بیاورید به سال‌های دورتر می‌روید و مثلا سریال‌هایی مثل آیینه، سایه همسایه یا پدرسالار را به یاد می‌آورید.

سریال‌هایی که نقش مادران با شکوه حضور او در جمع خانوادگی و محوریت خانه ترسیم می‌شد. جالب این که حتی در سریال پدرسالار که محوریت مرد در عنوان آن هم قابل تشخیص است باز هم تصویر بازی حمیده خیرآبادی به عنوان مادر دلسوز و مهربان در ذهنمان تداعی می‌شود. به عبارت دیگر شاید کمتر سریال ایرانی را بتوانیم مثال بزنیم که در آن مادر جایگاه و نقش خاصی نداشته باشد و از آنجا که اکثر سریال‌های تلویزیونی، خانوادگی هستند و در خانواده‌های ایرانی، مادر نقش محوری و تاثیر‌گذاری در خانه دارد، لذا سریال‌های تلویزیونی نیز باحضور پررنگ مادران شکل می‌گیرد.

البته این حضور یا دست‌کم نقش مادران در سریال‌های جدید تلویزیونی به دلیل جابه‌جایی و تغییراتی که به وجود آمده کمرنگ شده و ما کمتر شاهد مادری قدرتمند و تاثیرگذاری هستیم که در ذهن بماند و ماندگار شود، اما هرچقدر به دهه ۷۰ و ۶۰ برمی‌گردیم بیشتر مادران تلویزیونی را به یاد می‌آوریم که این خود متاثر از نسبت این مساله با تحولات فرهنگی ـ اجتماعی در کشور ماست.

در واقع تصویر مادرانه بی‌تاثیر از مولفه‌های اجتماعی ـ تاریخی نیست و اگر بخواهیم عمیق‌تر به این موضوع نگاه کنیم، باید بگویم نقش مادر نیز به موازات تحولات اجتماعی دستخوش تغییر شده است.

در واقع نقش مادر در سریال‌های ایرانی اکنون به واسطه تغییر کارکردهای مادرانه و تحولاتی که در نظام خانوادگی رخ داده، چندان مثل گذشته پررنگ و تاثیرگذارنیست. شاید بخشی از این مساله را باید در ساختار دراماتیک و قدرت‌های بازیگران دانست که نمی‌توانند شخصیت‌های تاثیرگذار از نقش مادر را به تصویر بکشند.

امروز بیشتر با مادرانی جوان و مدرن مواجه هستیم که نقش آنها بیشتر زیر سایه موقعیت زنانه ترسیم و تصویر می‌شود. قضاوت درباره این تصویر البته هدف این مطلب نیست، اما دست‌کم این را می‌توان گفت که تصویر مادر در تلویزیون مثل گذشته خیلی مادرانه نیست.

سیدرضا صائمی