جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

تحقق توسعه برای زنان افغان با حضور در كابینه


یكی از محورهای اصلی قبل و بعد از حمله آمریكا به افغانستان كه مورد بحث بیشتر رسانه های غربی قرار گرفت, موضوع حضور زنان در سطح وزیر و در كابینه جدید این كشور بود

یكی از محورهای اصلی قبل و بعد از حمله آمریكا به افغانستان كه مورد بحث‏بیشتر رسانه‏های غربی قرار گرفت، موضوع حضور زنان در سطح وزیر و در كابینه جدید این كشور بود. در سر فصل اخبار و تفسیرهای خبری مراكزی چون بی بی سی و سی ان ان به عناوین ذیل بر می‏خوریم:

- زنان افغان هنوز منتظر آزادی‏اند;

- زنان افغان بی پرده سخن می‏گویند;

- درخواست زنان افغان برای رهبری پس از حكومت طالبان;

- زنان افغان می‏خواهند صدایشان به گوش جهان برسد.

حساسیت‏های ایجاد شده در رسانه‏ها به گونه‏ای طراحی شده كه وضعیت زنان طی اشغال ارتش اتحاد جماهیر شوروی به نظر خوشایندتر از حكومت طالبان برای این قشر بوده است. آنچه در پی می‏آید نمونه‏ای از اظهارات زنان افغان در رسانه‏های غربی در این مورد می‏باشد.

«در سالهای ۱۹۷۶ كه تانك‏های روسیه كابل را فتح كردند و انقلاب كمونیستی كه از اهداف ایدئولوژیكی آن برابری زنان و مردان بود، موجب شد تا زنان بتوانند با لباس‏های غربی و دامن‏های كوتاه بدون آنكه كسی به آنان خیره شود در خیابان‏ها راه بروند. اما پس از روی كار آمدن طالبان سخت گیری‏ها و دستوراتی كه موجب می‏شد حتی زنان با حضور در استادیوم ورزشی به سنگسار محكوم شدند و چنان چه آرایش می‏كردند و یا بلند در مجامع عمومی می‏خندیدند با كابل‏های سیمی كتك می‏خوردند» . (۱)

تصویری كه از زن افغان مجسم و بزرگ نمایی می‏شود بیشتر نیازهایی چون آزادی، فرار از قید لباس‏های سنتی (برقع) است. گویی كه جامعه افغانستان طی ۲۵ سال گذشته با تجاوز و كشتار بی امان دولت مقتدری چون روسیه و درگیری‏های مسلحانه، آوارگی، گرسنگی و مرگ و میر هزاران كودك و زن به دلیل كمبودهای غذایی و دارو مواجه نبوده است و حیاتی‏ترین نیازهای آنان طی پنج‏سال گذشته و طی حكومت دست نشانده طالبان ایجاد شده است. هر چند این امر برای تمام جهانیان روشن است كه منظور از به قدرت رساندن طالبان، نشان دادن چهره‏ای خشن و عقب مانده از اسلام در مقابل اسلام پیشرو در ایران اسلامی بوده است. حال چگونه اصلی‏ترین نیاز امروز زن افغان كه بیشترین صدمات را طی سالها تحمل نمودن، اخذ پست‏های سیاسی در كابینه دولت جدید می‏باشد؟ طرح این سؤال جالب به نظر می‏رسد كه با طبقه بندی كمبودها و نیازهای جامعه افغانستان، حضور زن افغان در كابینه‏ای كه پس از ۲۵ سال جنگ روی كار آمده است در چه رتبه‏ای قرار خواهد گرفت؟

در این مختصر به بررسی رویكردهای متفاوت این موضوع پرداخته می‏شود:

۱. رویكرد تبلیغی

در این نگرش كیفیت‏حضور سیاسی، فرهنگی و اقتصادی زنان به شكل نمادین و تبلیغاتی است كه در حال حاضر برداشت غرب از حضور زنان در پست‏های تصمیم‏گیری بیشتر به همین نحو می‏باشد. لذا بر اساس این برداشت‏برای تغییر نگرش جهان به حكومت جدید افغانستان چنین نتیجه‏گیری می‏شود كه:

وجود یك یا چند زن در دولت از نیازهای اصلی جامعه افغانستان می‏باشد. در این روند نتیجه مورد انتظار توسط رسانه‏ها و مجامع بین‏المللی به تایید جهانیان رسانده می‏شود. فضای بوجود آمده در جامعه افغانستان بدون در نظر گرفتن اولویت‏ها، تفاوت‏ها، امتیازها و مشتركات بین تفكرات و رفتارهای زنان در كشورهای به اصطلاح توسعه یافته با افغانستان است. جامعه‏ای كه از یك سو مذهب و از سوی دیگر آداب قومی و قبیله‏ای عوامل تعیین كننده در ساختارهای اجتماعی آن است ولی تنها با مبانی و شاخص‏های رایج غربی جلوه‏هایی از توسعه یافتگی در این كشور و برخی جوامع بحران زده طرح می‏شود.

در این نوع برخورد، نظرات احزاب، گروه‏ها و شخصیت‏های سیاسی به گونه‏ای جمع بندی می‏شود كه با مجموعه نظرات جامعه همخوانی نداشته و منشاء تولید اشتباه و خطا در مورد جایگاه و مطالبات زنان و بزرگ نمایی شاخص‏های غیر ضروری در جامعه بحرانی افغانستان شده است. در این رویكرد بیش از آن كه برای شخصیت‏های پیشنهادی پست وزارت، شاخص‏های مدیریتی و توانمندیهای اجرائی مد نظر قرار گرفته شود، «جهت گرایش‏های سیاسی افراد» به عنوان اصلی‏ترین بعد انتخاب لحاظ شده است، لذا این گمان در اقشار مختلف زنان بوجود خواهد آمد كه عامل اساسی برای رشد و موفقیت اجتماعی پای بندی به گرایشی خاص در بعد سیاسی خواهد بود.

به علاوه، تحریك عمومی زنان برای احراز پست‏های مدیریتی در سطح بالا، در حالی كه ظرفیت جامعه نهایتا برای واگذاری این پست‏ها به زنان جز تعداد معدودی نخواهد بود، حاصلی را جز ایجاد نیاز كاذب و ناتوانی دولت در ارضاء آن در پی نخواهد داشت.

۱/۱. تولید و ارضای نیاز

مسلما تولید نیاز در انسان، در حالی كه شرایط اجتماعی نتواند روش ارضاء آن را هم تولید كند، حاصلی جز حسد، رقابت و سایر ناهنجاری‏های اخلاقی به همراه نمی‏آورد، البته این گونه صفات در جوامع مادی كار كردهای خاص خود را به همراه آورده و به نوعی موجب تحریك اقشار مختلف از جمله زنان در مصرف و نهایتا به گردش در آمدن چرخشهای اقتصادی خواهد شد، ولی در جوامعی چون افغانستان كه وابستگی‏های قومی حتی در ساختارهای سیاسی نفوذ دارد، این گونه صفات در بلند مدت موجب بحران هویت در طبقات مختلف از جمله زنان خواهد شد، لذا بجای حركات تهییجی و تبلیغی، می‏توان نیاز فوق را برای عده خاصی از زنان كه شرایط احراز مناصب سطح بالا را در كشور دارند، ایجاد كرد كه آن هم می‏بایست‏با برنامه‏های آموزشی و اخلاقی همراه باشد.

۲/۱. حاصل تبلیغی

به فرض آن كه با استفاده از نگرش تبلیغی بتوان وفاق عمومی را در جهت متقاعد نمودن كل جامعه به ضرورت حضور وزیران زن در كابینه ایجاد نمود، ولی به دلیل عدم وجود شاخص‏های عینی در انتخاب مدیران اجرایی و نگرش مبنایی، راه حل عمده‏ای كه منشاء تغییر در الگوی توسعه برای زنان و تغییر در نگرش و رفتار اجتماعی و فرهنگی نسبت‏به توانمندی آنان باشد، صورت نخواهد گرفت و محصول آن نهایتا تایید قیمومیت غرب در تصمیمات اساسی اخیر افغانستان به وسیله جنجال‏های تبلیغاتی و تحت‏شعار آزادی زنان می‏باشد.

۲. رویكردهای تخصص گرایانه

امروز حضور سیاسی زنان در مصدر مدیریت‏های كلان به عنوان یكی از شاخص‏های اصلی در الگوی توسعه سازمان ملل مطرح شده است، اگر الگوی توسعه یك نظام را وضعیت فرضی از همان نظام همراه با عوامل و پیش فرض‏های معین و برخاسته از اهداف تبیین شده در الگوی نظام مطلوب در جوامع بدانیم، سیر بطرف بهینه سازی نیازمند لوازم خاصی، از جمله تغییرات محیطی می‏باشد، لذا قاعدتا الگوی توسعه زنان نه تنها تحت تاثیر عوامل بیرونی (مانند شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) و عوامل درونی (مانند شرایط فیزیكی، تمایلات، بینش‏ها و رفتارها) قرار می‏گیرد، بلكه نسبت‏بین این عوامل و تغییرات ساختاری و نظام ارزشی حاكم بر جوامع نیز از اهمیت اساسی برخودار است. ایجاد نسبت، تعیین كننده میزان كار آمدی و هدایت فرایند پیشرفت در قالب الگوی توسعه تمركز می‏یابد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.