پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

آیا نژاد پرستی جدیدی در راه است


آیا نژاد پرستی جدیدی در راه است

افزایش و رشد حضور مسلمانان در اروپا مساله محوری همه کشورهای اروپایی, چه شرقی و چه غربی شده است مناقشات بسیاری که در سرتاسر این قاره درباره چند فرهنگ گرایی , سکولا ریته یا حتی مساله هویت در گرفته تقریبا همیشه به این عامل اسلا می گره خورده است

افزایش و رشد حضور مسلمانان در اروپا مساله محوری همه کشورهای اروپایی، چه شرقی و چه غربی شده است. مناقشات بسیاری که در سرتاسر این قاره درباره <چند‌فرهنگ‌گرایی>، <سکولا‌ریته> یا حتی مساله <‌هویت> در‌گرفته تقریبا همیشه به این عامل <‌اسلا‌می> گره خورده است.

این پیوند لزوما پیوندی متحجرانه نیست، چرا که ارتباطی بنیادین میان <ارزش>‌ها و <‌قوانین> از یک‌ طرف و <فرهنگ> و <گوناگونی> از طرف دیگر وجود دارد. در حقیقت اروپا بیش از مباحثه بر سر <اسلا‌م> و <مسلمانان> نیازمند گفت‌وگویی جدی با خود درباره این رابطه است، چراکه نزدیک است با بحران مواجه شود. ‌ پرسش بحقی که جا دارد مطرح شود این است که آیا اروپا قادر است از طریق ارزش‌های خود (‌همچون دموکراسی، برابری، عدالت، احترام به عقاید دیگران و...) یکپارچه و منسجم باقی بماند و در عین حال شهروندان جدیدی را از زمینه‌ها و ادیان متفاوت در خود بپذیرد و با آنها مدارا کند؟ یا به عبارتی دیگر، آیا اروپایی‌ها به لحاظ فکری، زبان‌شناختی و فرهنگی آن‌قدر آماده شده‌اند تا با چالش‌های در‌آمیختن برابری با حق گسترده‌تر شهروند اروپایی‌بودن مواجه شوند؟

اینجا نقطه شروع به‌واقع روشن و واضح است: حکومت‌ها نباید معضلا‌ت اجتماعی-اقتصادی (‌بیکاری، خشونت، طرد‌شد‌گی و...) را با مسائل فرهنگی و مذهبی خلط کنند. به بیان دیگر، نباید به معضلا‌ت اجتماعی رنگ‌و‌بوی <فرهنگی>، <مذهبی> یا <اسلا‌می> داد. ‌

این واقعیت که اکثریت اروپایی‌هایی که با بیکاری و طرد‌شد‌گی اجتماعی مواجهند، سیاه، آسیایی، آفریقای شمالی یا مسلمان هستند، بدین‌معنا نیست که مذهب، قومیت یا فرهنگ‌شان دخلی به موقعیت اجتماعی آنها دارد. هر‌گونه جبر‌گرایی فرهنگی، مذهبی یا نژادی خطرناک است؛ بیکاری و طرد‌شدگی منعکس‌کننده فرآیندهای اجتماعی‌ - ‌‌اقتصادی است و ما برای حل آنها نیازمند سیاست‌های روشن اجتماعی و اقتصادی هستیم. متوسل شدن به تبیین‌های مبهم اجتماعی، مذهبی و نژادی، اگر برای گمراهی و منحرف‌کردن راه‌حل مساله نباشد، نسخه‌ای است برای بی‌عملی و انفعال در برابر مشکل. ‌

البته ممکن است ابعاد فرهنگی، نژادی و مذهبی، فاکتورهایی فرعی باشند که باید بررسی شوند، اما این فاکتورها، علل اصلی بیکاری و طرد‌شدگی اجتماعی نیستند. دولت‌های اروپایی به جای پیگیری پیشنهادهای پر‌تصنع و بی‌محتوای دست‌راستی باید در جهت متقاعد کردن خود برای تعقیب سیاست‌های محکم و خلا‌ق بکوشند تا معضلا‌ت زیربنایی آموزش، فرصت‌های ناعادلا‌نه اشتغال و زوال شهری را بر‌طرف کنند. ‌

در حقیقت، برعکس آنچه تاکنون به عقل سلیم بدل گشته (‌یعنی با تاسف، عادی کردن آنچه احزاب دست‌راستی می‌گویند) مسلمانان جوان اروپایی مشکلی با <ادغام> شدن در مذهب یا فرهنگ غیر ندارند، بلکه آنها از نبود (‌یا کمبود) سیاست‌های اجتماعی برای دنبال کردن تقاضاهاشان درمانده و مستاصل شده‌اند. ‌

این کمبود بدین‌معنا نیست که گونه جدیدی از نژادپرستی- که همان <اسلا‌م‌هراسی> باشد - رو به پیشرفت است. اما هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که افرادی به خاطر دین و مذهب‌شان با تبعیض مواجه می‌شوند (‌حدود ۴۵ درصد اروپایی‌ها دیدی منفی به اسلا‌م دارند.) ‌

نشانه محوری این نکته که تبعیض به گفتار معاصر سرایت کرده، وسواسی است که نسبت به ایده <‌ادغام> وجود دارد، با وجود این واقعیت که اکثریت عظیم مسلمانان اروپایی از قانون اطاعت می‌کنند، زبان کشوری را که در آن به سر می‌برند می‌دانند و نسبت به کشور خود وفادار‌ند (‌هرچند گاهی این وفاداری انتقادی است، همچون شهروندان آن کشور.) ‌

ارجاع مدام به شهروندانی که <‌سابقه مهاجرت دارند>، یا به <جامعه میزبان> فقط به کار تقویت این ایده می‌آید که مسلمانان، اروپایی‌هایی <حقیقی> یا <اصیل> نیستند؛ چنین حرف‌هایی به‌طور ضمنی بیانگر این نکته است که مسلمانان اروپایی باید مرتبا وفاداری خود را ثابت کنند. این درک و دریافت از <مسلمانان> در مقام <دیگری> یا <بیگانه و اجنبی> فاکتوری محوری است که در مسائلی همچون کاریابی یا بازارهای املا‌ک موجب تبعیض می‌شود. ‌

گذشته از عدم اطمینان و ترس، این نکته بسیار مهم و حیاتی است که به داده‌ها و اطلا‌عاتی اعتماد کنیم که نشان می‌دهند، هم در عرصه محلی و هم در عرصه ملی، وضعیت ما خیلی بهتر از مباحثات دو‌قطبی و پرشوری است که در رسانه‌ها و برخی محافل سیاسی ترویج می‌شود. سوای بحث‌ها و مناقشات جاری، امروزه مسلمانان اروپایی بسیار خوب عمل می‌کنند و آینده امیدوار‌کننده‌ای در انتظارشان است.

اگر کشورهای اروپایی می‌خواهند به درک حقوق بشر برابر و جهانشمول‌شان وفادار باقی بمانند و از هر وسوسه یا لغزشی نسبت به نژاد‌پرستی و بیگانه‌هراسی اجتناب کنند، همه اروپایی‌ها باید دست به کار شوند. مسلمانان اروپایی نیز باید از تقویت <‌ذهنیت قربانی‌بودن> پرهیز کنند [این ذهنیت که آنها قربانیان حقوق بشر و تصور اروپایی‌ها هستند] و به مسوولیت‌های خود در قبال جامعه مربوطه معترف باشند. دولت‌ها و شهروندان اروپایی، مسلمان و غیر‌مسلمان فرقی نمی‌کند، باید از هرگونه نژاد‌پرستی احتراز کنند. ‌

در اینجا آموزش مساله‌ای محوری است. برنامه‌های درسی باید دقیق‌تر و محاسبه‌شده باشد (‌تا بتوان یک تاریخ عمومی از خاطرات را بنا کرد) و دانش مذهبی و فرهنگی دانشجویان را افزایش و توسعه دهد. در حوزه رسانه، روزنامه‌نگاران باید آموزش داده شوند تا <‌ماجراهای موفقیت‌آمیز> و نقاط مثبت را هم ببینند، نه‌اینکه فقط از مشکلا‌ت بگویند. در همه موارد، باید حرف‌ها و سخنانی را که پیوندی تلویحی میان کلمات <‌غیر‌قانونی>، <‌جنایی> و <مهاجر> یا <مسلمان> برقرار می‌کنند، به‌عنوان واکنش‌هایی مقوم ترس یا بیگانه‌هراسی تلقی کرد. ‌

مسلمانان با یک نژاد‌پرستی جدید روبه‌رو هستند و باید برای به دست آوردن حقوق‌شان مبارزه کنند اما آنها باید این کار را در کنار دیگر شهروندان و در زمینه‌های مختلف انجام دهند. زمینه‌هایی همچون سیاست داخلی و خارجی، آموزش، رسانه و فعالیت اجتماعی. اروپایی‌ها باید از خود‌پسندی در این عقیده که آنها به‌نوعی از هرگونه احیای نژاد‌پرستی یا خیانت به حقوق بنیادین بشر مصون هستند، دست بردارند و مسلمانان اروپایی نیز باید از کنش (‌و واکنش) نشان دادن نسبت به مشکلا‌ت‌شان در عزلت و انزوا دست بر‌دارند.

طارق رمضان/ ترجمه: رحمان بوذری

منبع: خبرآنلا‌ین

طارق رمضان دارای مدرک فوق‌لیسانس فلسفه و ادبیات فرانسه و دکتری مطالعات اسلا‌می و عربی از دانشگاه ژنو است. وی در قاهره به‌صورت خصوصی در کلا‌س‌های درس عالمان دانشگاه الا‌زهر تعلیم یافت و سال‌ها در دانشگاه فریبرگ سوئیس به تدریس فلسفه و مطالعات اسلا‌می پرداخته است. رمضان تاکنون بیش از ۲۰ کتاب و ۷۰۰ مقاله منتشر کرده که اکثر آنها در مورد مساله مسلمانان در غرب و با محوریت مسلمانان اروپایی است. ‌