شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تور بزرگ جنایت


تور بزرگ جنایت

نگاهی به ادبیات جنایی و کارآگاهان اروپایی از زاویه ای جدید

داستان‌های جنایی مانند شیشه‌هایی هستند که برای انگشت‌نگاری به کار می‌روند. آنها قادرند اثر انگشت‌های تاریخ‌ را آشکار کنند. از هولمز و پوآرو بگیرید تا کارآگاهان مدرن هر کدام در زمانه پرتلاطم خودشان نقش مهمی داشته‌اند. یکی از کارکردهای داستان این است که به‌عنوان نوعی از توریسم برای مخاطب به کار می‌رود، چه موقعیت‌ها و مردم و مکان‌های مختلفی که ما به آنها دسترسی نداریم را به ما نشان بدهد و چه احساسات و وقایع گذشته را به یادمان بیاورد. البته در داستان‌های جنایی کارکرد دوم خیلی تجلی پیدا نمی‌کند. بیشتر شیفتگان داستان‌های جنایی خوشبختانه در زندگی‌شان نه قاتل بوده‌اند و نه با قربانی یک جنایت از نزدیک آشنا بوده‌اند. اما این ژانر از داستان‌ها نمونه بسیار خوبی برای کارکرد اول داستان‌ هستند. گونه ادبیات جنایی در طول تاریخ همیشه شبیه به یک آژانس مسافرتی عمل کرده است. مشتریانش را به خارج از مرزها برده و آنها را با فرهنگ‌های ناشناخته آشنا کرده است. تولد داستان‌های جنایی را همزمان با انتشار کتاب «قتل در خیابان مرگ» ادگار آلن پو می‌دانند که در سال ۱۸۴۱ توسط این نویسنده معروف آمریکایی که بیشتر کارهایش در ژانر وحشت بود، نوشته شد اما داستانش در پاریس می‌گذشت. از آن به بعد این ژانر ادبی شبیه به بلیتی برای تورهای بزرگ برای دیدن و تجسم سرتاسر جهان شد.

آگاتا کریستی به عنوان ملکه جنایی‌نویسان به دلیل تمکن مالی که داشت و شغل همسرش که باستان‌شناس بود خودش هم سفرهای زیادی به نقاط مختلف جهان داشت و به همین جهت می‌توانست به‌راحتی کارآگاه‌هایش را هم در داستان‌هایش به سفر بفرستد. اولین‌شان هرکول پوآرو بود که با قطار سریع‌السیر شرق همسفر شد که در آن جنایتی هولناک اتفاق افتاد، در سفری به کناره رود نیل راز یک جنایت را کشف کرد و در سفری هوایی قاتل دیگری را به دام انداخت. کریستی برای مخاطبانش سفرها و مکان‌هایی را تشریح و مجسم می‌کرد که در زندگی واقعی امکان دیدن‌شان برایشان به راحتی میسر نبود یا حتی به خیال می‌مانست. در اواخر قرن بیستم، خوانندگان، شنوندگان و تماشاگران داستان‌های جنایی از خلال داستان‌های کارآگاه مگره نوشته ژرژ سیمنون با فرهنگ و کشور فرانسه آشنا شدند.

با جنایت‌هایی که کمیسر ون‌درواک در کتاب‌های نیکلاس فریلینگ درگیرش می‌شد، هلند را شناختند. (بر مبنای داستان‌های کمیسر ون‌درواک یکی از موفق‌ترین سریال‌های تلویزیونی آن دوره با بازی بری فوستر ساخته شد و کمیسری که فریلینگ در کتاب‌هایش خلق کرده بود حتی به فهرست محبوب‌ترین موسیقی‌های پاپ آن دوره هم راه یافت!) در همین دوره بود که مثلا خوانندگان انگلیسی تازه با کشورهای اسکاندیناوی مانند سوئد از طریق خواندن یکسری داستان‌های جنایی که در این کشور‌ها می‌گذشت، آشنا شدند. با گرفتن رد پای این سفرهای کارآگاهی، رادیو ۴ بی‌بی‌سی یک برنامه ۱۵ قسمتی ساخت و در آن از کارآگاهان داستان‌های جنایی، از پوآروی کریستی تا کارآگاه هری هول نروژی که جو نسبو آفرید، استفاده کرد و از طریق آنها توانست تاریخ اروپای مدرن را دوباره کشف کند. رمان‌های پلیسی برای چنین تحقیقاتی بسیار مفیدند چرا که روند کار پلیس با جزئیات در آنها تشریح می‌شود. (این جزئیات شامل توضیح مناطق جغرافیایی و حتی گاهی فرهنگی بخش‌های مختلف جهان است.) رمان‌نویسانی که در ژانری غیر از گونه جنایی می‌نویسند، نیازی ندارند(و در اغلب موارد تمایلی هم ندارند) که برای شخصیت‌های داستان‌شان شغل، لباس، درآمد یا پیشینه خانوادگی تعریف کنند.

اما به‌خاطر مشاهدات و شاهدانی که در داستان‌های جنایی وجود دارند و در جریان تحقیق پلیس یا کارآگاهان درباره جنایت رخ‌داده بسیار مهم هستند، نویسندگان جنایی معمولا جزئیات اجتماعی از قبیل زمان حرکت قطارها، مارک‌های لباس‌ها، مغازه‌ها و حتی مطالب چاپ شده در روزنامه‌ها را به دقت شرح می‌دهند. انگیزه جنایت‌ها هم که اصولا بر این مبنا شکل می‌گیرند که مقتول چه کسی بوده، صاحب چه چیزهایی بوده یا به چه چیزهایی تمایل داشته است. درنتیجه رمان‌های جنایی خوب مانند پرونده‌ای برای زمان و دوران خودشان هستند. برای مثال در داستان‌های اسرارآمیز آگاتا کریستی یک نظام رفاهی اجتماعی خوب را که به بیکاران کمک می‌کند، می‌توان از لابه‌لای دیالوگ‌های کارمندانی که تازه بیشتر به عنوان کاراکترهای فرعی در این داستان‌ها حضور دارند، دریافت یا از خلال گزارش‌هایی که خبرنگاران برای پوشش دادن بحث رفراندوم برای استقلال اسکاتلند در داستان‌های جنایی ایان رنکین تهیه می‌کنند، می‌شود تاریخ اسکاتلند و فراز و نشیب‌های سیاسی آن را در ۲۵ سال گذشته بررسی کرد. کافی است همان یک کتاب «فرو رفته در تاریکی» (منتشرشده در سال ۲۰۰۰) را بخوانید که در مورد پیدا شدن یک جسد در ساختمان پارلمان اسکاتلند است. به روشی مشابه تاریخ‌نگاران آینده با خواندن همین کتاب‌های پلیسی متوجه خواهند شد که مثلا چرا یک فرد مسلح آنارشیست سال ۲۰۱۱ در نروژ ۷۷نفر را به قتل رسانید. آنها با خواندن کتاب‌های جنایی که در این یک دهه منتشر شده می‌توانند کشف کنند که پشت همه اینها چه نیرویی و چه اتفاقاتی پنهان بوده است.

داستان‌های جنایی اثر انگشت تاریخ را زیر ذره‌بین می‌گذارند، پیش از اینکه حتی روزنامه‌نگاران یا سیاستمداران بتوانند آن را ببینند و درست همان‌طور که در تحقیقات دادگاهی داستان‌های جنایی اتفاق می‌افتد، تکه‌تکه‌های شواهد که به نظر ربطی هم به هم ندارند، در نهایت کنار هم قرار می‌گیرند و ذهن خواننده می‌تواند الگوی تاریخی آن زمان را کاملا تجسم کند.

احتمالا خوانندگان مشتاق این ژانر می‌توانند حدس بزنند که همچنان پدرخوانده بی‌چون‌ و چرای این ژانر ادبی، سرآرتور کانن دویل(۱۸۵۹-۱۹۳۰)، خالق شخصیت مشهور شرلوک هلمز است. سری داستان‌های شرلوک هلمز از سال ۱۸۸۷ تا ۱۹۲۳ منتشر شد گرچه تا همین امروز حضور هلمز در سایر رسانه‌های هنری مانند سینما و تلویزیون ادامه دارد. هنوز هم سایه قدرتمند شرلوک‌ هلمز روی سر تمام کارآگاهانی است که بعد او خلق شدند. شرلوک هلمز شاید تنها کارآگاهی است که علاوه بر اینکه فرهنگ آن زمان لندن را بازتاب می‌دهد، آنقدر شهرت و محبوبیت پیدا می‌کند که خودش یک جغرافیا و فرهنگ جدید پایه‌گذاری کند و خیابان تخیلی بیکر که محل سکونت دکتر واتسون و شرلوک هلمز در کتاب کانن‌دویل بود واقعا در لندن برای خودش جایی پیدا کند.

می‌گویند هنوز که هنوز است خوانندگان مشتاق داستان‌های هلمز برای او به نشانی خانه شماره ۲۲۱ خیابان بیکر نامه می‌نویسند!

یا حتی بیایید و هرکول پوآرو را در نظر بگیرید که از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۷۵ کتاب‌هایش منتشر می‌شد. ظن قوی بر آن است که کریستی با هدف مشخصی پوآرو را یک کارآگاه بلژیکی معرفی کرده است چون اگر او انگلیسی بود،‌ خصوصیات اخلاقی‌اش مانند ادراک شهودی، کناره‌گیری و سرد بودن، مشکل‌پسندی و رابطه‌اش با غذا یا لباس او را شبیه به یکی دیگر از کارآگاهان مشابه شرلوک هلمز می‌کرد. اما حالا پوآروی بلژیکی نماد قسمت دیگری از اروپا به جز انگلستان است و فرهنگ آنجا را با خودش یدک می‌کشد.

دراماتیک‌ترین داستان‌های کارآگاهی بعد از هولمز و پوآرو، مربوط به کمیسر ژول مگره است که فرسنگ‌ها با لندن آنها فاصله دارد و یک پاریسی اصیل است اما ویژگی‌های هولمزی زیادی می‌توان در وی یافت.

این حس قوی آداب و رسوم در رمان‌های جنایی است بخصوص وقتی خیلی مشخص می‌شود که نسل به نسل از نویسندگان پیشگام این ژانر به رمان‌نویسان مهم اینگونه ادبی انتقال یافته است. ادبیات جنایی آنقدر در جهان طرفدار دارد که حتی امسال جشنواره‌ای مخصوص داستان‌های پلیسی- جنایی در انگلستان برگزار شد و در آن جو نسبو که امروزه مشهورترین رمان‌نویس جنایی در جهان است سخنرانی کرد. نسبو از کارآگاه هری هول که خالقش است سخن گفت و اینکه از ابتدا می‌دانسته هول در چند داستان باید حضور داشته باشد تا جذابیتش حفظ شود و ویژگی‌های شخصیتی او کاملا منطبق با فرهنگ و آداب نروژی است .به‌جای خرید تور مسافرتی به نزدیک‌ترین کتابفروشی سری بزنید و چند کتاب پلیسی بخرید تا با جهانی دیگر آشنا شوید.

مترجم: صوفیا نصرالهی