یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
دو چهره آسیا
یکبار از «لی هسین لونگ» نخستوزیر سنگاپور خواسته بودند تا نظرش را نسبت به فرجام آمریکا در عراق بازگوید و گفته بود«شکست آمریکا، برای ما بسیار ناگوار خواهد بود.» اینگونه اظهارات اما همانقدر برای آسیایی جنوب شرقی، آشناست که برای آسیای غربی، غریب است و آسیای غربی را آنقدر که شوق آمریکاستیزی است، در شرق آسیا نیست.
خارج از آسیای شرقی، از جنوب آسیا تا شمال آفریقا، شعائر ضدآمریکایی روی بیلبوردها و دیوارها، کنار هر تجمع اعتراضآمیز دولتی و غیردولتی، همواره به چشم میخورد و نهتنها ضدآمریکایی بودن را کسی کتمان نمیکند که مایه مباهات خویش هم میداند و آنسو در شرق آسیا، با همه انتقادها و اعتراضها، کمتر کسی از میان سیاستمداران، مدیران و تاجران به ضدآمریکایی بودن خویش اقرار میکند و اگر هم اقرار کند، حداقل بدان نمیبالد. جالب آنجاست که بزرگترین تظاهرات ضدجنگ، پس از اروپا در آسیای شرقی شکل گرفته و گذشته از کیفیت، در کمیت نیز ظاهرا آسیای شرقی بیشترین تعداد تجمعات صلحطلبانه را شاهد بوده است. در علتیابی این پدیده، جهانی شدنهای اقتصادی و اپیدمی اقتصاد جهانی بیاثر نبوده است. جهانی شدن در شرق آسیا با افول استعمار کهنه و نو، شتابی دوچندان گرفت و با انقلابها و کودتاهای رنگین و برخاستن جمعی بوروکراتهای نوگرا و آیندهنگر همچون «فیدل راموس»، «لی کوان یو» و «سوهارتو»، سکوی پرش آسیای شرقی به دنیای مدرن شد. رشد اقتصادی در سایه دولتهای متهور و با در پیش گرفتن سیاستهای عیان ارشادی و اجرای دستورات نهان نهادهای جهانی از همتایان غربی سبقت گرفت و همزمان که غربیان آسیا، سرگرم دعاوی ایدئولوژیک خود بودند، شرقیان آسیا به فکر آینده و رقابت با غرب جهان بودند. آخرین منازعات و مرافعات سرزمینی در مشرق آسیا، هنگامی اتفاق افتاد که دستهای از کشورهای تازه از استعمار رهیده، همچون مالزی، سنگاپور و اندونزی، به تحدید مرزها پرداختند و آنگاه که مرزها را ثابت یافتند، به جهان بیرون پرداختند. اینگونه بود که طبقه متوسط رشد سرسامآورش را آغاز کرد و دروازههای ممالک بر سرمایههای خارجی گشوده شد.
در مدت کوتاهی آسیای شرقی رکورد پسانداز را در جهان شکست و مهاجرت کارآفرینان آسیایی به غرب و دیگر کشورهای آسیایی آغاز شد. مهاجرت نیروی انسانی ماهر در کنار سرمایههای شناور، در مقام قوه محرکه اقتصاد صنعتی و عبور به اقتصاد فراصنعتی نشست و حجم تجارت و سرمایهگذاریهای خارجی، همه کشورهای منطقه را گرفتار خود ساخت و تا بدان جا پیش رفت که منازعات منطقهای تحتشعاع روابط و مناسبات تجاری آرام گرفت. تقدم اقتصاد بر سیاست و نظامیگری مقوم فزایندگی عددی کشورهایی شد که به دنبال طرحهای اقتصادی بودند و حتی فیلیپین پایگاههای سابق آمریکا را به مراکز تفریحی تبدیل کرد. آسیای شرقی نمونه کاملی از توسعه اقتصادی مقدم بر توسعه سیاسی است. بسیاری از این کشورها ابتدا به دام دیکتاتوریها و نظامهای تکحزبی اما مصلح افتادند و از جاده پیشرفت اقتصادی به توسعه سیاسی گام نهادند. تایوان تا اواخر دهه ۱۹۸۰ و کره جنوبی و سرانجام تایلند، اندونزی، سنگاپور و مالزی همه در نظام سیاسی غیردموکراتیک غوطه خوردهاند. چین و ویتنام بارها علیه بازار آزاد رجز خواندهاند و عاقبت فوجی از کشورهای مدرن از دل آشوبهای عصرگذار بیرون آمدند که در کمترین زمان ممکن جهان را شگفتزده ساختند. سنگاپور اکنون پیشرفتهترین زیرساختهای ارتباطات راه دور، هنگ کنگ رقابتپذیرترین اقتصاد جهان و اگر هند را هم در زمره این کشورها بدانیم با ۲۰۰ میلیون نفر، سریعترین رشد طبقه متوسط را در اختیار دارند.
فیلیپین نیز که هنوز دموکراسی غیرلیبرالی ضعیفی به حساب میآید، در صنعت الکترونیک از پیشامدان آسیایی خاوری است. این کشورها اما از فرمول همسانی پیروی نکردند و برخی با اقتباس از الگوهای غربی و پندگیری از نهادهای نئولیبرال، همانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول(تایوان و کره جنوبی) و جمعی با نسخهبرداری از رفیقان کمونیست چینی(ویتنام) و گروهی با تقلید بیقید و بند از جوامع غربی(ژاپن) و استقرار دولت حداقلی بدین جا رسیدند. تجارت صرف برای توسعه اقتصادی در داخل و توسعه صلح در بیرون کافی نیست. تنیدگی بیشتر در نظام اقتصاد جهانی به معنای صلح افزونتر است و این همان خصلتی است که در آسیای غربی در نبود خود، به نظامیگری و اقتصاد تجارتی غیرتنیده، فضای تنفس بخشیده است.
به تجربه تاریخی، کسانی که در تجارت با هم موفق نیستند، پشت میز مذاکره نیز مدت زیادی قادر به تحمل هم نخواهند بود و آسیای غربی و بنیادگرایی نهفته آن نماد چنین فراقی است. قاطبه چپاندیشان ما اما در پردازش بازار آزاد از این نکته غافل میمانند که رقابتپذیری نظام اقتصادی هرگز جریانی لزوما یک سویه را به سود امپریالیسم پدید نمیآورد و آمیختن منافع اقتصادی و سرمایهگذاریهای خارجی به مفهوم تن دادن به استعمار و استکبار(این دیالوگ منسوخ تحلیل اقتصادی) نیست. حداقل درباره ادغام بازارهای آسیای شرقی هنگامی میتوان به فهم درست و بیطرفانه رسید که عاقبت سوگیریهای سرمایهها و مکان بارگیری کشتیهای تجاری را ببینیم. اکنون آسیا با همه پیوستگیهایی که به اقتصاد آمریکا دارد، ۲۵ درصد بیشتر از آمریکا و سه بار بیش از اروپا از ژاپن خرید میکند. در چنین شرایطی است که آسیای شرقی بدون سرسپردن به نظام ارزشی غربی، راه خود را میرود و آسیای غربی در غیاب مناسبات رقابتآمیز تجاری، به تجارت بیروح نفت تکیه میکند و با عدیدهای مشکلات درونی و خطر نزاع بیرونی، تهدید و بدرقه میشود.
دیاکو حسینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست