پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
خانواده های سنتی فرزندان مدرن
«این کارو جلوی بچهها نکن، نکنه بچهها این فیلم رو ببینند، نه! لباس پوشیده جلوی بچهها بهتره، مواظب باش دخترمون این حرفا رو نشنوه، این سریاله دیالوگای خوبی نداره، بهتره بچهها اونو نبینند، ویدئو؟ اصلا، چشم و گوش بچهها باز میشه» و صدها جمله مشابه که سالهای نهچندان دوری را به یاد میآورند که در آن همه تلاش پدر و مادرها بر این بود که بچههایشان برخی صحنهها را نبینند و بعضی حرفها را نشنوند تا سالم بمانند و از راه به در نشوند.
هنوز خاطرات احتیاط کردنهای بزرگترها برای این که بچههای کم سن و سال پا را از مرز کودکی فراتر نگذارند در ذهن خیلی از ما زنده مانده است. آن وقتها بیشتر خانوادهها مراقب رفتار و گفتارشان بودند تا کاری نکنند و حرفی نزنند که مناسب حال بچههایشان نباشد و آنقدر در حریم خانه باید و نباید میگذاشتند که بچهها هم جرات دست از پا خطا کردن را نداشتند و انجام خیلی از کارها را به وقتی که بزرگتر شدند و برای خود زندگی مستقلی تشکیل میدادند موکول میکردند.
آن وقتها بیشتر خانوادهها حساس بودند که مبادا دختر یا پسرشان چشم به نامحرم بیندازد و حواسش پرت شود، آن وقتها ... اما حالا اوضاع خیلی متفاوت شده و این حصارهای سخت از میان رفته است. البته این که بگوییم همه خانوادهها اینطور شدهاند دور از واقعیت است، اما حقیقت این است که ساختار بسیاری از خانوادهها با قبل متفاوت شده است.
حالا خانوادههای زیادی هستند که اگر فرزندشان فیلمی نامتعارف ببیند، اگر ساعتها پای رایانه بنشیند، اگر مدام برای گفتگو با دوستانش خط تلفن را اشغال کند، اگر دختر یا پسر مورد علاقهاش را به پدر و مادر معرفی کند و اگر همه آن کارهایی را انجام دهد که آدمهای سالهای پیش قادر به انجامش نبودند، حساسیت زیادی از خود نشان نمیدهند و مانند گذشته پا پی بچهها نمیشوند.
● حد آزادی، رشد است
این که بیاییم و دست به ارزشیابی بزنیم و تاکید کنیم خانوادههای قدیم بهتر از خانوادههای کم حساسیت امروز بودهاند، شاید کار درستی نباشد، چراکه هر زمانهای مقتضیات خاص خود را دارد، اما اینکه چرا خانوادهها تا این حد تغییر کردهاند، رویدادی است که نخست باید دلایل آن را دانست.
دکتر علی انتظاری، جامعهشناس و استاد دانشگاه وقتی در گفتگو با «جامجم» مرز آزادی در خانوادهها را تعریف میکند، بروز تغییرات در ساختار برخی خانوادههای امروزی را نه پدیدهای شوم که اتفاقی تابع شرایط روز میداند و میگوید: آزادی اگر به معنی آزاداندیشی باشد، چیز خوبی است. در واقع آزادی باید حد داشته باشد و حد آن هم رشد است یعنی آزادیای قابلقبول است که سبب رشد افراد شود پس هر چیزی که در رشد اختلال بیندازد در حیطه آزادی نمیگنجد، اما این که حد رشد کجاست و چه چیزهایی میتواند در رشد افراد اختلال ایجاد کند، بحثی تخصصی است.
وی بر همین اساس به تبیین پیامدهای آزادی بیمرز بچهها در خانواده میپردازد و توضیح میدهد: واقعیت این است که توجه کردن بچهها به برخی امور باعث میشود رشد عقلانی و عاطفی در آنها به درستی ایجاد نشود، بنابراین میتوان چنین ارزیابی کرد که آزادی خوب است و این که همه چیز را از بچهها مخفی نگه داریم، مثبت نیست اما باید توجه داشته باشیم که حد آزادی رشد است.
● خودبانی بهجای دیگربانی
این استاد دانشگاه در این باره میگوید: هرچند آزادی باید به رشد افراد منجر شود، اما باید دانست که رشد زوری نیست و محدودیت مانع شکوفایی است. این در حالی است که اگر افراد بشدت در معرض حوادث قرار بگیرند، این هم مانع رشد میشود.
وی با بیان این مقدمات به باز شدن فضای بسیاری از خانوادههای امروزی اشاره میکند و با برشمردن عوامل آن تصریح میکند: برخی میگویند مردم ما اینطور شدهاند و جوانها آن طور شدهاند، اما واقعیت این است که ما یک گروه مردم نداریم و با تنوع در شیوههای رفتاری خانوادهها روبهرو هستیم، به این معنی که بعضی خانوادهها هنوز خیلی سختگیرند و بعضی آسانگیر و برخی میانهرو، ولی اتفاقی که افتاده این است که امروز برخی خانوادهها در خصوص پارهای مسائل حساسیت ندارند و به همین دلیل در فراهم کردن بستر رشد ناتوان شدهاند.
امروزه تامین معاش و کسب درآمد آنقدر برای خانوادهها اهمیت پیدا کرده که مساله تربیت، موضوعی دست دوم و سوم شده است. انگار پدر و مادر وظیفه اصلیشان این است که بچهها را فقط از نظر مادی تامین کننداین جامعهشناس که معتقد است امروز ما با یک نوع ناهنجاری در روابط خانوادگی روبهرو هستیم به انتقاد از سیاستهای فرهنگی کشور میپردازد و میگوید: متاسفانه مدیران فرهنگی در جامعه ما بر این باورند که عوامل بیرونی در انحراف افراد موثرند و میکوشند تا جایی که ممکن است با این عوامل مقابله کنند، یعنی آنها اصالت را به عامل بیرونی میدهند و تلاش میکنند افراد کمترین سطح برخورد با این عوامل را داشته باشند. این وضع در خانوادههای ما نیز حاکم شده است و توجه بیش از حد آنها به عوامل بیرونی، بچهها را بیخیال کرده، به طوری که آنها همواره احساس میکنند فردی هست تا نگران عامل بیرونی باشد و همین عامل است که سبب شده بسیاری از جوانان احساس مراقبت از خود را از دست بدهند.
دکتر انتظاری در توضیح این جملاتش میگوید: ما مفهومی با عنوان خودبانی داریم، یعنی این که هر فردی خودش مراقب خود باشد، اما در سیاست فرهنگی کشورمان به جای این که به چنین مسالهای توجه کنیم همیشه مراقب بودهایم که مردم فلان خبر را گوش ندهند، آن فیلم را نبینند یا اصلا ماهواره نداشته باشند، در حالی که اگر به جای این نوع سیاستگذاری ما آنقدر آدمها را محکم و غنی بار بیاوریم و آنها را با تفکر انتقادی پرورش دهیم دیگر لازم نیست دائم نگران پیامهایی باشیم که به آنها میرسد، چون فردی که نگاه انتقادی دارد وقتی فیلم یا خبری را میبیند و میشنود به جای آن که در مقابلش مسخ شود و تاثیر بپذیرد از خودش میپرسد این فیلم یا خبر چه هدفی را دنبال میکند.
این جامعهشناس با بیان این توضیحات تاکید میکند اگر خانوادهای آزادی با حد رشد و نگاه انتقادی را در اعضایش پرورش دهد دیگر نباید چهار چشمی مراقب آنها باشد، چرا که چنین افرادی خود در مقام تشخیص قرار میگیرند. او توضیح میدهد: وقتی حالت مراقبت زیاد از افراد اتفاق بیفتد مقاومت در آنها شکل میگیرد، یعنی اگر مرتب گفته شود که این را نبین و نشنو فرد اصرار میکند که باید ببیند و بشنود. در واقع انسان نسبت به آن چیزی که از آن منع میشود حریص است.
● تربیت فرزندان، مسالهای دست چندم
این استاد دانشگاه با تشریح این موضوع به فشارهای اقتصادی در جامعه و تاثیر آن در تغییر ساختار خانوادهها میپردازد و توضیح میدهد: امروزه تامین معاش و کسب درآمد آنقدر برای خانوادهها اهمیت پیدا کرده که مساله تربیت، موضوعی دست دوم و سوم شده است. انگار پدر و مادر وظیفه اصلیشان این است که بچهها را فقط از نظر مادی تامین کنند و تربیت اخلاقی آنها را در اولویت قرار ندهند.
● پدر و مادرها قهرمان نیستند
او در همین ارتباط رعایت نشدن برخی ضوابط در خانوادهها را ناشی از تغییرات اجتماعی میداند و میگوید: درگذشته به واسطه شرایط موجود، بچهها پدر و مادرهایشان را قهرمانی میدانستند که همه چیز را میداند، اما امروزه به خاطر رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، این رابطه خیلی صدمه خورده و در بیشتر مواقع بچهها خیلی بیشتر از پدر و مادرشان اطلاعات دارند.
در واقع به خاطر توانمند شدن بچهها، پایگاهها معکوس شده و چون دیگر بچهها و پدر و مادرها آن آدمهای قدیمی نیستند پس فرزندان خیلی راحت با پدر و مادرها شوخی میکنند و آنها را دست میاندازند، یعنی چیزی که درگذشته به هیچوجه امکانپذیر نبود.
انتظاری ادامه میدهد: همین مسائل است که سبب میشود پدر و مادرها قدرت گذشته را نداشته باشند و به همین علت کنترلکننده هم نباشند، یعنی اگر حتی بخواهند بررفتار بچهها تسلط داشته باشند نمیتوانند، چون دیگر بچهها در اختیار آنها نیستند.
● آزادمنشی به جای اقتدارگرایی
این جامعهشناس با بیان این توضیحات به بهترین راه موجود در شرایط فعلی اشاره میکند و میگوید: در جامعه امروز به نظر میرسد داشتن نگاه آزادمنشانه به جای نگاه اقتدارگرا مفیدتر باشد، چرا که دیگر دوره این سختگیریها و محدود کردنها گذشته است و خانوادهها باید به جای اعمال زور و اقتدار فضایی را فراهم کنند تا بچهها به رشد عقلانی برسند و خود پیامهای مناسب را انتخاب کنند، در ضمن خانوادهها باید بدانند وقتی از همان ابتدا اعضا را در معرض هر پیامی قرار میدهند با بزرگ شدن افراد دیگر نمیتوانند مانعی برای آنها باشند.
مریم خباز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست