چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

دو استکان از عرق چهل گیاه


دو استکان از عرق چهل گیاه

تحلیل تجربه گرایی و ماهیت وقوع آن در شعر

بارها عنوان «شاعر تجربه‌گرا» و «شعر تجربی» را در نقد و نظرها خوانده‌ایم. قصد کرده‌ام در این نوشته که نگاهی انتقادی به مجموعه شعر«دو استکان عرق چهل گیاه» از «علیرضا راهب» است، با طرح چند پرسش عناوین «شاعر تجربه‌گرا» و «شعر تجربی» را نیز بررسی کنم.

تجربه‌گرایی چه ماهیتی دارد؟ تجربه‌گرایی رفتار است یا واکنشی به یک رفتار؟ تجربه‌گرایی از حیث وقوع (رفتار یا واکنش) خاص است یا عام؟ طبق تعریف‌های دایره‌المعارفی تجربه نوعی واکنش به یادگیری است که معنای جهانشمولی ندارد و برای هرکس منحصر به فرد و شخصی دیده می‌شود، بنابراین پیرامون دلایل رخداد و جنس آن نمی‌توان استدلال دقیق کرد.

تجربه در معنای عام تلاش شخصی برای بهره‌گیری از توانمندی‌هایی مانند هوش، خلاقیت فردی، قدرت تحلیل و غیره برای کسب مهارت، پرورش و انتقال حس‌ها و عواطف درونی در موقعیت‌های مختلف است، که نتیجه‌ای منحصر به فرد دارد و برای آنکه بتوان تعریفی از آن ارائه داد باید خاصیت‌هایی داشته باشد که یکی قابل تکرار بودن اما تکراری نبودن است. در یک جمع‌بندی می‌توان ادعا کرد «شاعر تجربه‌گرا» شخصی است که گرایش به انجام تلاش برای کسب مهارتی در پرورش احساس‌ها و عواطف منحصر به فرد خود در موقعیت‌های مختلف یا در قبال امور متنوع دارد، و «شعر تجربه‌گرا» شعری است که در چنین شرایطی ساخته شده باشد.

اما تلاش تجربی شاعر جنبه‌های مختلفی مانند طبیعی بودن، تکراری و تقلیدی نبودن، جسورانه بودن آن در مضمون‌پردازی، درک ساختار و فرم متناسب بیانی و کیفیت‌های متنوع لحنی دارد. ضمن آنکه تجربه‌گرایی لزوماً امری همه‌جانبه نیست، بلکه احتمال می‌رود در کسوت گذشتن از روش‌های معمول، ایجاد موقعیت‌های وهم‌آمیز، پرداخت خلاقانه مضمون، ایجاد کیفیت‌های لحنی غافلگیرکننده، ارائه رفتار‌های موسیقایی و ریتمیک جدید، یا جایگزین کردن امکانات دیگر به جای آنها، در طرزی منحصر به فرد باشد. تلاش مولف برای نوآوری هرچند محقق نشود، باز هم نوعی تجربه‌گرایی است. طبق آنچه در پاسخ به سوالات مطرح‌شده آمد در یک تعریف کلی تجربه‌گرایی واکنش یا رفتاری خاص در وضعیتی خاص یا عام است. ارزیابی تجربی بودن یک اثر شرایطی را می‌طلبد که اولین قدم آن، فراتر رفتن از سلیقه شخصی برای تشخیص تجربه‌گرایی در اثر ادبی است. برای مثال در مقام قضاوت اگر شاعرفرم‌گرا هستیم، نباید صرفاً نوآوری در فرم بیان را مبنای تفسیر خود در خصوص تجربی بودن یا نبودن مکانیسم بیانی یک اثر قرار داده و در صورت عدم تحقق، دیگر ارزش‌های تجربی اثر را نادیده بگیریم، ضمن آنکه تجربه‌گرایی حتی در آثار شاخص ادبی، مساوی با تجربی بودن تمام ارکان اثر نیست.

تصور تجربه فراگیری از این دست در نهایت ما را دچار نفی بیمارگونه می‌کند. این موضوع در خصوص نظرات آن گروه از منتقدان صادق است که با چنین ایده‌ای به این نتیجه رسیدند که اگر اثر ادبی در تمام اجزای خود متکی بر تجربه‌گرایی تام نباشد، اثری تقلیدی و بی‌ارزش است و از آنجا که چنین اثر ادبی‌ای تولید نمی‌شود، ادبیات مبدل به ماهیتی تقلیدی و بی‌ارزش شده و باید کلاً آن را نفی کرد.

با این توضیح مجموعه شعر«دو استکان عرق چهل گیاه» از «علیرضا راهب» تلاش‌های شاعری تجربه‌گراست‌که شانس خود را در «سهل و ممتنع»نویسی رابطه عاطفه شخصی خود با احساس اشیا، رفتارها و وقایع پیرامونش سنجیده است. یکی از مشخص‌ترین تکنیک‌های تجربی شعر وی بهره‌گیری از امکان غافلگیر کردن مخاطب در تحلیل رخداد‌ها و شرح موقعیت آنها در شعر است.

تقدیر چیز مسخره‌ای‌ست/ اگر مردن در رختخواب باشد/ مسخره است که روشنت کنند/ که مثل سیگار تا آخر بسوزی/ و سرنوشت/ پاشنه‌ای باشد که برای له کردن فرود آید!

برای مثال در شعر«تا آخر» شاعر تلاش داردتجربه‌ای شخصی از شناخت تقدیر را طرح کند که در شکل بیان ممتنع و در طرح ماهیت آن سهل باشد. او تجربه خود از تاثیر تقدیر را در موقعیت‌های طبیعی از زندگی مانند خوابیدن در رختخواب، سوختن سیگار و فرود آمدن پاشنه کفش بازمی‌یابد، و سعی می‌کند با ضربه‌ای غیرمنتظره که حاصل اجماع عواطف تحت تاثیر این موقعیت‌ها در شعر است، ما را درگیر دریافت شخصی‌اش از رفتن راه خود و ساختن جهان خود کند. تجربه‌گرایی «علیرضا راهب» در حفظ طبیعت بیان و پیدا کردن روابط آن با احساس شخصی نوآور و جسور است، اما ماهیت محتوا که در آن انتقاد از تقدیرگرایی دیده می‌شود، تقلیدی است.

نکته دیگری که در خصوص شعر«تا آخر» می‌توان به آن اشاره کرد، این است که اگر شاعر موفق می‌شد دروازه‌های ورود ایهام در محتوای نهایی شعرش را بیابد، به جذابیت‌های بیانی شعر افزوده می‌شد، ضمن آنکه در تالیف نیز شاعر می‌توانست با سختگیری در به‌کار‌گیری کلماتی مانند «چیز» یا حرف ربط «که» در سطر اول از بند دوم شعر به انسجام لحن کمک کند.

شاعر نباید برای به‌کارگیری کلمه و حروف به خصوص حروف ربط و اضافه گشاده‌دست باشد، بلکه باید سختگیرانه هر کلمه و حرف را به شعر خود راه دهد. این امر تنها از طریق دقت در احساس، به معنی درک موقعیت زبان در روابط اشیا، رفتار‌ها و طبیعت پیرامون و کنکاش مستمر در عاطفه زبان شخصی، در قبال این احساس‌ها ممکن می‌شود.

دیوانه‌ای هستم/با جیب‌های پر از قلوه‌سنگ/شهر از من به پس‌کوچه‌ها پناه برده است/ هر پنجره‌ای که قاب چهره خندانت نمی‌شود/ فرو خواهد ریخت.

چند سال پیش طی سفری به «همدان» شعری شنیدم که تجربه‌ای خاص از رابطه عاطفه شاعر با احساس اشیا در آن دیده می‌شد. شاعر همدانی آورده بود: من زنگ در خانه شما هستم/ هر کسی بخواهد تو را ببیند/ اول باید مرا بزند.‌‌

او عاطفه شخصی خود را در بستر کشف رابطه آن با رفتار طبیعی اشیای پیرامونش عرضه می‌کرد. در این شعر اندیشه به جهت هدف آنی که در تاثیرگذاری دنبال می‌کند، دچار عاطفه‌ای رقیق است، بنابراین عمق نیافته و بعد پیدا نمی‌کند، اما مکانیسم بیانی شعر حاوی نوعی تجربه‌گرایی است که تقلیدی نیست، جسورانه و منسجم است و در آن هوش و خلاقیت فردی شاعر را می‌توان محک زد.

شعر «جیب‌های قلوه‌سنگ» در مجموعه «دو استکان عرق چهل گیاه» نیز در سه سطر اول خود به خوبی توانسته از پس شناخت مکانیسم طبیعی کلام در رفتار عاطفی که وارد شعر کرده، برآید، اما سطر دوم شعر به دلیل فانتزی‌تر بودن عاطفه نسبت به سطر‌های دیگر، این روند را به هم می‌زند و در سطر آخر فروریختن غیرمنتظره نیست.

البته در این شعر «علیرضا راهب» در به‌کارگیری کلمات دقت دارد. هیچ کلمه‌ای در این شعر نقش نمایشی ندارد و اضافی نیست، و در ساختار محتوایی سطرها (عمودی و افقی) انسجام وجود دارد. اما فرم محتوا به دلیل هماهنگ نبودن ریتم حسی شعر(درک زبان رفتاری اشیا) طبیعی نیست، ضمن آنکه محتوا نیز در این شعر بن‌مایه‌ای تقلیدی و تکراری دارد، اما موقعیت عاطفی شعر جسورانه است، وهم عصبی حرکت قلوه‌سنگ در کوچه پس‌کوچه‌ها برای فروریختن چهره در قاب پنجره یا قاب خالی پنجره ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

در جمع‌بندی می‌توان گفت «علیرضا راهب» در مجموعه «دو استکان عرق چهل گیاه» شاعری تجربه‌گراست، اما تمام شعر‌های این کتاب به یک اندازه از این خاصیت بهره نگرفته‌اند. رویکرد او به زندگی شهری و رخداد‌های آن قابل توجه است، اما در ماهیت ایده‌های شعر او کمتر نوآوری دیده می‌شود و بیشتر جسارت وی در بیان احساس و عواطف در قبال رخداده و روابط و نقش‌هاست که جسورانه و طبیعی است و همین موضوع قطعاً می‌تواند انگیزه‌ای مهم باشد برای بخش زیادی از مخاطبان شعر نو که این مجموعه را تهیه کرده و بخوانند.

داریوش معمار



همچنین مشاهده کنید