چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

اقتصاددان نسل آینده


اقتصاددان نسل آینده

معرفی یکی از محققان مشهور اقتصاد رفتاری

علم اقتصاد اغلب فرض می‌کند که افراد عقلایی رفتار می‌کنند. اما اولریک مالمندایر بهتر از اینها می‌داند. اگر او عقلایی بود، این تعداد مدرک تحصیلی نداشت. او می‌گوید: «مشکل من این است که هرزمان روی موضوعی کار می‌کنم فکر می‌کنم آن مهم‌ترین موضوع روی زمین است. کاملا جذبش می‌شوم.»

مالمندایر حقوق، اقتصاد و روانشناسی را از بن تا بوستون و سپس برکلی دنبال کرده و در طول هفت سال شش مدرک دانشگاهی گرفته و اکنون به یکی از پیشتازان در عرصه اقتصاد رفتاری تبدیل شده است. او سعی می‌کند واسطی باشد میان عقلایی‌ترین تصورات مان و آنچه که در واقع انجام می‌دهیم. برای مالمندایر خیلی ساده‌تر می‌بود که موضوعی مرسوم در اقتصاد را برای تحقیق برگزیند تا به حوزه پیچیده عقلانیت انسان پای بگذارد. او که اکنون استاد اقتصاد دانشگاه برکلی در کالیفرنیاست درباره پیشینه مطالعاتی خود می‌گوید: «در آلمان، حداقل زمانی که من آنجا درس می‌خواندم، افراد درگیر اقتصاد خیلی پیشرفته‌ای بودند، ریاضیات و مسائل تکنیکی فراوان که البته هیچ ارتباطی با دنیای واقعی نداشت. احساس من این بود که شکاف این وسط باید به طریقی پر شود.»

او آتلانتیک را پشت سر گذشت و به ‌هاروارد آمد، جایی که اقتصاددان‌ها با راحتی بیشتری تفکر درباره روانشناسی انسان را می‌پذیرفتند. با مطالعه در ‌هاروارد – و گرفتن یک دکترای دیگر – دیدگاه اقتصادی مالمندایر به کلی زیر و رو شد.

«محققان ‌هاروارد واقعا از آنچه که در جهان خارج و در اقتصاد اتفاق می‌افتاد تاثیر می‌گرفتند. اینکه بازارها چطور کار می‌کنند؟ مردم چطور تصمیم می‌گیرند؟ یک روز بیدار شدم و دیدم چقدر سوال‌های شگفت‌انگیز در جهان هست که ما می‌توانیم پاسخ دهنده شان باشیم و به همین خاطر علاقه‌ام به اقتصاد دو چندان شد.»

اقتصاد رفتاری – شاخه‌ای که در ده ساله اخیر محبوبیت روزافزونی یافته – به مطالعه انحرافات، خطاها و رفتار ناعقلایی افراد و اثر آنها بر تصمیم‌گیری‌هایشان می‌پردازد. این تصمیمات می‌توانند خیلی کوچک مثل خرید از eBay باشند یا تصمیمات چندین میلیون دلاری که شرکت‌های غول پیکر اتخاذ می‌کنند.

«احساسات سر راه افراد قرار می‌گیرند. وسوسه همه جا وجود دارد. گاهی مردم اعتماد به نفس کاذب دارند. در گذشته تصور می‌شد که می‌توان این حقایق را نادیده گرفت، اما اکنون متوجه شده‌ایم که تمام این خطاها به شکلی سیستماتیک رخ می‌دهند و به محض اینکه پدیده‌ای نظام‌مند شد اقتصاددان‌ها باید آن را جدی بگیرند چون بر مصرف‌کنندگان، بر طراحی محصولات، بر تبلیغات، قراردادها و خلاصه همه چیز تاثیر می‌گذارد.»

مقاله اخیر مالمندایر به اسم «پول می‌دهیم تا باشگاه نرویم» او را مشهورتر ساخته است. از میان بیشتر باشگاه‌های ورزشی که او بررسی کرده بود اکثر اعضا ترجیح می‌دادند هزینه اشتراک را ماهانه بپردازند تا به روز به روز. اما ۸۵درصد کسانی که سیستم ماهیانه را انتخاب کرده‌اند آن تعداد دفعات به باشگاه مراجعه نکرده‌اند که هزینه آبونمانشان توجیه پیدا کند. مالمندایر می‌گوید «به نظر می‌رسد که مردم اغلب در هنگام ثبت‌نام تعداد دفعات مراجعه شان را بیش از حد برآورد می‌کنند.»

باشگاه‌های ورزشی از سال‌ها پیش بر این نکته واقف بودند، اما تنها همین اواخر است که اقتصاددانان و مدل‌هایشان نیز به این نکته پی برده‌اند.

برای خانم مالمندایر که تنها سی و سه سال دارد و با ظاهری جوان و سرزنده اغلب اهل ورزش کردن است بررسی باشگاه‌های ورزشی موضوعی طبیعی است. حتی خودش هم تعجب می‌کند که چرا تا به حال شاهد هیچگونه تبعیضی به خاطر جنسیتش نبوده است. خودش می‌گوید «فکر می‌کنم شرایط نسبت به ده سال پیش خیلی تفاوت کرده باشد. خانم‌های کمی استاد تمام هستند و وقتی با ایشان حرف می‌زنم اغلب داستان‌هایی از سختی‌هایی که در این راه تحمل کرده‌اند تعریف می‌کنند که برای من کاملا شگفت‌آور است. به نظرم نسبت به آن موقع خیلی تغییر کرده‌ایم.»

مالمندایر البته از باشگاه‌ها فراتر رفته و مثلا مدیریت شرکت‌های تجاری را نیز بررسی کرده است. در مقاله‌ای با عنوان «چه کسی مسوول قراردادهای تملک است؟ اعتماد به نفس مدیران و واکنش بازار» او می‌پرسد چرا اغلب مدیران شرکت‌ها وقتی می‌خواهند قرارداد تملک شرکت دیگری را امضا کنند بهایی بیش از آنچه لازم است را می‌پردازند. این مطالعه می‌گوید که دلیل آن اعتماد به نفس بیش از حد مدیران است به ویژه وقتی که شرکت‌ها منابع نقد زیادی در اختیار داشته باشند.

«اگر شما مدیرعامل یک شرکت بزرگ باشید، احتمال در مسیر زندگی‌تان موفقیت‌های فراوانی داشته‌اید وگرنه در این مقام نمی‌بودید و همین موفقیت‌ها شما را دچار اعتماد به نفس کاذب کرده است. ته قلبتان به این نتیجه می‌رسید که به هرچه دست بزنید طلا می‌شود چون در گذشته همواره موفق بوده‌اید.»

دیوید لیابسون که استاد مشاور مالمندایر در ‌هاروارد است او را یکی از باهوش‌ترین و پرکارترین محققان حوزه اقتصاد می‌خواند و می‌گوید او ممکن است باعث برافروخته شدن آتش یکی از پردامنه‌ترین جنگ‌ها میان مکاتب اقتصادی بشود، همان ناعقلایی بودنی که شاید مالمندایر بدش نیاید ترغیبش کند.

مترجم: گلچهره پاکدل