چهارشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۴ / 14 May, 2025
تاریخچه مجادلات روحانیان مسیحی سریانی با مسلمانان

۱) اگرچه اسلام در محیط جوامع سریانی زبان در حوزه بطریق نشین(۲) مسیحیان شرقی ظهور کرد مع ذلک درباره اهمیت فرهنگ سریانی در سالهای نخستین شکلگیری دین اسلام و یا درباره نفوذ موثر نهادهای آموزشی و ادبی کلیساهای سریانی زبان بر شکوفایی فرهنگ اسلامی در اوایل ظهور اسلام خصوصاً در عراق و شام مطالعات اندکی صورت گرفته است. به نظر میرسد جهان علم و تحقیق نظرات نویسندگان مسلمان قرون ۸ و ۹ میلادی را که در دفاع از خود بیان میکردند پذیرفته است. یعنی این نظر که تا آن لحظه سرنوشتساز که جبرئیل نخستین سطور قرآن را از آسمان بر محمد {ص} مجذوب درگاه الهی نازل کند در آن روزگار تنها جاهلیت و بتپرستی در مناطق دوردست حجاز وجود داشت. (۳) البته هم قرآن و هم اسلام شناسان معاصر حضور یهودیان و مسیحیان را در موطن اسلام میپذیرند. برخی تحقیقات ماجراجویانه نیز در زمینه «واژگان دخیل در قرآن» (به اصطلاح یکی از نویسندگان)(۴) و همچنین نظرات خیالپرورانهای درباره ریشههای یهودی یا سامری(۵) و یا حتی مانوی در اسلام دورههای نخستین وجود داشته است.(۶) اما در دوران معاصر تا حد زیادی درباره محیط گستردهتر فرهنگی - مذهبی که محمد {ص} از آن ظهور کرده خصوصاً آن بخشی که حاوی میراث آرامی مردم سریانی زبان میباشد سکوت عالمانهای وجود داشته است.(۷) مسئولیت این امر را میتوان تا حد زیادی بر عهده محدودیتهایی دانست که عالمان معاصر با آن مواجهند و نه بیمیلی به مطالعه اسلام از نقطه نظر روشهای «تاریخ دین».(۸) تنها تعداد اندکی از اسلام شناسان هستند که به زبان سریانی آشنایی دارند چه رسد به اینکه بخواهند فهم مسلمی از تاریخ و فرهنگ دینی کل آرامی زبانان هم داشته باشند. تعداد معدودی محققان سریانی نیز هستند که تسلط آنها به زبان عربی و آگاهی آنها به اسلام دورههای نخستین برای یک مطالعه تطبیقی در این زمینه کافی باشد. اما این قضیه در مورد نویسندگان سریانی زبان کلیساهای شرقی که از قرن هشتم تا سیزدهم در جهان اسلام زندگی میکردند صادق نیست. این افراد نه تنها گزارشهایی را درباره ریشه و منشأ اسلام بلکه آثار متعدد و جذابی از خود بجای گذاشتند که به منظور دفاع از عقاید مسیحی در برابر چالشهای دینی مسلمانان و قطع جریان گرویدن افراد به دین اسلام فراهم شده بود. هدف از نوشتار حاضر این است که با مروری سریع خلاصهای از این آثار ارائه دهد سپس بر یکی از آثار جذابی که هنوز منتشر نشده است متمرکز گردد. این اثر، خواننده معاصر را قادر میسازد تا نظری اجمالی و غیرمعمول به چگونگی برخورد مسیحیان سریانی زبان با چالشهای اسلام در اوایل قرن هشتم میلادی، داشته باشد.
۲) گذشته از اشارات مختصر و جسته و گریخته(۹)، توجه به ظهور اسلام و چالشهای دینی آن تا مدتهای مدیدی قبل از سالهای اولیه قرن هشتم میلادی در متون مسیحی یونانی، سریانی یا عربی پدیدار نگشت. البته در این زمان مدتها بود که فتوحات اعراب خاتمه یافته بود و موج خروشان خلاقیتهای توانمند در راه بود. حکمروایی خلیفه عبدالملک (۶۸۵ - ۷۰۵م.) نشانه آغاز نظم نوینی بود. یکی از وقایعنگاران متأخر زمان حکمروایی خلیفه مزبور را آغاز دورانی برای مردم خود به نام «بردگی مصر» میداند و میگوید: «وی فرمان سختگیرانهای را منتشر ساخت که در آن دستور داده بود هر فردی باید به کشور و روستایی مسقط الرأس خود باز گردد و نام خود، پدر و فرزندانش، تاکستان و درختان زیتون و اموال و کل داراییهایش را در آنجا ثبت نماید. منشأ اخذ خراج و مالیات سرانه وتمام بدبختیهایی که به سر مسیحیان آمد از اینجا بود. تا آن موقع پادشاهان از زمین خراج میگرفتند نه از افراد. از آن زمان به بعد فرزندان هاجر تحمل بردگی مصری را بر فرزندان آرام(۱۰) شروع کردند.»(۱۱)
با ساخت گنبد صخره، برنامههای شگرف ساخت و ساز از این زمان در بیتالمقدس در دست اقدام قرار میگیرد و مسجد اموی در دمشق این نکته را به نحو چشمگیری نشان میدهد.(۱۲) این دو اثر تاریخی نه تنها نمادی از تصاحب سرزمینهای فتح شده از سوی اسلام بود بلکه تجسم چالشی دینی با یهودیان و مسیحیان نیز به شمار میرفت زیرا این دو بنا دقیقاً بر جای ساختمانهای مذهبی قبلی بنا شده بودند و هر دو آنها علناً گواه و شاهدی بر حضور اسلام در این سرزمینها بودند.(۱۳) هنگامی که قدرت امویان در اواسط قرن هشتم میلادی جای خود را به سلسله جدید و توانمند عباسیان دادند شرایط از قبل برای تحکیم کامل سیاسی و اجتماعی سرزمین جدید مشترک المنافع اسلامی مهیا بود.(۱۴) از این پس برای عناصر مترقی اجتماعی در جوامع مسیحی که در حکم رعیت بودند فشار برای پذیرش اسلام خیلی سخت شد. در قرن نهم سیل پذیرش اسلام در نخستین مرحله از شور و اشتیاق خود قرار داشت.(۱۵) یکی از مورخان سریانی بینام از دیر طور عابدین(۱۶) که روایت خود را حول و حوش سال ۷۷۵ میلادی به انجام رسانده است مطالب زیر را درباره رفتار برخی مسیحیان معاصرش نقل میکند. وی مینویسد: «دروازهها برای ورود آنان به دین اسلام باز بود آنان بدون ضرب و شکنجه با شتابزدگی بسیار به سوی ارتداد لغزیدند، آنها بدون هیچ گونه اجباری گروههای ده، بیست، سی، صد، دویست یا سیصد نفره تشکیل دادند ، و به حران رفتند و در حضور مقامات {حکومتی} مسلمان شدند. خیل عظیمی از مردم نواحی ادسا، حرّان، تلا(۱۷) و رشینه چنین کردند.»(۱۸)
این وضعیت، دفاعیهها و مجادلاتی را از سوی نویسندگان سریانی در دوران نخستین اسلامی میطلبید. مورخان، فتوحات و اشغال نظامی اعراب را به رشته تحریر درآوردند و برخی روایتها از مبانی و شعرهای اصلی اسلام به دست دادند. وعاظ و رساله نویسان و شارحان کتاب مقدس تا آنجا که برای موضوعات کارشان لازم به نظر میرسید به تعالیم اسلام توجه کردند. برخی نویسندگان رسالههایی را متضمن پیشگویی آینده تألیف کردند و در آنجا تلاش نمودند تا از نگاه تفاسیر سنتی مسیحی درباره پیشگوییهای دانیال نبی استیلای اسلام را قابل فهم کنند. اهل جدل هم بعضاً رسالههایی جدلی و دفاعیههایی را به زبان سریانی نوشتند و توجه خود را به استدلالهای دینی که بین مسلمانان و مسیحیان تبادل میشد معطوف ساختند.
۳) مورخان و وقایع نگاران کسانی که گزارشهای مختصری از ظهور اسلام و گاهی تصویری موجز از محمد {ص} ارائه دادند. اما روایتهای آنان غالباً روی ثبت آن دسته از واقع جاری که بر جوامع مسیحی تأثیر داشت متمرکز بود. در این زمینه آنها به ندرت به ذکر صدمات و مشقتهایی که اربابان مسلمان بر جمع رعایای خود وارد میکردند پرداختند و همواره به خصوصیات برجسته حکومت مسلمانان توجه داشتند.(۱۹) بدیهی است که این مورخان بطور کلی ورود حکومت اسلامی را به منزله مجازاتی تلقی میکردند که خداوند به دلیل گناهان مردم بر آنان جاری کرده بود. در تواریخ این نویسندگان هیچ مدرکی دال بر وجود نظریهای که گاهی محققان معاصر طرح کردهاند نمیتوان یافت. بر اساس این نظریه مسیحیان سریانی زبان از هجوم اعراب و فتوحات اسلامی برای رهایی از سیاستهای ظالمانه مالی و مذهبی حکومت بیزانس استقبال کردند.
البته این درست است که حکومت بیزانس بخش اعظم مردم را کافران «مونوفیزیت» یا «نسطوری»(۲۰) به حساب میآورد. اما در متونی که از خود جوامع مسیحی ارتدکس در شام و کلیسای شرق سرچشمه گرفته است میتوان دریافت که اصولاً خصومت زیادی نسبت به حکومت بیزانس وجود نداشت تمایلی هم به وحدت عقیده در میان جوامع همزبان و کسانی که در یک حوزه بطریق نشین زندگی میکردند نبود. بلکه نگرانی تا حدی که ناشی از الحاد و خلافکاریها در رفتار وعملکرد حکام بیزانس در امر کلیسا یا حوزه مدنی بود نمیدانم آیا اصلاً میتوان این را عملی ضد بیزانسی تلقی کرد.(۲۱) بلکه بر عکس هیچ چیزی را نمیتوان یافت که لزوماً ضد بیزانسی یا ضد رومی باشد حتی در برخی اظهاراتی که به نفع اعراب است مانند آنچه که به طریق ایشویاهب سوم(۲۲) نسبت داده شده است. وی در سال ۶۵۰ میلادی در گرماگرم جنجالهای داخلی مسیحیان در آن زمان به طرف خطاب و مکاتبه خود سیمون اهل ریوارداشیر(۲۳) مینویسد: «اما در مورد اعراب که خداوند در این زمان سلطه بر جهان را به آنها ارزانی داشته است شما خوب میدانید که با ما چگونه رفتار میکنند. آنها نه تنها با مسیحیت مخالفت نمیکنند بلکه عقیده ما را تحسین میکنند، به روحانیون و اولیای مسیح احترام میگذارند و به کلیساها و صومعهها کمک مینمایند.»(۲۴)
۴) احتمالاً قدیمیترین نویسندگان سریانی که استیلای اسلام را در زمینه زبان دینی مد نظر قرار دادهاند آنهایی بودند که در پی توجیه فتوحات و اشغالگری اعراب بر حسب پیشگوییهای کتاب دانیال بودند. همانطور که از کسی که کتاب دانیال را راهنمای خود قرار دهد انتظار میرود شیوه نگارش آنها هم پیشگویانه بود. مشهورترین آثار از این دست، کتاب متودیوس دروغین(۲۵) بود که زبان سریانی نوشته شده بود ولی بعداً به زبانهای یونانی و لاتین و برخی زبانهای اروپایی دیگر ترجمه شد. طبق گفته گ. ج. ری نینک(۲۶) آخرین مصحح این کتاب، متن آن نخستین بار خلیفه عبدالملک نوشته شد. بنا به نظر ری نینک که مبتنی بر تحلیل دقیق وی از متن میباشد این اثر در یک محیط مسیحی ارتدکس سریانی زبان و در مرز میان بیزانس و ایران در اطراف شهر سنجار(۲۷) و احتمالاً در واکنش به برخی تحولات سیاسی و اجتماعی منطقه در آن زمان نوشته شده است. در حال حاضر نویسنده این کتاب کاملاً ناشناخته است اما در طول زمان به شخصی به نام متودیوس پترایی (شهری در لیسیا واقع در آسیای صغیر)(۲۸) که هم اسقف و هم از شهدا بود منسوب گردید. در واقع این نویسنده اهل شام شدیداً روی آثار قدیمیتر سریانی مانند «زاغه گنج»، «افسانه اسکندر» و «قصه عاشقانه جولیان» تکیه دارد. به نظر وی خداوند در موقع مناسب پس از رنج و محنت مسایل جهان را در دست خواهد کرد و در آخرالزمان هم امپراتور روم، دین مسیح و نماد آن صلیب را به اورشلیم باز خواهد گرداند و جهان برگشته از مسیحیت را به مسیحی که دوباره ظهور میکند تحویل خواهد داد. برای تشریح اینکه چگونه همه این وقایع اتفاق میافتد مولف کتاب نمایش از خود میسازد که تا اندازهای پیچیده است و ضمن آن نگرش تاریخی پیشگویانهای را که در کتاب دانیال تبلیغ میشود بکار میگیرد و بدین وسیله سرنوشت چهار سلسله پادشاهی مادها، پارسیان، یونانیان و رومیان را در آن دخیل میکند و سپس آن را با حکمفرمایی اعراب وفق میدهد.(۲۹)
سایر نویسندگان سریانی نیز برای توجیه حکومت اعراب بر مسیحیان از همین گزینه پیشگویانه استفاده کردند تا ضمن آن نشان دهند که آنچه پیشبینی میکردند نتیجه همین امر بوده است. در حالی که همه آنها با این امر موافق بودند که ریشه اصلی بدبختیهای آنها فسق و گناهکاری و خصوصاً بیایمانی و کفر جامعه است معذلک همه نویسندگان سریانی مانند متودیوس دروغین به سرانجام کار خوشبین نبودند. شاهد مدعای ما کتاب پیشگویانه دیگری از دروه عبدالملک به نام «انجیل دوازده حواری» است. (۳۰) به نظر میرسد که نویسنده این اثر خیلی بدبین است و گویا فکر میکرده که بلای سلطه اعراب مجازاتی همیشگی است که به علت گناهان مسیحیان بر آنها نازل شده است.(۳۱)
سبک پیشگویانه که در ادبیات سریانی محفوظ مانده است در زمانهای بعد حتی با انواع دیگری از مکتوبات جدلی و دفاعیهها ترکیب شد از قبیل روایت سریانی دیگری متعلق به یک راهب مسیحی از دین برگشته به نام بحیرا یا سرجیس که گفتهاند معلم(۳۲) محمد{ص} بود.(۳۳) این سبک ریشه در سنتهای اولیا و آراء کلیسا در زمینه تفسیر کتاب مقدس دانیال داشت چنانکه لااقل از زمان یفرایم مقدس در میان سرزمینهای سریانی زبان رایج بود. (۳۴)
۵) اما موضوع فراتر از حوزه تفسیرهای پیشگویانه بود. اسلام نویسندگان مسیحی را نیز وادار کرد تا تفسیر سنتی خود از کتابهای مقدس را به صورتی همگانیتر نظاممند سازند و به شکل ملخص و قابل استفاده ارائه دهند. یک نمونه جالب از این دست اثر قابل توجه یکی از علمای کلیسای شرق در اواخر قرن هشتم میلادی به نام تئودور بار کونی (حدود ۷۹۲ میلادی)(۳۵) است. وی تعالیم کلیسای خود را به شکل شرح مفصلی بر عهد قدیم و جدید گزارش نمود و نام آن را «اسکولیون»(۳۶) گذاشت زیرا به صورت «اسکولیا» یا شرحهایی که بر قطعات مشکل کتابهای مقدس نوشته میشد ارائه گردیده بود. در واقع این اثر شامل تعاریف متعددی از اصطلاحات فلسفی است که برای فهم درست تعالیم کلیسا و اعتقادیات اهمیت دارد. این کتاب دارای یازده فصل است که نه فصل آن اول آن بر اساس نظم و ترتیب عهد قدیم و جدید است و تعالیم مذهبی را به سبک پرسش و پاسخ بیان میکند به گونهای که طلبهای پرسشهایی را مطرح میسازد و استاد آنها را پاسخ میگوید. همین سبک ادبی در فصل ده هم ظاهر میشود و مفاد آن پاسخ مسیحیان به اعتراضاتی است که عادتاً از سوی مسلمانان اواخر قرن هشتم میلادی علیه اعمال و آموزههای مسیحی بیان میشد. فصل یازدهم به نوعی ضمیمهای است بر کتاب «اسکولیون» که فهرستی از بدعتها و بدعتگذاران را به همراه تقریراتی از تعالیم آنان دربردارد. (۳۷) آنچه مورد توجه خاص مقاله حاضر است فصل دهم از کتاب «اسکولیون» میباشد. بار کونی در مقدمه، هدف این فصل را بیان میکند و در یک جمله بطور مجمل مشکلی را که مسیحیان در محیط اسلامی روزگار او با آن مواجه بودند توضیح میدهد. وی میگوید: «علیه کسانی مینویسم که اگرچه به عهد قدیم باور دارند و به ظهور مسیح، خداوند گارمان، اذعان میکنند ولی از هر دوی اینها خیلی دور افتادهاند. آنها از ما برای عقایدمان دفاعیه میخواهند البته نه برای همه کتابهای مقدس بلکه برای آن مواردی که آنها قبول دارند.»(۳۸)
در جمله فوق میتوان عبارت تئودور بار کونی را درباره مسلمانان که او آنها را حانپه(۳۹) مینامد مشاهده کرد آنجا که میگوید: «آنها از مابرای عقایدمان دفاعیه (۴۰) میخواهند» و این صراحتاً همان کاری است که او در فصل دهم اسکولیون انجام میدهد و جوابیه مستدلی را در مقابل چالشهای اسلام به شکل پرسش و پاسخ در مکالمهای به همین سبک میان یک استاد و شاگردش فراهم میسازد. این سبک مطابق خصوصیت جدلی است که علم کلام در جهان اسلام بر عهده دارد و در این سبک دورنمای پرسشهایی که مسلمانان مطرح میسازند ضرورتاً حیات فردی مسیحیان را نشان میدهد. موضوعاتی که در این گفتگو بحث میشود عبارتند از: عهد قدیم و جدید و مسیح، آیین غسل تعمید، اسرار عشاء ربانی، تقدیس صلیب، اعمال مذهبی، پسر خدا و البته اصل فراگیر تثلیث که به همه این موضوعات مربوط است.(۴۱) این مسایل با اندک تغییراتی همانهایی هستند که در رئوس مطالب و موضوعات تقریباً همه رسالههای مختص کلام مسیحی که به چالش با اسلام میپردازند دیده میشود.
آنچه در مورد فهرست موضوعات فوق قابل توجه میباشد اختلاط آشکار مسایل مربوط به عقیده و عمل به شیوهای است که از قرار معلومالزام به دفاع شکل کلام و الهیات در چنین محیطی را تعیین میکند تا باورهای دینی و اعمال مذهبی را که در پی آن باورها میآیند توجیه نمایند. این موضوع جزو برنامه تقریباً تمامی رسالههای کلامی قرار گرفت که مسیحیان سریانی زبان از قرن هشتم به بعد نوشتند(۴۲) خصوصاً منتهایی که حاکی از منازعه بود یعنی منتهایی که با هدف اولیه جدال با مسلمانان یا مسیحیان مجذوب اسلام نوشته شده بود. (۴۳)
۶) قدیمیترین متن جدلی سریانی در محیط اسلامی احتمالاً گزارشی از اوایل قرن هشتم میلادی است که روایتی از پرسشهای یک امیر مسلمان از بطریق یوحنای سوم (۶۳۱ - ۶۴۸ میلادی) از اهالی انطاکیه را در تاریخ یک شنبه ۹ مه ۶۴۴ میلادی بیان میکند. اکنون مشخص شده که این امیر مسلمان مطمئناً عمیر بن سعد الانباری(۴۴) است.(۴۵) اما مشهورترین متن جدلی قدیمی بی تردید همانی است که پاسخهای بطریق تیموتی اول(۴۶) (۷۸۰ - ۸۲۳ میلادی) را در پاسخ به سوالات خلیفه مهدی (۷۷۵ - ۷۸۵ میلادی) در دو نشست متوالی در حضور دیگران روایت میکند. این سوالات درباره موضوعات متداولی است که در گفتگوهای میان مسلمانان و مسیحیان درباره مسایل مذهبی مطرح میگردد. خلیفه اعتراضات متداول در اسلام را علیه عقاید و اعمال مسیحی طرح میکند و روحانی مسیحی نیز پاسخهای مقتضی را در دفاع از خود بیان مینماید. از لحاظ ادبی شرح این گفتگو در جامعه مسیحی محبوبیت قابل توجهی بدست آورد. متن کامل و خلاصه این گفتگو به زبان اصلی سریانی میان مردم انتشار پیدا کرد و خیلی زود به زبان عربی نیز ترجمه شد و از محبوبیتی طولانی در این زبان برخوردار گردید. (۴۷) از لحاظ ادبی این گفتگو به صورت نامهای از تیموتی به عنوان شخصی گمنام است(۴۸). اگرچه این متن بیتردید از مناسبتی نشأت گرفته و این مناسبت هم در واقع پرسشهای خلیفه از شخص روحانی مذکور درباره اعمال و عقاید دین مسیحی است مع ذلک روشن است که روایت این گفتگو حیات ادبی خاص خود را داشته است. این متن گفتگویی است که دارای سبک خاصی میباشد. نویسنده متن نقش شاگردی را به خلیفه میدهد که سوالات موجز و مهم طرح میکند، در حالی که روحانی مسیحی در مقام یک استاد پاسخهای منطقی را تحویل میدهد. در واقع نوع ادبی این گفتگو دارای حیات و هدف خاص خود و مستقل از گزارش تیموتی در لحظهای که در مجلس مهدی حضور دارد میباشد. این گفتگو که در قالب یک نامه یا رساله میباشد در حکم نوعی دستورالعمل دفاعی برای استفاده مسیحیانی که در جهان اسلام زندگی میکردند به شمار میرود.
ذکر عبارت نامه یا رساله یادآور این نکته است که نوع ادبی مزبور در واقع سلیقه خود بطریق تیموتی بود. وی نامههای متعددی درباره موضوعات کلامی و حتی فلسفی نوشت. اگرچه این نوشتهها از سوی برخی محققان معاصر مورد توجه قدار گرفته است اما اندکی از آنان فهمیدهاند که چقدر اسلام و اشتغالات ذهنی مسلمانان بر اندیشه این روحانی مسیحی تأثیر گذاشته و به معرفی او از تعالیم سنتی مسیحی شکل داده است.(۴۹)
اگرچه متونی که گفتگوهای یوحنای اول از مسیحیت ارتدکس سریانی و تیموتی اول از کلیسای شرق را با مقامات مسلمان نقل میکنند نخستین و مشهورترین نمونههای متون جدلی سریانی در محیط اسلامی هستند اما متن مشابه دیگری که اصل آن به قرن هشتم میلادی میرسد و دارای شهرت بسیار کمتری است وجود دارد. این متن از لحاظ مطالعه رشد و سیر ادبیات جدلی و دفاعیههای مسیحی در جهان اسلام دارای اهمیت بسیار زیادی است. اکنون به عنوان موضوع شاخص مقاله حاضر به شرح گفتگوی راهبی از دیر بیت حاله با یک امیر مسلمان که به زبان سریانی نقل شده است میپردازیم.
۷) محققان مدتهای مدیدی نسبت به گزارشی که از مجادلهای علیه اعراب روایت شده و ضمن آن راهبی به نام ابراهیم از دیر بیت حاله(۵۰) به پرسشها و اعتراضات یک مسلمان عرب درباره اعمال و عقاید مسیحی پاسخ میدهد آگاهی داشتهاند.(۵۱) در سالهای اخیر اعضای بخش «زبانها و فرهنگهای خاورمیانه» در دانشگاه گرونینگن(۵۲) هلند عکسی از این متن را فراهم کرده اند و در آینده نزدیک تصحیح، ترجمه و شرحی علمی از این اثر با راهنمایی پروفسور هان ج. و. دریورس (۵۳) از گرونیگن عرضه خواهد شد.(۵۴) در عین حال، اکنون به لطف پروفسور دریورس دسترسی به متن مزبور حاصل شد هدفهم در اینجا این است که بطور خلاصه مفاد این گفتگو را بررسی نمایم و اهمیت آن را برای تحقیق درباره سیر و تحول نوع خاصی از دفاعیههای مسیحی عامه پسند در جهان اسلامی نشان دهم. من در جای دیگری این دفاعیه را «راهبی در مجلس امیر» نامیدهام. (۵۵) چیزی را که میخواهم اینجا مخصوصاً پررنگ نشان دهم این واقعیت است که نه تنها نوع ادبی بلکه موضوعات اصلی این مباحثه در یک اثر سریانی خود را نمایان میسازد که ممکن است از قرن هشتم میلادی سرچشمه گرفته باشد و میتوان آن را پیشرو تحولاتی دانست که پس از آن در زمینه شکل و سبک کلام جدلی مسیحی در خاورمیانه به وجود آمد دانست. از قرن نهم میلادی به بعد این نوع ادبی و موضوعات آن در زبان و ادب عربی به عنوان محبوبترین نوع ادبی در دفاعیههای مسیحی در جهان اسلام کاملاً شکوفا شد.
با فرض یکپارچگی متن در نسختههای خطی متأخر که در حال حاضر موجود میباشد، درباره رویارویی راهب با امیر مسلمان در روایتی که گزارش شده دو امر مبهم وجود دارد که باید مورد بحث قرار گیرد: (۵۶) یکی محل بیت حاله و دیگری زمان رویارویی. در مورد محل بیت حاله که متن از آن سخن میگوید که به نظر میرسد میتوان فرض کرد که این محل همان مکانی است که به «دیر مار عبده» واقع در نزدیکی کوفه و حیره در عراق شهرت دارد مگر اینکه تحقیقات بیشتر خلاف آن را نشان دهد.(۵۷) زیرا در مقدمه این اثر راهب میگوید مسلمانی که طرف گفتگوی او است عربی از افراد برجسته و اطرافیان امیرمسلمه است. در این باره بلافاصله مسلمه بن عبدالملک (۷۳۸ متوفی)(۵۸) به یادمان میآید که برای مدت کوتاهی در اوایل دهه ۷۲۰ حاکم عراق بود امری که هم محل و هم تاریخ رویارویی راهب و امیر را به ذهن متبادر میسازد و هر دو امر نیز محتمل میباشد. (۵۹)
شرایط گفتگو که نویسنده در مقدمه گزارش خود بیان میکند آموزنده است. وی میگوید فرد مسلمان که شخص مهمی بود به دلیل بیماری مدت ده روز را در دیر بسر برد. نویسنده میافزاید که این شخص به مسایل دینی علاقهمند و «به کتب مقدس ما و قرآن خودشان عالم» بود. در آغاز وی تنها از طریق مترجم با راهبان صحبت میکرد که البته به دلیل مقام بالای او در حکومت کار درستی بود. راهب هم نقل میکند که او نیز در مباحثات خود درباره مسایل دینی با این گونه افراد مطابق عرف و عادش سکوت را بر صراحت لهجه ترجیح میداد. اما در این مباحثه صداقت و عشق به حقیقت غالب شده بود و گفتگو بدون کمک مترجم پیش میرفت. گمان میرود که مباحثه به زبان عربی باشد اگرچه شرح و روایت آن به زبان سریانی است.
متن رساله یک دفاعیه ساده و ناب مسیحی است. از مقدمه پیداست راهبی که در گفتگو دخیل است و نامی از او هم در متن برده نمیشود خود نویسنده متن است. وی میگوید که در پاسخ به درخواست شخصی به نام پدر یعقوب گزارشی از این مباحثه را نوشته است. وی مینویسد: «تحقیقات ما درباره عقاید قدما به درخواست یکی از پسران اسماعیل ا ست. و از آنجا که به نظرم برای شما مفید است که توجه برادرانتان را به این موضوع جلب کنید و چون میدانم برای شما هم سودمند خواهد بود قصد دارم آن را به شکل سوال و جواب بنویسم.»(۶۰)
بنابراین در سراسر روایت، مرد عرب(۶۱) پرسشها را مطرح میسازد و راهب (۶۲) با توضیحات طولانی درباره اعمال و عقاید مسیحی پاسخ میدهد. در پایان مرد عرب میگوید: «گواهی میدهم که اگر از ترس حکومت و شرمندگی از مردم نبود افراد بسیاری مسیحی میشدند.»(۶۳)
پرسشها موقعی آغاز میشود که مرد عرب با ایرادگیری میگوید اگرچه راهبان در ادای نماز زحمت بسیاری متحمل میشوند ولی «عقیده شما نمیگذارد که نمازهایتان مقبول افتد.»(۶۴) پاسخ راهب در این چالش چنین است که از مرد عرب میخواهد که هر سوالی مایل است بپرسد و او پیشنهاد میکند پاسخها یا ازکتاب مقدس و یا از تدبیر عقل داده شود. (۶۵) سپس مرد عرب به قطع و یقین میگوید که اسلام بهترین دین است زیرا: «ما اوامر محمد {ص} و {مراسم} قربانی ابراهیم {ع} را به دقت اجرا میکنیم ما به خداوند فرزند پسری که مانند ما مرئی و میرا باشد نسبت نمیدهیم. چیزهای دیگری هم هست از جمله اینکه ما بر خلاف شما نه چلیپا میپرستیم، نه استخوانهای شهیدان را، نه تصاویر را اما نشانهای وجود دارد مبنی بر اینکه خداوند ما را دوست دارد و از دین(۶۶) ما راضی است زیرا او تسلط بر همه ادیان و تمام ملتها را به ما ارزانی داشته است و آنها همگی بردگان و رعایای ما هستند.»(۶۷)
با این اظهار نظر مرد عرب برنامه کل گفتگو تعیین میگردد. اما قبل از اینکه او وارد بحث از مسایل دینی شود راهب یادآوری میکند که وقتی از منظر تاریخ جهان سلطه اسلام را مطرح میسازیم «شما اسماعیلیها کوچکترین بخش از زمین را در اختیار دارید. تمام مخلوقات تابع سلطه شما نیستند.»(۶۸)
بنابراین نخستین پرسش جدی به ابراهیم{ع} مربوط میشود. مرد عرب میپرسد: «چرا شما ابراهیم {ع} و فرامین او را تصدیق نمیکنید؟»(۶۹) راهب در پاسخ به شرح دورنمایی از تاریخ بردگی میپردازد و ضمن آن توضیح میدهد که زندگی و اعمال ابراهیم{ع} نمونهای از زندگی و فضایل مسیح است خصوصاً داستان قربانی شدن اسحاق نمونه ای از مصایب، مرگ و حیات دوباره مسیح است. بر این اساس مرد عرب درباره مصلوب ساختن مسیح میپرسد: «آن گونه که شما میگویید چگونه ممکن است خداوند روی صلیب و در گور با او{مسیح} باشد و نه رنجی ببیند و نه آسیب و گزندی متحمل شود؟»(۷۰) سپس راهب توضیح میدهد که خداوند براستی با مسیح بود ولی آن گونه که بدعتگزاران میگویند نه امتزاج، نه آمیختگی و نه اختلاطی نبود بلکه بواسطه اراده بود که رنجی نمیدید و آسیبی به او زده نمیشد.(۷۱) در مورد قربانی هم راهب توضیح میدهد که این امر همه روزه در مراسم عشاء ربانی ادامه دارد سپس مختصراً درباره آن صحبت میکند.
مرد عرب رضایت خود را از توضیحات راهب اعلان مینماید و به مسأله مسیح به عنوان پسر خدا و اعتقاد مسیحیان به خدا به منزله پدر، پسر و روح القدس برمیگردد. راهب با این بیان پاسخ میدهد که خداوند یکتا است. خداوند در سه اقنوم(۷۲) معرفی میشود. (۷۳) راهب قطعاتی از عهد قدیم و جدید را نقل میکند تا این نکته را نشان دهد سپس از مرد مسلمان درباره رابطه فرزندی جویا میشود و میپرسد: «به من بگو ای فرزند اسماعیل، تو او {مسیح} را فرزند چه کسی میدانی، عیسی پسر مریم است که شما چنین مینامیدش یا عیسی مسیح موعود است که ما چنینش مینامیم؟»(۷۴) مرد عرب با نقل آیهای از قرآن درباره کلمه الله و روح الله بودن عیسی (نساء/۱۷۱)(۷۵) پاسخ میدهد. پس از آن راهب استدلال میکند که با تصدیق این موضوع در واقع محمد{ص} تعالیم انجیل لوقا را در قطعه مربوط به بشارت مسیح تأیید کرده است. در آنجا جبرئیل به مریم چنین بشارت میدهد. «السلام علیک، لطف کامل خدا شامل حال تو باد، خداوندمان در کنار تو باد و در میان زنان مبارک باشی. روح القدس خواهد آمد و قوت حضرت اعلی تو را محافظت خواهد کرد. به همین دلیل کسی که از تو زاده میشود مقدس است و او پسر حضرت اعلی نامیده میشود.» (لوقا/۳۰:۱)(۷۶)
راهب با لحاظ کردن همین قطعه سپس به چالش با مرد عرب میپردازد و میگوید: «یا کلمه الله و روح القدس بودن را از او جدا میکنی یا به پسر خدا بودن او صراحتاً اعتراف میکنی.»(۷۷) در اینجا مرد عرب ترجیح میدهد سکوت کند و از راهب میپرسد نظرش درباره محمد{ص} چیست. راهب نظرش را درباره محمد{ص} چنین بیان میکند که «محمد{ص} انسانی خردمند و خداترس بود که شما {یعنی اعراب} را از پرستش دیوان رهایی بخشید و به شما فهماند که خدای حقیقی یکتا است.»(۷۸) در این حال مرد عرب می خواهد بداند چرا محمد{ص} به پیروانش درباره آموزه تثلیث چیزی نیاموخت. پاسخ راهب این است که اعراب در آن زمان در زمینه شناخت خدا در حالتی کودکانه بسر میبردند و هنوز برای آموختن تثلیث که مخصوص افراد بالغ است آماده نبودند. بنابراین محمد{ص} تنها آموزههایی را که از سرجیس بحیرا دریافت کرده بود موعظه میکرد.(۷۹) این نام راهبی است که هم در روایتهای اسلامی و هم مسیحی گفتهاند که به محمد{ص} جوان مسایل دینی را تعلیم داده و نبوت او را نیز در آینده تشخیص داده بود.
راهب میگوید یکی از دلایلی که محمد{ص} آموزه تثلیث را به اعراب نیاموخت ترس از این بود که آنها در حالت رشد نیافتگی خود آن را بهانهای برای بتپرستی قرار دهند. این نگرانی مرد عرب را به یاد اعتراضش به رفتار دینی مسیحیان و خصوصاً این گفتهاش که «شما تصاویر و صلیب و استخوانهای شهیدان را میپرستید»(۸۰) میاندازد. در پاسخ به این اعتراض راهب مثالهای متعددی از عهد قدیم نقل میکند. متون عهد قدیم مواردی را به روش گونه شناسی نقل میکند که در زمان اقتصاد برده دارای پدران {روحانی} و پیامبران در برابر اشیاء مادی به خاک میافتادند و بدین وسیله قصد داشتند احترام بسیار خود را به خداوند نشان دهند. راهب درباره مسیح میگوید: «ما در برابر تصویر او به خاک میافتیم و احترام بسیاری برای آن قایل هستیم زیرا این تصاویر با سیمای(۸۱) او نشانگذاری شده و به ما رسیده است. هر زمان که به شمایلش (۸۲) مینگریم او را میبینیم. ما برای خاطر شخص پادشاه به تصویرش احترام میگذاریم.»(۸۳)
در این زمینه مرد عرب در ادامه میگوید که وی اطلاع دارد که مسیح دیگران را واداشت که از وی شمایلی بسازند و آن را برای آبگار(۸۴) پادشاه ادسا فرستاد.(۸۵) گویا اشاره به همین شمایل مشهور رضایت خاطر مرد عرب را برای تبیین موضوع فراهم کرد که در ادامه میپرسد چرا مسیحیان صلیب را تقدیس میکنند در حالی که هیچ فرمانی برای انجام این عمل در انجیل وجود ندارد؟ در ارتباط با دفاع راهب از تقدیس صلیب است که موضوعی از سوی او مطرح میشود. این موضوع مورد علاقه مورخان اوایل دوره اسلامی تا این زمان که متن سریانی کنونی برای محققان شناخته شده بوده است. راهب به مرد عرب میگوید: «در مورد دین شما فکر میکنم محمد{ص} همه قوانین و فرامین را در قرآن تعلیم نداده است اما شما برخی را از قرآن آموختهاید، برخی از این تعالیم در سوره بقره و در G - y - g - y و در T - w - r - h وجود دارد.»(۸۶)
ظاهراً به نظر میرسد که این اظهارات میان قرآن و سوره دوم {قرآن} تمایز قایل شده است. اگر کسی فرض کند که حروف همخوان سریانی در جریان انتقال مطلب درست نمایان نشده است قضیه را میتوان اینطور تعبیر کرد که دو عبارت {ناخوانای} بعدی نیز به سورههای قرآن اشاره دارند برای مثال به سورههای عنکبوت (به سریانی gwagay) و توبه (به سریانی tyabutha). اما نظر پروفسور دریورس احتمالاً به مقصود نزدیکتر است. به نظر ایشان از این دو عبارت این طور میتوان فهمید که به انجیل و تورات اشاره دارند. این قرائت از نظر فقه اللغه کمترین مشکل را دارد و یک جفت واژه را که در قرآن رایج است تکرار میکند.(۸۷) اما هر یک از این نظرات را که در نظر بگیریم اشاره به قرآن به نحوی که گویا از هم متمایز و دو منبع متفاوت فقه اسلامی هستند کماکان باقی میماند. بنابراین از نگاه یک مورخ سوال این خواهد بود که آیا این نوع اشاره شاهد و مدرکی را از قرن هشتم میلادی در زمینه جمع آوری قرآن فراهم میکند بدین معنا که ممکن است این موضوع برای چالش با دیدگاه عرفی و مرسوم درباره زمان و چگونگی فراهم شدن شکل کنونی قرآن بکار گرفته شود؟ به عبارت دیگر آیا بقره و سایر سورهها که زمانی به عنوان اجزاء مستقل رواج داشتند جدا و متمایز از قرآن بودند؟(۸۸) در این زمینه جالب توجه است که در برخی متون مسیحی دیگر متعلق به اوایل دوره اسلامی به سوره بقره به نحوی اشاره شده که گویی اصالتاً یک اثر مستقل است خصوصاً در استدلالهای یوحنای دمشقی در رد اسلام مندرج در فصل ۱۰۱ از کتاب وی با عنوان «درباره بدعتها». (۸۹)
نویسنده رساله پس از وقفه کوتاهی که در بحث از تقدیس صلیب رخ میدهد دوباره به موضوع برمیگردد و توضیح میدهد که اگر چه هیچ سند آشکاری برای انجام چنین عملی در انجیل وجود ندارد اما مسیحیان اشارههای نمادین بسیاری به صلیب در عالم واقع یافتهاند وی حتی قضیه پیروزی مشهور کنستانتین در نبرد پل میلویان(۹۰) را شاهدی برای قدرت صلیب میآورد.(۹۱) نویسنده از این سخن چنین نتیجه میگیرد: «هر آن کس که مسیحی است ولی صلیب را نمی پرستد (۹۲) همچون کسی است که مسیح را محترم نمیشمارد چنین شخصی حقیقتاً در ظلمات بسر میبرد. ما صلیب را نه بدان معنا که چوب یا آهن یا برنج یا طلا یا نقره است میپرستیم بلکه ما خداوند خود مسیح، آن کلمه الهی را میپرستیم که در پرستشگاه و در این بیرق پیروزی وجود دارد.»(۹۳)
پس از آن مرد عرب درباره تقدیس استخوانهای شهیدان از سوی مسیحیان استفسار میکند. رهاب توضیح میدهد که «ما آن چیزی را میپرستیم که درون آنها است و کارهای شگفتانگیز میکند و این استخوانها نشانه هایی از آن هستند.»(۹۴) وی شهیدان را به مشاوران و دوستان یک پادشاه زمینی تشبیه میکند که مردم عادتاً از طریق آنها درصدد جلب لطف و مرحمت شاه هستند.
سپس مرد عرب موضوع را تغییر میدهد و میخواهد بداند چرا مسیحیان موقع نماز به سمت شرق رو مینمایند. راهب در پاسخ میگوید: «سرور ما مسیح به سمت شرق نماز میخواند. حواریون مقدس نیز همین عمل عبادت به سمت شرق را از او گرفتند تا به ما رسید. گواه واقعی که نشان میدهد آنها این عمل را از سرورمان مسیح گرفتهاند این واقعیت است که همه کلیساهای روی زمین به سمت شرق عبادت میکنند.»(۹۵) مرد عرب که تحت تأثیر استدلالهای راهب قرار گرفته بود گفت: «براستی که حقیقت نزد شماست و نه خطا آن طور که برخی افراد میاندیشند. حتی محمد{ص} پیامبر ما درباره دیرنشینان و کوهنشینان گفت که آنان از سلطنت برخوردار خواهند بود.»(۹۵) این سخن مرد عرب بسیار جالب توجه است زیرا مطالب مثبتی را درباره مسیحیان و خصوصاً راهبان در قرآن و حدیث و سنت نبوی منعکس میسازد.(۹۷)
سرانجام مرد عرب به این سوال که بیش از هر مسئله دیگری او را حیران کرده بود میرسد. بیتردید این مسأله خوانندگان مسیحی گفتگوی حاضر را نیز متحیر ساخته است. بدین ترتیب مرد عرب میپرسد: «اگرچه من میدانم که دین شما بر حق است و شیوه اندیشیدن شما حتی برتر از ماست اما به چه علت خداوند شما را در قبضه اختیار ما قرار داده و ما شما را مانند گوسفند به سلاخی میکشیم و اسقفها و کشیشان شما کشته میشوند و ما بقی هم با تکالیف تحمیلی پادشاه شب و روز به انقیاد و بردگی درمیآیند که از مرگ تلختر است.»(۹۸)
راهب نیز در حالی که نمونههای درخوری را از کتاب مقدس به خاطر میآورد به این سوال چنین پاسخ میدهد: «خداوند سلطه بر ما را نه به علت درستکاری شما فرزندان اسماعیل بلکه به دلیل گناهان ما نصیبمان کرده است.»(۹۹) در پایان مرد عرب تنها یک چیز دیگر را میخواهد بداند. وی میپرسد: «آیا فرزندان هاجر وارد ملکوت خواهند شد یانه؟»(۱۰۰) راهب با آیهای از انجیل یوحنا چنین پاسخ میدهد «اگر کسی از آب و روح مولود نگردد ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود.» (انجیل یوحنا ۵:۳) اما بلافاصله میافزاید: «اگر کسی نیکوکار باشد در نیکی و خوشی و در اماکنی دور از رنج و عذاب زندگی خواهد کرد. اما خود را اجیر خواهد دانست نه فرزند پسر.(۱۰۱) گفتگو با این سخن خاتمه مییابد و در پایان مرد عرب چنین شهادت میدهد: «گواهی میدهم که اگر از ترس حکومت و شرمندگی از مردم نبود افراد بسیاری مسیحی میشدند. اما این موهبت از خداوند نصیب شما شد که به واسطه گفتگویتان با من خوشنودی مرا فراهم کردید.»(۱۰۲)
نویسنده: سیدنی - گریفیت
مترجم: سید مهدی - حسینی اسفیدواجانی
منبع: ماه نامه - اطلاعات حکمت و معرفت - ۱۳۸۷ - سال ۱ - شماره ۱، فروردین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست