سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

آیا برای جنگ با ایرانی که چهره ای اهریمنی از آن ساخته شده, آماده اید


آیا برای جنگ با ایرانی که چهره ای اهریمنی از آن ساخته شده, آماده اید

موضوع انتخابات ایران و پیامدهای آن, همچنان از جنبه های مختلف مورد توجه رسانه های غربی است اگر چه عمده مقالاتی که در رسانه های جریان اصلی آمریکایی به چاپ می رسند, در راستای همان خط تبلیغی است که دولت این کشور برای آنها تعیین کرده, اما در این میان, معدود مقالات مستقلی نیز وجود دارند که از نظرگاهی کاملاً متفاوت و انتقادی به این موضوع می پردازند و می کوشند افکار عمومی جامعه آمریکا را با سیاست های دولت این کشور در ارتباط با موضوع انتخابات ایران بیشتر آشنا کنند

موضوع انتخابات ایران و پیامدهای آن، همچنان از جنبه های مختلف مورد توجه رسانه های غربی است. اگر چه عمده مقالاتی که در رسانه های جریان اصلی آمریکایی به چاپ می رسند، در راستای همان خط تبلیغی است که دولت این کشور برای آنها تعیین کرده، اما در این میان، معدود مقالات مستقلی نیز وجود دارند که از نظرگاهی کاملاً متفاوت و انتقادی به این موضوع می پردازند و می کوشند افکار عمومی جامعه آمریکا را با سیاست های دولت این کشور در ارتباط با موضوع انتخابات ایران بیشتر آشنا کنند. مقاله حاضر با استناد به نظر سنجی انجام شده در ایران در هفته های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری، برخی از واقعیت هایی را فاش می کند که کمتر در رسانه های غربی دیده ایم.

رسانه های آمریکایی چه اندازه به انتخابات ژاپن، هند، آزانتین یا هر کشور دیگری توجه می کنند؟ چه تعداد از روزنامه نگاران آمریکایی حتی خبر دارند که به جز در کشورهای انگلیس، فرانسه و آلمان، چه کسی در رأس هیات حاکمه بر سر قدرت است؟ چه کسی می تواند نام رهبران سیاسی سوئیس، هلند، برزیل، ژاپن یا حتی چین را بگوید؟

اما تعداد زیادی می دانند که احمدی نژاد رئیس جمهور ایران است. دلیل این هم روشن است. رسانه های آمریکایی به طور روزانه در حال ارائه چهره ای اهریمنی از او هستند.

ساختن چهره ای اهریمنی از احمدی نژاد توسط رسانه های آمریکایی، خود نشان دهنده غفلت آمریکاست. رئیس جمهور ایران قدرت سیاسی را در دست ندارد. او فرمانده کل قوای مسلح نیست. او نمی تواند خارج از مرزهایی که توسط حاکمان ایران تعیین می شود ـ آیت الله هایی که تمایل ندارند جمهوری اسلامی با پول آمریکایی با نوعی انقلاب رنگی سرنگون شود ـ سیاستی را تعیین کند.

ایرانیان تجربه تلخی را در ارتباط با دولت آمریکا از سر گذرانده اند. اولین انتخاب دمکراتیک آنها، آن هم در شرایطی که کشورشان به کشوری اشغال شده و مستعمره می مانست، ظهور کرد، در دهه ۱۹۵۰ از سوی دولت آمریکا سرنگون شد. دولت آمریکا به جای نامزد منتخب، دیکتاتوری را نشاند که مخالفان خود را که می اندیشیدند ایران باید کشوری مستقل باشد و نه آلت دست آمریکا، شکنجه می کرد و به قتل می رساند.

«ابرقدرت» آمریکا هیچ گاه آیت الله های اسلامی ایرن را به خاطر انقلاب اسلامی آنها در اواخر دهه ۱۹۷۰ که دولت دست نشانده آمریکا را سرنگون کردند و کارکنان سفارت آمریکا را به عنوان «لانه جاسوسی» به گروگان گرفتند، نبخشیده است. در جریان این گروگان گیری، دانشجویان ایرانی اسناد ریز شده سفارتخانه را در کنار هم چیدند و نقش پیچیده آمریکا در نابودی دمکراسی ایرانی را به اثبات رساندند.

