دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
حمله فراگیر فوری
چگونه می توان نظامی گری تمامی ناپذیر ایالات متحده و جنگ های تهاجمی ای که در سراسر کره زمین به راه انداخته را تبیین کرد؟ ایالات متحده- خصوصاً تحت زمامداری برنده جایزه صلح نوبل- چگونه می تواند این سطح از خرج های نظامی را در حالی که این کشور از بحران اقتصادی و اجتماعی بی سابقه ای رنج می برد، حفظ کند؟ تفکر و منطق برای گفتن این که انتخاب چنین سیاست هایی باید اساساً با هدف معینی منطبق باشد، باید کافی باشند. همکار ما «ریک روزاُف» که متخصص امور ناتو می باشد، برای سر درآوردن از این تناقض برخی عوامل را مطرح می سازد.
می توان در یک جنگ بدون شروع آن برنده شد. زمانی که رقیب بداند در برابر یک حمله فوری، غیرقابل ردیابی، شدید و ویران گر آسیب پذیر است و توان دفاع از خود و یا مقابله به مثل را ندارد، پیروزی می تواند حاصل شود.
آنچه برای یک کشور به کار می آید برای همه رقبای بالقوه و در واقع هر کشور دیگری در جهان نیز کاربرد دارد. تنها یک کشور وجود دارد که ظرفیت و امکانات علمی و نظامی چنین کاری را داشته و به صراحت نیتش برای دستیابی به چنین هدفی را اعلام کرده است. این کشور، همان است که رئیس دولت فعلی آن در دسامبر گذشته آن را ابرقدرت مطلق جهان توصیف کرد. کشوری که أرزو دارد تنها کشوری در تاریخ باشد که زمامدار نظامی غالب مطلق روی زمین، هوا، دریا و فضا بوده است. برای حفظ و بسط پایگاه ها و نیروهای نظامی، گروه های جنگاور، جنگنده های جت و بمب افکن های استراتژیک را در هر عرض و طول جغرافیایی حمل می کنند و برای انجام این کار با بودجه جنگی هفتصد و هشت میلیارد دلاری سال بعدش، رکورددار بعد از جنگ جهانی دوم است. با حصول چنین جایگاهی تا حد زیادی به واسطه کشور اول بودن در کاربرد و توسعه سلاح های هسته ای، اکنون در موقعیتی قرار دارد که باید برتری جهانی اش را با از دور خارج کردن گزینه هسته ای، تقویت کند.
ایالات متحده در کمتر از چهار سال سه جنگ بزرگ را علیه یوگسلاوی، افغانستان و عراق از سال ۲۰۰۳-۱۹۹۹ رهبری کرد و در هر سه مورد بعد از حمله هوایی و موشکی، «چکمه پوشانش» از ده ها هزار تا صدها هزار وارد میدان شدند و استقرار یافتند. باوجود این که آلودگی اورانیوم ضعیف شده و بمب های خوشه ای هنوز در هر سه منطقه جنگی به طور گسترده وجود دارد و نیروهای نظامی آمریکا چشم انداز روشنی در این مبارزه ندارند، پنتاگون پایگاه های نظامی ای را در این سه کشور دایر کرده است. به راه انداختن یک حمله هسته ای در حالی که حمله متعارف همان اهداف را برآورده می سازد، از جنبه های مختلفی پرهزینه و زائد می بود.
رؤسای جمهور آمریکا و روسیه، «باراک اوباما» و «دیمیتری مدودوف» در هشتم آوریل یک معاهده استراتژیک جدید کاهش تسلیحات، موسوم به توافقنامه استارت ۲ را در پراگ، پایتخت چک، امضاء کردند که بر مبنای آن باید زرادخانه های هسته ای و سیستم های پرتاب موشک دو طرف کاهش یابد (موضوعی که باید به تصویب سنا و دومای روسیه برسد). در اوایل همان هفته، ایالات متحده سند وضعیت جدید هسته ای اش (NRP) را منتشر ساخت که در آن برای اولین بار استفاده پیش دستانه از سلاح های هسته ای را کنار گذاشته است.
به نظر می رسد ابر سیاه هسته ای که ذهن بشر را طی شصت و پنج سال گذشته نگران ساخته در حال محو شدن باشد. با این وجود، ایالات متحده ۱۱۵۰ کلاهک هسته ای منتشر و ۲۲۰۰ (و طبق برخی تخمین ها ۳۵۰۰) کلاهک دیگر در انبار و در سامانه های سه گانه پرتاب موشک زمینی، هوایی و زیردریایی دارد.
واشنگتن به شکل تهدیدآمیزتری در حال جایگزین ساختن شمشیر و سپر هسته ایش ابزار سیاست ارعاب و بازدارندگی اش- با یک مدل غیر هسته ای است که می تواند آرایش «توازن وحشت» سابق را برهم زند که برای شش دهه کابوس وحشتناکی بوده است؛ شصت سالی که با این وجود با هیچ جنگ موشکی فراگیری همراه نبود.
این «شمشیر» و یا «نیزه» جدید مستلزم برنامه هایی برای سیستم تسلیحات حمله متعارف پیش دستانه با کاربرد مؤلفه های سه گانه زمین، هوا و دریا- به علاوه فضا- و «سپر» یک شبکه سراسری جهانی از سامانه موشک های رهگیر در هر چهار منطقه است. پنتاگون قصد دارد به قابلیت حمله پیش دستانه و بدون مجازات برسد.
زرادخانه های غیرهسته ای که برای ناتوان سازی و تخریب دفاع هوایی و استراتژیک و به طور بالقوه برای هر نیروی نظامی بزرگ متعلق به دیگر کشورها، به کار می روند، شامل موشک های بالستیک قاره پیما، موشک های بالستیک انطباق یافته در زیردریایی، موشک های کروز مافوق صوت و بمب افکن ها خواهد بود و نیز بمب افکن های استراتژیک سوپر استیلث که قادرند از ردیابی رادارها و دفاع زمین پایه و هوا پایه بگریزند.
هر موشک کوتاه برد، میان برد[۲] و فوق میان برد[۳] که در کشورهای هدف باقی بماند از لحاظ نظری پس از پرتاب موشک های رهگیر جنبشی «بزن و بکش» نابود خواهد شد. اگر موشک هایی که بدین روش خنثی می شوند حاوی کلاهک هسته ای باشند، باران رادیواکتیو روی کشور شلیک کننده این موشک ها و یا روی دریای مجاور یا کشور دیگری به انتخاب ایالات متحده فروخواهد ریخت.
یک گزارش روسی متعلق به سه سال پیش، کنش متقابل بین حمله پیش دستانه و سیستم موشک رهگیر را چنین توصیف می کند:
«یک طرف می تواند در توسعه یک سیستم واقعاً کارآمد ABM (ضدموشک بالستیک) و تسلیحات حمله پیش دستانه مثلاً در سیستم های متعارف با دقت بالا، سرمایه گذاری کند. هدف نهایی ایجاد امکانات برای جلوگیری از حمله پیش دستانه (اتمی یا غیراتمی و یا ترکیبی) و ناتوان ساختن پتانسیل استرتژیک هسته ای دشمن است. ABM هر آنچه که از انفجار اول باقی مانده باشد را از بین می برد.
سند دیرهنگام وضعیت هسته ای که در ابتدای این ماه انتشار یافت بر برنامه های پنتاگون برای حفظ بازدارندگی هسته ای قابل اعتماد و تقویت معماری امنیت منطقه ای با دفاع موشکی تأکید دارد...»
این گزارش همچنین تصدیق می کند که افزودن «سیستم غیرهسته ای به بازدارندگی منطقه ای و اهداف احتیاطی آمریکا به همراه اجتناب از اعمال محدودیت روی دفاع موشکی و حفظ گزینه های کاربرد بمباران سنگین و سیستم موشکی دوربرد در جنگ های متعارف، حفظ خواهد شد.»
