پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

از شوق تو گفتن نسبتی است دیرینه


از شوق تو گفتن نسبتی است دیرینه

با خماری چشمانت مست میشوم
و با جهان به جشن آنسوی اقیانوسها می روم
همانجا که تلاقی آسمان و زمین است
از شوق تو گفتن نسبتی است دیرینه با خورشید
و رخت ماهی است که زنگار دلم را می زداید …

با خماری چشمانت مست میشوم

و با جهان به جشن آنسوی اقیانوسها می روم

همانجا که تلاقی آسمان و زمین است

از شوق تو گفتن نسبتی است دیرینه با خورشید

و رخت ماهی است که زنگار دلم را می زداید

خرامان چشم

چه غمناک است برای عاشقی که وقتی

صبح از خواب بیدار می شود

آسمان دلش آبی نیست

ولی چه با ید کرد

هستی ها همه پرپر می شوند

اگر هستی تو باشی.

عابدین پاپی