رسانه های شرکتی آمریکایی که تحت کنترل دولت هستند، یک «وزارت تبلیغات» هستند که نسبت به انتخاب مجدد احمدی نژاد، با گزارش هایی بی وقفه در باره اعتراضات خشونت آمیز ایرانیان که نسبت به تقلب در انتخابات صورت گرفت، واکنش نشان داده اند. تقلب در انتخابات به عنوان یک واقعیت مطرح شده است، در حالی که هیچ مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد. واکنش رسانه های آمریکایی به تقلبات مستند در انتخابات دوران جرج دبلیو بوش و کارل راو، نادیده گرفتن شواهد مستند انبوهی از تقلبات واقعی در انتخابات بود.

رهبران کشورهای آلت دست آمریکا یعنی بریتانیا و آلمان، در عملیات جنگ روانی آمریکا، پشت سر این کشور قرار گرفته اند. وزیر امور خارجه بدنام انگلیس، دیوید میلبند «تردید جدی» خود را نسبت به پیروزی احمدی نژاد در نشست وزرای اتحادیه اروپا در لوگزامبورگ اعلام کرده است. البته میلبند هیچ منبع اطلاعات مستقلی برای این ادعای خود ندارد. او صرفاً دستورات آمریکا را دنبال می کند و بر ادعاهای بی اعتبار نامزدهای شکست خورده که مورد ترجیح دولت آمریکا بودند، اتکا می کند.

انگلا مرکل صدراعظم آلمان نیز تحت فشار قرار می گیرد. او از سفیر ایران خواستار «شفافیت بیشتر» در انتخابات می شود.

حتی جناح چپ آمریکا بر تبلیغات دولت این کشور صحه می گذارد. رابرت دریفوس که در «نیشن» قلم می زند، یک بازنگری تاریخی از یکی از مخالفان ایرانی را ارائه می دهد، انگار که مخالفان حکومت ایران منبع حقیقت قطعی در باره «انتخابات نامشروع» می باشند.

● منبع اطلاعات رسانه های آمریکایی و کشورهای آلت دست آمریکا چیست؟

هیچ چیز جز اصرار نامزدهای شکست خورده که مورد ترجیح آمریکا بوده اند. اما برای عکس این حالت، شواهد بی شماری وجود دارد. قبل از انتخابات ایران، یک نظر سنجی مستقل و موضوعی عادلانه توسط نظرسنجان آمریکایی به عمل آمد. نظرسنجان، بن بالن از مرکز غیر انتفاعی «مرکز افکار عمومی» و پاتریک دوهتری از مرکز غیر انتفاعی «بنیاد آمریکای جدید»، نتایج نظر خواهی خود را در پانزده ژوئن در «واشنگتن پست» انتشار دادند. بودجه این نظر سنجی توسط «بنیاد برادران راکفلر» تأمین شده بود و به زبان فارسی توسط یک شرکت نظرخواهی انجام شده بود که برای «ای بی سی نیوز» و «بی بی سی» کار می کرد و جایزه «امی» را دریافت کرده بود. (لینک گزارش این نظر سنجی)

نتایج این نظر سنجی، که تنها اطلاعات واقعی که تا این زمان در اختیار داریم به شمار می رود، نشان می دهد که نتایج انتخابات، بازتابی از خواست رأی دهندگان ایرانی است. در میان اطلاعات به شدت جالب توجهی که این نظر سنجی آشکار می سازد، می توان به این موارد اشاره کرد:

«بسیاری از کارشناسان ادعا می کنند که اختلاف آرای رئیس جمهور فعلی محمود احمدی نژاد، نتیجه تقلب یا دستکاری در نتیجه انتخابات بوده است، اما نظر سنجی ما از مردم سراسر این کشور، سه هفته قبل از انتخابات، نشان داد که احمدی نژاد با اختلافی دو به یک، از دیگر نامزدها پیش است ـ بیشتر از اختلاف رأی واقعی که در انتخابات روز جمعه به دست آورد ـ.»

«در حالی که گزارشگران غربی از تهران در روزهای منتهی به روز رأی گیری، نوعی شور و حرارت مردمی را نسبت به رقیب اصلی احمدی نژاد، میر حسین موسوی به تصویر کشیده اند، نمونه گیری های علمی ما از سراسر سی استان ایران نشان داد که احمدی نژاد پیشتاز است.»

«وسعت حمایت از احمدی نژاد، در نظرسنجی پیش از انتخابات ما مشهود بود. مثلاً در طول مبارزات انتخاباتی، موسوی تأکید داشت که هویت او آذری است ـ یعنی دومین گروه نژادی بزرگ پس از فارس ها ـ تا رأی دهندگان آذری را به خود جذب کند. نظرسنجی ما نشان داد که آذری ها با نسبت دو به یک، به احمدی نژاد توجه دارند.»

