پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

تقوا, معیار کرامت انسان


تقوا, معیار کرامت انسان

انسان در میان موجودات هستی و آفریده های الهی از کرامت و شرافت طبیعی و ذاتی برخوردار است

● انسان، اشرف مخلوقات

انسان در میان موجودات هستی و آفریده های الهی از کرامت و شرافت طبیعی و ذاتی برخوردار است؛ زیرا جان وی از «روح الهی» نشأت گرفته که در «نفخت من روحی» بیان شده است و هم چنین به واسطه «تعلیم اسمای الهی» از دانش و علم خاص بهره مند گشته است که هیچ موجودی را به آن دسترسی نیست و حتی ابلیس که از نظر کالبد و جسمی در مرتبه برتر است؛ زیرا از آتش خالص (مارج النار) آفریده شده، درحالی که آدمی از گل (الطین) آفریده است، و نیز هر آفریده دیگر ناچار است تا در مرتبه پایین تر از انسان قرار گیرد و به سجده اطاعت درآید و مظهریت انسان را در خلافت ربوبی بپذیرد.

کرامت و شرافت آدمی در نزد خداوند و هم چنین در میان خود وی نیز برپایه همین دو مبناست. به این معنا که هر کسی که حافظ کرامت الهی در خود باشد و فطرت خویش را حفظ کند و از پلیدی دور باشد، شریف تر و کریم تر است. از این رو خداوند، معیار کرامت و شرافت انسان را نزد خود تقوا قرار داده و فرموده: ان اکرمکم عندالله اتقاکم؛ بزرگوارترین شما در نزد خدا باتقواترین شماست.

براساس همین ملاک و معیار، هر کسی که از پلیدی و زشتی پرهیز می کند و در رفتارهای فردی و اجتماعی، تقوا را مراعات می کند، عزیز و گرامی داشته می شود. بنابراین اصل و نسب هر کسی همان خوی و منش آدمی است که شاکله وجودی او را شکل می بخشد و شخصیت وی را می سازد.

● کرامت سلمان

می گویند جماعتی در مسجد گردهم نشسته بودند. سخن از اصل و نسب شد. هر کس درباره تبار و طایفه خود چیزی گفت. نوبت به «روزبه» رسید، برده ای ایرانی با اربابی یهودی به نام عثمان بن اشهل که به واسطه رسول خدا(ص) آزادی اش را بازیافته بود. او برخلاف دیگران، خود را این گونه معرفی کرد؛ «من سلمان پسر عبدالله هستم. گمراه و گمشده بودم، خداوند عزوجل به برکت محمد(ص) هدایتم کرد. فقیر بودم، خداوند غنی و توانگرم ساخت به برکت محمد(ص). و برده بودم، خداوند به برکت محمد(ص) آزادم کرد». پیامبر که از راه رسید و ماجرا را شنید، فرمود: «ای جماعت قریش! اصل و تبار و بزرگی مرد به دین اوست و شخصیت وی اخلاق او، و ریشه و اصالتش، عقل اوست هیچ کس از این افراد بر تو برتری ندارند مگر به تقوا و اگر تقوای تو بیشتر باشد تو بر آنان برتری.

«یا معشر قریش ان حسب الرجل دینه، و مروءته خلقه، و أصله عقله. قال الله عزوجل: (انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا) قال النبی لسلمان: لیس لأحد من هؤلاء علیک فضل الا بتقوی الله عزوجل، و ان کانت تقوی لک فأنت أفضل (روضه الکافی ص ۱۸۱، بحار الأنوار ج ۲۲ ص ۲۸۲).

این گونه است که سلمان فارسی (روزبه پسر خشبوذان) با این معرفت و فروتنی خود به مقاماتی دست یافت که برای بسیاری از مردم دست نیافتنی است؛ زیرا به مقام «سلمان منا اهل البیت» دست یافت و به عنوان شریف اهل بیت پیامبر(ص) نایل شد و سلمان محمدی(ص) شد. بی دلیل نبود که پیامبر بارها در تفسیر آیه هایی از سوره های مائده، جمعه و محمد(ص) که دلالت بر آمدن قومی مومن و جانشین مسلمانان از دین برگشته می کرد، دست بر شانه جناب سلمان می زد و با مضامین نزدیک به هم می فرمود: «آن قوم که خدا در قرآن آنان را ستوده، این مرد و هم میهن های او هستند. به جانم سوگند اگر دین و ایمان و دانش در ستاره ثریا باشد، مردمانی از تبار این مرد و از فرزندان فارس به آن دست خواهند یافت.»

