سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
سپهسالار عشق
زندگانی حضرت ابوالفضل(ع) دائرهٔ المعارفی است که چگونه زیستن و آگاهانه رفتن را به ما میآموزد و فرصت دستیابی به مقام آدمیت را هموار میسازد.
در این نوشتار، از رهگذر تربیت عباس(ع)، پرتوی از فروغ معنویت امام علی(ع) و جلوهای از روشنی ولایت ام البنین علیها السلام در پرورش فرزند، نصیب انسان میشود و آینه ای از روشنایی فضایل حضرت ابوالفضل (ع) دیدگان آدمی را نورانی میکند.
با هم به مدینه میرویم تا از کوچه بنیهاشم به سرای امیرمؤمنان (ع) پای دل گذاریم و از آغازین لحظه های زندگانی پور دلبندش عباس(ع) با او همراه شویم.
● طلوع ماه در مدینه
زمین مدینه با نیم نگاه خورشید روشنایی میگرفت و تابش طلایی آفتاب، جمعه، چهارمین روز شعبان سال۲۶ هجری را نوری دیگر میبخشید.(۱) بلور دل های شیفتگان امیرالمؤمنین علی(ع) لبریز از شور و عشق شده بود و آغوش کوچه بنیهاشم به روی زائران خانه حضرت گشاده مینمود. چهره علاقه مندان اهل بیت علیهم السلام را شبنم شادی فرا گرفته بود و برای دیدار نورسیده مولای خویش بر یکدیگر پیشی میگرفتند. شور و هلهله خانه علی(ع) و فاطمه کلابیه را فرا گرفته بود و نگاه همگان به سخاوت لبان مولا بود تا انتخاب نام طفل را نظاره کنند و شیرینی اولین کلام او را بیابند.
در این هنگام مادر کودک، ام البنین علیهاالسلام نوزاد را به علی(ع) تقدیم کرد. امام فرزند دلبند خود را به سینه چسباند، با صدایی آسمانی در گوش راست فرزند، اذان و در گوش چپش اقامه گفت تا در گلستان وجود او شاخسار ایمان و عشق به «توحید» و «نبوت» نمایان شود؛ تا از بلندای همتش آبشار شوق به «امامت» جاری شود و تا همیشه ایام در سایه سار «ولایت» سروی سبز باشد. (۲)
چون نسیم اذان و اقامه بر روان پاک و سپید طفل وزید، امام(ع) با واژهای مهرآفرین و روح افزا، نام فرزند را بر لب آورد: «عباس» یعنی شیر بیشه شجاعت و قهرمان میدان نبرد. دلاوری از شجاعان اسلام و قهرمانی که در برابر باطل و ستم، عبوس و خشمگین است و در مقابل خیر و نیکی، شادان و متبسم.(۳)
رواق چشمان اطرافیان را هاله ای از عشق و امید فرا گرفته بود. فاطمه کلابیه بیش از دیگران از خشنودی امام علی (ع) شادمان و خرسند بود.
در این لحظه، الماس بوسه علی(ع) بر بلور وجود طفل نشست و پیکر کوچک عباس با اولین نوازش و عاطفه آشنا شد؛ اما این شادمانی لحظاتی بعد با توفان غم درهم پیچیده شد. ناگهان گوهر اشک از دیدگان امیرمؤمنان(ع) پدیدار شد، صدای گریه آن حضرت دلها را مالامال از اندوه ساخت و فرمود: (۴) گویا میبینم این دستها یوم الطف (۵) در کنار نهر فرات در یاری برادرش حسین از بدن جدا خواهد شد.
● هفتمین روز میلاد
حضرت علی(ع) در هفتمین روز میلاد، فرزند دلبند خود را طلب نمود. طبق سنت پسندیده اسلام، موهای زیبایش را تراشید و هم وزن آنها، طلا یا نقره به مستمندان داد.(۶) سپس گوسفندی، به عنوان عقیقه، ذبح کرد تا به برکت آن صدقات و این قربانی، پیکر پاک عباس عزیز پا برجا و سالم ماند و ایام زندگانیاش طوبای برکاتی جاودان شود.(۷)
گفتار امام(ع) و نام حماسی نوزاد، دفتر طلایی خاطرات او را در مقابل دیدگان آشنایان میگشود. از این رو بر بینش علی(ع) آفرین میگفتند و انتخاب عقیل را میستودند.
آنها از روزی یاد میکردند که امیرمؤمنان(ع) برادرش عقیل را طلبید تا از بلندای «علم انساب» نگاهی به قبایل مختلف بیافکند، خانواده ای شجاع را انتخاب کند و انگشت اشاره بر بانویی پاک و عفیف نهد تا فرزندانی دلاور، سرآمد و شیردل به دنیا آورد.
پس از مدتی تحقیق و ژرف نگری، عقیل « فاطمه کلابیه» (ام البنین) را برگزید. (۸)
● کودکی عباس علیه السلام
در روزهای کودکی عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایی و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهی و رفتار آسمانیاش بر وی تاثیر مینهاد. او از دانش و بینش علی(ع) بهره میبرد. حضرت درباره تکامل و پویایی فرزندش فرمود: "ان ولدی العباس زق العلم زقا؛ همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا میگیرد، از من معارف فرا گرفت."(۹)
در آغازین روزهایی که الفاظ بر زبان وی جاری شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو یک.
عباس گفت: یک
حضرت ادامه داد: بگو دو
عباس خودداری کرد و گفت: شرم میکنم با زبانی که خدا را به یگانگی خوانده ام، دو بگویم. (۱۰)
پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ای پاک و مبارک برای ایام نوجوانی و جوانی عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگی باشد. گاه که علی(ع) با نگاه بصیرت خود آینده عباس را نظاره میکرد، با لبخندی رضایت آمیز، سرشک غم از دیدگان جاری میکرد و چون همسر مهربانش از علت گریه میپرسید، میفرمود: دستان عباس در راه یاری حسین(ع) قطع خواهد شد.
آنگاه از مقام و عظمت دلبندش نزد خداوند چنین خبر میداد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ابیطالب در بهشت پرواز کند.
ایام نوجوانی و جوانی
محبت پدری گاه علی(ع) را بر آن میداشت تا پاره پیکرش را ببوسد ، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامی آشنا سازد. از این رو لحظهای عباس را از خود دور نمیساخت. فرزند پاکدل علی(ع) در مدت ۱۴ سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت.
در ایام دشوار خلافت، لحظه ای از وی جدا نشد و آنگاه که در سال۳۷ هجری قمری جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسهای جاوید آفرید.
کنیه های مهرافروز
دیباچه صفات اخلاقی افراد و فهرست فضایل معنوی انسانها در کنیه آنان نمایان است. عباس(ع) انسانی آسمانی بود که بلندای عظمتش کنیه های بسیاری برای او رقم زند. «ابوالفضل» مشهورترین کنیه اوست.(۱۶) این کنیه برخی از صاحبنظران را بر آن داشت تا شعاع چشمگیر شخصیت عباس را بستر این واژه بدانند. ویژگی های دوران کودکی و شکوهمندی روح افزای نوجوانی او نشان از بزرگی مقام وی داشت. بسیاری از فرهیختگان و شعرا بهره مندی از فضایل فراوان را علت این لقب دانسته اند.
از سوی دیگر، پاره ای از محققان و اندیشمندان بهره مندی از نعمت وجود فرزندی به نام «فضل» را دلیل این کنیه شمرده اند.
«ابوالقاسم» کنیه ای دیگر است. مورخان، با دقت در واژههای معرفت آفرین زیارت اربعین، این کلمه را کنیه آن حضرت دانسته اند. آنجا که جابر انصاری خطاب به این رادمرد الهی میگوید:
السلام علیک یا اباالقاسم، السلام علیک یا عباس بن علی ؛ سلام بر تو، ای پدر قاسم؛ سلام بر تو، ای عباس بن علی.
● القاب تابناک
۱) قمر بنیهاشم
بهره مندی بسیار عباس از جمال و جلال و سیمای سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانی، زمینه ساز این لقب است.
۲) باب الحوائج
کریمی از دودمان کریمان که چون حاجتمندی سوی او روی کند، خواسته هایش را برآورده میسازد.
۳) طیار
بیانگر مقام و عظمت حضرت عباس(ع) در فضای عالم قدس و بهشت جاودان است.
۴) الشهید
شهادت، که نشان نمایان ابوالفضل(ع) است و در چهره حیات او درخشندگی بسیار دارد، زمینه ساز این لقب است.
۵) سقا (
دلاوری عباس در صحنه های حیرت آور آبرسانی به تشنگان، سبب این لقب شد.
۶) عبد صالح
لقبی که حضرت صادق(ع) در زیارت عموی گرانقدرش بدان اشاره دارد: السلام علیک ایها العبد الصالح.؛ سلام بر تو، ای بنده صالح خدا.
۷) سپهسالار
صاحب لواء یا سپهسالار لقب بزرگترین شخصیت نظامی است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.
۸) پرچمدار و علمدار
یادآور دلاوری و حفظ لشکر در برابر دشمن است. علمداری عباس(ع) این لقب را برایش به ارمغان آورد.
۹) ابوقربه (صاحب مشک)، عمید ( یاور دین خدا)، سفیر( نماینده حجت خدا)، صابر( شکیبا)، محتسب ( به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مستعجل ( تلاشگری مهربان در برآوردن حاجات دیگران) و ... از دیگر لقب های ابوالفضل است.
حضرت عباس در کلام معصومان
کلام معصومان علیهم السلام درباره شخصیت حضرت ابوالفضل(ع) طلوعی دیگر از معرفت در آسمان دل ها میآفریند. نخست در محضر دخت آفتاب حضرت زهرا(س) مینشینیم و از آن هنگام میگوییم که در هنگامه قیامت، رسول اکرم اسلام (ص)، علی(ع) را میطلبد و میفرماید: نزد فاطمه برو و به او بگو آنچه برای شفاعت [گناهکاران] در این روز بزرگ فراهم ساخته، حاضر کند.
پاک بانوی آفرینش در جواب حضرت میفرماید: ای امیرمؤمنان، دو دست بریده پسرم عباس برای مقام شفاعت من کافی است.
امام سجاد (ع) در سخنی کوتاه، بلندای عظمت مقام عمویش ابوالفضل(ع) را چنین بیان میکند:
خداوند عمویم عباس بن علی را رحمت کند؛ به تحقیق که ایثار و جانبازی کرد؛ جنگ نمایانی کرد و خود را فدای برادرش ساخت تا دستانش قطع شد. خداوند در برابر این فداکاری - به سان عمویش جعفر طیار- دو بال به او عنایت کرد تا به یاری آنها همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند. همانا عباس نزد خداوند تبارک و تعالی مقامی دارد که تمامی شهیدان، در روز قیامت، بر او غبطه میخورند و رسیدن به آن مقام را آرزو میکنند.
امام صادق(ع) در عباراتی روشن و معرفت آموز عمویش عباس بن علی(ع) را صاحب صفات زیر میشمرد:
۱) بصیرت نافذ؛
۲) بینش عظیم؛
۳) ایمان بسیار و محکم؛
۴) جهاد در محضر امام حسین(ع)؛
۵) جانبازی و ایثار؛
۶) شهادت در راه امام خود؛
۷) تسلیم در برابر جانشین رسول خدا(ص)؛
۸) تصدیق امام حسین(ع)؛
۹) وفاداری؛
۱۰) خیرخواهی امام؛ ۱۱. تلاش تا آخرین حد و ...
در آخرین فراز از این نوشتار، در تابش آفتاب کلام حضرت مهدی (ع) قرار میگیریم و با دیدگاه آن حضرت درباره سپهسالار عشق آشنا میشویم:
" سلام بر ابوالفضل، عباس، پور امیرمؤمنان(ع)؛ آن که جان خود را نثار برادرش کرد، دنیا را وسیله آخرت خود قرار داد و فدای برادرش شد. او که نگهبان بود و بسیار کوشید تا آب را به لب تشنگان برساند و دو دستش در جهاد فی سبیلالله قطع شد. خداوند قاتلان او یزید بن رقاد و حکیم بن طفیل طائی را از رحمت خویش دور سازد.
● قبر در وسط آب
آیهٔ الله حاج سید عباس کاشانی حائری نقل میکرد: « روزی در خانه آیهٔ الله العظمی حکیم (۲۹) بودم که کلید دار آستان مقدس حضرت ابوالفضل علیه السلام، تلفن کرد و گفت: سرداب مقدس ابوالفضل علیه السلام را آب گرفته و بیم آن میرود که ویران گردد و به حرم مطهر و گنبد و مناره ها نیز آسیب کلی وارد شود، شما کاری بکنید.
آیهٔالله حکیم فرمودند: من جمعه خواهم آمد و هر آنچه در توان دارم انجام خواهم داد. آنگاه گروهی از علمای نجف از جمله اینجانب به همراه ایشان به کربلا و به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام رفتیم، آن مرجع بزرگ برای بازدید به طرف سرداب مقدس رفت و ما نیز از پی او آمدیم، اما همین که چند پله پایین رفتند، دیدم نشستند و با صدای بسیار بلند که تا آن روز ندیده بودم، شروع به گریه کردند. همه شگفت زده و هراسان شدیم که چه شده است؟ من گردن کشیدم دیدم شگفتا منظره عجیبی است که مرا هم گریان ساخت.
قبر شریف حضرت ابوالفضل علیه السلام، در میان آب مثل جایی که از هر سو به وسیله دیوار بتنی بسیار محکم حفاظت شود، در وسط آب قرار داشت، اما آب آن را نمیگرفت. درست همانند قبر سالارش حسین علیهالسلام، که متوکل عباسی بر آن آب بست اما آب به سوی قبر پیشروی نکرد. (۳۰)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست