یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
اسلام گرایی در سودان, لیبی و یمن

پیشرفت اسلام گرایی در سودان، لیبی و یمن تحت تأثیر عوامل سیاسی و اجتماعی اقتصادی کاملاً متفاوت موجود در هر یک از این کشورها قرار داشته است. در سودان، اسلامگرایی از طریق یک کودتای نظامی به پیروزی رسید. در لیبی معمرقذافی با بهرهبرداری از اسلام به عنوان یکی از عناصر اصلی ایدئولوژی خود، جریان عمده اسلامگرایی را تحت کنترل درآورده است. در یمن دولت اتحاد تحت رهبری علی عبدالله صالح برخی اصول اسلامگرایی را گرفته و در عین حال کثرتگرایی فرقهای و قبیلهای مناطق شمالی و جنوبی کشور را جذب کرده است.
● سودان: دولت اسلام گرای نوظهور
سودان در حاشیه مرزهای جهان عرب در معرض نفوذ اسلام، مسیحیت و مذاهب آفریقایی قرار گرفته است. در نتیجه در جریان گسترش فزاینده عربی و اسلامی کردن به جانب جنوب، سودان در طول دو قرن گذشته به بوته کشمکشهای مذهبی، قبیلهای و فرهنگی تبدیل شده است.
سودان به عنوان سرزمین گستردهای از پراکندگی عمیق اجتماعی، تجلیات اسلامی غنی و گوناگونی از خود بروز داده است. واعظان مقدس، محافل صوفیانه، مدعیان مهدویت و اخیراً نیز جریان اصلی بنیادگرایان وابسته به اخوان المسلمین. برای نخستین بار در تاریخ استعماری در دهه ۱۸۸۰ یک ارتش بومی با الهام از شور و شوق رستاخیز طلبانه مهدی محمد احمد ظهور کرد و یک قدرت امپریالیستی اروپایی را شکست داد. علاوه براین، قیام مهدیون یکی از اولین تجلیات اسلامگرایی مبارز بود که عملاً به استقرار یک دولت اسلامی- یعنی سلسله المهدیه (۱۸۹۸-۱۸۸۲) منجر شد.(۱) تقدیر چنین بود که یک قرن بعد یک دولت اسلامی دیگر استقرار یابد که در واقع اعلام اولین دولت اسلامی عرب قرن بیستم با تکیه بر جریان عمده اسلامگرایی سنی اخوان المسلمین به حساب میآید.
اتخاذ آلترناتیو اسلامگرا توسط رژیم نظامی ژنرال عمر حسن البشیر در ۱۹۸۹ به دنبال سه تجربه ناموفق حکومت پارلمانی (۱۹۵۸-۱۹۵۶، ۱۹۶۹-۱۹۶۴، ۱۹۸۹-۱۹۸۵) و دو دوره طولانی حکومت نظامی (۱۹۶۴-۱۹۵۸ و ۱۹۸۵-۱۹۶۹) روی داد.
آخرین رژیم نظامی تحت رهبری سرهنگ جعفر نمیری در سالهای اولیه خود رنگ و جلای شدید ناصریستی داشت و این در تعهد سوسیالیستی رژیم و مشارکت آن در طرحهای گوناگون وحدت عربی با مصر، لیبی و سوریه متجلی بود. پس از سرکوبی یک توطئه کمونیستی برای کسب قدرت در اواسط ۱۹۷۱، نمیری به تکیه بر حمایت چپهای سودان ادامه داد، هر چند که اتحادیه سوسیالیست همانند همتای مصریاش، نتوانست پایگاه تودهای قوی برای خود دست و پا کند.(۲) تغییر و تحولات در محیط ایدئولوژیک عربی طی دهه ۱۹۷۰ نمیری را ترغیب کرد که بتدریج از الگوی ناصری سوسیالیستی دوری کند. این شاگرد وفادار ناصر به یک مقلد سادات که او هم قبلاً ناصریسم را رها کرده بود، تبدیل شد. اخوان المسلمین را از زندانها آزاد کرد و به یک دست نشانده آمریکایی تبدیل گردید. به این ترتیب در سالهای ۱۹۷۸-۱۹۷۷ نمیری فرآیندی از «آشتی ملی» را برای جلب گروههای اسلامگرا، از جمله اخوانالمسلمین و حزب امت طرفدار جنبش مهدیون آغاز کرد. دکتر حسن الترابی و دیگر رهبران اخوان المسلمین از زندانها آزاد شده و در کابینه سودان مقام وزارت را به دست گرفتند، در حالی که صادق المهدی و حزب الامه او بزودی به مخالفت با دولت برخاستند.
ظهور اخوان المسلمین در دهه ۱۹۷۰ بیانگر تغییر و تحول تدریجی در سنتهای اسلامی سودان، از جنبشهایی که گرد مردان مقدس و بزرگان مذهبی به وجود میآمدند به جریان اصلی اسلامگرایی بود که باعث جذب روشنفکران، دانشجویان و دارندگان مشاغل حرفهای میشد. به این لحاظ اخوان المسلمین را در مقایسه با محافل سنتی صوفیانه و یا موعود گرایی درون گرایانه حزب امت، میتوان یک جنبش «مدرن» شهری در نظر گرفت. در حالی که اخوانالمسلمین برای پر کردن خلاء ایدئولوژیک ناشی از سقوط ناصریسم و سوسیالیسم پا به عرصه گذاشت، صادق المهدی رهبر تحصیل کرده آکسفورد حزب امت قادر نبود دیدگاه خود از مدرنیسم اسلامی را به طرفدارانش ابلاغ کند.(۳) وی توسط نمیری که بر اخوان به عنوان وزنهای در مقابل مهدیون تکیه میکرد به زندان افکنده شد. در سپتامبر ۱۹۸۳ نمیری سرانجام با توسل به ایدئولوژی اخوان المسلمین در سودان جمهوری اسلامی اعلام کرد و به این وسیله رژیم خود را در هاله مشروعیت بخشی جریان اسلامی که جهان عرب را فرا میگرفت قرار داد.
نمیری برای تقویت اعتبار اسلامی خود گروه برادران جمهوریخواه (الاخوان الجمهوریین) را سرکوب و رهبر آنها محمود محمد طه را در ژانویه ۱۹۸۵ اعدام کرد. طه به خاطر جانبداری از یک تفسیر لیبرال از قوانین اسلامی که در آن آیات وحی شده مکی پیامبر را بر آنهایی که در مدینه به او وحی شده بود برتری میداد، به ارتداد متهم شده بود.(۴) در حالی که میان نمیری و اخوان المسلمین نوعی رابطه دشوار برقرار گردید، اجرای قوانین شرع و اسلامگراییاش، برخی دولتهای عرب و متحدان غربی وی را از او دور ساخت. اخوان المسلمین نیز از اجرای قوانین شرع و اعمال احکام دقیق آن از سوی نمیری خشنود نبودند، و حتی برخی همکاری مشتاقانه حسن الترابی با رژیم را نوعی فرصتطلبی میدانستند. در مارس ۱۹۸۵ نمیری علیه اخوان وارد عمل شد و ظاهراً برای خشنود ساختن مصر و ایالات متحد آمریکا، دویست اسلامگرا را بازداشت کرد.(۵) از بدی حادثه، در جریان اقامت نمیری در واشنگتن تظاهرات عظیم مردمی در سودان درگرفت و این باعث شد تا ژنرال عبدالرحمن سوار الذهب در یک اقدام نظامی در چهارم آوریل ۱۹۸۵قدرت را به دست بگیرد.
در انتخابات آوریل ۱۹۸۶، جبهه ناسیونالیست اسلامی ترابی از حزب امت و حزب دمکراتیک وحدت طلب که یک دولت ائتلافی به نخستوزیری صادق المهدی تشکیل داده بودند، عقب افتاد. در حالی که رژیم جدید نتوانست اقتصاد رو به وخامت کشور را سروسامان بخشد و به شورش اهالی غیرمسلمان جنوب پایان دهد، حزب ترابی در جبهه مخالف باقی ماند.
در ژوئن ۱۹۸۹ ژنرال عمر حسن البشیر طی یک کودتا دولت صادق المهدی را سرنگون کرد و ترابی بزودی به ایدئولوگ ارشد رژیم و حکمران غیررسمی سودان تبدیل شد. رژیم جدید تمام احزاب سیاسی را ممنوع کرد، مخالفان را به زندان افکند و بازسازی تمام شئون جامعه را بر اساس شریعت آغاز نمود. در ۱۹۹۲ رژیم برخی موفقیتهای اقتصادی به دست آورد و شورشیان جنوب را مغلوب ساخت، و این در حالی بود که به نقض جدی حقوق بشر، از جمله اعمال تصفیههای قومی علیه بتپرستان غیر عرب و قبایل مسیحی متهم میشد.(۶)
جنبش حسن الترابی یک پدیده منحصر به فرد در جهان عرب است. ترابی به عنوان یک روشنفکر شهری و تحصیل کرده سوربن و دانشگاه لندن چهره مدرن اسلام گرایی است که با شیوخ ساده اخوان المسلمین مصر، شوشیان بدوی اخوان عربستان سعودی، یا مجتهدان معمم حزبالله کاملاً تفاوت دارد. حسن الترابی، به عنوان یک شخصیت کاریز ماتیک، خدای سیاستهای قدرت مدارانه است. او دعوت خود را متوجه نخبگان تحصیل کرده میکند و با توسل به خرد و «اغوای اخلاقی» درصدد اعمال قوانین حجاب برای زنان برمیآید و در همان حال در رابطه با اعمال حدود اسلامی، نظیر قطع انگشتان دست که در دوران نمیری شایع بود، میانهروی در پیش میگرید. شعار رسمی رژیم که همان اسلامگرایی جریان اصلی است- درصدد «همگون ساختن» عقیده و عمل اسلامی و مخالف با پراکندگی سنتی اسلام سودان است. از نظر ترابی پس از شکست ایدئولوژیهای غربی، ناسیونالیسیم و سوسیالیسم، خیزش و حرکت اسلامگرایی یک امر اجتناب ناپذیر بود. او پیشبینی میکند که اسلامگرایان در یک دهه آینده قدرت را در اغلب کشورهای اسلامی، چه بطور صلحآمیز و چه بازور به دست خواهند گرفت.
ترابی به عنوان اولین رهبر اخوان المسلمین که اولین دولت اسلامگرای سنی را در این کشور مستقر کرد، در میان اسلام گرایان به صورت یک قهرمان و نوعی مجدد- درآمده است که تئوری و عمل را بر طبق سنت کلاسیک پادشاه فیلسوف در هم ترکیب کرد. دیدگاه قدیمی او، که از اقدامات پیامبر اسلام در مدینه الهام میگیرد، بر محور مفهوم الفاعلیه القطریه دور میزند. که لازم میداند گروههای اسلامگرا در پی مشارکت سیاسی در حکومتهای غیر اسلامی عرب باشند تا به این وسیله بتوانند به اسلامی کردن آنها دست زده و نهایتاً به وحدت عربی اسلامی هر دو دست یابند.(۷) همسایگان عرب سودان مصر، لیبی، الجزایر و تونس دعوت ترابی را تهدیدی مستقیم برای ثبات خود میدانند . تقویت اخیر روابط ایران و سودان که متکی بر کمکهای نظامی و اقتصادی ایران میباشد(۸)، این تهدید را بزرگتر جلوه داده است.
در ۱۹۹۳ به هنگامی که پنج سودانی به توطئه جهت اعمال تروریستی در نیویورک متهم شدند، رژیم اسلامی سودان هدف انتقاد شدید ایالات متحده آمریکا قرار گرفت. رژیم همچنین متهم شد که سودانم را به یک ایستگاه ترانزیت تبدیل کرده است که در آن تبعیدیان اسلامگرا و جنگجویان افغانی برای انجام اقدامات انقلابی علیه حکومتهای غیر اسلامی آموزش میبینند.(۹)
موفقیت چشمگیر ترابی از نظر بسیاری از اسلامگرایان نشانه درستی استراتژی سیاست گام به گام اخوان المسلمین به عنوان وسیلهای برای استقرار یک جامعه اسلامی است. با این وجود یک چنین دیدگاهی تنها تا حدی حقیقت دارد، چون دو اقدام ترابی جهت رسیدن به نظام اسلامی به ناچار به نظامیان تکیه کرد. در واقع، منحصر به فرد بودن موفقیت ترابی در آن است که او اولین دولت مطلقه اسلامگرا در عصر مدرن را با استفاده از ارتش دشمن سنتی اسلامگرایی به عنوان ابزار اصلی اعمال یک حکومت اسلامی بنیان گذاشت.
● لیبی: اسلام گرایی در جماهیریه
توسعه کند اسلامگرایی در لیبی نتیجه حکومت شخصی «برادر» معمرالقذافی بوده است. قذافی از کودتای سپتامبر ۱۹۶۹ در پی تدوین فرمول گلچین شدهای از مشروعیت سیاسی بوده است که انعکاس دیدگاه خاص او از جامعه ایدهآل و نقش شخصی خود وی به عنوان رهبر آن جامعه است . گرچه ترکیب «فرمول سیاسی» او در طول زمان تغییر کرده است، اما همیشه در برگیرنده یک جزء اسلامی بوده است که حکایت از کارآیی آن به عنوان یک ابزار مشروعیت بخشی دارد.
تکامل فرمول ایدئولوژیک قذافی و نتایج آن در سیاستگذاری حاکی از تلاش یک انسان «حاشیهای» جهت کسب هویت و مشروعیت در دورانی میباشد که وی در پی قدرت و شناسایی در سطح جهانی است . قذافی که در یک خانواده معمولی قبیلهای در فزان به دنیا آمد و مدعی داشتن سابقه خانوادگی مقدس (رابط) بود تا قبل از اینکه تحت نفوذ قدرت شعار ناسیونالیسم عرب جمال عبدالناصر قرار بگیرد، تربیت اسلامی سنتی (۱۰) داشت.
الگوی اولیه قذافی به عنوان یک انقلابی نظامی، جمال عبدالناصر تجسم رهبر کاریز ماتیک عربیسم بود. در واقع این برنامه رادیویی «صوت العرب» از قاهره بود که هویت او را شکل داد. با این همه برخلاف عربیسم غیرمذهبی ناصر، ناسیونالیسم قذافی دارای عناصر قوی اسلامی بود که ریشه در سابقه قبیلهای وی داشت . بنابراین برای قذافی طبیعی بود که تصویری از اسلام آکنده با ناسیونالیسم عرب ارائه دهد. در واقع رژیم جدید به سرعت یک چهره احیاءطلبی به خود گرفت و به اجرای قوانین قرانی در رابطه با تغذیه، اجرای حدود اسلامی و بستن کلیساها و کلوپهای شبانه دست زد. با این همه این اسلامگرایی اولیه نوعی کنارهگیری آگاهانه از اصول مقدس جنبش سنوسیه بود که ملک ادریس پادشاه طرفدار انگلیس به کار میبست. تمام محافل (زوایا) سنوسی تحت کنترل دولت قرار گرفت و رژیم یک مفتی اعظم برای کشور منصوب کرد که نشانه حمایت او از نهاد مذهبی بود.(۱۱) به هرحال، چندین تحول خارجی و داخلی در اوائل دهه ۱۹۷۰ دست به دست هم داد و به رادیکال کردن رژیم و فرمول ایدئولوژیک ناسیونالیستی اسلامی آن کمک کرد.
تلاش قذافی برای کسب عنوان رهبری پان عربی پس از مرگ ناصر مکرراً با شکست مواجه شد و بسیاری از تلاشهای او برای ارائه طرحهای وحدت با سایر کشورهای عرب ناکام ماند.(۱۲) قذافی که از همسایگانش منزوی و در داخل نیز با مخالفت روبهرو شده بود از طریق روشهای مردم پسندانه و با حمله به بروکراسی و بازرگانان کوچک در پی کسب حمایت تودهها برآمد. دست زدن به «انقلاب فرهنگی» به شیوه مائوتسه تونگ در «کتاب سبز» او مجسم شد که ترکیبی است از اسلام، ناسیونالیسم، مردمگرایی، مساوات طبی سوسیالیستی و دمکراسی مستقیم. (۱۳)
قذافی با تدوین «تئوری جهانشمول سوم» در بخش سوم کتاب سبز، در پی کسب یک جایگاه رهبری جهانی بود که از اعراب و مسلمانان که پیام کاریز ماتیک تحول انقلابی سرهنگ را درک نکرده بودند، فراتر میرفت. در نتیجه سیاست صدور انقلاب او از لحاظ مالی و سیاسی گران تمام شد. سرمایهگذاری سنگین در تجهیزات نظامی و حمایت از شورشهای خارجی لیبی را در معرض یک سری رویاروییهای خطرناک با آمریکا، انگلستان و چندین کشور عرب قرار داد. در ضمن، عقاید رادیکال کتاب سبز اقشار عمده جمعیت لیبی را سرخورده کرده، مگر جوانان، برخی ناسیونالیستها، و طبقاتی فقیری که جماهیر- دولت تودهها- او را تشکیل میدادند. قذافی به عنوان یک مردم گرای شناخته شده، در پی برقراری رابطه شخصی با تودهها آن هم بدون نقش میانجی گرانه احزاب سیاسی، گروههای اجتماعی یا نهادهای مذهبی که میتوانستند به پایگاه مخالفت با رژیم تبدیل شوند، برآمد.
در اکتبر ۱۹۷۷، قذافی مبارزه علیه نهاد روحانی اسلامی را آغاز کرد چون این نهاد به منبع اقتدار دیگری تبدیل شده بود که با «اقتدار مردمی» رژیم که در «کمیتهها و کنگرههای مردمی» مجسم بود، به رقابت میپرداخت. (۱۴) طاهر الضاوی مفتی اعظم لیبی ناچار به استعفا شد و کسی هم جای او را نگرفت . در مه ۱۹۷۸ از «کمیتههای مردمی» خواسته شد تا مساجد را از کنترل امام آنها، که متهم به موعظه کفر و بدعت و مخدوش کردن پیام واقعی اسلام شده بودند، آزاد کنند. (۱۵) در ضمن، اصول سوسیالیستی کتاب سبز علیه مالکیت خصوصی با مخالفت علما مواجه شد چون این اصول کنترل آنها بر اوقاف را به خطر میافکند.(۱۶) در جریان رویاروییهای بعدی، قذافی مشروعیت علما و تفاسیر فقهی آنها را مورد حمله قرار داد و در عین حال بر اعتبار قرآن به عنوان کلام خداوند که برای همه مسلمانان نازل شده بود تأکید کرد. بنابراین، از مسلمانان خواسته شد تا به اسلام اصلی قرآن، بدون اینکه به تفاسیر علما که از سنت پیامبر گرفته شده بود نیازی باشد، پیوندند. از نظر قذافی این سنن الزامآور نیستند زیرا نقایص تاریخی داشته و بر سر اعتبار این احادیث اختلاف وجود دارد.(۱۷) بنیادگرایی قذافی برخلاف اغلب ایدئولوگهای اسلامگرای دیگر، یک ویژگی کهن و اولیه دارد که از اجتهاد شخصی او بر اساس قرآن ریشه میگیرد. علی رغم اینکه قذافی از آغاز از اسلام به عنوان یک ابزار مشروعیت بخش استفاده کرد و از آیتاله خمینی حمایت نمود، با ایجاد یک دولت اسلامی مخالفت ورزیده و دین و سیاست را بطور دائمی دو نیروی جدا از هم در نظر میگیرد. از نظر قذافی دولت اولیه اسلامی نه بوسیله حضرت محمد (ص) بل توسط جانشینان او خلق شد که از جانب پیامبر به عنوان نایبان او تعیین نشده و بنابراین فاقد اقتدار مذهبی بودند. (۱۸)
اعتقاد قذافی به کتاب سبز به عنوان «تورات عصر جدید» و مخالفت ضمنی او با دولت اسلامی او را رویاروی هر دو جناح سنتی و اصلاح طلب بنیادگرایی اسلامی قرار داد.(۱۹) در اوایل دهه ۱۹۸۰ انجمن اسلامی لیبی(۲۰) به جبهه ملی برای نجات (۲۱) (لیبی) پیوست تا با رژیم مخالفت کند. وخیم شدن اوضاع اقتصادی همراه با تلاشهای تحت هدایت آمریکا برای بیثبات کردن رژیم قذافی را واداشت تا زندانیان سیاسی را آزاد کرده و به لیبرالیزه کردن اقتصاد در بهار ۱۹۸۸ دست بزند. این اقدامات باعث بهبود اوضاع نشد. و با گسترش ناآرامی در سراسر کشور دولت به دستگیری دانشجویان دانشگاهها و مخالفان اسلامگرا دست زد.(۲۲) همانند سایر کشورهای عرب، مخالفین دولت رنگ و جلای اسلامی به خود گرفتند و نیروهای امنیتی را به حمله به مساجد در اوقات نماز واداشتند. سیاست سرکوب رژیم در اوایل دهه ۱۹۹۰ ادامه یافت، و به اعدام و زندانی کردن اسلامگرایان وابسته به شش گروه مختلف یعنی حزب التحریر الاسلامی، الدعوه الاسلامیه، الجهاد، التبلیغ، اخوان المسلمین و وهابیون منجر شد. (۲۳) اگر نیروهای مخالف موفق به سرنگونی رژیم بشوند، اسلامگرایان احتمالاً نقش اصلی را در دولت جدید به عهده خواهند داشت.
● یمن: اسلام در یک جامعه تقسیم شده
جامعه یمنی ترکیب پیچیدهای از تقسیمات و شکافهای قبیلهای، فرقهای و مذهبی است که حیات سیاسی پرآشوب کشور و محیط احیاء طلبی اسلامی را شکل داده است. تا قبل از اتحاد دو یمن در مه ۱۹۹۰، یمن شمالی و جنوبی تحت رهبری رژیمهای کاملاً متفاوت ایدئولوژیک اداره میشدند. جمهوری عربی یمن، که پس از سرنگونی سلسله زیدی حمیدالدین در ۱۹۶۲ تأسیس شد، تحت رژیمهای غیرنظامی و نظامی پی در پی، رنگ و جلای ناسیونالیستی به خود گرفت. به خاطر نقش سنتی اسلام، قانون اساسی ۱۹۷۰ شریعت را منبع تمام قانونگذاریها اعلام کرد و در فرآیند قضایی نقش ویژهای برای علما در نظر گرفت.(۲۴) در اواسط ۱۹۷۸ سرهنگ علی عبدالله صالح ریاست جمهوری را به عهده گرفت و تا زمان ادغام دو یمن تحت رهبری او، به حکومت رانی در یمن تحت حمایت ارتش پرداخت.
بر خلاف شمال، میان اسلام و دولت در جمهوری دمکراتیک خلق یمن همزیستی دشواری وجود دارد. اندکی پس از استقلال یمن جنوبی در ۱۹۶۷، رژیم مارکسیست کنترل مساجد را به دست گرفت، اوقاف را ملی کرد و یک قانون غیرمذهبی را جانشین شریعت ساخت. (۲۵) در دهه ۱۹۷۰ حملات فیزیکی علیه روحانیون متوقف شد، و رژیم برای توجیه ایدئولوژی سوسیالیستی خود و مبارزهاش علیه استثمار و امپریالیسم اسلام را با خود منطبق ساخت.(۲۶) با این وجود، تبلیغ اسلام «رسمی» نتوانست جمعیت را به دنبال رژیم بسیج کند. رژیم تا زمان اتحاد با بخش شمالی با کشمکشهای خونین فزاینده داخلی که از آغاز دهه ۱۹۸۰ شروع شده بود مواجه شد.
همانند سایر نقاط جهان عرب، اسلامگرایی مردمی در هر دو بخش شمالی و جنوبی یمن در دهه ۱۹۷۰ آغاز شد. یک احیاء طبی اصلاحگر ظهور کرد که برخلاف نهاد روحانی و اسلام «رسمی» هدفش پیروی فزاینده عمومی از احکام و روشهای مذهبی بود. با این وجود، با توجه به تقسیمات اجتماعی و فرقهای موجود در جامعه یمن، این جلوههای اسلامگرایی یک پارچه و یکدست نبودهاند. اسلامگرایی یمن جنوبی که عمدتاً پیرو مکتب سنی شافعی است، غالباً سیاست رویارویی طلبی در پیش گرفته و این منجر به اعمال قید و بندها و دستگیری اسلامگرایان وابسته به اخوان المسلمین گردیده است.(۲۷) در یمن شمالی، احیاء طلبی طبقات تاجر سنی شافعی از اخوان المسلمین پیروی کردهاند، در حالی که بخش زیادی از جمعیت طرفدار سنتگرایی قبیلهای شیعی بوده است. در انتخابات ژوئیه ۱۹۸۸، نامزدهای اسلامگرا بیش از هر حزب دیگر بیشتر کرسی به دست آوردند.
زیدیها در تئوری و عمل به سنیها بیشتر نزدیک هستند تا سایر شیعیان . از زمان ظهور امامت زیدی در قرن نهم، این فرقه توسط رهبران کاریز ماتیک (فرهمند) نظیر امام یحیی که با ترکهای عثمانی برای کسب استقلال جنگید، هدایت میشده است. (۲۸) سرنگونی امامت در ۱۹۶۲ نقش سیاسی زیدیها را ضعیف کرد و در جریان جنگ داخلی بعدی این نقش بیشتر رنگ باخت.
متحد شدن یمن شمالی و جنوبی بر اساس ائتلاف میان دو حزب حاکم یعنی کنگره عمومی خلق(۲۹) و حزب سوسیالیست یمن(۳۰) استوار بود. این اتحاد دو پایگاه سنتی عمده- یعنی قبایل زیدی هشیدوبکیل کوهستانها و نواحی روستایی را از یک طرف و اسلامگرایان زیدی و سنی شهرنشین را از طرف دیگر نادیده گرفت. (۳۱) این گروهها یک دیدگاه سنتگرا از اسلام داشتند و به تحصیل کردههای غیرمذهبی و مارکسیست جنوبی بیاعتماد بودند. این دو گروه به یکدیگر پیوستند و جهت آماده شدن برای انتخابات آوریل ۱۹۹۳ ائتلافی به نام «همایش یمنی برای اصلاح» معروف به الاصلاح به وجود آوردند.
الاصلاح تحت رهبری شیخ زیدی عبداله حسین الاحمر از قبیله بزرگ هشید قرار داشت که با عبدالمجید الزندانی اسلامگرای سنی شهری متحد شده بود. الاصلاح به عنوان اتحادیهای از سنتگرایان، مبارزه قاطعانهای را علیه حزب سوسیالیست یمن آغاز کرد و آن را به عنوان مشرک و کمونیست تقبیح نمود. حزب سوسیالیست یمن نیز پاسخ داد و به الاصلاح به عنوان یک گروه ارتجاعی ضد زن و تحت حمایت مالی عربستان سعودی حملهور شد. (۳۲)
در انتخابات، الاصلاح ۶۲ کرسی، حزب سوسیالیست یمن ۵۶، و کنگره عمومی خلق ۱۲۳ کرسی به دست آوردند. با این وجود، هنگامی که ۴۷ نماینده مستقل به کنگره عمومی خلق و حزب سوسیالیست پیوستند، الاصلاح به سومین بلوک پارلمان تبدیل شد.
رئیس جمهور علی عبدالله صالح برای رسیدن به وحدت و اجتماع ملی یک کابینه ائتلافی گسترده متشکل از کنگره عموم خلق، حزب سوسیالیست یمن و الاصلاح تشکیل داد. اصلاح در کابینه ۳۱ نفره یمن، ۶ مقام وزارت کسب کرد و بیانگر یک ائتلاف سنتگرا شد که تنها بخشی از آن را به اسلامگرایی طرفدار ایدئولوژی و اهداف اخوان المسلمین تشکیل میداد. به این ترتیب، دولت جدید دقت داشت تا در چهارچوب یک سیستم کثرتگرا (پلورالیست) توازن ایدئولوژیک، فرقهای و ناحیهای را حفظ کند. دو یمن علیرغم پراکندگی اجتماعی و مشکلات اقتصادی، که هزاران اخراجی از عربستان سعودی در ۱۹۹۱ آن را تشدید کرد، درصدد برآمدند از طریق انتخابات دمکراتیک وحدت را عملی سازند. در اواسط ۱۹۹۴، قیام حزب سوسیالیست یمن توسط نیروهای شمالی درهم شکست و این موضوع جناح اسلامگرای ائتلاف حاکم را تقویت کرد.
نویسنده: هرایر - دکمجیان
مترجم: حمید - احمدی
منبع: سایت - باشگاه اندیشه - به نقل از کتاب اسلام در انقلاب جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب، نویشته هرایر دکمجیان، ترجمه حمید احمدی، انتشارات کیهان، ۱۳۸۳
پاورقیها:
۱-R. Hrair Dekmejian and Margaret j. Wyszomirski, “Charismatic Leadership in Islam: The Mahdi of Sudan” Comparative Studies in Society and History ۱۴, no ۲ (Mar. ۱۹۷۲): ۱۹۳-۲۱۴. John D. Voll, “The Sudanese Mahdi: Frontier Fundamentalist” IJMES ۱۰. No.۲ (Me ۱۹۷۹): ۱۴۵-۶۶.
۲-برای جزئیات بیشتر نگاه کنید به : Peter K.Bechtold . Politics in the Sudan (New York: Praeger, ۱۹۷۹).
۳-Al Sadiq Al-Mahdi, “Islam-Society and Change.” In Voices of Resurgent Islam, ed john L. Esposito (New york: Oxford Univ-Press. ۱۹۸۳). ۲۳۹-۴۰.
۴-Abdullah Ahmad an-Naim. “Sudan’s Republic Brothers: An Alternative Islamic Ideology.” Middle East Report.no ۱۴۷ (July-Aug. ۱۹۸۷): ۴۰-۴۲.
۵-John L. Esposito. “Sudan’s Islamic Experiment. “ Muslim World ۷۶. No ۳-۴ (July-Oct. ۱۹۸۶): ۱۸۴-۲۰۱.
۶.New York Times “Jan. ۲۹. ۱۹۹۲ . A۳: San Francisco Chronicle . Sept. ۲۴ . ۱۹۹۲.
۷- حسن الترابی، «الصحوه الاسلامیه و الدعوه القطریه فی الوطن العربی»، حوار شماره ۸ (زمستان ۱۹۸۷): ۱۹ در مورد اصول جنبش ترابی نگاه کنید به :
Charter of Sudan-National Islamic Fron (Khartoum: Jan. ۱۹۸۷), ۱-۱۱.
۸-New York Times. Dec . ۱۳. ۱۹۹۱. A۷.
۹-Wall Street Journal, Aug. ۱۸, ۱۹۹۳, A۱. A۵; Los Angeles Times. July ۱۸. ۱۹۹۳, A۹-A۱۰.
۱۰-Lisa Anderson. “Qaddafis Islam”. In Voices of Resurgent Islam. Ed. John. Esposito (New York: Oxford Univ. Press. ۱۹۸۳). ۱۳۸-۳۹.
۱۱- Ibid. ۱۴۰.
۱۲-Mary-Jane Deeb, Libya’s Foreign Policy in North Africa (Boulder. Colo: Westiview. ۱۹۹۱). ۴۹-۱۱۰.
۱۳-Muammar al-Qadhafi. The Green Book. Parts one.two and three (n.p.n.d.).
۱۴-Lillian Craig Harris, Libya (Boulder, Colo: Westview, ۱۹۸۶), ۳۳-۴۹.
۱۵-Anderson. “Qaddafis Islam” ۱۴۳.
۱۶-Ibid, ۱۴۳-۴۴.
۱۷-Ibid, ۱۴۴. ۱۴۶-۴۷.
۱۸-Mary-Jane Deeb, libyai’s Foreign policy in North Africa. ۱۷۳.
۱۹-Anderson, “Qaddafido,s Islam.” ۱۴۷.
۲۰-Islamic Association of Lybia.
۲۱-National From For Salvation.
۲۲-Mary-Jane Deeb, Libya’s Foreign Policy in North Africa , ۱۷۳.
۲۳-Amnesty International Report, ۱۹۹۲. ۱۷۴-۷۵.
۲۴-Manfred W. Wenner, “The Yemen Arab Republic.” In Politics and Government in the Middle East and North Arfica, ed . Tariq y. Ismael and Jacqueline S. Ismael (Miami: Florida International Ini. Press, ۱۹۹۱), ۴۲۹.
۲۵-Norman Gger, “Islam and the State in South Yemen: The Uneasy Co- existence” Middle East Studies, ۲۶.no. ۲ (Apr. ۱۹۹۰): ۱۸۶-۸۸.
۲۶-Ibid . ۱۸۷.
۲۷-Amnesty International Report, ۱۹۹۱. ۲۵۰.
۲۸-Wenner, “The yemen Arab Republic” ۱۹۹۱, ۲۵۰.
۲۹-General People,s Congress (GPC).
۳۰-Yemen Socialist Party (YSP) .
۳۱-Michael Collins Dunn. “Islamist Parties in Jordan and Yemen” Middle East policy ۲.no. ۲ (۱۹۹۳): ۲۴.
۳۲-Ibid , ۲۵.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست