جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

نقش فن آوری اطلاعات و ارتباطات توسعه کشاورزی


پیچیدگی تحولات و متغیرهای انسانی و غیرمنتظره بودن عوامل محیطی واقتصاد جهانی تاثیرگذار بر فعالیت های کشاورزی از یکسو, و اهمیت راهبردی امنیت غذایی و مقابله با فقر از سوی دیگر, «توسعه کشاورزی » را با چالش های عمیق و گسترده ای روبه روکرده است

روند فزاینده‌ جهانی‌شدن‌ تجارت‌ محصولات‌ کشاورزی‌ و رقابت‌ گسترده‌ در این‌زمینه‌ که‌ چارچوب‌ معادلات‌ بازار را دگرگون‌ ساخته‌ است‌، تمامی‌ اجزای‌ «صنعت‌ کشاورزی‌»را دستخوش‌ تحولات‌ اساسی‌ و ساختاری‌ خواهد کرد. تاثیر عوامل‌ زیست‌محیطی‌ و تغییرات‌آب‌ و هوایی‌ نیز که‌ تحولات‌ اساسی‌ را در کشاورزی‌ ایجاد کرده‌اند، در آینده‌ نزدیک‌ به‌ طورحتمی‌ بیش‌ترین‌ تأثیر مخرب‌ خود را بر فعالیت‌های‌ کشاورزی‌ خواهد گذاشت‌. با عنایت‌ به‌دو مؤلفه‌ فوق‌الذکر، در دهه‌ آینده‌ سیاست‌گذاران‌ و پژوهشگران‌ عرصه‌ کشاورزی‌، به‌ رغم‌عدم‌ آمادگی‌، با چالش‌های‌ فزاینده‌ و غیرقابل‌ پیش‌بینی‌ روبه‌رو خواهند بود.افزایش‌ توان‌ و آمادگی‌ سیاست‌گذاران‌، پژوهشگران‌ و دست‌اندرکاران‌ بخش‌ کشاورزی ‌برای‌ درک‌ پیچیدگی‌های‌ فزاینده‌ و ارائه‌ راه‌حل‌های‌ راهبردی‌ نیازمند شناختی‌ «عالمانه‌» و«به‌هنگام‌» از رویدادهای‌ جهانی‌ و دیدگاه‌های‌ نظری‌ دیگر صاحب‌نظران‌ است‌. هم‌چنان‌که‌سرعت‌ چشم‌گیر روند جهانی‌شدن‌، در عرصه‌ بازار یک‌ چالش‌ جدی‌ برای‌ بهره‌برداران‌ بخش ‌کشاورزی‌ است‌. جهانی‌شدن‌ در عرصه‌ اطلاعات‌ و اطلاع‌رسانی‌ نیز یک‌ فرصت‌ طلایی‌ برای‌پژوهشگران‌ وسیاست‌گذاران‌ به‌منظور کسب‌ آمادگی‌ وپاسخ‌گویی‌ به‌ چالش‌های‌ فوق‌الذکرفراهم‌ نموده‌است‌.اطلاعات‌ در عرصه‌ کشاورزی‌ و توسعه‌ روستایی‌ نه‌ تنها به‌ عنوان‌ یکی‌ از اصلی‌ترین‌نهاده‌ها و سرمایه‌ها تلقی‌ می‌گردد، بلکه‌ کاراترین‌ «عامل‌ ارتقای‌ بازده» و اثربخشی‌ دیگر منابع‌تولید و توسعه‌ به‌ شمار می‌آید. فن‌آوری‌ اطلاعات‌ به‌ عنوان‌ بسترساز اطلاع‌رسانی‌ شاید بزرگ‌ترین‌ فرصت‌ برای‌ پژوهشگران‌ و سیاست‌گذاران‌ بخش‌ کشاورزی‌ محسوب‌ شود.بهره‌برداری‌ از این‌ «فرصت‌» که‌ نیازمند ابزار، دانش‌ و مهارت‌ است‌، در شرایط کنونی‌ کشور ما یکی‌ از اساسی‌ترین‌ ضرورت‌هاست‌.هدف‌ اصلی‌ از این‌ مقاله‌ بررسی‌ و ارزیابی‌ توانایی‌ها و آمادگی‌های‌ ایران‌ در حرکت‌ به‌سوی‌ جامعه‌ اطلاعاتی‌ در بخش‌ کشاورزی‌ و توسعه‌ روستایی‌ است‌. این‌ مقاله‌ طرح‌ استقرارشبکه‌ نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ کشاورزی‌ موسوم‌ به‌ پنداک‌پ را تشریح‌ می‌کند که‌ بمنظوربهره‌گیری‌ از فن‌آوری‌ اطلاعات‌ (سخت‌افزاری‌ و نرم‌افزاری‌) در فرآیند توسعه‌ کشاورزی‌ وروستایی‌ از سوی‌ نویسنده‌ ارائه‌ گردیده‌ و در حال‌ اجراست‌. محورهایی‌ که‌ در این‌ مقاله‌ دنبال‌خواهند شد به‌ این‌ شرح‌ هستند:

- اهمیت‌ فن‌آوری‌ اطلاعات) (Information Thechnology در تحول‌ نظام‌ دانش‌ کشاورزی‌ Agricultural Knowledge and Information System – AKIS))

- نقش‌ فن‌آوری‌ اطلاعات‌ در تسریع‌ فرآیند توسعه‌ کشاورزی‌ شامل‌:

الف‌. نقش‌ فن‌آوری‌ اطلاعات‌ در افزایش‌ بازده‌ زیستی‌ تولید;

ب‌. نقش‌ فن‌آوری‌ اطلاعات‌ در افزایش‌ بازده‌ اقتصادی‌ تولید.

- ملاحظه‌ها و محدودیت‌های‌ کاربرد فن‌آوری‌ اطلاعات‌ در توسعه‌ کشاورزی‌ وروستایی‌

- ارائه‌ چارچوب‌ و فرایند اجرایی‌ طرح‌ استقرار شبکه‌ نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ کشاورزی‌(نداک‌) بمنظور بهره‌گیری‌ از فن‌آوری‌ اطلاعات‌.

واژه‌های‌ کلیدی‌: ۱. فن‌آوری‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌; و ۲. نظام‌ دانش‌ واطلاعات‌ کشاورزی‌

فن‌آوری‌های‌ ارتباطات‌ و اطلاعات‌ (information communication technologies)از جدیدترین‌ دستاوردهای‌ علمی‌ بشری‌اند که‌ به‌نظر می‌رسد توانایی‌ها و قابلیت‌های‌ بسیاری‌ را به‌ جامعه‌ انسانی‌ عرضه‌ نموده‌اند و انتظارمی‌رود بتوانند در رفع‌ مشکلات‌ موجود جامعه‌ بشری‌ مفید و موثر باشند. بسیاری‌ در سراسرجهان‌ بر این‌ عقیده‌اند که‌ تسریع‌ و تعدیل‌ در فرآیند تبادل‌ دانش‌ و اطلاعات‌ از طریق‌فن‌آوری‌های‌ ارتباطی‌ و اطلاعاتی‌ نقش‌ بسیار کلیدی‌ در دستیابی‌ به‌ توسعه‌ منابع‌ انسانی‌ و توسعه‌ پایدار ایفا خواهند نمود و جامعه‌ مبتنی‌ بر دانش‌ و اطلاعات‌، به‌ عنوان‌ الگوی‌ توسعه ‌پایدار شناخته‌ می‌شود.( P.V. Unnikrishnan& E.M. Sreedharan, ۲۰۰۱, Information CommunicationTechnologies)در آستانه‌ هزاره‌ سوم‌، هنوز توسعه‌ پایدار، امنیت‌ غذایی‌ و مسائل‌ وابسته‌ به‌ آن‌ مهم‌ترین‌چالش‌های‌ جهانی‌ محسوب‌ می‌شوند که‌ پاسخی‌ امیدوارکننده‌ به‌ آن‌ها داده‌ نشده‌ است‌ ونوآوری‌های‌ فن‌شناختی‌ در عرصه‌ اطلاعات‌ می‌بایست‌ به‌کار گرفته‌ شوند تا بتوانند در این‌عرصه‌ها نیز اثربخشی‌ و کارایی‌ مطلوب‌ داشته‌ باشند.در این‌ مقاله‌ ضمن‌ بررسی‌ مختصر مهم‌ترین‌ چالش‌ها و مسائل‌ جهانی‌ و ملی‌ توسعه‌کشاورزی‌ و روستایی‌، سعی‌ شده‌ است‌ تا جایگاه‌ مدیریت‌ دانش‌ و اطلاعات‌ به‌عنوان‌ یک‌فرصت‌ در مواجهه‌ با این‌ مسائل‌ تبیین‌ شود. هم‌چنین‌ قابلیت‌هایی‌ که‌ فن‌آوری‌های‌ اطلاعاتی‌ وارتباطی‌ می‌توانند به‌ برنامه‌های‌ توسعه‌ کشاورزی‌ و روستایی‌ ببخشند و راه‌حل‌های‌ موجودبرای‌ افزایش‌ کارایی‌ بخش‌ کشاورزی‌ و نحوه‌ کاربرد این‌ فن‌آوری‌ها نیز مورد بحث‌ قرارگرفته‌اند. در این‌ زمینه‌، ضمن‌ ارائه‌ برخی‌ تجربه‌های‌ عملی‌ کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ در موردکاربرد فن‌آوری‌های‌ اطلاعاتی‌ و ارتباطی‌، چهارچوب‌های‌ مفهومی‌ و ساختاری‌ طرح‌ شبکه‌نظام‌ دانش‌ و اطلاعات‌ کشاورزی‌ (نداک‌) که‌ جهت‌ اجرا در قالب‌ طرح‌ تکفا توسط نگارنده‌ درسطح‌ وزارت‌ جهاد کشاورزی‌ ارائه‌ شده‌ و در مراحل‌ مقدماتی‌ اجراست‌، نیز آورده‌ شده‌است‌.در پایان‌ نیز برخی‌ ملاحظه‌ها و ضرورت‌های‌ قابل‌ توجه‌ در زمینه‌ کاربری‌ فن‌آوری‌های‌اطلاعاتی‌ در توسعه‌ کشاورزی‌ و روستایی‌ مطرح‌ گردیده‌اند.

چالش‌های‌ بخش‌ کشاورزی‌ در آستانه‌ هزاره‌ سوم‌

توسعه‌ کشاورزی‌ از مهم‌ترین‌ اولویت‌ها در برنامه‌های‌ توسعه‌ ملی‌ کشورهای‌ در حال ‌توسعه‌ محسوب‌ می‌شود. علی رغم‌ چندین‌ دهه‌ فعالیت‌های‌ گوناگون‌ در این‌ زمینه‌، اختلاف‌ بین‌کشورهای‌ در حال‌ توسعه‌ و توسعه‌نیافته‌ به‌ جز موارد معدود، بیش‌تر شده‌ است‌. از سوی‌ دیگر،حتی‌ در درون‌ کشورهای‌ توسعه‌یافته‌ نیز ناهمگنی‌ در زمینه‌ رفاه‌ و درآمد و ابعاد گوناگون‌پیشرفت‌ وجود دارد و حاشیه‌نشینی‌ یک‌ معضل‌ اساسی‌ محسوب‌ می‌شود. اعمال‌ سیاست‌های‌مبتنی‌ بر رشد اقتصادی‌، نوسازی‌ صنعتی‌، انتقال‌ فن‌آوری‌، تاکید بر افزایش‌ تولید و صادرات‌منجر به‌ پیامدهای‌ منفی‌ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و زیست‌ محیطی‌ و به‌طورکلی‌ ناپایداری‌ بخش‌کشاورزی‌ در بسیاری‌ از کشورها گردیده‌اند. رشد فزاینده‌ واردات‌ موادغذایی‌ در اغلب‌ کشورهای‌ جهان‌ سوم‌ ابعادی‌ نگران‌کننده‌ پیدا کرده‌ است‌. با مطالعه‌ این‌ شرایط عمده‌ترین ‌چالش‌هایی‌ را مطرح‌ می‌سازیم‌ که‌ بخش‌ کشاورزی‌ را در حال‌ حاضر و در آینده‌ تحت‌ تاثیر قرار می‌دهند:

۱. جهانی‌شدن‌ اقتصاد و نظام‌های‌ تولید

جهانی‌شدن‌ و گستردگی‌ وابستگی‌های‌ اقتصادی‌ در سراسر جهان‌ باعث‌ شده‌ است‌ که‌تصمیم‌گیری‌ فعالیت‌های‌ زراعی‌ نه‌ تنها در سطح‌ ملی‌، بلکه‌ حتی‌ در سطح‌ یک‌ مزرعه‌ نیز متاثراز تحولات‌ و تغییرات‌ اقتصاد جهانی‌ و روندهای‌ آن‌ باشد. این‌ مسئله‌ فشار زیادی‌ به‌ مجموعه‌بخش‌ کشاورزی‌ (اعم‌ از سیاست‌گذاران‌، محققان‌، کارکنان‌ ترویج‌ و توسعه‌ و بهره‌برداران‌ )وارد می‌کند و حجم‌ قابل‌ توجهی‌ از منابع‌ موجود را به‌ خود اختصاص‌ می‌دهد. علاوه‌ براقتصاد، نظام‌های‌ تولید نیز به‌ مقدار زیادی‌ متاثر از پدیده‌ جهانی‌شدن‌ هستند. الگوها، روش‌هاو استانداردهای‌ کیفی‌ و کمی‌، همگی‌ در معیار وسیعی‌ مورد سنجش‌ قرار می‌گیرند و تقاضا و کشش‌ بازار براساس‌ آن‌ها تعیین‌ می‌شود و تولیدکنندگان‌ نیز می‌بایست‌ به‌ نحوی‌ در این‌چهارچوب‌های‌ پویا فعالیت‌ نمایند. با توجه‌ به‌ روند متغیر این‌ الگوها، نظام‌های‌ تولیدی‌کشاورزی‌ لزوما می‌بایست‌ انعطاف‌پذیری‌ زیادی‌ جهت‌ تطبیق‌ و پذیرش‌ آن‌ها داشته‌ باشند. ازسوی‌ دیگر، پدیده‌ جهانی‌شدن‌ فرصت‌هایی‌ را نیز در اختیار بخش‌ کشاورزی‌ قرار می‌دهد که‌دریافت‌ و استفاده‌ از آن‌ها جهت‌ پایداری‌ در رقابت‌های‌ حال‌ و آینده‌ ضروری‌اند.

۲ . فرسایش‌ منابع‌ پایه‌ و بحران‌های‌ زیست‌ محیطی‌

گذشته‌ از صدمه‌های‌ ناشی‌ از تخریب‌ محیط زیست‌ بر حیات‌ انسانی‌، از دیگر پیامدهای‌ناشی‌ از تخریب‌ منابع‌ طبیعی‌ در اثر بکارگیری‌ الگوهای‌ نامناسب‌ تولیدی‌، می‌توان‌ به‌ناپایداری‌ نظام‌های‌ تولید و بهره‌برداری‌ کشاورزی‌ و از بین‌ رفتن‌ منابع‌ پایه‌ و در نتیجه‌ تحدیدامکانات‌ تولیدی‌ اشاره‌ نمود. در این‌ شرایط، از طرفی‌ منابع‌ اولیه‌ و پایه‌ تحت‌ فشارند تا هدف‌حداکثر تولید محقق‌ گردند و از طرفی‌، دولت‌ها و دستگاه‌های‌ سیاست‌گذار مصمم‌ هستند تانظام‌ بهره‌برداری‌ را به‌ سمت‌ توسعه‌ پایدار و تولید بهینه‌ سوق‌ دهند و این‌ امر مستلزم ‌پیامدهایی‌ چون‌ کم‌شدن‌ مقطعی‌ درآمد، استفاده‌ از دانش‌ و فن‌آوری‌های‌ پیچیده‌تر و پیشرفته‌تر و افزایش‌ سطح‌ دانش‌ تولیدکنندگان‌ است‌. همچنین‌، محصولات‌ کشاورزی ‌تولیدشده‌ در کشاورزی‌ مدرن‌ مبتنی‌ بر روش‌های‌ انقلاب‌ سبز، منشاء بسیاری‌ از مشکلات ‌برای‌ سلامتی‌ انسان‌ هستند که‌ تداوم‌ تولید به‌ این‌ شیوه‌ را غیرممکن‌ ساخته‌ است‌. کاهش‌ این‌بحران‌ها و مشکلات‌ مستلزم‌ سرمایه‌گذاری‌های‌ بیش‌تر و اتخاذ رهیافت‌های‌ نوینی‌ از سوی‌بخش‌ کشاورزی‌ است‌.

۳ . فقر و امنیت‌ غذایی‌

در آستانه‌ هزاره‌ سوم‌ کماکان‌ فقر غذایی‌ اصلی‌ترین‌ چالش‌ مرتبط با بخش‌ کشاورزی‌است‌. جمعیت‌ رو به‌ رشد جهان‌ نیاز روزافزونی‌ به‌ غذا دارد. طبق‌ برآوردها، جمعیت‌ جهان‌ درسال‌ ۲۰۲۵ به‌ حدود ۸ میلیارد نفر می‌رسد، و هم‌اکنون‌ نیز بیش‌ از ۸۰۰ میلیون‌ نفر در سراسرجهان‌ از گرسنگی‌ مزمن‌، و حدود دو میلیارد نفر از سوءتغذیه‌ رنج‌ می‌برند. رفع‌ نیازهای‌غذایی‌ این‌ جمعیت‌ منجر به‌ فشار روزافزون‌ به‌ منابع‌ طبیعی‌ پایه‌ و نیز به‌ نظام‌های‌ کشاورزی‌ درجهت‌ افزایش‌ هرچه‌ بیش‌تر تولید می‌گردد. از طرفی‌ نظام‌های‌ تولیدی‌ فعلی‌ نیز پایدار نیستند ولذا بحران‌ امنیت‌ غذایی‌ از مهم‌ترین‌ چالش‌های‌ بشری‌ در آستانه‌ هزاره‌ جدید است‌.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.