در کنفرانس خبری ششم آوریل با موضوع سند وضعیت هسته ای که در آن «رابرت گیتس»، وزیر دفاع، «میشل مولن»، فرمانده ستاد مشترک ارتش آمریکا، «هیلاری کلینتون»، وزیر خارجه، و «استیون چو»، وزیر انرژی، حضور داشتند، گیتس گفت: «ما موشک های بالستیک قاره پیمای سه گانه زمین پایه، هواپایه و دریای پایه هسته ای(ICBM) را حفظ خواهیم کرد» و «به توسعه و بهبود امکانات غیرهسته ای، ازجمله دفاع موشکی منطقه ای ادامه خواهیم داد.» مولن هم درباره «دفاع از منافع حیاتی ایالات متحده، شرکا و هم پیمانانش با ترکیب متوازن تری از سلاح های هسته ای و غیرهسته ای که در حال حاضر در اختیار داریم» سخن گفت.
سند اول فوریه دفاع موشکی بالستیک پنتاگون می گوید: «ایالات متحده یک رهیافت انطباقی زمانبندی شده را نسبت به دفاع موشکی دنبال می کند و امکاناتی که سیار و قابل جابه جایی و انتقال هستند را توسعه می دهد.» مضافاً این که «دولت به تحقق رهیافت انطباقی زمانبندی شده جدید اروپا در چارچوب پیمان ناتو متعهد است. در آسیای شرقی، ایالات متحده در حال کار کردن جهت بهبود دفاع موشکی از طریق یک سلسله روابط دوجانبه است. همچنین ایالات متحده تقویت همکاری با تعدادی از شرکایش در خاورمیانه را دنبال می کند.»
سند دفاعی چهارسالانه آوریل نیز سخن از برنامه های مشابهی به میان می آورد. این سند «دو هدف روشن را مطرح می سازد. اول بخشیدن توازن بیشتر به امکانات نیروهای مسلح آمریکا جهت حفظ غلبه در جنگ های امروزی، چراکه برای مواجهه با تهدیدات آینده به ایجاد ظرفیت ها و امکانات بیشتر نیاز است.» این سند می گوید: «ایالات متحده تنها کشور توانا برای طراحی و استمرار عملیات های فراگیر در مسافت های دور با چهارصد هزار پرسنل نظامی... مستقر در پایگاه های نظامی خارج یا استقرار گردشی در سراسر جهان که می توانند از طریق امکانات سایبری و فضایی و افزایش ظرفیت های ایالات متحده بواسطه دفاع موشکی بالستیک اهداف رقیب را دفع کنند....» می ماند. یکی از اهداف اصلی «گسترش ظرفیت های حمله دوربرد بیشتر و بالابردن رشد سریع در امکانات دفاع موشکی بالستیک زمین پایه و دریاپایه» است.
همچنین ایالات متحده در حال تشدید برنامه های جنگ سایبری و فضایی از طریق از کار انداختن کامل سیستم نظارت نظامی، فرماندهی، کنترل، ارتباطات، رایانه و اطلاعات هر کشور دیگر است که آن ها را جز در سطوح ابتدایی تاکتیکی دفاعی، ناتوان خواهد ساخت.
برنامه ای که واشنگتن تحت آن ظرفیت سلاح های متعارف خودش را برای تکمیل استراتژی اتمی سابقش توسعه می بخشد، حمله فراگیر فوری (PGS) نام دارد که گاهی با عنوان حمله فراگیر فوری متعارف (CPGS) هم به آن اشاره شده است.
«گلوبال سکیوریتی نیوزوایر» اخیراً درباره طرح استارت ۲ نوشته است: «اعضای نخبه سیاسی روسیه درباره گفته ها و ناگفته های این توافقنامه، پیرامون دفاع موشکی بالستیک ایالات متحده و سیستم حمله فراگیر فوری، نگرانند....»
در واقع وارث استارت۱ چیزی درباره موشک های رهگیر یا سیاست های حمله متعارف پیش دستانه آمریکا نمی گوید و درعین حال همه چیز را درباره آن ها می گوید. این است که پیمان جدید، ظرفیت های آمریکا را محدود نکرده و به هیچ نحوی بر آن تأثیر نخواهد گذاشت.
بعد از تشریفات امضای توافقنامه هشتم آوریل در پراگ، وزارت خارجه آمریکا یک برگه توضیح درباره حمله فراگیر فوری انتشار داد که در آن می گوید:
«نکته اصلی: پیمان استارت جدید شامل هیچ گونه محدودیتی بر ظرفیت های حمله فراگیر فوری متعارف موجود و یا برنامه ریزی شده ایالات متحده نمی شود.»
همچنین بر اساس اطلاعات موجود و جهت ایجاد چارچوبی برای استراتژی نظامی فعلی ایالات متحده می افزاید:
«رشد امکانات نظامی متعارف فراگیر ایالات متحده در توانایی ما برای کاهش نقش تسلیحات هسته ای در حملات غیرهسته ای بازدارنده نقش داشته است... وزارت دفاع (DoD) اکنون در حال جست و جوی همه جانبه تکنولوژی ها و سیستم هایی برای ظرفیت های حمله فراگیر فوری متعارف (CPGS) است که بتنوانند برای رئیس جمهور قابل اعتمادتر و از لحاظ فنی گزینه های مناسبی جهت مواجهه با تهدیدات جدید و تکامل یابنده باشند.»
دستگاه سخنگوی وزارت خارجه با توصیف عناصر سازنده PGS اعلام و در واقع فاش کرد که:
«تلاش های موجود سه مفهوم را مورد بررسی قرار می دهند: سامانه تکنولوژی مافوق صوت، موشک حمله متعارف و تسلیحات مافوق صوت پیشرفته. این پروژه ها توسط آژانس پروژها های تحقیقاتی پیشرفته دفاعی (DARPA)، مرکز فضا و موشک نیروی هوایی ایالات متحده و فرماندهی یگان فضایی و دفاع موشکی اداره می شوند... [در استارت ۲] سقف کلاهک ها، ظرفیت پذیرش هر برنامه ای را که ایالات متحده بخواهد در طی این پیمان در راستای استقرار کلاهک های متعارف روی موشک های بالستیک توسعه دهد، دارد.»
این گزارش به همان زبان صریحی که ایالات متحده به آن معروف است، می افزاید:
«استارت جدید، توانایی ایالات متحده جهت توسعه و استقرار امکانات CPGS را پشتیبانی می کند. این پیمان به هیچ نحوی ایالات متحده را از ساخت و یا استقرار موشک های بالستیک متعارف منع نمی کند.» وزارت دفاع «در حال مطالعه CPGS در درون بافت مجموعه از امکانات حمله غیرهسته ای دوربرد شامل سیستم های زمین پایه و دریاپایه به علاوه بمب افکن های استندآف و یا نفوذگر است.»
موشک های غیرهسته ای اشاره شده برای حمله به هر نقطه ای روی زمین در ۶۰ دقیقه، طراحی شده اند. اما «جنرال جیمز کارترایت»، جانشین فرماندهی ستاد مشترک ارتش، به عنوان پشتیبان اصلی PGS اخیراً بلوف زده است که «حمله ها در بالاترین کیفیت در عرض ۳۰۰ میلی ثانیه می توانند شروع شوند.»
کارترایت با اشاره به نیروی هوایی به عنوان سومین مؤلفه سه گانه GPS موشک های کروز مسلح به کلاهک هسته ای که از بمب افکن های B-۵۲ شلیک می شوند، هواپیماهای بدون سرنشین X-۵۱ که می توانند در هر ساعت پنج هزار مایل پرواز کنند و فضاپیمای بلاک سویفت- همچنین افزود: «بمب افکن های مجهز به سلاح های متعارف فعلی برای مأموریت های حمله فراگیر به تعداد زیاد بسیار کند و دست و پاگیر هستند.»
در ۱ ژانویه، «ویلیام لین»، قائم مقام وزیر دفاع، درخواست کرد پنتاگون «در یک موقعیت دائم جنگی قرار گیرد که هم در درگیری های با شدت کمتر، غلبه هوایی را حفظ کند و هم توان حمله به هر هدفی روی زمین در هر زمان را داشته باشد... و اولویت بعدی جنگ هوایی برای پنتاگون، توسعه نسل دیگری از امکانات حمله با قدرت نفوذ عمیق است که بتواند بر دفاع هوایی پیشرفته فائق آید...»
در تحلیل «شبکه جهانی امنیت» با عنوان «هزینه تست موشک حمله فراگیر ایالات متحده به ۵۰۰ میلیون دلار می رسد»، «الین گروسمان» نوشته است:
«دولت اوباما ۹/۲۳۹ میلیون دلار برای تحقیقات حمله فراگیر فوری و توسعه خدمات نظامی در سال مالی ۲۰۱۱ درخواست کرده است... بر طبق اسناد بودجه که ماه پیش به «کاپیتول هیل» تحویل داده شد، اگر سطح بودجه برای سال آینده همان گونه که پیش بینی شده بماند، پنتاگون چیزی در حدود دو میلیارد دلار برای حمله فراگیر فوری در آخر سال مال ۲۰۱۵ خرج کرده است.»
موشک های بالستیک قاره پیمای مینتمن با قدرت تخریب متعارف، به عنوان مؤلفه زمین پایه PGS ابتدائاً مانند یک موشک بالستیک به فضا می روند، سپس «یک تست پرتاب مافوق صوت» برای حرکت خاموش و مانور به سوی مقصد برنامه ریزی شده انجام می دهند که می تواند در طی جنگ از راه دور به روز رسانی و یا جایگزین شوند.
«دفنس نیوز» ماه گذشته مقاله ای با عنوان «ایالات متحده، تسلیحات دقیق را برای جنگ های قرن بیست و یک هدف گرفته است» منتشر کرد که شامل این بند بود:
«در مقابل... دفاع هوایی، پنتاگون قصد دارد تعداد زیادی سلاح های دقیق بسازد که می توانند هر هدفی را از هزاران مایل دورتر بزنند. این سلاح ها که به عنوان خانواده ای از سیستم ها شناخته شده اند، می توانند شامل هر آنچه که نیروی هوایی به عنوان بمب افکن بعدی اش انتخاب کند، مجموعه جدیدی از موشک های کروز و حتی یک روزی سلاح های مافوق صوتی ای باشند که به کلاهک های متعارف سرعت و بردِ ICBM می دهند، باشند.»
گزارش اخیر واشنگتن پست درباره PGS، نقل قولی از «سرگی لاورف»، وزیر خارجه روسیه، دارد که هشدار می دهد: «کشورهای جهان به راحتی پذیرای وضعیتی نیستند که در آن سلاح های هسته ای محو شوند ولی سلاح هایی که کمتر از آن ویران گر نیستند در دستان برخی اعضای جامعه بین الملل ظاهر شوند.»
همان منبع می افزاید دولت اوباما... موشک ها را همچون دندانه ای از سامانه تسلیحات دفاعی و تهاجمی می بیند که نهایتاً می توانند جایگزین سلاح های هسته ای شوند و به نقل از کارترایت از پنتاگون تأیید می کند: «بازدارندگی دیگر نمی تواند فقط سلاح هسته ای باشد بلکه باید گسترده باشد.»
روز بعد ایندپندنت بریتانیا داستانی نقل می کند مبنی بر این که باید همه را از این اشتباه درآورد که «جهان مابعد هسته ای» واشنگتن، جهانی امن تر خواهد بود.
این روزنامه با اشاره به موشک های قاره پیمای بالستیک PGS با کلاهک های متعارف (حداقل در تئوری)، هشدار می دهد: «وقتی این موشک ها پرتاب شوند، تشخیص این که خرجشان هسته ای است و یا متعارف مشکل خواهد بود. که این به نوبه خود می تواند تصادفاً باعث مقابله به مثل هسته ای توسط روسیه و یا هر قدرت دارای تسلیحات مشابه شود. خطر دیگر این است که اگر سلاح های هسته ای دیگر مطرح نباشند، وسوسه بیشتری برای فرماندهان آمریکایی وجود خواهد داشت تا نسبت به فرمان حملات، راحت تر و آزادتر باشند و احتمال حمله به اهداف اشتباه هم بالا خواهد بود؛ مگر این که اطلاعات کاملاً قابل اعتماد باشند.»
مقامات ایالات متحده درباره چشم انداز پرتاب چنین موشک هایی در ارتفاعی پایین تر از موشک های قاره پیمای بالستیک هسته ای بحث کرده اند، اما این موضوع یک اعتماد بی حد و حصر یا ساده لوحی- مقامات نظامی روسیه یا چین را می طلبد که خاطر جمع باشند این موشک های بالستیک قاره پیمایی که به سمت یا نزدیک سرزمین شان هدایت شده اند- هر فاصله ای هم که از زمین داشته باشند- حامل سلاح های هسته ای نیستند.
در سال ۲۰۰۷ یک سال پس از اولین اعلام برنامه حملات فراگیر فوری توسط پنتاگون، یک تحلیل گر روسی نوشت:
«آمریکایی ها نسبت به زرادخانه هسته ای شان نگرانی خاصی ندارند و تهدیدات واقعی نسبت به امنیتشان را به طور کامل برآورد کرده اند تا برای جنگ و در صورت لزوم با تمام قوا آماده باشند.» و می افزاید: «قرن بیست و یکم، دو جنگ جهانی به خود دیده و سر و کله سومی هم در حال پیدا شدن است.» «ایالات متحده ممکن است به زودی، تحت برنامه حمله فراگیر فوری به سلاح های مداری- علیرغم تهدید آشکارش برای تمدن- دست یابد. آن ها به این سلاح ظرفیت مقابله با هرگونه حمله متعارف در هر نقطه از جهان در ظرف یک ساعت را می دهند.»
«الین گروسمال» سال گذشته چنین نوشت:
«زمانی که چنین سلاحی ساخته شود، پیش بینی می شود موشک حمله متعارف، پرتاب کننده راکت را با خرج پرتاب موشک های تیز پرواز جفت سازد که می تواند موشک حاوی انرژی جنبشی را به سمت هدف هدایت کند. این موشک با نزدیک شدن به نقطه نهایی اش به تعداد زیادی قطعات بالقوه مرگبار تقسیم می شود که طبق گفته مقامات وزارت دفاع، قابلیت آسیب زدن به انسان ها، ماشین ها و ساختمان ها را دارد.»
سناریوی نسبتاً هولناک اثرات حمله GPS، با ورژن دریاپایه اش، سه سال پیش در مجله «پاپیولار مکانیکس» چاپ شد:
«در اقیانوس آرام زیردریایی هسته ای کلاس اوهایو به سطح آب می آید و آماده دستور رئیس جمهور برای پرتاب است. وقتی دستور صادر می شود، این زیردریایی یک موشک بالستیک ۶۵ تنی تریدنت ۲ به آسمان شلیک می کند. در عرض دو دقیقه موشک بیش از بیست هزار فوت در ثانیه را طی می کند و بالاتر و فراتر از اقیانوس ها و بیرون اتمسفر، هزاران مایل اوج می گیرد و در نقطه اوج سهمی اش، در حالی که در فضا معلق است چهار کلاهک تریدنت جدا می شوند و زوزه کشان به سمت زمین پایین می آیند. کلاهک ها که با میله های تنگستن خرد شده پر شده اند که قدرتی دوبرابر فولاد دارند- با سرعت ۱۳هزار مایل در ساعت این مسیر را می پیمایند. کلاهک ها دقیقاً بالای هدف منفجر می شوند و هزاران میله خرد شده بر منطقه فرو می بارند که هرکدام دوازده برابر ویران گرتر از گلوله کالیبر پنجاه است. هر چیزی که در فاصله سه هزار فوت مربع از این طوفان فلزی چرخان وجود داشته باشد، از بین خواهد رفت.»
هفتم همین آوریل، «جنرال لئونید ایواچف»، فرمانده ستاد مشترک نیروهای مسلح روسیه، ستونی نوشت موسوم به «سورپریز هسته ای اوباما». نویسنده با اشاره به سخنرانی رئیس جمهور ایالات متحده در سال گذشته در پراگ- «وجود هزاران اسلحه هسته ای خطرناک ترین میراث جنگ سرد است»- و امضای توافقنامه استارت ۲ در هشتم آوریل در همین شهر، می گوید:
«در تاریخ قرن گذشته، ایالات متحده هیچ نمونه ای از خدمات فداکارانه نخبگان آن برای بشریت و یا مردم دیگر کشورها سراغ نداریم. آیا واقع بینانه خواهد بود انتظار داشته باشیم ظهور یک رئیس جمهور آمریکایی آفریقایی الاصل در کاخ سفید، موجب تغییر فلسفه سیاسی این کشور که به دنبال کسب سلطه جهانی است، بشود؟ آن هایی که معتقدند چنین چیزی ممکن است باید تلاش کنند بفهمند چرا ایالات متحده کشوری که بودجه نظامی اش تاکنون بیشتر از جمله کل دیگر کشورهای جهان شده است- هنوز پول های کلانی جهت آمادگی جنگی خرج می کند.»
وی به ویژه با اشاره به PGS، توضیح می دهد مفهوم «حمله فراگیر فوری، برای ما تجسم بخش یک حمله متمرکز با استفاده از چند هزار سلاح دقیق متعارف در ظرف دو تا چهار ساعت است که می تواند تأسیسات زیربنایی حیاتی کشور هدف را کاملاً نابود و آن کشور را وادار به تسلیم سازد. مفهوم حمله فراگیر فوری به معنای حفظ حق انحصاری ایالات متحده در عرصه نظامی و عریض تر کردن شکاف بین آن با بقیه جهان است. ابتکار حمله فراگیر فوری در ترکیب با استقرار موشک های دفاعی که به منظور حفظ ایمنی ایالات متحده در مقابل حملات تلافی جویانه روسیه و چین است، در حال تبدیل کردن واشنگتن به یک دیکتاتور جهانی عصر مدرن است.
دکترین هسته ای جدید ایالات متحده، اساساً مؤلفه ای است از استراتژی امنیتی جدید ایالات متحده که بهتر است استراتژی معافیت کامل از مجازات نامیده شود. ایالات متحده در حال افزایش بودجه نظامی اش، روانه ساختن ناتو به منطقه به عنوان ژاندارم جهانی و برنامه ریزی برای یک تمرین واقعی در ایران جهت تست کارایی ابتکار حمله فراگیر فوری در عمل است و همزمان واشنگتن درباره یک جهان کاملاً عاری از سلاح هسته ای سخن می گوید.»
نویسنده: ریک - روزاُف
ریک روزاُف برای چهل سال در فعالیت های ضدجنگ و ضدسیاست های مداخله گرانه در موقعیت های مختلفی مشارکت داشته است. وی ساکن شیکاگو در ایالت ایلینویز و مدیر بین الملل توقف ناتو است.
مترجم: محمد - مظهری
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - تاریخ شمسی نشر ۱۶/۰۲/۱۳۸۹ - به نقل از voltairenet.org، ۲۱ آوریل ۲۰۱۰
پی نوشت:
[۱]. Prompt Global Strike
[۲]. با برد ۱۰۰۰ الی ۳۰۰۰ کیلومتر
[۳]. با برد ۳۰۰۰ الی ۵۵۰۰ کیلومتر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست