پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
دین و اقتصاد نظام اقتصادی اسلام و علم تحلیل اقتصاد اسلامی
● حوزه دین و حوزه علم
دین و اقتصاد، دو حوزه كاملاًَ نزدیك به هم هستند. از جهت تاریخی ملاحظه میكنیم كه عالمان پیشین اقتصاد از طبقه راهبان و عالمان ربانی بودند. در قرون وسطا در اروپا، علم اقتصاد سكولاریستی را كشیشان مسیحی مثل توماس اكوئیناس، اگوستین و دیگران ایجاد كردند. فیزیوكراتها در اوایل قرن هجدهم به مقدار فراوانی صبغهٔ دینی بر كتابهایشان دادند. عقاید آنان دربارهٔ زمین و انسان مبتنی بر افكار مسیحیت بود. با حدوث انقلاب صنعتی و تولید انبوه، برخی عالمان اقتصاد شروع به تفكیك قلمرو تحقیقات خود از دین كردند. این پدیدهای استثنایی بود كه به تاریخ فرهنگی و سیاسی اروپا ارتباط داشت؛ زیرا از نفوذ انقلاب افسارگسیخته ضد كلیسایی متأثر بود. به مقتضای این پدیده، بحث از علم اقتصاد سیاسی به جای علم اقتصاد سكولار آغاز شد؛ ولی انقلاب ضد دینی به مرور زمان فروكش كرد و مردم از جمله اقتصادانان، به تعادل فكری خود بازگشتند.
به اعتبار اینكه ما اقتصاددان هستیم، این نكته را درك میكنیم كه همواره برای علم اقتصاد چارچوبی وجود دارد كه دارای صبغهٔ دینی و اخلاقی و انسانی است و باید این چارچوب در آن ماده و مطالعهٔ علمی، دوباره داخل شود. انكار علاقه بین علم اقتصاد و ارزشهای دینی و اخلاقی از سوی نسل پیشین اقتصاددانان اروپا مردود و خطا بود. اكنون درك میكنیم، چنانكه میردال و دیگران نیز تأكید میكنند، طرح امكان جدایی علم اقتصاد از احكام ارزشی مخصوص بشر، چه در جایگاه اعضای اجتماع، چه در جایگاه افراد یا عالمان اقتصاد، محال است؛ از اینرو در سالهای اخیر شاهد بازگشت گسترده به گرایش انسانیتر بودیم. ایوجین لوفل، اقتصاددان اهل چكسلواكی كه تحصیلات خود را در هاروارد به پایان رسانده، با تألیف كتابی به نام اقتصاد انسانی نمایندهٔ این گرایش شمرده میشود. وی اقتصاد انسانی را « اقتصاد بهوسیلهٔ بشر و برای بشر» معرفی میكند؛ بنابراین، وقتی اقتصاددانان مسلمان اعلان میكنند كه دین پیشینه اساسی علم اقتصاد را تشكیل میدهد، نباید تعجب كرد؛ زیرا این سخن از رابطه علم اقتصاد با نفس انسانی خبر میدهد.
دین شامل معتقدات و رفتارهای مردم میشود و چون معتقدات مردم در رفتار اثرگذار است، و رفتار، افزون بر جوانب اجتماعی و عاطفی و جوانب دیگر، جوانب اقتصادی را نیز شامل میشود، باید هر دینی دارای موضع اقتصادی خاص خود باشد و باید هر دینی جهتگیری اقتصادی ویژه خود را داشته باشد.
تعریفی از علم اقتصاد كه بیشتر مورد پذیرش عالمان قرار گرفته، چنین است:
علم اقتصاد بررسی رفتار انسانی در زمینهٔ تولید، توزیع و مصرف كالاها و خدمات است*
بدیهی است كه این رفتار اقتصادیِ انسانی، فعّالیتهای افراد و گروههای مردم را شامل میشود؛ در نتیجه، علم اقتصاد شامل بررسی رفتار فردی، همان چیزی كه علم اقتصاد خرد نامیده میشود، و رفتار گروهی، همان چیزی كه اقتصاد كلان نام میگیرد، میشود.
دین، چنانكه دكتر محمّد دراز ذكر كرده، روش و راهی متضمن تبعیت است. این همان معنای كلمه «Religion» در لغت غرب است.* بدین ترتیب، رفتاری كه علم اقتصاد بررسی میكند، جزء یا جنبهای از رفتاری است كه در قلمرو دین داخل میشود. شاید به همین دلیل، معیارهای اقتصادی رایج در جاهلیت عرب وقت نزول وحی در عصر نبوت در قرآن كریم محكوم شده است. در ادامه، برخی از آیات كه دربارهٔ محكومیت رفتار اقتصادی عرب جاهلی، بر پیامبر اسلام محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است، میآید:
وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ * الَّذِینَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كَالُوهُمْ أَو وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ * أَلاَّیَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُم مَبْعُوثُونَ * لِیَوْمٍ عَظِیمٍ * یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ (مطففین (۸۳)، ۱- ۶).
همچنین مییابیم كه حضرت شعیب(ع) در رسالتش تأكید میكند كه التزام به دین و اطاعت خداوند، الگوی معیّنی از تعامل با اموال را اقتضا میكند و این امر شگفتی برخی از كافران قوم او را برانگیخت و چنین گفتند:
قَالُوا یَا شُعَیْبُ أَصَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَتْرُكَ مَایَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَو أَن نَفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا مَانَشَاءُ إِنَّكَ لأنتَ الْحَلِیمُ الرَّشِیدُ (هود (۱۱)، ۸۷).
بدین ترتیب، ما میتوانیم از این بحث چنین نتیجه بگیریم كه «رفتار اقتصادی انسان و جامعه، جزئی از حوزهٔ عمل دین شمرده میشود» (نتیجه۱).
● اسلام و اقتصاد
در ادامه، رابطه بین اسلام بهطور خاص با علم اقتصاد را بررسی میكنیم.
كسی كه اسلام را بررسی كند، مییابد كه این دین، در حلّ مسائل اقتصادی با ادیان دیگر تفاوت دارد. ادیان گوناگون گاهی دربارهٔ مسألهای معیّن، بهویژه علم اقتصاد، مواضع متفاوت دارند؛ ولی میخواهیم بگوییم موضع اسلام به حدی با ادیان دیگر تفاوت دارد كه به آن چهرهای ممتاز میبخشد. این چهره ممتاز دین اسلام با ملاحظهٔ دو مسألهٔ اجمالی برای ما روشن میشود. هر یك از این دو مسأله دارای فروع و تفصیلاتی است. كه عبارتند از:
أ) وجود مقدار بسیاری از مبادی و توجیهات و تشریعات و احكام كه ناگزیر نظام اقتصادی ممتازی را پدید میآورد. این نظام چارچوب كاملی كه بر رفتار اقتصادی محیط است، شمرده میشود و آن را در جهت معین و مطلوب سوق میدهد.
ب) وجود سخنان متعددی كه در مجموع، دادههای عینی را ارائه میدهند كه به فهم رفتار اقتصادی افراد و گروهها كمك میكند.
ما به ایندو مسأله به تفصیل خواهیم پرداخت. اینجا لازم است به اختصار شرح دهیم:
دربارهٔ مسأله اوّل، یعنی اینكه اسلام در جایگاه دین، دارای نظام اقتصادی خاص خود است، میگوییم: محقق قرآن و سنت، در هر سطح علمی و رفتاری كه باشد، درمییابد كه قرآن و سنّت شیوه رفتاری انسان در همه زمینهها را در بردارد و بخش قابل توجهی از آن درباره رفتار اقتصادی است. این دو منبع اساسی دین اسلام، آن دسته از ارزشهای اخلاقی و اصول اساسی را كه ساختار انگیزههای ذاتی در انسان را میسازد، ارائه میكنند. همچنین ایندو منبع چارچوب قانونی و نهادهای اجتماعی را كه رفتار اقتصادی در درون آنها شكل میگیرد، وضع میكنند. كل شریعت، این امور را بیان میكند؛ بنابراین، انسان برای درك كامل ژرفای شریعت در تبیین مؤلفههای عمومی نظام اسلام كه شامل همه جوانب زندگی میشود، و مؤلفههای نظام اقتصادی اسلام، كافی است یكی از كتابهای فقهی اگرچه ابتدایی را ملاحظه كند.
شاید اشاره به دو نكته اساسی كه این معنا را تأكید میكنند و آن را در چارچوب ویژه خود قرار میدهند، بهصورت مختصر مفید باشد. قرآن كریم بهطور قاطع، اسلام را روشی برای همه ابعاد زندگی معرفی میكند، آنجا كه از زبان پدر انبیا، حضرت ابراهیم(ع) میگوید:
قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَ نُسُكِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ * لَاشَرِیكَ لَهُ و ِبِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ (الانعام (۶)، ۱۶۲ و ۱۶۳).
همچنین قرآن كریم تأكید میكند كه دین به این سبب كامل و نعمت خداوند بر آفریدگانش تمام شد، كه اسلام را برای آنان برگزید تا برحسب مقتضای اسلام در همهٔ فعالیّتهای انسانی در این دنیا به تعامل بپردازند.
نكته دوم این است كه دین اسلام، رفتار انسانی را از طریق كار فعّال بر روی دادههای مادی و اجتماعی كه محیط و ابزار عمل را شكل میدهند، همزمان در جهت تحقق هدف عبادت خداوند سامان میدهد. بهعبارت دیگر، تحقق اهداف آخرتی فقط با احسان در این دنیا میسّر است؛ هر آنچه كلمهٔ احسان آن را اقتضا میكند، همچون ساختن، و آبادكردن و اصلاح و تعمیر؛ بنابراین، كوشش انسانی در دنیا انحراف از رضایت خداوند نیست؛ بلكه اطاعت خداوند و راه وصول به خشنودی او است. اموری همچون ساختن زندگی مادی و تحسین آن و بهرهبرداری از آن، فی نفسه وسایل دستیابی به متاعی است كه خداوند به ما بخشیده، و كنارهگیری و عقبنشینی از زندگی، گناهی است كه خداوند آن را در قرآن و پیامبر در سنت محكوم كرده است. بر این اساس، بهرغم اینكه هدف زندگی توفیق در آخرت است، تحقق این توفیق بدون آبادكردن و شكوفاساختن این دنیا ممكن نیست. اصول اخلاقی اسلام، به ثروت بهصورت وسیلهای برای ارضای انسانی و افزایش توان او برای تقرّب بیشتر به سوی خداوند مینگرد؛ بنابراین، اسلام نه تنها تلاش برای دستیابی به ثروت و بهرهبرداری از آن را محكوم نمیكند، بلكه شور و شوق دستیابی بـه درآمـد بیشتر و اموال بیشتر و استفاده از آنها را نـیز رد نمیكند.*
اسلام در حقیقت از این هم فراتر رفته است؛ زیرا متاع حیات مادی را بخشش و نعمتی از جانب خداوند برشمرده كه از طریق بهرهمندی از آنها، اطاعت خداوند تحقق مییابد، و امتناع از اینكار را گناه و خروج از حدود بندگی میشمارد. پیامبر خدا() در مقام ردّ كسی كه از متاع دنیا پرهیز میكرد و زهد پیشه ساخته بود، فرمود:
ولی من روزه میگیرم و افطار میكنم و میایستم و میخوابم و با زنها ازدواج میكنم.
شاید عدم استفاده انسان از منابع و امكانات و نیروهایی كه خداوند به او بخشیده، مشابه گناه شمرده شود؛ از اینرو، اسلام اعمالی همچون تولید، توزیع و مصرف را جزئی از عبادت میشمارد.
قرآن و سنّت دربردارندهٔ بسیاری از گزارههای وصفیاند كه به تحلیل اقتصادی كمك میكنند؛ گزارههایی كه در اقتصاد آنها را قوانین علمی مینامیم. برخی از این آیات عبارتند از:
زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِٔ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِٔ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِٔ و َالْأَنْعَامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتَاعُ الْحَیَاهِٔ الدُّنْیَا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (آل عمران (۳)، ۱۴).
وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ (عادیات (۱۰۰)، ۸).
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لاَیَقْدِرُ عَلَی شَیْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلَی مَوْلاَهُ أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لاَیَأْتِ بِخَیرٍ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَ مَن یَأْمُر ُبِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ (نحل (۱۶)، ۷۶).
یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا و َیُرْبِی الصَّدَقَاتِ وَ اللَّهُ لاَیُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِیمٍ (بقره (۲)، ۲۷۶).
وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ مُبِینٍ (یس (۳۶)، ۴۷).
برخی از این احادیث عبارتند از:
لو أنّ لابن آدم واد من ذهب لابتغی ثانیاً، و لو أنّ له وادیان لابتغی ثالثاً.
اگر فرزند آدم، صحرایی پر از طلا داشته باشد، دومی را آرزو میكند و اگر دومی را داشته باشد، سومی را آرزو میكند (این روایت را ترمذی نقل كرده، بخاری و مسلم نیز همین مضمون را نقل كردهاند).
مؤلف: منذر قحف
مترجم: سیّدحسین میرمعزّی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست