شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

رقابت خاموش در بخش غربی هارتلند


رقابت خاموش در بخش غربی هارتلند

جمهوری آذربایجان بار دیگر در حیات کوتاه مدت ۱۴ ساله اش شاهد جنگ قدرت است جنگ قدرت در این کشور پس از آن شروع شد که صدها نفر از مخالفان در روزهای گذشته دستگیر و چند وزیر و مقاک عالی رتبه دولتی نیز برکنار و بازداشت شدند

در عین حال، گرچه بسیاری، این اقدامات و شدت عمل حکومت «الهام علی اف» رئیس جمهوری آذربایجان در مقابل مخالفانش را با تلاش «رسول قلی اف» رئیس سابق پارلمان آن کشور و رقیب بدی خاندان علی اف ها برای بازگشت به باکو مرتبط می دانند، اما در حقیقت،‌باید توجه داشت که نگرانی از شبع انقلاب رنگین موجب چنان اقداماتی در جمهوری آذربایجان شده است؛ شبحی که در گرجستان، اوکراین و قرقیزستان به روی کار آمدن دولت های شبه دموکراتیک و هوادار امریکا انجامیده است. این رویدادها،‌به نوبه خود، مهر را بر اوضاع سیاسی جمهوری آذربایجان و چند عضو دیگر جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع (CIS) نهاده‌اند. در همین ارتباط، می توان به برپایی تظاهرات سازمان یافته مخالفان در خیابانهای باکو و شهرهای بزرگ جمهوری آذربایجان طی ماههای گذشته اشاره کرد که در آنها برخی از تظاهر کنندگان با در دست داشتن عکس های جورج بوش، رئیس جمهوری امریکا، خواهان دخالت واشنگتن در جمهوری آذربایجان شدند. در این میان،‌نکته قابل توجه برخورد امریکا و روسیه با نحولات جمهوری آذربایجان است:

۱- امریکا، خاندان علی اف ها از متحدان ثابت قدم واشنگتن از قفقاز به شمار می رفته‌اند. گرچه باکو از سیاست آمریکا در قبال پرونده قره‌باغ رضایت ندارد، ولی نیاز به کسب حمایت واشنگتن برای انتقال نفت جمهوری آذربایجان و اجرای طرح خط لوله باکو-تفلیس-جیحان، و نیز حفظ توازن در مناسباتش با مسکو موجب همگرایی جمهوری آذربایجان با امریکا شد. همین موضوع به نوبه خود برای واشنگتن که پس از فروپاشی اتحادشوروی به دنبال یافتن روزنه هایی برای نفوذ در قفقاز بود، اهمیت بسیاری داشت. اما ماه عسل باکو – واشنگتن همیشگی نبود. سیاست دموکراسی سازی امریکا در خاورمیانه (با طرح خاورمیانه بزرگ) و جمهوریهای سابق اتحاد شوروی ( با انقلاب های رنگین) دیگر، پذیرای حکومت بوروکرات های شوروی سابق نبود که در ظاهر، شبه دموکراتیک،‌اما در درون، اقتدارگرا بودند. با این همه، به دلیل موقعیت بسیار مهم جمهوری آذربایجان، شاهد تکرار سریع آنچه که در گرجستان، اوکراین و قرقیزستان روی داد، نبودیم. دلایل این موضوع به نبود یک اپوزسیون قوی و همچنین کنترل الهام علی اف بر نهادهای امنیتی و نظامی مرتبط است. از همین رو بود که رسول قلی اف رئیس سابق پارلمان جمهوری آذربایجان با نزدیکی انتخابات پارلمانی کوشید به باکو بازگردد. این در حالی است که وی به دلیل پرونده‌ای ۱۰۰ میلیون دلاری در‌آن کشور تحت پیگرد قرار دارد. لذا اتمام این سفر معنایی جز حمایت نسبی امریکا از وی ندارد، زیرا همزمان، شاهد تاکید مقام های دیپلماتیک آمریکا بر لزوم برگزاری انتخابات آزاد و دموکراتیک بوده‌ایم. چنین مواضعی باعث شده است تا شخص علی اف در تماس تلفنی با دیک چنی معاون رئیس جمهوری امریکا بر این موضوع تاکید کند؛ امری که نشان می دهد باکو خواهان تیرگی مناسباتش با واشنگتن نیست.

۲- روسیه. مسکو طی سالیان پس از فروپاشی اتحاد شوروی، روابط پر فراز و نشیبی با جمهوری آذربایجان داشته است. در زمان حکومت حیدر علی اف این موضوع به خوبی مشاهده می شد. علی اف ضمن آنکه دارای گرایش دوری از مسکو بود، و در جهت فاصله گرفتن از روسیه می کوشید، اما به دلیل آنکه از ایفای نقش روسها در پرونده قره‌باغ آگاه بود، از ایجاد تنش در مناسباتش با مسکو پرهیز می کرد.

این در حالی بود که علی اف پدر، به قدرت رسیدن خود را مدیون روسیه (و نیز ایران) می دانست. با این وصف،‌وی با پیشینه فعالیت در کا.گ.ب، با دقت مراقب فعالیت های طرفداران نزدیکی به روسیه بود و در صورت لزوم، ‌با آنان برخورد می کرد؛ همانگونه که با طرفداران صورت حسین اف و ایاز مطلب اف انجام شد. ( این سیاستی بود که در مورد هواداران نزدیکی به ایران دنبال می شد.) در این میان، موضوعاتی همچون تلاش جمهوری آذربایجان برای عضویت پیمان ناتو و هموار کردن حضور نظامی امریکا در خاک آن کشور و نیز دریای خزر به خودی خود به سردی مناسبات باکو- مسکو می انجامید. از همین رو، در آن شرایط، تضعیف حکومت علی اف و یا برکناری او برای روس ها خوشایند می نمود. اما با سیاست نوینی که که واشنگتن در قبال حکومت الهام علی اف که پس از پدر به فدرت رسیده بودع اتخاذ کرد، نوع مناسبات باکو- مسکو دگرگون شد. از نگاه علی اف، بهبود روابط دو جانبه ضروری می نمود،‌ زیرا حمایت روسیه از او، خلاء ناشی از دور شدن امریکا از جمهوری آذربایجان را پر می کند. بر این اساس، علی اف می تواند امیدوار باشد که هواداران امریکا در مقابل او تنها بمانند. از طرف دیگر، از دید کرملین،‌دوری امریکا از باکو و نیز گزارش جمهوری آذربایجان به روسیه،‌ فرصت مناسبی است که به مسکو کمک می کند که :

الف- مواضع خود در قفقاز جنوبی را تقویت کند.

ب- مبارزه تجزیه طلبان چچن را بهتر از گذشته پیش ببرد.

۳- از رشد گرایش دوری از مرکزدر قفقاز شمالی جلوگیری کند. در حال حاضر، می توان گفت که جمهوری آذربایجان به صحنه رقابت واشنگتن و مسکو بر سر قفقاز تبدیل شده است؛ رقابتی خاموش که گرچه می توان آن را صحنه گیری از رقابت برای دستیابی به «هارتلند» دانست که قفقاز، بخش غربی این منطقه بسیار مهم را تشکیل می دهد. اما آنچه که در رقابت دو کشور در قفقاز و آسیای مرکزی مهم جلوه می‌کند، آن است که بر خلاف سیاست امریکا که تهاجمی است و با هدف تغییر وضع موجود انجام می گیرد،‌سیاست روسیه، دفاعی و شامل حفظ وضع موجود است. این نکته در شرایطی که در اکثر رهبران این مناطق دارای حکومت های اقتدارگرای فاقد محبوبیت هستند،‌به زیان مسکو عمل می کند. در عین حال، این موضوع گویای آن است که روسیه در طول ۱۴ سال پس از فروپاشی اتحاد شوروی هیچگاه نتوانست به جریان سازی و یا شخصیت سازی در جمهوری‌های پیرامون دست بزند و حال، به ناگزیر،‌ از کسانی حمایت می کند که حیات سیاسی نشان نمی تواند چندان طولانی باشد.

این مشکل نیز به میزان زیادی به دوره «بوریس یلتیسن» سلف ولادیمیر پوتین باز می گردد که با عقب نشینی های پیاپی، زمینه حضور امریکا را در هارتلند فراهم کرد و حال، پوتین باید هزینه آن را بپردازد.