یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

بحران جامعه شناسی در ایران


بحران جامعه شناسی در ایران

دانش جامعه شناسی بعنوان یكی از رشته های علمی برخاسته از متن رنسانس در قرون هفده و هجده و رشد یافته در قرن نوزده و بیست, دارای تاریخ بلند و پرفراز و نشیبی است

● مقدمه:

دانش جامعه شناسی بعنوان یكی از رشته های علمی برخاسته از متن رنسانس در قرون هفده و هجده و رشد یافته در قرن نوزده و بیست، دارای تاریخ بلند و پرفراز و نشیبی است. با وجود قدمت بیش از دوقرن شكوفایی رسمی دانش اجتماعی و قریب بیش از یك قرن و نیم علم جامعه شناسی در غرب بویژه اروپا و سپس امریكای شمالی،سابقه طرح و توسعه این رشته علمی در ایران برون زا و بگونه دیگری است. بطوریكه همانند بسیاری از علوم مبتنی بر روشهای كسب، كشف واقعیت و تحلیل و سنجش تحولات وتغییرات آن، رشته جامعه شناسی از نوپدید ترین دانش و رشته علمی دانشگاهی و آموزش رسمی در ایران است.

امروزه پس از گذشت بیش از ۸۰ سال از طرح جامعه شناسی در ایران، هنوز دارای مشكلات و نارسایی هایی بسیاری است كه مهمترین آنها عبارتند از:

۱) تولید نظری بسیار نازل بوده و به بیان دیگر كمتر نظریه ای برای تبیین مسایل متعدد ایران در حوزه های مختلف جامعه شناختی از درون تحقیقات اجتماعی نظام یافته و مبتنی بر سلسله ای از قوانین تجربی یا تحلیلی بدست آمده است،

۲) مدرسان و اساتید جامعه شناسی در انجام تحقیق یا راهنمایی و مدیریت تحقیقات مربوط به تحصیلات تكمیلی دانشجویان فوق لیسانس و دكترا در مسایل اجتماع هیچ طرح نظری رادنبال و وارسی نمی نمایند،

۳) همانند تمامی رشته های علمی، پژوهشگر جامعه شناسی مستقلی در ایران وجود ندارد تا بتواند بدون سفارش سازمانها و كارفرمایان دولتی، پیرامون موضوع های نظری و تحلیلی یا مسائل تجربی به تحقیق بپردازد كه بر پایه پیشفرضهای او می تواند به یك تولید نظری منجر شود،

۴)از سوی دیگر میان تحقیقات اجتماعی و علمی در حوزه های مختلف جامعه شناسی با سازمان های سیاست گذار، برنامه ریز و اجرایی در امور اجتماعی و فرهنگی كشور ارتباط ارگانیك، اندامواره و پویایی وجود ندارد،

۵) كمتر یافته پژوهشی توانسته است به وارسی و آزمون طرح نظری كلان و فرانظریه ای درارتباط با مسائل متعدد و متنوع جامعه در ایران بپردازد،

۶) انجمن علمی و تحقیقاتی مستقلی برای رشته جامعه شناسی وجود ندارد. تنها انجمن موجود نیز با دهها مشكل ساختاری، بودجه ای و برنامه ای، دارای راهبردهای روشن و خود بنیادی برای تحقیق و توسعه این رشته علمی نمی باشد و از نظر مالی و عملی به كارفرمای بزرگی بنام دولت وابسته است،

۷) علاوه براین رشته جامعه شناسی به دلیل حساسیت موضوعات مورد بررسی همواره دارای چالش های جدی با نهاد قدرت بوده و خواهد بود و از همین رو نیازمند یك انجمن صنفی است كه در صورت هرگونه مخاطرات شغلی، بیكاری یا اخراج مدرسان و دانشجویان بتواند از حقوق آنان دفاع نماید. این خلا نیز از دیگر كاستی های این رشته محسوب می شود,

۸) تربیت و عرضه دانش آموختگان رشته جامعه شناسی در حوزه های مختلف، مبتنی بر نیازهای بازاركار، ضرورتهای پژوهشی و تولید علمی درایران نیست، به گونه ای كه از یكسو دانشگاههای ما از فقر وجود داتش آموختگان این رشته در سطوح دكترا و بالاتر رنج می برد و از سوی دیگر چه بسیار دانش آموحتگان این رشته كه در مشاغل غیر مرتبط با آموخته هایشان مشغولند،

۹) زبان انگلیسی نه تنها در ساختار آموزش عمومی تا قبل از دیپلم، بلكه در سطح دانشگاهی نیز چنان وضعیت نابسامانی دارد كه صرفنظر از دانشجویان و دانش آموختگان، بخش مهمی از مدرسان دانشگاهی رشته جامعه شناسی نیز از خواندن یك متن ساده تخصصی به زبان دیگر عاجزند. از اینرو كمتر نظریه ای توسط كارشناسان و پژوهشگران این رشته، از روی متون اصلی صاحبنظران آن مطالعه و درك شده است و

۱۰) درنهایت این دانش نتوانسته است در زمینه طرح نظریه ها و روش های تحقیق پیرامون مسائل جامعه ایران در حوزه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، آموزشی، علمی، حقوقی، شهری ، روستایی و ... در فضاهای دانشگاهی و بویژه غیر دانشگاهی به موفقیت لازم برای شناسایی و فهرست بندی اولویت های تحقیقاتی در حوزه های مختلف جامعه شناسی و هدایت و حمایت از پژوهش ها و یافته های آن برای چاره جویی مسائل جامعه ایران برسد.

عمده هدف این نوشتار پرداختن به تاریخچه، نقش وجایگاه جامعه شناسی در ایران، دریافت فراز و فرودها و توفیق و توقیف های این رشته و صاحبنظران و علاقمندان آن در ایران معاصر برای پرداختن به دلایل ساختاری و تاریخی عمده مسائلی است كه در بالا اشاره شد.

ـ پرسشهای اصلی در این مقاله عبارتند از:

▪ دانش جامعه شناسی از نظر محتوای آشنایی بدان در جامعه ایران از چه سال و دوره ای وارد ایران شد،

▪ چه كسانی پیشتازان طرح نگرش ها ومكاتب جامعه شناختی بودند و این رشته رابه میان مردم و فرهنگ عامه برده و با عقل سلیم یا حكت عامیانه به چالش درانداختند،

▪ میزان و كیفیت شناخت، تحلیل و نقد مسائل اجتماعی و فرهنگی در بین صاحبنظران این رشته در دوره طرح و رشد این علم در ایران چگونه بوده است،

▪ آیا علاوه بر رشته جامعه شناسی رسمی در دانشگاههای ایران كه از دوران پهلوی تا امروز كلاف و قلاف اصلی این دانش در انحصار آموزش رسمی و دولت مدار بوده است، جریان دیگری بنام جامعه شناسی غیر رسمی نیز وجود دارد؟ مختصات، نحله ها و اندیشمندان اصلی این دو جریان كدامند و میزان عمومی سازی و نه عامی سازی این رشته توسط كدامین جریان راهبری شده است و چگونه؟

برای ترسیم نسبی تحولات این رشته علمی و پاسخ گویی به سؤالات پیش گفته، دراین نوشتار ناگزیراز دوره بندی و تقسیم بندی دوگانه ای هستیم كه بتواند این فراند و نقش های مهم رشد جامعه شناسی در ایران را بر نماید. از اینرو با تقسیم بندی دو بخش رسمی و غیر رسمی در این رشته، دو دوره را نیز باید ازهم باز شناخت: دوره نخست از ابتدای قرن حاضر-خورشیدی- تا انقلاب ۵۷ و دوره دوم از سال وقوع انقلاب تا كنون.

۱) دوره پیش از انقلاب:

جامعه شناسی ماركسیزم در برابر جامعه شناسی رسمی مروری بر تاریخ طرح اندیشه ها ونگرش های جامعه شناختی در ایران نشانگر این است كه در تاریخ معاصر ایران دو جریان اصلی در رشته جامعه شناسی پدید آمده است. به بیان حسین ادیبی در اثر ماندگار او بنام ” نظریه های جامعه شناسی“(۱)، جامعه شناسی ایران در دو قالب رسمی و غیر رسمی فعالیت علمی و اجتماعی خود را آغاز كرد. همانند ورود بسیاری از نمودها، نمادها و نهادهای نوین به ایران كه از صدر مشروطیت پایه های نخستین آن طرح ریزی و سپس در دوره نوگرایی دولتی درعصررضا پهلوی پیگیری شد، دانش جامعه شناسی در ایران نیزدر دو فرایند، روند و تاریخ متفاوت وارد ایران شد. می توان به جرات بیان كرد كه سالها پیش از ورود جامعه شناسی رسمی در دانشگاههای ایران و تدریس و تربیت دانش آموختگان این رشته، این دانش توسط بخشی از منتقدان و دانش آموختگان بیرون از نظام سیاسی و آموزش رسمی وارد كشور شد.

مهمترین نقش ورود و طرح و توسعه این دانش در ایران را می توان بنام جنبش چپ در ایران زد.بطوریكه جریان موسوم به حزب كمونیست ایران و سپس گروه ۵۳ نفر بویژه شخصیت هایی مانند تقی ارانی، اسكندری و.. از زمره افرادی بودند كه آموزه ها، مفاهیم و نظریه های جامعه شناسی وقت اروپا را برای نقد و تحلیل مسایل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران با زبان ساده و مشخص در تبیین مسائل و تحویل به مخاطبان خود مطرح ساختند هرچند كه خود دانش آموخته این رشته نیز نبودند. بی هیچ ارزشگذاری بر این فرایند كه اصولا وابستگی این دانش دراین مقطع به جنبش چپ در ایران چگونه باعث اعوجاج و گاه كج فهمی های اجتناب ناپذیر از این رشته گردید، هم زبان با حسین ادیبی باید بیان كرد كه جامعه شناسی پیش از غلامحسین صدیقی درایران طرح و درگیر مسایل ایران شد. آثار منتشر شده در دهه بیست، دهه سی، چهل و اواخر پنجاه با همه فراز و فرودهای ناشی از فشار استبداد دولتی در ایران و فوران انتشارات جامعه شناختی در سالهای نخست انقلاب در ایران چنان است كه درصورت كتابشناسی دقیق در شناسایی كمی و كیفی آنهامی توان به جرات اذعان داشت كه جامعه شناسی ایران در بخش غیررسمی نسبت به بخش رسمی و دانشگاهی دارای تولیدات بیشتر، دسترسی بیشترمخاطبان آن و آشنایان بیشتری با نظریه ها و نگرشهای جامعه شناختی بوده است(۲). این رشته با وجود داشتن دو بدنه مستقل برای رشد و عرض اندام در ایران، دارای یك خصیصه تكمیلی نیز بود .

چنانكه شواهد حاكی است فرایند طرح و رشد جامعه شناسی رسمی در بخش دانشگاهی و پژوهشی وابسته به آموزش عالی و مؤسسات پژوهشی وابسته به سازمانهای دولتی در سالهای پیش و پس از انقلاب، ماهیت دستوری و دولتی داشته و از حدود تعیین شده ای برای طرح نظریه ها و روشهای تحقیق و تحلیل مسایل اجتماعی تبعیت می كرد. بطوریكه این رشته در بخش رسمی برای طرح نظریه های جامعه شناختی نقد گرایانه و بخصوص مكتب جامعه شناختی ”تضاد نگر“ یا بطور مشخص درراس آن نظریه های ماركسیستی و نحله های متاثرازآن، دارای محدودیت های جدی بود. از سوی دیگر در بخش غیر رسمی جامعه شناسی، مهمترین نظریه های طرح و ترویج شده متاثراز نظریه های پیش گفته بود و بر خلاف بخش رسمی كمتر از نظریه های موسوم به وفاق در جامعه یاد می شد. لذا با وجود این نقایص در هر دو بخش، در سیمای كلی این دو بخش دارای نقش و كاركرد جبرانی به هم نیز بوده اند.

بخش غیررسمی جامعه شناسی در ایران از سالهای دهه بیست بویژه با انتشار جزوات و كتب ترجمه شده از متفكران اندیشه اجتماعی، درصدد انطباق نظریه ها و فرضیه های آنان در جامعه و تاریخ ایران بودند. به درست یا غلط، علمی یا غیرعلمی این فرایند با رهبری متفكران اندیشه چپ در یران بویژه وابستگان حزب كمونیست ایران، گروه ۵۳ نفر و حزب توده در ایران پیش برده شد. واز همین روست كه در این بخش از جامعه شناسی میتوان آثار بسیاری را سراغ گرفت كه بجای آزمون و انطباق نظریه ها با واقعیت، درپی انطباق واقعیت با نظریه ها بودند! البته باید این را نیز توجه كرد كه وابستگی این رشته در بخش غیر رسمی به چریان چپ منحصر به آن نیست. بلكه بسیاری از تولیدات اندیشه ای ایران معاصر خواه نا خواه از تونلی می گذرد كه اندیشه چپ درایران نقب زده بود تا ساختار دولت و قدرت را به چالش انداخته و به زعم خود نوگرایی سوسیالیستی را بر سیمای ایران نقش ونقاشی نماید. تولیدات ادبی، شعر، رمان، تاریخ، ریاضیات، روانشناسی، سیاست و دانش سیاسی، هنر، موسیقی، فیلم، تئاتر، زیست شناسی، فلسفه، منطق و ازجمله جامعه شناسی بشدت متاثر از این اندیشه و نحله فكری مبتنی بر ماركسیزم دراروپا بوده است.

سالهای بیست تا قبل از فروپاشی حكومت پهلوی اول و دستگیری و سركوب گروه ۵۳ نفر در ایران، نخستین سالهای طرح اولیه نظریه های دانشمندان و صاحبنظران جامعه شناسی و اندیشه اجتماعی اروپا در ایران بود. این فرایند از اواخر دهه دوم تا اوایل دهه سوم یك دوره فترت را طی كرده و با كمترین آثار به ادامه حیات سیاسی و نه اجتماعی خود ادامه داد. هر چند كه بسیاری از متفكران حوزه های مختلفی كه پیشتر از آنها یاد شد به اشكال مختلف در آثار خود این اندیشه را بنحوی بازتاب می بخشیدند. دهه سوم نیز سالهای فعالیت نسبی این اندیشه در ایران و رشد این بخش بود. دهه چهارم بویژه پس از كودتای ۲۸ مرداد و ممنوع شدن فعالیت احزاب سیاسی خاصه چپ در ایران، رشد این بخش از بدنه جامعه شناسی غیررسمی دارای وقفه هایی شد. ظهوراندیشمندانی مانند آریانپور در بخش جامعه شناسی غیر رسمی و نیروهای چپ ایران و بعد هاحضور صاحبنظرانی مانند شریعتی در بین مذهبی ها، زمینه طرح هرچند توام با ستیز اندیشه های اجتماعی وابسته به مكتب تضاد را در ایران فراهم ساخت. در این میان می توان به جرات بیان كرد بویژه در سالهای دهه چهل و پنجاه، اندیشه جامعه شناختی مبتنی بر تضاد بعنوان خصیصه اصلی جامعه شناسی غیر رسمی در ایران متاثر ازآثار این بخش از متفكران ایرانی بوده و حتی در فضاهای رسمی دانشگاهی و پژوهشی دولتی نیز می توان بارقه هایی از آن را دید.

نویسنده:علی طایفی

منابع:

۱. نظریه های جامعه شناسی، ادیبی، حسین و انصاری،ع.، ۱۳۵۷

۲. سیر جامعه شناسی در ایران، احمدی، ا.ع.، و طایفی،ع.، گزارش پژوهشی، ۱۳۶۸

۳. مكاتب جامعه شناسی در ایران، ترابی،ع.ا.، ۱۳۵۷ و جامعه شناسی در ایران، ترابی،ع.ا.، ۱۳۵۸

۴. كتابشناسی ماركسیسم و امپریالیسم، بینا، تهران، ۱۳۵۹

۵. كتابشناسی جامعه شناسی، اشرف الكتابی، مركز اطلاعات علمی، ۱۳۶۶

۶. رانت های تحصیلی وپدیده شبه نخبگان، ایران امروز، ۱۳۸۲

۷. جامعه شناسی علم، توكل،م.، ۱۳۷۵

۸. سیرجامعه شناسی در ایران، مهدی،ع.ا.، لهسایی نژاد، ۱۳۷۹

۹. طبایع الاستبداد، كواكبی،ع.، ترجمه كرمانی، بیتا،


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.