چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
درست ها و نادرست ها درباره قیام خیابانی
پدیدار گشتن جنبشهای مردمی متعدد را باید از جمله مهمترین سرفصلهای تاریخ معاصر ایران برشمرد و بیگمان چرایی و چگونگی سربرآوردن جنبشهایی این چنین که در طول تاریخ دیرین ایران کمسابقه و شاید بیسابقه بودهاند، توجه و عنایت افزونتری میطلبد.
قیام شیخ محمد خیابانی و یارانش در آذربایجان از جمله مهمترین این جنبشهاست. شوربختانه، این نهضت که ۱۶ اردیبهشت ۱۲۹۹ هـ. ش در تبریز آغاز و ۲۱ شهریور ۱۲۹۹ هـ . ش با شهادت خیابانی پایان پذیرفت، باوجود مساعی ارزنده برخی کاوشگران تاریخ، برای بسیاری از افراد علاقهمند به تاریخ وطن و حتی بسیاری از دانشجویان رشته تاریخ همچنان ناشناخته است.
پرابهام بودن ماهیت و چیستی قیام خیابانی تا به آن اندازه است که برخی میپندارند خیابانی و یارانش در پی تجزیهطلبی و در اندیشه استقلال آذربایجان بودهاند، شماری دیگر بر آن باورند که خیابانی دستپرورده استعمارگران و پرورشیافته دامان فرنگیان بوده است و البته شماری نیز قیام خیابانی را حرکتی ملی ـ اسلامی برشمردهاند که با الهام از اصول آیین اسلام و در جهت استقلال ایران و برپایی حکومتی اسلامی شکل گرفت.
در واقع، نگارنده بر آن ایده است که چند و چون قیام خیابانی حتی برای بسیاری از جستجوگران تاریخ نیز نامعلوم و گنگ است و کاربرد نگاههای ایدئولوژیک، نگرشهای خاص سیاسی ـ اجتماعی و نظریهپردازیهای همراه با چاشنی تعصب و احساس موجب شده دوستداران تاریخ خود را با انبوهی از نظریات گوناگون و مخالف هم درباره خیابانی روبهرو ببینند.
در این کوتاهجستار تلاش خواهد شد درستی یا نادرستی هریک از آرای متضاد یادشده بررسی تحلیلی شود.
چنان که پیشتر نیز بیان شد، برخی اذعان داشتهاند خیابانی در اندیشه استقلال آذربایجان بوده است، اما کاوش و کنکاش منابع و اسناد تاریخی این دعوی را که عمدتا از سوی کژاندیشانی که رویایی خام به سر دارند یا ناآگاهان به تاریخ گفته میشود، بشدت ابتر و سادهانگارانه مینمایاند زیرا، خیابانی از همان گام نخست، نهضت خود را نهضتی متعلق به سراسر ایران خواند، به طور مستمر بر چشماندازهای ملی آن پای فشرد و در تمام طول دوران حیات جنبش بر این اصل کلی وفادار ماند.
او همواره در نوشتههایش اذعان میداشت که قیامش «منحصر به تبریز نبوده بلکه آزادی تمام ایران را میخواهد.» چنانکه در سخنرانی ۱۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ گفت: «این دفعه آزادیخواهان آذربایجان، یا آزادی و استقلال ایران را تامین خواهند کرد یا عرصه این مملکت را مبدل به یک دریای خون ساخته و خودشان نیز در آن دریا غرق خواهند شد.»
کاربرد مداوم شعار «ایران مال ایرانیان است» از سوی خیابانی گواهی دیگر بر نادرستی این مدعاست. از جمله در سخنرانی ۷ خرداد ۱۲۹۹، خیابانی با صدایی رسا این مهم را فریاد برآورد که «در مسلک ما، ایران مال ایرانیان است.»
دعوی نابهجای دیگر درباره خیابانی آن است که او و هوادارانش دستپرورده استعمار و در پی آن بودهاند تا دولت نوپای مشروطه را که دیواری سترگ در برابر آزمندی فرنگیان به شمار میآمد، ساقط سازند.
این در حالی است که خیابانی حتی در دوران پیش از قیام نیز ستیز خویش با استعمار و علاقهمندی خود به استقلال ایران را عیان ساخته بود.
مخالفت سرسختانه با اولتیماتوم روسها مبنی بر اخراج مورگان شوستر، مستشار آمریکایی مالیه دولت مشروطه ایران و همچنین مخالفتهای گسترده با ادعاهای پانترکیستهای قفقاز و توسعهطلبیهای عثمانیان که موجب دستگیری او توسط نظامیان عثمانی و تبعیدش از ایران شد، نشان استعمارستیزی وی است.
با آغاز قیام نیز خیابانی همواره استقلال ایران و جلوگیری از دخالتهای بیگانگان را به عنوان یکی از اصلیترین اهداف حرکت خود برمیشمرد.
سخنرانی ۱۷ اردیبهشت ۱۲۹۹ که طی آن اعلام شد «آزادی، استقلال و سعادت ایرانیان مقصود مشترک تمام آزادیخواهان است» گواه بر میهندوستی او است. خیابانی در دیگر نطقهای خود نیز بر این مهم تاکید میکرد. چنان که در نطق ۹ خرداد ۱۲۹۹ گفت: «این قیام برای تامین آزادی و استقلال ایران و اجرای کامل قانون اساسی است.»
به آن گونه که در سرآغاز سخن نیز گفته شد، شماری از پژوهشگران، قیام خیابانی را حرکتی ملی ـ اسلامی برشمرده و اذعان داشتهاند که او با الهام از اصول آیین اسلام در جهت استقلال ایران و برپایی حکومتی مبتنی بر اسلام گام برداشته بود.
آنچه هویدا مینماید، در درستی این دعوی که در برپایی قیام خیابانی عقاید مذهبی نیز تاثیر فراوان داشته، تردیدی وارد نیست زیرا خیابانی با وجود آن که تفکراتش پیوندی ناگسستنی با اندیشههای نوین داشت، یک روحانی بود. او در بسیاری از خطابهها و مقالههایش از فرامین و سنن دینی سخن به میان میآورد.
به عنوان مثال، در سخنرانی ۱۷ خرداد ۱۲۹۹ با ارائه حدیثی از امام علی(ع) به تشویق روحیه حقطلبی پرداخت و گفت: «حضرت علی (ع) میفرماید: قومی که در استرداد حق خود اقدام نکند و هجوم ننماید و قانع به دفاع باشد، ذلیل میشود.... ملت حق خود را باید بستاند، نه اینکه منتظر باشد دیگران ترحم کرده، حقوق سیاسی و اجتماعی او را محترم بشمارند.»
با تمام این اوصاف، این مدعا که او در جهت برپایی حکومتی اسلامی گام برداشته بود درست نمینماید زیرا در ایران باوجود آنکه گهگاه اندیشههای اسلامگرایانه از سوی افرادی چون سیدجمالالدین اسدآبادی مطرح شد، تنها پس از درپیش گرفته شدن روند سکولاریتی لجامگسیخته در سیاست از سوی پهلویها بود که برخی را به آن اندیشه واداشت که ایجاد حکومت اسلامی ضروری است و سرانجام نیز با تئوریزه شدن بحث جمهوری اسلامی از سوی امام خمینی(ره) در سال ۱۳۵۷ به این اندیشه جامه عمل پوشانیده شد.
به عنوان کلام آخر میتوان گفت براساس آنچه اسناد و منابع تاریخی گواهی میدهد، قلب خیابانی لبریز عشق به میهن بود و شالوده ذهنش پیشرفت ایران و آسایش مردمان آن.
وی مقاومت چو سرو ایستاده را از لمیدن در بستر رخوت و سستی به یافت تا مشروطیت را احیا نماید و ایران را از نو بسازد.
حال این که خیابانی در دستیابی به این اهداف موفق بود یا ناموفق و راههایی که برای وصول به آرمانهایش برگزید درست بود یا نادرست بحثی دیگر است که این مختصر را مجالی برای واکاوی آن فراهم نیست.
امیر نعمتی لیمائی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست