چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
نوسازی و نوآوری در آموزش و پرورش
سرعت فوقالعاده تحول در همه شئون زندگانی بشر، بویژه در حوزه تولید، ارتباط و مبادله اطلاعات از یک سو و نزدیک شدن و به هم پیوستن سرنوشت کشورها به یکدیگر از سوی دیگر، نوعی انگیزه اجتماعی پدید آورده است که میتوان آن را نوجویی و نوآوری نامید.
این انگیزه و ناخشنودیها و ناخرسندیهای همراه آن در بسیاری از اجتماعات، بخصوص کشورهای در حال پیشرفت، زمینه را برای اصلاحات و گاه انقلابهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و از جمله نوسازی نظام آموزش و پرورش فراهم کرده است و مردم این اجتماعات درباره وضع خود و چگونگی تعلیم و تربیت فرزندان خویش به چون و چرا میپردازند.
آنها گاه چنان شیفته نو و نوآوری میشوند که سنتهای سنجیده برآمده از میراث فرهنگی خود و امکانات و شرایط نوسازی و نوآوری را از یاد میبرند و در میان کهنه و نو سردرگم میمانند. بنابراین، برای آنکه نوسازی و نوآوری سودمند و ممکن باشد، نخست باید به پرسشهای زیر پاسخ داد:
۱) مقصود از نوسازی و نوآوری در آموزش و پرورش چیست؟ و ملاک و معیار بازشناسی نو از کهنه کدام است؟
۲) به فرض اینکه اندیشه یا طرح نو در نظام آموزش و پرورش بطور کلی تعریف شده باشد، برای عملی ساختن آن چه شرایطی را باید فراهم آورد؟
۳) نوسازی در آموزش و پرورش را چگونه و از کجا باید آغاز کرد؟
● نو سازی و نوآوری در آموزش و پرورش چیست؟
کهنه بودن به چیزی یا اندیشه یا رفتاری اطلاق میشود که با شرایط تازه سازگار نباشد و نتواند نیازهای تازه را برآورده کند. در حقیقت، این عدم انطباق است که آدمی را به نوجویی و نوآوری برمیانگیزد. همواره نیازهای جدیدی که براثر تغییر شرایط زندگانی سربرمیآورند نیازها، اندیشهها و ارزشهای نویی را در ذهن ما پدید میآورد و ما را برای یافتن طرح نو به تکاپو وا میدارند. البته همه افراد چنین نیازهایی را به یک اندازه احساس نمیکنند و توانایی نوجویی و بالاتر از آن، توان نوآوری را ندارند، بدین سان جامعه به گروههای گذشته گرا و حالگرا یا آیندهنگر و نوآور تقسیم میشود و سرانجام کسانی در این عرصه به زمینه سازی تحول جامعه و الگوها یا سبکهای زندگانی نایل میشوند که روحی آفرینشگر یا خلاق دارند و این تحول را پیشاپیش احساس کنند.
نوکردن نخست باید از جایی آغاز شود که به آموزش دانشها و مهارتهای جدید و یادگیری عمیقتر و سریعتر میانجامد. در واقع در وهله اول باید جهتی را مشخص کرد که سیاست آموزش و پرورش و برنامهریزیها و تعیین روشها در آن جهت سیر میکند در واقع در نوآوری که میتوان یا باید در نظام آموزش و پرورش پدید آید، تعیین غایتها یا مقاصد عالی آموزش و پرورش و سپس هدفهای کلی و آنگاه اهداف آموزشی در مرتبه نخست قرار دارد و در اینجا سلسله مراتبی متصور است که نخست باید آن را مشخص کرد و این کار شاید، ضروریترین و در عین حال دشوارترین کاری باشد که مسوولان نظام آموزش و پرورش با مشارکت اندیشمندان و دانشمندان علوم انسانی، بویژه علوم تربیتی باید انجام دادن آن را عهدهدار شوند.
● شرایط اجرای طرحهای نو در آموزش و پرورش
نخستین شرط اجرای موفقیتآمیز طرحهای نویی که ذکر آنها گذشت، این است که زمینه برای اجرای آنها از جهات گوناگونی فراهم شده باشد.
تاریخ آموزش و پرورش معاصر ایران، نشان میدهد که در گذشته، طرحهای نوسازی یا بازسازی آموزش، چون مقدمات اجرای آنها فراهم نشده بود، هرچند منطقی به نظر میرسیدند و به کاربستن آنها به صلاح ملت بود، بطور ناقص به اجرا درمیآمدند و به جای اینکه سودمند باشند، وضع را پیچیدهتر و آشفتهتر میساختند، یا پس از چندی به فراموشی سپرده میشدند.
در واقع، نظام آموزش و پرورش عناصر سازنده آن را نمیتوان یکسره و از بیخ و بن از میان برداشت و نظام یا عناصر کاملا جدید و از جمله برنامهها و روشهای به کلی نو را به جای آنها گذاشت، زیرا اولا عناصر این نظام به هم پیوستهاند و بر روی هم تاثیر متقابل دارند. ثانیاص چنانکه جامعهشناسان معاصر نشان دادهاند، نظام آموزش و پرورش روی هم با نهادهای اجتماعی دیگر رابطهیی تنگاتنگ دارد، در آنها تاثیر میکند و از آنها تاثیر میپذیرد و وقتی بدون توجه به این پیوندها و به صرف تقلید از الگوهایی که به جامعه دیگری تعلق دارند یا جهانبینی تازهیی که رایج شده است، به تغییر دادن تمامی یا بخشی از نظام مذکور میپردازیم غالبا نه تنها نتیجهیی مطلوب، که نوسازی و یا بازسازی آن است، به دست نمیآید بلکه آشفتگیها و سردرگمیهای تازهیی به وجود میآورد که ترمیم آنها گاه بسیار دشوار است.
● نوآوری در آموزش و پرورش را از کجا و چگونه باید آغاز کرد؟
نخستین گام در این کار، شناخت وضع موجود و کمبودها و کاستیهای آن در مقایسه با وضع مطلوب ، یعنی وضعی است که نیل به هدفهای جدید را ممکن میسازد. گام دوم فراهم کردن شرایطی است که در آن الگوهای نو میتوانند صورت علمی به خود بگیرند در اینجا، بدیهی است که به محص مشاهده کمبودهای وضع موجود نمیتوان از الگوهایی که در فرهنگ و اوضاع اجتماعی دیگری ساخته و پرداخته شدهاند تقلید کرد.
گام سوم آگاه ساختن گروههای درگیر در کار از فایده و ضرورت نوآوری مورد نظر است. به علاوه، به موازات این کار باید گروههای مختلف، بویژه خانوادهها را در جریان گذاشت و با جلب موافقت آنان با کاری که باید انجام گیرد، آنان را به همکاری برانگیخت. تجربه نشان میدهد که هرگونه نوآوری در آموزش و پرورش بیش از آنکه در بدنه نظام آموزش و پرورش دگرگونی پدید آورد و برای آنکه به نتیجه برسد، باید در محیطهای پرورش به اصطلاح غیررسمی (خانوادهها، رسانههای جمعی، مساجد و...) پذیرفته شده باشد.
پرسش دیگری که در این زمینه قابل مطرح است، این است که نوآوریها را پس از آنکه هدفمند شدند و شرایط اجرای آنها فراهم آمد، آیا باید از مقاطع پایین(مثلا از دوره ابتدایی) آغاز کرد یا از مقاطع بالا (مثلاص دانشگاه)؟
به نظر ما چون نخست باید فایده و ضرورت هر نوع نوآوری، به وسیله کارگزاران آموزش، یعنی معلمان و مربیان درک و قبول شود،بهتر است نوآوری،دلایل و شیوههای اجرای آن برای دانشگاهیان و مربیان آینده روشن باشد و به وسیله این گروه آگاهسازی گروههای دیگر جامعه انجام گیرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست