شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تمامی مسلمانان طواف كننده یك نفر بودند


حسی آرامش بخش، عجیب و غیرقابل وصف، آرامش درون بزرگترین مراسم مسلمانان، مراسم حج وصف ناپذیر است. در این مراسم همه مثل هم هستند و هیچ تفاوتی بین نژادها، رنگ ها، جنسیت و... نیست. در …

حسی آرامش بخش، عجیب و غیرقابل وصف، آرامش درون بزرگترین مراسم مسلمانان، مراسم حج وصف ناپذیر است. در این مراسم همه مثل هم هستند و هیچ تفاوتی بین نژادها، رنگ ها، جنسیت و... نیست. در حج همه برای ارتقای روح و جسم، تزكیه درون آمده اند. آنجلینا زن ۳۷ساله آمریكایی است كه سال گذشته بعد از مدتی كه به دین اسلام گرویده بود، به مراسم حج رفت. او كه در مركز اسلامی «میشیگان» یكی از بزرگترین مراكز اسلامی در آمریكا به دین اسلام روی آورده است، در مورد دلیل تغییر دین و خاطرات سفر حج می گوید: همسرم را در اثر حادثه ای از دست دادم، دیگر هیچ چیز در دنیا برایم اهمیت نداشت و هر روز در انتظار رسیدن زمان مرگم بودم. یكی از دوستان رنگین پوستم برای تغییر احوال من، پیشنهاد كرد كه تحقیق بر كتاب های آسمانی را شروع كنیم. در ابتدا این كار چندان جذاب نبود. اما آرام آرام وضعیت تغییر كرد به گونه ای كه روزی پنج الی شش ساعت را به این كار اختصاص می دادم. در میان كتاب‌ها قرآن از همه سخت تر و پرپیچ وخم تر بود به همین دلیل به مركز اسلامی دیترویت مراجعه كردم. در این مركز كمك های فراوانی به من شد و اطلاعات بسیار جالبی را در مورد حقوق زنان در آن، نحوه برخورد مردان با زنان، اهمیت انسان‌ها، حقوق بشر و... در قرآن یافتم. دیدن خانه كعبه جرقه انتخاب دین اسلام برایم بود. خانه‌ای مكعبی بدون هیچ زرق و برق كه هرساله هزاران نفر برای عبادت به آنجا می روند. جایی كه به گفته بسیاری از مسلمانان، آرامش ابدی را می توان با خلوص نیت در آن یافت. شرایط مسلمان شدن را از یاسین امین یكی از مسئولان مركز پرسیدم و اسلام آوردم. فیلم حضرت محمد نیز احساس بسیار عجیبی را در من به وجود آورد. احساس دوباره به زندگی و شروع یك زندگی جدید به گونه ای كه دوباره متولد شده ام. وقتی خانواده و برخی از دوستان متوجه شدند، مرا ترك كردند و دیگر حاضر به معاشرت با من نبودند. دلیل آنها تا حدودی برایم قانع كننده بود، آنها اسلام را نمی شناختند و هر آنچه از این دین بزرگ می‌دانستند، اشتباهات و ندانم كاری های القاعده، بن لادن و متعصبین دو آتشه ای بود كه اسلام آنها با اسلام واقعی فرق داشت. روح اسلام صلح و راستی و محبت را می آموزد، حال اینكه در آمریكا تنها چیزی كه از اسلام در طول این چند سال دیده شده خشونت و بمب گذاری است. در یكی از روزهای حضورم در مركز اسلامی عده ای از مسلمانان این مركز را دیدم كه در حال آماده كردن خود برای سفر به عربستان سعودی و انجام مراسم حج هستند. از مسئول آنها در مورد نحوه سفر پرسیدم. او هم اطلاعات مفیدی در اختیارم گذاشتم، در مورد نحوه سفر، وسایل مورد نیاز برای انجام آن و از همه مهمتر آمادگی روحی و جسمی برای انجام آن. این مسئول به من گفت با رفتن به حج انگار دوباره متولد می شوی. در آن زمان متوجه مفهوم حرفش نشدم. اما پس از انجام این سفر منظورش را درك كردم. تصمیم خود را گرفتم كه سال بعد من به این سفر بروم. اطلاعات متعددی جمع آوری كردم و در این زمان متوجه شدم، مسلمانان پاكستانی، هندی، مراكشی، عربستانی بسیار متعصب تر از دیگر مسلمانان جهان هستند، نگاه متعصبانه این افراد در بسیاری از موارد سبب شده كه این دین به درستی به جهانیان معرفی نشود. زمان سفرم به مراسم حج رسید و من به همراه چهار تن از دیگر مسلمانان مركز اسلامی دیترویت راهی شدیم. تنها تازه مسلمان گروه بودم و نگران از اینكه مبادا اشتباهی یا حركتی ناصحیح انجام دهم. فرودگاه كشوری كه ۱۴۰۰ سال پیش، حضرت محمد در آن مردمش را به اسلام تشویق كرده بود. نگاه مامور فرودگاه كه با لبخند نامناسبی مرا برانداز می كرد سبب شد، حجابم را محكم تر كنم. مسافران بسیاری همزمان با ما وارد فرودگاه شدند، بیشتر آنها لباس‌های سفید و تمیزی بر تن داشتند و برخی از مردان نیز سرهایشان را كاملاً تراشیده بودند. پس از عزیمت به هتل برنامه را در اختیارمان قرار دادند. من به همراه زن دیگر گروه در اتاقی جای گرفتیم. آن زن كه مسلمانی بنگلادشی بود كه سال‌ها در آمریكا زندگی می‌كرد، دلیل اسلام آوردن مرا پرسید و سپس به من گفت: باید تلاش كنی همیشه مسلمان واقعی بمانی، دروغ نگویی، تهمت نزنی، كارهای حرام انجام ندهی. نجمیه سپس كمی از موهایم را كوتاه كرد و گفت ناخن‌هایم را بگیرم. فردای آن روز به خانه كعبه رفتیم. هنگامی كه به نزدیكی آن رسیدم، دست‌هایم می‌لرزید، نفس بریده بریده می كشیدم. نجمیه با آرامشی خاص گفت: عظمت آن همه را می‌گیرد. اشك‌هایم بدون اراده می‌آمد. باید هفت دور طواف انجام می دادیم. در دور آخر توانستم به حالت عادی بازگردم. هیچ كدام از دیگر مراسم به اندازه این مراسم مرا از خود بی خود نكرد. احساس می‌كردم، دورتادور را نوری فراگرفته و همگان بدون هیچ نوع نگاه خاص، یا سخنی یك كار را انجام می دادند، یك گونه پوشیده بودند، انگار تمامی هزاران نفر در كعبه یك نفر بودند. از دیگر مراسم حج انجام رفت و برگشت بین صفا و مروه بود، همان جایی كه همسر ابراهیم برای پیدا كردن آب چندین بار آن را پیمود تا آب بیابد و در آخر از زیر پای كودك تشنه، چشمه ای نوشید كه نام آن زمزم است. آب آن بسیار گواراست. در هنگام نوشیدن انسان تصور می كند یك مایع الهی را می نوشد. پرتاب سنگ به نماد شیطان از دیگر مراسم مهمی است كه در هنگام حج انجام می‌شود. قربانی كردن نیز از دیگر مراسمی است كه از اعیاد بزرگ مسلمانان نیز محسوب می شود. اما نكته مهم در انجام این سفر احساس یك دلی و یك رنگی با تمام مسلمانان جهان است. در مراسم حج هیچ كس با دیگری فرقی ندارد. فقیر از ثروتمند قابل تشخیص نیست. همه در كنار یكدیگر راه می روند و هیچ كس به دیگری برتری ندارد. این همان اسلام واقعی است كه مسلمانان جهان باید تلاش كنند تا آن را به جهانیان بشناسانند. هنگام بازگشت از این سفر زیارتی به واقع دوباره متولد شدم. اما این بار همه چیز به چشمم صلح آمیز می آید و تمامی انسان های روی زمین، اقوامم محسوب می‌شوند. اسلامی كه من در حج شناختم، بسیار متفاوت از تعابیر و تعاریف امروزی است.



همچنین مشاهده کنید