دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

ارتش رضاخانی؛ به نام ملت به کام بیگانه


ارتش رضاخانی؛ به نام ملت به کام بیگانه

یکی از مهم ترین مسائلی که همواره در مورد اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ از سوی متفقین مطرح بوده علت عدم مقاومت ارتش ایران در مقابل تجاوز بیگانگان است. ارتشی که بودجه های کلانی برای …

یکی از مهم ترین مسائلی که همواره در مورد اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ از سوی متفقین مطرح بوده علت عدم مقاومت ارتش ایران در مقابل تجاوز بیگانگان است. ارتشی که بودجه های کلانی برای تجهیز و تسلیح آن هزینه شده بود و بهای نگهداری و تقویت آن بیش از هر ارگان و سازمان دیگری بر دوش ملت سنگینی کرده بود. سازمانی که چندی از قبل از تجاوز بیگانگان به کشور رضا شاه در مورد آن گفته بود: "قشون من عالی ترین قشونی است که امروز دنیا می توان نشان داد." اما این برترین قشون دنیا نه تنها هیچ مقاومتی در مقابل تهاجم دشمن به کیان کشور ننمود بلکه خود به عنوان معزل و مشکلی بزرگ که امنیت داخلی را تهدید می کرد در آمد به گونه ای که یکی از اصلی ترین دغدغه های مردم مصون ماندن از تعدی و تجاوز ارتشیان در بلوا حاصل از ورود بیگانگان به کشور بود. در این مقال نظری خواهیم افکند بر وضعیت ارتش همزمان با ورود نیرو های متفقین به کشور که از رهگذر آن علت عدم مقاومت در برابر بیگانه روشن خواهد شد.‏

واقعیت این است که داشتن نیروی رزمی و نظامی مقتدر از دیرینه ترین ایام تا به امروز دغدغه هر حکومت و حاکمیتی بوده است نیروی رزمی که بتواند در مقابل تهدیدات دشمن خارجی از مرزهای کشور صیانت نماید تا در زمان صلح بازدارنده و در به هنگام جنگ مدافع مملکت باشد. در این میان ضرورت ایجاد ارتشی نوین و مدرن در دوران معاصر موقعی بیش از هر زمان دیگر چهره نمود که قشون ایران در مقابل ارتش مجهز روسیه شکست تلخی را تجربه نمود. اما علی رغم تلاش های انجام گرفته با توجه به محدودیت داخلی و ممانعت های خارجی تحقق این امر به آسانی میسر نگردید تا اینکه استعمارگران در شرایطی ویژه که پس از جنگ جهانی اول حاصل شده بود زمینه های ایجاد یک نیروی نظامی بومی البته تحت نظر خود را برای دفاع از منافعشان ضروری دیدند. ‏

بدین ترتیب رضاخان به نوعی ماموریت یافت تا ارتشی بومی را به وجود آورد. ارتشی که رضاخان به وجود آورد بیش از هر کسی در اختیار مطامع استعمار و منافع شخصی خود وی قرار گرفت. به گونه ای که صعود سریع رضاخان میرپنج از افسری قزاق تا پادشاهی ایران با اتکا به همین ارتش میسر گردید. پس از تاسیس سلطنت پهلوی نیز ارتش رضاخانی با عنوان حربه ای برای تحکیم پایه های دیکتاتوری رضاه شاه قرار گرفت و وسیله ای شد برای سرکوب مردم نه نیرویی برای دفاع از کیان کشور.‏

در شهریور ۱۳۲۰ ماهیت اصلی ارتش رضاخانی بیش از هر زمان دیگری روشن شد. سپهبد امیر احمدی در خاطرات خود می نویسد: در جریان شهریور ۲۰ به رضاشاه گفتم: " اعلیحضرت باید یکی از دو راه را انتخاب فرمایید: یکی آنکه اگر تصمیم به جنگ گرفته‌اند و می‌خواهند در تاریخ زندگی سیاسی اعلیحضرت این نقطه ضعف نباشد که در برابر دیگران سر تسلیم فرود آورده‌اند ستاد ارتش را به همدان ببرند و با لشکرهای کرمانشاه و کردستان و لرستان و خوزستان در برابر نیروی انگلیس بجنگند و مرا هم به آذربایجان بفرستند که با قوای موجود تا آخرین نفر در برابر قوای روس بجنگم.

با اطمینان به اینکه غلبه با آنهاست و ما کشته می ‌شویم.... در آینده وقتی کتاب خدمات درخشان بیست ساله اعلیحضرت را ورق بزنند، در ورق آخر این است که سر تسلیم در برابر بزرگترین نیروی نظامی جهان فرود نیاورد و ایستادگی کرد و مردانه جان داد و نامی بزرگ در تاریخ به یادگار خواهید گذاشت... اگر مصلحت نمی‌دانید که به چنین کاری دست بزنید، شق دوم این است که راه به آنها بدهید و..." و البته رضا شاه شق دوم را انتخاب نمود چرا که ارتش وی نه برای دفاع از کشور در مقابل دشمن که در راستای تامین منافع بیگانگان و سرکوب ملت شکل گرفته بود.

علی محققی