دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
داروسازی هم علم است و هم اقتصاد
میهمان آقای دکتر مرتضی نیلفروشان شهشهانی، متولد شهر تهران به سال ۱۳۲۱، فارغ التحصیل رشته داروسازی از دانشگاه تهران شدهایم تا پای صحبتهای گرم ایشان بنشینیم و گذر رشته داروسازی را همراه با ایشان نظاره کنیم. در ادامه گفتگوی هفتهنامه سپید را با ایشان میخوانیم...
▪ آقای دکتر، لطفا کمی از دوران کودکیتان تعریف کنید.
ـ اصالت خانوادگی ما به شهر اصفهان برمیگردد و شهشهان نام منطقهای در اصفهان است، اما من در سال ۱۳۲۱ در تهران متولد شدم و تحصیلات ابتدایی را در دبستان حافظ، واقع در بازار تهران گذراندم. بعد از آن در مدارس ناصرخسرو و پهلوی سابق نیز ادامه تحصیل دادم و در نهایت از مدرسه امیرکبیر که بین مدرسه مروی و دارالفنون قرار داشت، فارغالتحصیل شدم. سپس در سال ۱۳۳۹ با اتمام تحصیلات در دبیرستان، وارد دانشگاه شدم.
▪ خانواده شما چطور خانوادهای بودند؟
ـ پدر من یک تولید کننده بود و کار تولیدی انجام میداد. دو کارخانه نساجی در بازار داشتیم. اما همه خواهران و برادرانم به دنبال کسب علم و دانش، وارد دانشگاه شدند.
ما هفت فرزند بودیم. ۶ برادر و یک خواهر. فرزند اول خانواده، دندانپزشکی را انتخاب کرد و همزمان با ورود من به دانشگاه، فارغالتحصیل شد. برادر دوم من رشته پزشکی را همزمان با من در دانشگاه شروع کرد. فرزند چهارم خانواده، متخصص علوم بانکی شد و خواهر من چشمپزشکی را انتخاب کرد. دو فرزند آخر خانواده نیز فوقلیسانس نساجی و متخصص کامپیوتر هستند.
▪ پس خانواده علمی ـ فرهنگی هستید. چه شد که در میان این رشتهها شما به سراغ داروسازی رفتید؟
ـ من قبل از ورود به دانشگاه خیلی اولویت خاصی درمورد رشته داروسازی نداشتم. برادر بزرگتر ما تازه از رشته دندانپزشکی فارغالتحصیل شده بود و من و فرزند دوم خانواده، در حال ورود به دانشگاه بودیم. برادرم توانست به رشته پزشکی وارد شود و من نیز در رشته داروسازی قبول شدم. آن زمان در سه رشته شیمی، دامپزشکی و داروسازی ثبتنام کرده بودم.
حتما میدانید که آن زمانها، دانشگاهها مستقیما دانشجو میپذیرفتند و کنکور سراسری به شکل امروزی وجود نداشت. خاطرم هست که نزدیک به ۱۰ هزار نفر برای ورود به رشته داروسازی دانشگاه تهران امتحان داده بودند و در این بین تنها ۸ نفر موفق به ورود به این رشته شدند که خوشبختانه من هم یکی از آنها بودند.
▪ آیا روز اول ورود به دانشگاه را خاطرتان هست؟
ـ بله. تجربه جالبی بود. به هر حال فضا متفاوت از جو دبیرستان بود. گروه ۸۰ نفری ورودی ما، حدودا از ۳۰ نفر خانم و ۵۰ نفر آقا تشکیل شده بود. بیشتر قریب به اتفاق دانشجویان خانم، اهل شهر تهران بودند و تعداد فراوانی از همکلاسیان مرد گروه ما، اهل شهرستانهای گوناگون کشور بودند.
جو حاکم بر دانشگاه، جو صمیمی و سالمی بود. پس از گذشت دو ماه رابطه صمیمی و خوبی بین دانشجویان شکل گرفت. به لحاظ آنکه بیشتر کلاسها در آمفیتئاتر برگزار میشد، بیشتر همه با هم بودیم. هر چند که این امر در مورد کلاسهای عملی امکانپذیر نبود و من به لحاظ حرف اول فامیلیام، در گروه دوم قرار گرفتم.
▪ آیا خاطره جالبی از سالهای ابتدایی دانشگاه دارید؟
ـ به طور معمول پس از گذشت دو ماه از ورود دانشجویان، در دانشگاه مراسمی برگزار میشد به نام «جشن روپوشپوشان». در این جشن، دانشجویان تازهوارد به رسم ورود به حرفه داروسازی، روپوشهای خود را در حضور جمع بر تن میکردند. من به خیابان انقلاب کنونی که وارد شدم، دیدم یک پرچم سفید رنگ با یک دایره قرمز در مرکز آن در خیابان به اهتزاز درآمده است و من گمان کردم که این پرچم را به مناسبت این جشن به اهتراز درآوردهاند. بعدها متوجه شدم که در آن روز نخستوزیر ژاپن به ایران آمده بود و علت این امر ورود ایشان به ایران بوده است، نه جشن روپوشپوشان ما! به نظرم این امر به خاطر آن بود که ما به شدت و به سرعت، وابسته به جو و شرایط دانشگاه شده بودیم.
▪ چه جور دانشجویی بودید؟ آیا در واحدی مردود هم شدید؟
ـ من اصولا از نظر علمی و درسی دانشجوی متوسطی بودم. تنها یک درس را در سال چهارم افتادم و مابقی دروس را در همان بار اول قبول میشدم. در دبیرستان هم دانشآموز متوسطی بودم. بیشتر نمرات من در دروس تئوری، بین ۱۲ تا ۱۵ قرار داشت، ولی چون در دروس عملی قویتر بودم، بیشتر نمرات این دروس بالاتر از ۱۵ قرار داشتند.
▪ از خاطرات دیگرتان نیز بگویید.
ـ من به لحاظ سن پایین و جثه کوچکم، خیلی قبول نکرده بودم که وارد دانشگاه شدهام و برخی اوقات احساس میکردم که هنوز در کلاس دبیرستان هستم و شیطنتهایی میکردم. یکی از کلاسهایی که چند بار در آن شیطنت کردم، کلاس فیزیولوژی مرحوم استاد دکتر اعتصامی بود. ایشان برادر پروین اعتصامی بودند. الان که به آن سالها نگاه میکنم، احساس میکنم جدای از شیطنتهایی که داشتم، نگاه به استاد و اهمیت به استاد باید همواره مدنظر باشد.
نکته جالب دیگر آنکه به خاطر تعداد دانشجویانی که حاضر به شرکت در کارهای ورزشی نبودند، کم بود، من با این جثه کوچکم عضو تیم بسکتبال دانشگاه بودم!
▪ بهترین استادتان که بود؟
ـ بهترین استاد من آقای دکتر مقدم، استاد رشته داروهای جالینوسی بود. خاطرم هست که آن زمان رییس دانشگاه آقای دکتر نامدار و معاون ایشان هم آقای دکتر قادرنژاد بودند.
▪ دوران سربازی را کجا سپری کردید؟
ـ دوران سربازی ما ۱۸ ماه بود که چهار ماه آن را در تهران، دوره آموزشی نظامی دیدم. در دی ماه سال ۱۳۴۴ به عنوان مسوول آزمایشگاه بیمارستان و مسوول دارویی استان، وارد استان بوشهر شدم. در آن تاریخ من تنها داروساز این استان بودم. البته در طی دوره خدمت من، آقای دکتر دیگری نیز به آن شهر آمدند و از آن به بعد دو نفره امورات را انجام میدادیم.
▪ از شرایط آن زمان بوشهر بگویید.
ـ در آن زمان ما در خدمت «سپاه بهداشت» قرار داشتیم. یکی از دورههایی که هیچ وقت از خاطرم پاک نمیشود، همین دوره سپاه بهداشت بود. اکنون خیلی از مسایل فرق کرده و سطح بهداشت مردم افزایش یافته، اما در آن زمان به لحاظ شرایط جامعه، بیشترین هم و غم ما افزایش سطح بهداشت و آگاهیهای مردم بود، بنابراین بیش از آنکه به کار دارو و آزمایشگاه بپردازیم، بیشتر دنبال تهیه حمام بهداشتی یا ایجاد زمینه لولهکشی آب سالم برای روستاییان بودیم؛ چرا که آن قدر سطح بهداشت مردم پایین بود که باید اول به بهداشت میپرداختیم و بعد به درمان و دارو فکر میکردیم.
خاطرم هست که در کل استان در آن زمان فقط یک کولرگازی در اتاق عمل بیمارستان شهر وجود داشت. منظورم این نیست اکنون که تعداد کولر بیشتر شده، اوضاع بهتر شده، بلکه منظورم این است که سطح امکانات و خدمات استان در آن دوران بسیار بسیار پایین بود. چندی پیش که در آمارها نگاه میکردم، دیدم که اکنون استان بوشهر بیش از ۶۰ داروساز دارد که این اصلا قابل مقایسه با آن دورانی که من تنها داروساز شهر بودم نیست، بنابراین من مجموعه خدماتی که در قالب سپاه بهداشت ارایه کردیم را هرگز فراموش نخواهم کرد.
▪ پس از اتمام خدمت چه کردید؟
ـ به تهران بازگشتم و در نظامآباد تهران داروخانهای را خریداری و یک سال در آنجا کار کردم. پس از آن به عنوان نماینده علمی «شرکت بایر ایران» به استان گیلان رفتم. بعد از یک سال مجددا به تهران بازگشتم و در تاسیس داروخانه پاسارگاد در تهراننو مشارکت داشتم. تا آنکه در سال ۱۳۵۱ به اتفاق تعدادی از همکاران، شرکت روزدارو (رزا سابق) را از مالک قبلیاش خریداری کردیم و در آنجا من به عنوان مدیر عامل تا سال ۱۳۵۷ مشغول به کار شدم.
در دوم اسفند ۱۳۵۷ با حکم مرحوم دکتر سامی، به عنوان سرپرست موقت داروپخش (بنگاه خیریه داروپخش سابق) منصوب شدم و تا سال ۱۳۶۵ در آنجا فعالیت کردم.
در سال ۱۳۶۵ مدیرعامل شرکت اکسیر (لرستان سابق) شدم و تا سال ۱۳۷۶ فعالیتم در آنجا ادامه داشت. در سال ۱۳۷۶ به عنوان عضو هیات مدیره وارد شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی شدم و تا سال ۱۳۸۴ در آنجا حضور داشتم. به موازات آن از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۵ عضو هیاتمدیره شرکت سرمایهگذاری دارویی تامین هم بودم.
در سال ۱۳۵۸ در اولین انتخابات هیات مدیره انجمن داروسازان، عضو انجمن داروسازان شدم و به مدت سه دوره عضو این انجمن بودم. از سال ۱۳۷۲ تاکنون نیز عضو گروه دارویی فرهنگستان علوم پزشکی هستم و این در حال حاضر تنها سمت رسمی بنده است.
▪ آرزویی برآورده نشدهای هم دارید؟
ـ خیر. تا آنجا که توانستهام به حول و قوه الهی تلاش خود را کردهام و به آنچه میخواستهام رسیدهام. از اینکه داروساز شدهام، بسیار خشنود و راضی هستم و گمان میکنم اگر بار دیگر به سال ۱۳۳۹ برگردم، مجددا همین مسیر را برگزینم.
از نظر من داروسازی هم علم است و هم اقتصاد. استادی داشتیم به نام آقای دکتر انگجی. ایشان میگفتند که داروسازی، جامع علوم است و فقط یک رشته خاص نیست. داروساز باید علم داروشناسی بداند و در کنار آن جامعهشناسی و اقتصاد و ... هم بلد باشد.
▪ از همسر و فرزندانتان بگویید.
ـ من در سال ۱۳۴۹ ازدواج کردم. یک پسر و یک دختر دارم. دخترم ازدواج کرده و دارای دو فرزند است. پسرم هم دو سال پیش ازدواج کرد. پسرم، اقتصاد خوانده و دخترم هم در رشته مدیریت تحصیل کرده است.
▪ آیا تا به حال به بازنشستگی فکر کردهاید؟
ـ خیر. به نظرم تا زمانی که میتوانم فعالیت کنم و به کارهایی که بر عهده دارم عمل کنم، باید تلاش کنم.
▪ اهل ورزش و هنر و موسیقی هستید؟
ـ در دوران جوانی در رشتههای کوهنوردی، فوتبال و بستکتبال فعالیت نیمهحرفهای داشتم. اکنون هم با توجه به سنم، بیشتر پیادهروی میکنم، اما با توجه به شرایط مذهبی خانوادهام، دنبال هنر و موسیقی نرفتم. هر چند که معتقدم استعدادی هم در این زمینهها نداشتم.
احمد رضا مرادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست