جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

بیان نمادین قواعد عقلایی


بیان نمادین قواعد عقلایی

نشست کاربرد ریاضیات در حقوق و علوم سیاسی

نشست تخصصی «کاربرد ریاضیات در حقوق و علوم سیاسی» سه‌شنبه هفتم دی‌ماه در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه‌ طباطبایی با حضور اساتید ریاضیات، حقوق و روابط‌ بین‌الملل برگزار شد. در این نشست حسین سلیمی، درویش‌زاده و کاویانی استاد حقوق دانشگاه علامه طباطبایی سخنرانی کردند. به گزارش «شرق» در ابتدا دکتر آجیلی مجری نشست با یادآوری سنت حکیمانی چون ابوریحان بیرونی که جامع علوم زمانه خویش بودند، بیان داشت: تفکیک فعلی علوم در دانشگاه‌ها، ذاتی علوم نیست و عرضی است.

وی در این زمینه به دو دیدگاه که تخصصی و فربه ‌شدن علوم را موجب عدم امکان تحصیل همزمان آنها دانسته و نگرش‌های نئومارکسیستی که تفکیک علوم را از الزامات نظام سرمایه‌داری پنداشته‌اند، اشاره کرد و هدف از نشست را نه اعلام کشفی جدید که بازگشت به گذشته‌ای دانست که علوم در کنار یکدیگر تحصیل می‌شدند. با این همه وی این بازگشت را معطوف به نگرش‌های پوزیتیویستی و رفتارگرایی رایج در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ و تبدیل علوم غیردقیق به علوم دقیقه ندانست. آجیلی به تدریس «نظریه بازی» در دانشکده‌ ریاضی دانشگاه تهران و برخی از مباحث مشترک دو رشته اشاره کرد و هدف نشست را طرح امکان تعامل میان این دو و این گردهمایی را فتح بابی در این جهت عنوان کرد.

دکتر درویش‌زاده استاد ریاضیات دانشگاه تهران که نخستین سخنران مراسم بود، در ابتدای سخنان خویش این پرسش را طرح کرد: «چگونه می‌توان از ریاضیات که یک علم دقیق است، در علوم سیاسی و روابط بین‌الملل و حقوق که در حوزه عدم قطعیت هستند، استفاده کرد؟» وی ضمن اذعان به رسیدن سابقه این امر به پیش از جنگ جهانی دوم، هدف خود را تمرکز بر تلاش‌هایی که در دو دهه اخیر در آشتی این علوم صورت گرفته است، عنوان کرد. وی جهت شروع بحث، یکی از مفاهیم بنیادین در علوم سیاسی را مفهوم قدرت و مشتقات آن، نظیر منشاء قدرت، نحوه کسب قدرت و نحوه اعمال آن دانست و نمود آن در روابط بین‌الملل را این‌گونه شرح داد: «اصولاً رژیم‌ها و نهادهای بین‌المللی ابزارهایی برای اعمال قدرت کشورها در عرصه بین‌الملل هستند. سوالی که مطرح می‌شود این است که نهادهایی نظیر شورای امنیت، سازمان ملل یا اتحادیه اروپا چگونه شکل می‌گیرند؟ باید توجه داشت بعضی از این نهادها مانند صندوق بین‌المللی پول به صورت سهامداری اداره می‌شوند.

حال سوال این است که آیا قدرت کشورها در این نهادها متناسب با سهمی است که در آنجا سرمایه‌گذاری کرده‌اند؟ وی با اشاره به پیچیدگی‌های انتخابات دموکراتیک در نهادی مانند صندوق بین‌المللی پول که ۱۸۴ کشور عضو را در قالب ۲۴ فراکسیون تقسیم می‌کند، قدرت کشورها را در این صندوق الزاماً متناسب با میزان سهام‌شان ندانست و نظریه بازی را به مثابه «مدلی‌کردن رقابت» راهکاری برای محاسبه قدرت واقعی کشورها در چنین شرایطی عنوان کرد. درویش‌زاده در ادامه بیان داشت: «هر بازی از سه جزء تشکیل شده است؛ بازیگران، استراتژی‌های بازیگران و سود بازیگران.

سود یک بازیگر تنها وابسته به استراتژی‌های آن بازیگر نیست، بلکه وابسته به استراتژی‌های خود و استراتژی‌های سایر بازیگران است.» وی با اشاره به فرمول شیپلی اضافه کرد: «شیپلی نشان داد در صورت ‌پذیرش چهار اصل کارآمدی، تقارن، dummy و جمع‌پذیری، قدرت هر بازیگر عرصه سیاسی یا سود اقتصادی وی، از طریق فرمولی که وی به دست آورد، قابل اندازه‌گیری کمی است. اصل کارآمدی یعنی مجموع سود (سود کل) برابر است با جمع سود تک‌تک بازیگران. اصل تقارن بیان می‌دارد به دو بازیگر الف و ب که ورود و خروج هر کدام از آنها به و از هر ائتلافی موجب برد و باخت آن ائتلاف می‌شود (دارای نقشی مشابه باشند)، سودی یکسان تعلق می‌گیرد. بنا به اصل dummy به بازیگری که ورود و خروجش به هر ائتلافی تاثیری در برد و باخت آن ائتلاف ندارد، سود صفر نسبت داده می‌شود و اصل جمع‌پذیری نیز دلالت دارد بر اینکه سود مجموع دو بازی مساوی است با جمع سود تک‌تک بازی‌ها.

بنابراین می‌توان گفت قدرت هر بازیگر در یک بازی ائتلافی، برابر با تعداد ائتلاف‌هایی است که با پیوستن این بازیگر، آن ائتلاف برنده می‌شود و با خارج شدن از آن، آن ائتلاف بازنده می‌شود.» همچنین دومین سخنران نشست، دکتر حسین سلیمی سخنانش را با تعریضی به پیش‌فرض نهفته در نگرش مد نظر درویش‌زاده آغاز کرد: «کاربرد این روش‌ها مسبوق به وجود بازیگر عقلایی است و اگر در محیطی این شرط تحقق نیابد، محاسبات سرنوشت دیگری خواهد یافت.» استاد دانشگاه علامه طباطبایی سپس بحث اصلی خود را حول پاسخ به پرسش «رابطه ریاضیات با دنیای واقعیت» صورت‌بندی کرد و بیان داشت: «پرسش اولی بر طرح کاربرد ریاضیات در علوم اجتماعی، این است که آیا ریاضیات بیان نمادین روابط عقلایی موجود در عالم است یعنی در عالم، قوانین عقلایی قطعی وجود دارد که پس از فهم می‌توان آن را در قالب ریاضی بیان کرد، یا ریاضیات قواعد برساخته ذهن انسانی است که به پدیده‌های موجود در عالم واقع نظم می‌بخشد؟ این دو نگاه به ریاضیات از قدیم تاکنون بوده است که هر یک کاربرد متفاوتی را برای ریاضیات در علوم اجتماعی متصور خواهد بود.» سلیمی سپس به تبارشناسی تاریخی این دو نگرش پرداخت: «از فیثاغورث نقل است که خداوند جهان را به زبان اعداد آفریده است. این نگرش که در یونان باستان وجود داشت و برای پدیده‌ها و حتی مقدسات، ارزش عددی قائل بود و زبان اعداد را نمایشگر نظم عقلایی نهفته در عالم طبیعت می‌دانست، بعدها در فرهنگ اسلامی نیز وارد شد و هنوز هم در فرهنگ ما این روند ادامه دارد.

مانند اعتقاداتی خاص به اعداد ۷،۱۳ یا۴۰. این نگاه یونانی پایه بنیادی‌ترین نوع نگرش به ریاضی شد. افلاطون ریاضیات و هندسه را مبنای روابط عقلایی جاری در عالم می‌دانست و بر سردر آکادمی افلاطون نگاشته شده بود: «کسی که ریاضیات نمی‌داند وارد نشود.» استاد روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبایی در تعقیب این دو دیدگاه به دوران مدرن رسید و گفت: «در جهان مدرن دو نگاه به ریاضیات شکل گرفت؛ نگاه نخست ریاضیات را بیان نمادین قواعد عقلایی جاری در عالم هستی دید. این‌گونه بود که حتی صحبت از وحدت روش‌شناختی در میان علوم به میان آمد.

از نظر آنتولوژیک نیز این هستی‌شناسی با هستی‌شناسی فلسفه مشایی در فلسفه اسلامی سنخیت‌هایی دارد، چراکه جهان را مجموعه‌ای از کنش و واکنش‌ها و پدیده‌های پراکنده و متغیر نمی‌بیند، بلکه نظمی عقلایی را در آن تشخیص می‌دهد تا جایی که نزد دکارت حتی گاهی نیازی به تجربه دنیا نیست وقتی دنیا قابل محاسبه است. اما نگاه دوم که از اوایل قرن نوزدهم مطرح شد، ریاضیات را ساخته ذهن انسانی می‌دانست. عالم مجموعه‌ای پراکنده از پدیده‌هاست که انسان نمی‌تواند به قواعد جاری آنها پی ببرد. ریاضیات پدیده‌های واقعی را در قالب خود قرار داده و برای فهم و شکل دادن به آن مدل‌سازی می‌کند. این دیدگاه به نگاه عرفا و اهل تصوف در دنیای اسلام نزدیک است که عقل انسان را در یافتن ذات و جوهره عالم ناتوان می‌دانستند.»

فرزاد نعمتی