« در بیشتر تفسیرها، جوانان ایرانی و اینترنت به عنوان منادیان تغییر در این انتخابات به تصویر کشیده شده اند. اما نظر سنجی های ما روشن کرد که فقط یک سوم ایرانیان به اینترنت دسترسی دارند، در حالی که جوانان هجده تا بیست ساله، قوی ترین بلوک رأی دهندگان احمدی نژاد را در بین تمام گروه های سنی تشکیل می دادند.»

«تنها گروه های جمعیتی که بر اساس نظر سنجی ما در آنها موسوی پیشتاز یا هم طراز با احمدی نژاد بود، دانشجویان و تحصیل کردگان دانشگاهی و ایرانیان برخوردار از بالاترین میزان درآمد بودند. در زمان انجام نظر سنجی ما، تقریباً یک سوم ایرانیان هنوز تصمیم خود را نگرفته بودند. با این حال، توزیع های پایه ای که ما انجام دادیم، بازتابی از نتایج اعلام شده از سوی مقامات ایرانی بودند و بر این اساس، تقلب گسترده ای در این انتخابات صورت نگرفته است.»

اخبار متعددی وجود داشته که گزارش می دادند، دولت آمریکا برنامه ای را برای بی ثبات کردن ایران به اجرا گذاشته است. گزارش هایی نیز وجود داشته مبنی بر اینکه دولت آمریکا بودجه لازم برای بمب گذاری و سوء قصد در ایران را تأمین کرده است. رسانه های آمریکایی با این گزارش ها به روشی دوگانه برخورد می کنند و آنها را تصاویری از قابلیت ابرقدرت آمریکا برای سر به راه کردن کشورها معرفی می کنند، در حالی که برخی رسانه های خارجی، این گزارش ها را به عنوان مدارکی از عدم وجود اخلاقیات ذاتی در دولت آمریکامی بینند.

فرمانده سابق ارتش پاکستان، ژنرال میرزا اسلام بیگ، روز دوشنبه پانزده ژوئن به رادیوی پشتو گفت که اطلاعات غیر قابل انکاری وجود دارد که دخالت ایالات متحده در انتخابات ایران را ثابت می کنند. او گفت: «مدارک ثابت می کنند که سیا چهارصد میلیون دلار را برای راه اندازی یک انقلاب رنگی اما توخالی در ایران پس از انتخابات هزینه کرده است.»

موفقیت دولت آمریکا در تأمین بودجه انقلاب های رنگی در گرجستان و اوکراین از جمهوری های شوروی سابق و دیگر بخش های امپراتوری شوروی سابق به طور گسترده گزارش شده و مورد بحث و گفت و گو قرار گرفته است و رسانه های آمریکایی با آن به عنوان شاخصی از قدرت مطلقه و حق طبیعی ایالات متحده برخورد می کنند و برخی رسانه های خارجی آن را به عنواننشانه ای از مداخله آمریکا در امور داخلی کشورهای دیگر می بینند. ما این واقعیت را می دانیم که هدف دولت آمریکا از به راه انداختن عملیات جنگ روانی این است که هم آمریکاییان و هم خارجی ها را از طریق رسانه های آمریکایی و خارجی هدف قرار دهد. مقالات بسیاری در ارتباط با این موضوع به چاپ رسیده است.

به انتخابات ایران از نظرگاه عقل سلیم بیندیشید. نه من و نه اکثریت زیادی از خوانندگان من، کارشناس امور ایران نیستیم. اما از نظرگاه عقل سلیم، اگر کشور شما زیر حملات تهدید دائمی، حتی تهدیدات هسته ای از سوی دو کشوری قرار داشت که از قدرتمندترین تشکیلات نظامی برخوردارند، یعنی آنچه که در مورد ایران از سوی آمریکا و اسرائیل شاهد هستیم، آیا شما بهترین مدافع کشور خود را رها می کردید و به نامزدی رأی می دادید که مورد ترجیح آمریکا و اسرائیل است؟

● آیا باور می کنید که مردم ایران برای این رأی بدهند که دست نشانده آمریکا شوند؟

ایران کشوری باستانی و پیچیده است. اکثریت طبقه روشنفکران، سکولار هستند. درصد قابل توجه اما اندکی از جوانان این کشور به دام بی قیدی جنسی غربی، لذت های شخصی و خودبینی افتاده اند. این افراد به سادگی با پول آمریکایی سازمان دهی می شوند و و با رفتارهای شخصی خود، مشکلاتی را برای دولت اسلامی خود به وجود می آورند.

دولت آمریکا در حال بهره برداری از این ایرانیان غربی شده برای ایجاد زمینه های لازم جهت بدنام کردن انتخابات ایران ودولت این کشور است.

در روز چهارده ژوئن، «دایره واشنگتن مک کلاچی» که گاهی اوقات می کوشد اخبار واقعی را گزارش کند، جنگ روانی واشنگتن را پذیرفت و اعلام کرد، «نتایج انتخابات ایران، تلاش های آشتی جویانه اوباما را دشوارتر می کند.» آنچه در اینجا می بینیم، سر بر آوردن سر زشت بهانه برای «شکست دیپلماتیک» است که فقط راه حل نظامی را باقی می گذارد.

من به عنوان کسی که تمام این چیزها را از درون حکومت آمریکا دیده ام، معتقدم که هدف دولت آمریکا از دستکاری در افکار عمومی آمریکاییان و دخالت در رسانه های آلت دست دولت، بدنام کردن دولت ایران از طریق تصویر کردن آن به عنوان رژیمی سرکوبگر و عقیم گذارنده خواست مردم این کشور است. به این ترتیب است که دولت آمریکا زمینه را برای حمله نظامی به ایران فراهم می کند.

دولت آمریکا با کمک موسوی در حال خلق یک «مردم تحت سرکوب» دیگر مثل عراقی های تحت حاکمیت صدام حسین است که آمریکا را ملزم به بر پا کردن جنگ و آزاد سازی آنها کرد. آیا موسوی، نامزد آمریکایی در انتخابات ایران که شکست سنگینی را متحمل شد، از سوی واشنگتن انتخاب شده تا به حاکم دست نشانده آمریکا در ایران تبدیل شود؟

ابرقدرت پوشالین بزرگ، مشتاق احیای هژمونی خود بر مردم ایران است، بنابراین در حال تسویه حساب کردن با آیت الله هایی است که در سال ۱۹۷۹ به حاکمیت آمریکا در ایران پایان دادند. سناریو این است. هر دقیقه شاهد این سناریو در تلویزیون های آمریکایی هستید. صف «کارشناسانی» که برای صحه گذاشتن بر این سناریو به میدان می آیند، تمامی ندارد. برای مثال، از میان صدها کارشناس، گری سیک را داریم که قبلاً در شورای امنیت ملی خدمت کرده و در حال حاضر در دانشگاه کلمبیا به تدریس اشتغال دارد.

سیک می گوید: «اگر آنها کمی معتدل تر بودند و می گفتند که احمدی نژاد با کسب پنجاه و یک درصد آرا برنده شده، شاید ایرانی ها مشکوک می شدند، ولی بیشتر این نتیجه را می پذیرفتند. اما دولت اصرار دارد که احمدی نژاد با کسب شصت و دو و شش درصد آرا برنده شده است. چنین چیزی اصلاً معتبر نیست.»

سیک ادامه می دهد: «به نظر من این انتخابات نشانگر نقطه چرخشی واقعی در انقلاب ایران است. از یک موضع، ادعای داشتن مشروعیت بر اساس برخورداری از حمایت مردم به موضعی که به شکل فزاینده بر سرکوب متکی بوده است. در ایران صدای مردم نادیده گرفته می شود.»

تنها اطلاعات موثق (در باره انتخابات ایران) همان نظر سنجی است که در بالا به آن اشاره شد. بر اساس یافته های این نظر سنجی، احمدی نژاد با اختلاف دو به یک، نامزد محبوب مردم بوده است. اما همانطور که در هر چیز دیگری که به سلطه آمریکا بر مردم کشورها مربوط می شود می بینیم، واقعیت ها و حقایق هیچ نقشی در اینجا ندارند. این دروغ و تبلیغات است که حکمفرمایی می کند.

آمریکا که خود را مصروف میل شدیدش به هژمونی کرده، به سمت غلبه بر دیگران می رود و در این میان، اخلاقیات و عدالت را چه کار. این سناریو که جهان را مورد تهدید قرار خواهد داد، تا آنجا به اجرا گذاشته خواهد شد که آمریکا خود را ورشکسته کند و آنچنان نسبت به بقیه جهان بیگانه شود که در سطح جهانی منفور و منزوی شود.

نویسنده: پائول کریگ - رابرتس

منبع: ماهنامه - سیاحت غرب - ۱۳۸۸ - شماره ۷۵، مهر - تاریخ شمسی نشر ۰۰/۰۷/۱۳۸۸ - به نقل از www.opendnews.com