سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
ما آدمهای خوبی خواهیم ماند

«جاده» ساخته جان هیلکات یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای سال گذشته است و داستانی جاودان را روایت میکند، داستانی ادیسهوار! در نخستین نگاه به فیلم «جاده»، شباهت دغدغه نویسنده یعنی مککارتی با ژوزه ساراماگو، نویسنده رمان «کوری» بسیار جالب توجه بود. زیرا دغدغه ساراماگو در «کوری» نیز روایتی از یک داستان جاودان و همیشگی است و اتفاقا فیلمی از رمان «کوری» در دو سال گذشته ساخته شد که مورد بی مهری منتقدان قرار گرفت و درباره آن بحثی صورت نگرفت.
هنگامی که برادران کوئن در پاسخ به سوالی درباره اقتباسشان از «جایی برای پیرمردها نیست» گفتند :«باید این کار دشوار را انجام می دادیم!»، تصور اقتباس دیگری از رمانهای کورمک مککارتی، کمی دور از ذهن به نظر میرسید و این قضاوت تا قبل از دیدن فیلم «جاده» نیز وجود داشت. اما توسط هیلکات و با فیلمنامهای از جو پنهال، این کار غیر ممکن ممکن شده است و بسیار دقیق و شگفتانگیز از کار در آمده است. اینکه چطور اقتباس انجام گرفته و خرده پیرنگهای داستانی چطور فیلم را جذاب میکند، مباحثی نیست که قرار است در این مقاله طرح شود؛ بلکه مبحث آخرالزمانی فیلم با نگاه و مقایسهای در کنار فیلم «کوری» که آن هم اقتباسی موفق محسوب میشود مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ارسطو در توضیحی که برای ویژگیهای شکل گیری یک شخصیت میدهد سه گونه دسته بندی را برای آنها انجام میدهد :«آدمهایی که بهتر از ما، بدتر از ما و یا مثل ما هستند.» البته این تقسیم بندی را ارسطو درباره کاراکترهای یک تراژدی انجام میدهد و پس از آن میگوید که کدام یک از این دسته بندیها برای یک داستان مناسب است و... که البته در این مقاله نمیگنجد. ارسطو با طرح شخصیتهای "مانند ما" یا مثل ما، به دنیای کنونی ادبیات بسیار نزدیک میشود، نزدیکی که خود نیز در آثار اوریپید دیده بود و حال این ویژگی به گونهای دیگر، اما با همین هدف در رمان مککارتی مورد استفاده قرار میگیرد و در رمان «کوری» نیز از آن استفاده شده است. اینکه در «کوری»، ساراماگو تمام انسانها را دچار اپیدمی و تمام اشخاصی که "مثل ما" هستند را یک دست و "مثل هم" میکند اثبات این گفتار است. این نوع دیدگاه درباره شخصیتها، درباره تمام داستانها و رمانهای آخر الزمانی چون «جاده» و حتی «طاعون» اثر آلبر کامو (که میتوان جنبههای آخرالزمانی را در آن یافت) نیز وجود دارد. در تمامی آنها نخست اتفاقی میافتد، در «کوری» بیماری کور شدن شیوع پیدا میکند و در «جاده» بمبهای هستهای بر سر مردم سرازیر میشوند، پس از وقوع اتفاق، انسانها و شخصیتهایی که میبینیم به یکسانی در شرایط زندگیشان میرسند و مثل هم میشوند.
در «کوری» تمامی اشخاص کور میشوند و در «جاده» نیز آدم خواری رواج پیدا میکند زیرا غذایی جز انسان باقی نمانده است. پس از مثل هم شدن شخصیتها، قهرمانان داستان را میبینیم که شرایطی استثنایی را نسبت به اطراف خود دارند. در «کوری» شخصیت اصلی ما یک زن است، اما در میان نابینایان بیناست و کور نشده. در «جاده» دو قهرمان وجود دارد، آنها به اخلاق و تعهد انسانیشان وفادار ماندهاند و آدم خواری نمیکنند و به قول خود شخصیتها، "خوب" باقی میمانند و جزو "بدها" نمیشوند! اینها ویژگیهای مشترک داستانها و رمانهای آخرالزمانی است. اما نکته جالب در پرداخت سیر اتفاقات پیش پای قهرمانان داستان است که در دو اثر به صورتی متفاوت ارائه میشود. در «کوری» توحش و درنده خویی انسانها پس از اپیدمی کور شدن در برابر شخصیت اصلی داستان قرار میگیرد و او که تنها انسان ِبیناست، نخست خود را تسلیم شرایط میکند و حتی تن خود را به خاطر مقداری غذا میفروشد. اما پس از آن است که دست به طغیان بر علیه شرایط میزند، طغیانی که گریز از شرایط موجود را منجر میشود و به پایانی خوش میانجامد، یعنی بینایی تمام اطرافیانش! در «جاده» اما از آغاز داستان شخصیتها با شرایط ممکن میجنگند و در حال گریزند، گریزی اجباری که هم دشمنی با آدم خواری را به نمایش میگذارد و هم عزم راسخ شخصیتها به اعتقادات اخلاقی و انسانی خود. در «جاده» به مانند «کوری» پایانی بر شرایط حاکم و اپیدمی شده وجود ندارد. جهان همانگونه که بود، باقی میماند و تنها امید این است که انسانهایی باقی ماندهاند که اخلاق و انسانیت را از یاد نبردهاند و در واقع الینه نشدهاند.
پایان دو فیلم مانند دو رمان، مشخص کننده دیدگاه متفاوت آخرالزمانی دو نویسنده است.
«جاده» پایانی را ارائه میدهد که نشانگر ادامه راه مقاومت یک مسیر شرافتمندانه و انسانی است اما «کوری» پایان اپیدمی کوربودن را اعلام میکند. در «جاده» جو پنهال فیلمنامه نویس، افتتاحیه و فلاش بکهای بسیار تاثیر گذاری را به صورتی گذرا ارائه میدهد و اصلا افتتاحیه و فلاش بکها با اینکه فیلم در تمامی تصاویرش مونو کروم بوده، رنگی ارائه میشود و در گذشته زندگی قهرمانان را رنگی میبینیم. فلاش بکهایی رنگی که فاصلههایی فاحش و معنیدار با تصاویر مونو کروم خاکستری اکنون داستان دارد. با این تاکیدات است که «جاده» میخواهد تلخی وضعیت کنونی را با اندکی از شیرینیهای گذشته ارائه دهد و مانند «کوری» نتیجهای بسته نگیرد؛ «جاده» با اقتباس پنهال میخواهد فردا را به ما نشان ندهد تا به آن امید ببندیم و باید گفت فیلم اینگونه است که امیدوارانه به پایان میرسد، حتی اگر دریای آبی قهرمانان نیز خاکستری شده باشد!
سید سعید هاشم زاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست