یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پدیده پررویی سیاسی


پدیده پررویی سیاسی

جناح ها و احزاب و گروه های سیاسی هم مثل افراد و جامعه ها و ملت ها خصوصا هنگامی که قدمتی پیدا می کنند دارای رفتار و اخلاق و روش های مخصوص خود می شوند

جناح‌ها و احزاب و گروه‌های سیاسی هم مثل افراد و جامعه‌ها و ملت‌ها خصوصا هنگامی که قدمتی پیدا می‌کنند دارای رفتار و اخلاق و روش‌های مخصوص خود می‌شوند.

این اخلاق و رفتار اغلب متاثر از زمینه‌های اجتماعی و سرچشمه‌های پیدایش و مختصات عقیدتی و اقتصادی و زمان و مکان شکل‌گیری و ادامه حیات آنهاست. درست از همین ناحیه بسیاری از شکست‌ها و پیروزی‌ها و فراز و فرود‌های‌شان رقم می‌خورد و شاید سرانجام‌شان عاقبت محتوم اخلاق‌شان شود. در ایران ما هم داستان احزاب و گروه‌های سیاسی و نوع منش و روش و سلوک‌شان شنیدنی و برای شناخت فضاها و آینده‌ها و پیش‌بینی رفتار‌ها خصوصا برای پیگیران جوان سیاست ضروری است.

از حزب توده گرفته تا فداییان اسلام، از چریک‌های فدایی خلق تا نهضت آزادی و در ابعاد جبهه‌یی از مبارزان مسلمان تا کمونیست‌های مخالف شاه دارای اخلاق و روش‌ها و رفتارهای خاص خود بودند. تند‌خویی، آرامش ومحافظه‌کاری، پیچیدگی و دوگانگی، مهربانی و دستگیری از مردم، سماجت و زود‌رنجی، انزواطلبی و اجتماع‌منشی و بسیاری از صفات زشت و زیبای دیگر شاکله وجودی‌شان بود واگر تحقیق جامعی در این زمینه صورت گیرد بسیاری از زوایای جامعه ما مکشوف و احتمالا علت برخی حوادث و رویدادها از همین زاویه روشن می‌شود.

این مهم و نگریستن به احزاب و جریان‌های سیاسی از زاویه اخلاق‌ها و رفتارهای فردی و جمعی‌شان از ضرورت بیشتری برخوردار است. درحال حاضر با اینکه احزاب و گروه‌های مختلف سیاسی در کشور حضور دارند و هر کدام باقدمتی که دارند اخلاق و رفتار خاصی از خود بروز داده و می‌دهند ولی دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا اکثر تشکل‌های موجود را پوشش می‌دهند و چنانچه از این زاویه مورد بررسی قرار گیرند تا حدودی نوع رفتار زیر‌مجموعه‌های دور و نزدیک‌شان هم روشن و قابل رصد کردن می‌شود.

این بحث مفصل و گسترده است و امکان موشکافی همه خصوصیات اخلاقی جریان‌های سیاسی دراین مقال اندک نیست و نمی‌شود همه خصوصیات رفتاری آنها را باز گفت و سرچشمه‌ها و علل آن را شناخت، مثلا بررسی میزان راستگویی و صداقت جناح‌های مورد اشاره بحث بسیار مهم و از قضا شنیدنی و پر‌مصداق است، مقدار خشونت زبانی و عملی، آرامش و متانت، ماجرا‌جویی و مسوولیت‌شناسی، تدین و تقوا، مردم‌داری و محروم‌نوازی از جمله اخلاقی هستند که می‌شود شدت و ضعف وعمق و سطح‌شان را در جناح‌های موجود سراغ گرفت وبه قضاوت عمومی گذاشت. اما در این سطرها تلاش می‌کنم یک خصوصیت را اندکی بشکافم و از زاویه آن جناح‌های موجود را ببینم: میزان سماجت و پشتکار و به تعبیر دیگری که این روزها به تریبون‌ها هم راه پیدا کرده است میزان پررویی جریان‌های سیاسی صورت مساله این یادداشت است.

البته نگارنده را علایقی است که احتمالا او را از داوری بی‌طرفانه خارج می‌کند و خواننده را به دقت در استدلال ومقدمات و تطبیق آن با شواهد ولوحق بیرونی فرامی‌خواند. اصلاح‌طلبان که قبلا مشهور به جناح چپ اسلامی یا جناح خط امام بودند احتمالا به‌واسطه حمایت‌های رهبر فقید انقلاب و مرحمت پست‌های کلیدی و بالا به ایشان از سماجت لازم برای تصاحب پست‌ها و حفظ آنها برخوردار نیستند و استعفاهای بزرگی در کارنامه خود دارند، استعفای نخست‌وزیر و دادستان کل و وزیر ارشاد از جمله این کناره‌گیری‌ها و چسب ضعیف‌شان به مناصب است، آنان بعدها بدون ایجاد کوچک‌ترین مزاحمتی برای جناح راست تقریبا به‌طور کلی فضای سیاسی را تقدیم جناح مقابل و حتی فعالیت تشکل محوری چون مجمع روحانیون مبارز را رسما تعطیل کردند، انتخابات مجلس پنجم با حداقل حضورشان برگزار شد ولی تکانی به آنها داد و باعث شد که در انتخابات ریاست‌جمهوری ابتدا با بی‌میلی به عرصه سیاسی رجوع کنند.

تنها اقبال عظیم و ناباورانه مردم به سید محمد خاتمی جانی تازه به جناح مزبور داد و حیات‌شان را تضمین کرد، در واقع می‌توان نوعی تنبلی سیاسی را تعبیر برخی رفتارهایشان دانست. جالب اینکه اصلاح‌طلبان در دوره‌های کلی که داشته‌اند هرگاه اندک مجال حضور در انتخابات یافته‌اند آرای مردم را از آن خود ساخته‌اند، به جز انتخابات شورای شهر دوم که آن هم با سهل‌انگاری‌ها نخستین و شاید آخرین شکست عینی‌شان را رقم زد، نبض جامعه را کما بیش در دست دارند و حتی اعلام حمایت‌شان از یک کاندیدای غیر‌اصلاح‌طلب تاثیر شگرفی در فضای اجتماعی ایجاد می‌کند. به‌نظر می‌رسد موتور محرکه اصلاح‌طلبان بیرون از اتاق‌ها و محفل‌هایشان و در بطن اجتماع است.

آنها به هر دلیل چنان‌که باید مصر وپیگیر و پر حوصله و رو‌دار نیستند و اگر شرایط عادی باشد یکی‌شان به نقاشی می‌پردازد، دیگری با دوستان به گپ و گفت می‌نشیند و سومی از پشت صحنه فیلم‌ها دیدن می‌کند و به خواندن خطبه عقد جوانان پرشور مشغول می‌شود‌!

این خصیصه که برخی امهاتش گفته شد نمونه‌های بسیار دارد و دامنه آن در این جناح از رفتارهای کلی تا خصایص شخصی گسترده و قابل رهگیری است. اما در جناح مقابل درست عکس این حالت جریان داشته و دارد، آنان رفتار سماجت‌گونه خود را از دوران حیات رهبر فقید انقلاب آغاز کردند و هر‌گز خدشه‌یی به این رفتار کلی‌شان وارد نشد، اتفاقا این معنا اگر‌چه ممکن است در ظاهر خوشایند نباشد ولی یک خصیصه کاملا سیاسی با بنیان است و نشان می‌دهد که در درون سیاسی‌تر از اصلاح‌طلبان هستند و در بدترین شرایط تنبلی به خود راه نمی‌دهند.

مثلا در زمان حیات امام خمینی با وجود دریافت انتقادها وگاهی تشرهای گاه و بی‌گاه از ایشان و قلت رایشان در همه پرسی‌ها هرگز عرصه را خالی نکردند و حتی در مجلس ۹۹نفرشان رسما رای متفاوت از نظر رهبر فقید انقلاب دادند، روزنامه‌شان در زمان جنگ در انتقاد از دولت واقتصاد دولتی و مدیحه اقتصاد بازاری درنگ نکرد و شورای نگهبان تنها با دستور از جانب ولی فقیه وقت انتخابات دوره سوم مجلس را تایید کرد !

هیچ استعفای مهمی در کارنامه‌شان یافت نمی‌شود و هیچ تشکل مهمی از ایشان تعطیلی خود را هیچگاه اعلام نکرد، وقتی ماه عسل جناح راست سنتی با کارگزاران سازندگی بر سر کاندیدای ریاست‌جمهوری به اتمام رسید، یک تنه وغافل از فضای جامعه وارد میدان انتخابات شدند و چون شکست سختی را متحمل شدند تنها چند هفته لازم بود که حالتی از غافلگیری و ناباوری و حیرت از آنها زایل شود و نیروها و اراده‌های خود را جمع کنند و پراکندگی‌های خویش را جبران کرده دوباره وارد میدان سیاست شوند.

زور آزمایی با دولت ۲۰ میلیونی خصوصا از ناحیه مجلسی که در دست‌شان بود نشان داد که آنها بید لرزیدن با باد‌ها نیستند، سهل است حتی پس از شکست‌های سنگین دیگر در انتخابات شورای اول و مجلس ششم هرگز از پای ننشستند و لحظه‌یی اصلاح‌طلبان را به حال خود رها نکردند چون از این دریچه به این جناح نگاه کنیم بعدها در مواقف مختلف سیاسی ماجراهای جالب‌تر و بهت‌آور دیگری هم رخ داد، مثلا یکی از رویش‌های اصولگرایان که احتمالا زاییده همین خصوصیت سماجت وکم نیاوردن آنهاست آقای احمدی‌نژاد بود که به میدان آمد و با حمایت‌های ناباورانه خیال مدیریت جهان را اعلام کرد. رییس‌جمهوری که از بطن جناح راست سر برآورد به سرعت راه دیگر در پیش گرفت ولی با همه نا‌کارآمدی‌ها هرگز موجب اعتذار جناح حامی وی نشد و هنوز هم با وجود انتقاد‌های سختی که به او کردند و می‌کنند هیچ‌کس به نمایندگی از اصولگرایان از مردم بابت برآوردنش و حمایت از او معذرت نخواسته است !ماجرا سر دراز دارد ولی چون به انتخابات یازدهم رسیدیم جلوه‌یی دیگر از سماجت عجیب اصولگرایان رخ نمود، آنها با همه تمهیدات وتوانی که به خرج دادند و وضوح شکستی که خوردند هرگز هیات یک جناح شکست خورده را به خود نگرفتند و حتی بعضی‌شان به نوعی برآمدن آقای روحانی را به خود نسبت دادند ! اصولگرایان اینبار خیلی زودتر به بازیابی خود و نیروهایشان پرداختند و اتفاقا به هزار زبان گفته و می‌گویند که هیچ چیز عوض نشده است‌! چهره‌های اصولگرایی که برای رفتن احمدی‌نژاد واقعا ثانیه شماری خود را اعلام کردند ومیزان خرابی که به وجود آمد را بعضا خود گفتند اصلا یادشان رفته است که دستان دولت پیش را چنان باز گذاشتند که هر کار محیرالعقول خواست کرد، امروز وزرایی را که هنوز دوران خدمت و جا‌گیریشان به چند ماه نکشیده است یکی پس از دیگری به مجلس می‌خوانند و به راحتی کارت زرد به آنها می‌دهند. روزنامه‌ها و مصاحبه‌های‌شان مملو از انتقادهای تند و تیز از دولتی است که سخاوتمندانه به کابینه دعوت‌شان کرد و پست‌های مهم را به آنها سپرد... در هر حال این همه تنها بخش کوچکی از حالت و اخلاق و رفتار نهادینه شده در جناح اصولگراست و به‌نظر می‌رسد باید از آن به عنوان یک پدیده کم سابقه در جهان سیاست یاد کرد و مورد کنکاش قرار داد و گاهی از نقاط مثبتش الگو برداری کرد. ای کاش اندکی از آن نصیب اصلاح‌طلبان می‌شد تا کسانی که در بدترین شرایط ومحدودیت‌ها رای مردم را دارند «پررو» که نه حداقل با روی باز از اعتمادی که مردم به آنها می‌کنند استقبال کرده همه توش و توان خود را در خدمت خلق خدا خرج کنند. شاید روزی مردم عدم استحکام و سماجت و پشتکار وحضور همه‌جانبه را بر اصلاح‌طلبان نبخشند و به رو‌داری دیگران وایمان به قدرت از سوی آنها امتیاز مثبت دهند.

جعفر گلابی



همچنین مشاهده کنید