شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

تیم ملی احمدی نژاد


تیم ملی احمدی نژاد

در فراز و فرودهای صعود به جام جهانی با وجود تغییراتی که در کادر مربی گری تیم ملی کشورمان رخ داد آنچه در نهایت نصیب فوتبال ما شد, عدم موفقیت تیم ملی ایران به جام جهانی بود

در فراز و فرودهای صعود به جام جهانی با وجود تغییراتی که در کادر مربی‌گری تیم ملی کشورمان رخ داد آنچه در نهایت نصیب فوتبال ما شد، عدم موفقیت تیم ملی ایران به جام جهانی بود ، باز هم مجری برنامه و گزارشگران فوتبال و... مجبور شدند از واژه‌های تکراری و دل آزاری استفاده کنند، که دیگر به شنیدنشان عادت کرده‌ایم جمله‌هایی مثل:به امید صعود تیم ملی کشورمان در جام جهانی بعدی، حق ما پیروزی و صعود به جام جهانی بود،اگر تلاش بیشتری می‌کردیم حتماً موفق می‌شدیم و...

شاید علت اصلی شنیدن این حرفهای تکراری در پایان تورنومنتهای مختلف این باشد که: ما ایرانی‌ها از بی برنامگی رنج می‌بریم تا از نداشتن مهره و استعداد کافی

اینکه تصور کنیم تیم ملی ما فقط به فوتبال منحصر می‌شود اشتباه است ما در بسیاری مقوله‌ها نیازمند تیم ملی هستیم ؛ حتی در اداره کشور و به قول سرمربی دولت دهم:"دولت باید مثل یک تیم هماهنگ باشد تا بتواند برنامه‌های خود را به پیش ببرد"

احمدی‌نژاد در برنامه زنده تلویزیونی خود که در خصوص معرفی وزرای پیشنهادی دولت دهم ترتیب داده بود؛ به مواردی اشاره کرد و وزرای کابینه خود را معرفی نمود ؛ در این بین علل و عواملی را بر شمرد که دلیل حذف برخی از وزرای قبلی بود؛ در اینجا قصد ندارم در خصوص وزرای پیشنهادی مطلبی را عنوان کنم؛ اینکه چرا یک "هلو" یا وزیری که در اثر فعالیت و فشار کاری زیاد عمل باز قلب انجام داده است و... باید از کابینه بروند و یا مسئله جنسیت وزرا و... نیز سئوالاتی است که جوابهای مختلفی دارد.اما آنچه من را وادار کرد تا این نگاشته را بنویسم تلاش احمدی‌نژاد برای

شبیه سازی دولت و عملکرد آن با مسابقه فوتبال و مثال‌های ایشان در آن برنامه زنده تلویزیونی بود .لذا به نظر اینجانب ذکر موارد ذیل در خصوص همسانی بعمل آمده از کابینه با بازیکنان و مملکت با میدان فوتبال که توسط رئیس جمهور عنوان شد؛ ضروری است.

۱) انتخاب مهره‌های تیم ملی در نهایت به عهده سرمربی تیم ملی است همانطور که انتخاب وزرا ؛ اما انتخابهای گزینشی و بر مبنای دوستیهای قدیمی و یا مسائل حاشیه‌ای که در جراید ورزشی نمونه‌های بسیاری از آنها را می‌توان دید معضل همیشگی فوتبال ما بوده است.

۲) دلسردی و ناراحتی کسانی که از لیست اصلی خط می‌خورند و با جریان سازی‌های بعدی تلاش می‌کنند سرمربی تیم ملی را در معرض تهمتهای راست و دروغ مختلف قرار دهند نیز در فوتبال ما کم دیده نشده است؛ البته برخی از این انتقادها ساخته‌های ژورنالیستی است و بازیکنان خودشان هم خبر ندارند کی و کجا در مورد تیم ملی، فدراسیون، مربیان و سرمربی چنین موضعی را گرفته‌اند. در اغلب موارد نیز تا بازیکنی خواسته است اثبات کند که این حرف را نزده؛ گفته‌ها و نوشته‌های غیر واقعی کار خودشان را برای تخریب سرمربی و تیم ملی انجام داده‌اند

۳) در زمین فوتبال باید همه یازده بازیکن با هم هماهنگ باشند و با کار تیمی مناسب در مسابقات مختلف تیم را برنده از زمین مسابقه بیرون ببرند؛ اما سئوال اساسی اینجاست که آیا تا وقتی در هر پست بازیکنان وظیفه اصلی خود را انجام ندهند و تخصص ، توان و اراده لازم نداشته باشند می‌توان امید داشت بتوان تیم را هماهنگ نمود و تاکتیکهای لازم را پیاده کرد؟

۴) سرمربی تیم تنها کسی است که در صورت باخت؛ تقریباً در پایان بازی همه کاسه وکوزه‌ها بر سر او شکسته می‌شود، اما در طول مسابقه کسی از او انتظار ندارد که وسط میدان مسابقه برود و گل بزند، آنچه مهم است اداره کلی تیم است که باید سرمربی هنر آن را قبل از بازی و حین آن به نمایش بگذارد، لذا نیازی نیست یک سرمربی در همه پستها خودش همه کاره میدان باشد انتخاب بازیکن مناسب در هر پست می‌تواند به او کمک کند ایده‌های خود را در زمین مسابقه پیاده کند.

۵) بی‌گمان در تیمهای حریف نیز سرمربی‌ها همه جای زمین را می‌بینند بنابراین در هر نقطه از زمین که احساس کنند تیم مقابل ضعف دارد با تقویت تیم خود عمده حملات را از آن نقطه سازماندهی خواهند کرد؛ معمولاً در نیمه دوم مربی‌ها متوجه می‌شوند ضعف تیم مقابل کجاست بنابراین مربی لایق آن کسی است که از ابتدا نقطه ضعفها را پوشش دهد و نیروهای ضعیف را در نیمه دوم بیرون بکشد.(البته در این مورد احمدی‌نژاد نشان داده است که با کسی تعارف ندارد، هر چند بعضی وقتها "هلوها" را بیرون می‌آورد!)

۶) یک مربی لایق باید بازیکن شناس خوبی هم باشد و هر بازیکن را در پست تخصصی خود جای دهد؛ تصور کنید در یک بازی جای دروازه‌بان و مهاجم عوض شود در این صورت چه اتفاقی خواهد افتاد !؟

۷) ...

از این مقوله‌ها و کارشناسی‌های فوتبالی مثالها و نمونه‌های فراوانی می‌توان آورد که اتفاقاً با موضوع مملکت داری انطباق داشته باشد و همانطور که می‌دانید مردم ما قدرت خوبی در تجزیه ، تحلیل و کارشناسی مسائل دارند، کافی است در ایام برگزاری مسابقات حساس فوتبال پای صحبتهای "نن‌جون" تا جوانهای محل بنشینید همگی فوتبال و تیم ملی و نحوه بازی و.. را بخوبی برایتان تفسیر می‌کنند. همانطور که در مورد مسائل سیاسی هر کسی به اندازه خود مفسر خوبی است.

لذا به نظر می‌رسد در تیم ملی احمدی نژاد هم نظرات و تفسیرهای سیاسی بسیاری در کوچه و بازار در زبان مردم رایج باشد، که برخی از سر دلسوزی ، برخی برای گذارن اوقات ، برخی مغرضانه و برخی ....

آنچه امروز می‌توان از آن بعنوان فرصتی برای احمدی‌نژاد نام برد؛ آخرین بختی است که ایشان برای نشان دادن هنر سرمربی‌گری تیم ملی دولت خواهد داشت.بی گمان او حداقل برای یک دوره دیگر اجازه نشستن روی صندلی تیم ملی دولت را پس از دولت دهم نخواهد داشت و او باید بتواند در همین فرصت باقی مانده کارهای بزرگی انجام دهد.

مسابقه ۴ ساله ایران با سرمربیگری ایشان آغاز شده است و امیدواریم که در پایان این ماراتن نفسگیر که دستاوردهای ۳۰ ساله انقلاب را می‌تواند ارتقاء دهد، شاهد پیشرفت و پیروزی کشور در مواجهه جهانی باشیم. ضمن اینکه یادمان نرود افتخار به اینکه در سالهای گذشته در سطح آسیا دارای مقامهایی بوده‌ایم تنها کافی نیست، ما باید به فکر جام جهانی و ایستادن بر قله موفقیت‌های گوناگون در سطح بین‌المللی باشیم. ان‌شاءا...