● کرامت ابوالفضل عباس(ع)

این که حضرت ابوالفضل عباس بن علی(ع) به مقام کرامت رسیده برای این است که همانند سلمان، شخصیت خویش را به تقوا و ایمان گره زده و جاودانه گشته است. مرحوم محدث قمی، در کتاب شریف مفاتیح الجنان آورده است. شیخ اجل، جعفربن قولویه قمی (متوفی ۳۶۷ ق) در کامل صفحه ۲۵۸ به سند معتبر از ابوالحمزه ثمالی روایت کرده که حضرت امام جعفر صادق(ع) در زیارت عمویش عباس(ع) فرمود: أشهد لک بالتسلیم و التصدیق و الوفاء و النصیحه لخلف النبی صلی الله علیه و آله المرسل و البسط المنتخب و الدلیل العالم و الوصی المبلغ و المظلوم المهتضم فجزاک الله عن رسوله و عن امیرالمؤمنین و عن الحسن و الحسین صلوات الله علیهم فضل الجزاء بما صبرت و احتسبت لعن الله من قتلک و لعن الله من جهل حقک و استخف بحرمتک و لعن الله من حال بینک و بین ماء الفرات؛ گواهی می دهم برای تو که حضرتت مقام تسلیم و تصدیق و وفا داری و خیرخواهی را در حد کمال داشتی نسبت به حضرت حسین فرزند پیغمبر(ص) و سبط برگزیده رسول و رهبر دانای خلق و وصی پیغمبر و رساننده حکم خدا (و ارکان و حقایق احکام دین) به خلق؛ آن امام مظلوم جور و جفا کشیده پس خدا تو را از جانب رسولش و از جانب امیرالمؤمنین و از جانب حضرت حسن و حسین صلوات الله علیهم، بهترین پاداش عطا کند، به واسطه آن صبر و تحمل مصایبی که در یاری برادرت کردی، پس دار سعادت عقبی ترا نیکوست. خدا لعنت کند کسی را که تو را به قتل رسانید و خدا لعنت کند کسی را که حق تو را ندانست و حرمتت را شکست و خدا لعنت کند کسی را که بین تو و آب فرات حایل گردید (و تو را از آب رسانیدن به تشنگان حرم حسین منع کرد).

مقام تسلیمی که در این عبارت بر وجود آن در حضرت عباس شهادت می دهیم، غایت درجات ایمان است؛ زیرا ایمان در حد کمال و غایت، به شکل تسلیم، ظهور و بروز پیدا می کند. از این رو اسلام واقعی و ایمان را یکی دانسته اند و حضرت ابراهیم(ع) خود را اول المسلمین می داند که بر اسلام و تسلیم بوده است؛ زیرا وی در میان همه پیامبران به مقامات عالی رسید و اولین پیشوایی بود که خداوند وی را بدان مقام و منزلت به سبب تسلیم، نایل نموده است. انسان اگر بخواهد به قرب الهی دست یابد باید در برابر اوامر و نواهی خداوند تسلیم محض باشد. به هر حال مقام تسلیم، برترین درجات قرب الهی است که خاص پیامبران و بندگان صالح خداوندی است.

دیگر ویژگی حضرت عباس تصدیق است. در این سلام بر آن حضرت(ع) گواهی می دهیم که او اهل تصدیق بود. خداوند در آیاتی از قرآن، پیامبران بزرگ خویش را به این عنوان مشرف فرموده و آنان را تصدیق کننده معرفی کرده است.

حضرت در وفا نیز در اوج بود و غایت وفاداری را نشان داد. از این رو به عنوان یکی از چهار ویژگی آن حضرت مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. در زیارت آن حضرت(ع) است که: «و أوفی جزاء أحد ممن و فی ببیعته و استجاب له دعوته و أطاع ولاه أمره؛ تو وفادارترین کس در بیعت بودی و دعوت امام حسین(ع) و مولا را اجابت کرده و امرش را اطاعت نمودی.

همان تسلیم موجب شد تا وی هم چنین اهل نصیحت صادق شد و ما او را به نصیحت گری بشناسیم. نصیحت وی همانند دیگران نبود که از سر عافیت طلبی و یا دلسوزی، کلامی می گویند و حرکتی نمی کنند. نصیحت آن حضرت به همه امت بود که می بایست در برابر امام خویش چگونه اهل تسلیم و تصدیق و وفا به پیمان باشند. بنابراین او تجلی آیات الهی است و مصداق اتم و اکمل برادری ایمانی و اطاعت از ولایت امر است که خداوند در قرآن به اطاعت مطلق ایشان فرمان داده است و آنان را به همین اطاعت مطلق به عصمت ستوده و یاد کرده است. از این رو در بیان مفهوم نصیحت در متن زیارت آن حضرت(ع) آمده است: أشهد و أشهد الله انک مضیت علی ما مضی به البدریون و المجاهدون فی سبیل الله، المناصحون له فی جهاد أعدائه المبالغون فی نصره أولیائه الدابون عن أحبائه؛ تو همانند اصحاب بدر و مجاهدان در راه خدا عمل کردی و چون ایشان در جهاد با دشمنان نصیحت کردی و در نصرت یاران مبالغه کردی و در دفاع از دوستانش تلاش نمودی.

بنابراین باید گفت که امام صادق(ع) در این سلام خاص خود، عمویش عباس(ع) را به صفاتی ستوده که بیانگر کرامت و شرافتی است که خداوند انسان را بدان کرامت و بزرگواری بخشیده است.

صادق مرزبند