چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
یاسوماسا موریمورا
یاسوماسا موریمورا در ۱۹۵۱ در اوزاکای ژاپن متولد شد و در سال ۱۹۷۸ از دانشکده هنر کیوتو فارغ التحصیل شد. شناختهترین هنرمند معاصر ژاپنی در عرصه بینالمللی است. هنرمند دهه ۸۰، دهه ۸۰ دههای است که هنرمندان به نوعی از Rephotograph هم استفاده میکنند و همچنین دهه appropriation (اقتباس) است. این هنرمندان آثار هنرمندان بزرگ را اقتباس میکنند، آنها را شالودهشکنی میکنند و آثار اصل را زیر سوال میبرند. این نوع از عکاسی مولف، اصالت اثر هنری و حق کپی رایت را زیر سوال میبرد. تصاویر موریمورا خودنگارههایی است تلفیق شده از نقاشی و عکاسی, او هنرمندی است که از عکاسی برای بیان اندیشههای خود بهره برده است. در این پرترهها از تکنیکهای عکاسی استادانه استفاده شده است ولی او از اینکه خود را عکاس معرفی کند متنفر است. او با جایگزین کردن صورت خود بهجای صورت هنرمندان بهخود هویت بخشیده. بهطور کلی دغدغه او آثار معروف هنرمندان بنام است، چنانکه با اقتباس از کار آنها شهرت آنها را هم بهدست میآورد، شهرتی دسته دوم، این مرد ژاپنی چهره خود را جایگزین چهره شخصیتهای معروف مونث میکند. کار این هنرمند تناقضهایی بین شرق و غرب، زن و مرد، فرهنگ ژاپنی و فرهنگهای بیگانه، فرهنگ سنتی و فرهنگ معاصر را نشان میدهد. در کار او نفوذ چین و بودیسم به اندازه تاثیر غرب آشکار است، او نقاشی غربی را همزمان تکریم کرده و به طنز میگیرد. تصاویر پردازششده کامپیوتری او یک نوع ابهام و ایهام بین نقاشی و عکاسی، نمایش و عکاسی، گذشته و حال، اصل و کپی و تلفیق زن و مرد ایجاد میکند. برجستهترین آثار موریمورا مجموعههای تاریخ هنر است که از تولیدات روشنفکرانه هنرمندان مشهور اروپایی و هنرپیشه زن و سلطه قوانین مرسوم زیباییشناسی غربی حاکم بر تصاویر مردمی و نوستالژیک ستارگان هالیوودی، برای انتقاد و اعتراض به شهوت موجود در این تصاویر تاریخ هنر اقتباس شده است.
شخصیت عکاسی این خودنگارهها صداقت و صراحت موریمورا را برجسته میکند که این در واقع به دلیل خاصیت مستندبودن رسانه عکاسی است. او کارهای عجیب خندهداری با این آثار کرده تا ماهیت خندهدار و غریب این آثار را به نمایش بگذارد. او باشکوهترین این نمایشها را بازتولید میکند و نشان میدهد که هر شاهکاری یک اجرای خالی از محتوا است. در اجرای موریمورا لایه طنزآمیز قوی به چشم میخورد که نوعی «کمدیا دلآرته» را تداعی میکند. موریمورا بازی نمایشی را به فضای سوررئال نامعقول بسط میدهد. کارهای او ممکن است طعنهآمیز به نظر بیایند ولی شرحی بر بحران هویتاند، بحرانی که هنر در دوران پست مدرن تکثیر مکانیکی آن را از سر میگذراند و عکاسی به این بحران سرعت بخشیده. در هنر پست مدرن موریمورا عکاسی نقاشی را بهشکل طعنهآمیزی ضمیمه کار خودش میکند و برآن فائق میآید ولی نقاشی بهرغم اینکه عکاسی آن را در خود گرفته است، دست نخورده باقی میماند. ردپای پرشور نقاشی در هر وضعیت به روشنی دیده میشود. او خود میگوید: «این کارها عینی کردن رسوبات تصویریای است که درگذشته شکل گرفتهاند».
● تاریخ هنر غرب
از کودکی از کشیدن نقاشی لذت میبرد و در نوجوانی به باشگاه هنری دبیرستان پیوست و شروع به نقاشی رنگ روغن کرد، تحصیل در دبیرستان تقریبا منحصر به مواد هنر غربی میشد. و موریمورا بیش از اینکه با آثار نقاشان ژاپنی و شیوه سیاه قلم آشنا باشد، نقاشان غربی مانند ون گوگ و پیکاسو را میشناخت و هنر واقعی از نظر او نقاشی رنگ روغن بود. او با تاریخ هنر غرب آشنا بود و حساسیتهای زیباییشناختی او تا حد زیادی تحت تاثیر این شیوه آموزشی قرار داشت. تحصیلات او چه از جنبه دانش و چه از جنبه تکنیک براساس سنت غربی بود. موریمورا در محیط ژاپن و زیبایی شناختی و آداب اجتماعی ژاپنی زندگی میکند ولی در قرن بیستم فرهنگ ژاپنی، آرایش مو، مد و سلایق و سبک زندگی تحت تاثیر فیلمهای غربی است، بر این اساس او تصمیم میگیرد با آوردن بازیگران زن غربی بر صحنههای ژاپنی ایدهای تلفیقی را بهکار گیرد.
● خود نگاره
در دنیای عکاسی پذیرفته شده است کسی که شاتر را میزند و موضوعی که از آن عکس گرفته میشود. هر دو به یک اندازه اهمیت دارند. «من به خودنگاره پرداختم زیرا دوست دارم دیده شوم» در این میان مسئله دیدن و دیده شدن اهمیت زیادی پیدا میکند، همین حالتهای معکوس در سراسر جامعه دیده میشود. گلایههایی در مورد تماشای وجه زنانه از دیدگاه مردانه، بنابراین در فرآیند خودنگاره عکاس هم نقش دیدن و هم دیده شونده را ایفا میکند. بر این اساس موریمورا بخشی از آثارش را از کارهای هنرمندانی انتخاب میکند که به مسئله خودنگاره پرداختند، مانند من ری، رامبراند و فریدا کالو.
● جنسیت
بخش بیشتر خودنگارههایی که موریمورا بهوجود آورده براساس آثاری است که سوژههایشان زن هستند. هدف او صرفا ایفای نقش زن و یا علاقه به زن نیست.هدف او بررسی مرز «نه زن ـ نه مرد» بوده است.او میخواهد نوعی قلمرو جنسی نه زن نه مرد را نمود دهد.او سعی میکند آثاری مبهم بهوجود آورد، آثاری که در آن فرد بزرگسال از کودک، آسیایی از غربی، مرد از زن و تصویر معاصر از نقاشی تاریخی تفکیک ناپذیرند.او از هنر استفاده میکند تا خود را به شیء تبدیل کند. او جدا شده و بیرون از هنری که خود از آن تفکیکناپذیر است به تماشای نمایش خود میایستد. موریمورا میکوشد تا با نقیضهسازی و هویتسازی حیات ذهنی را به هنر مرده بازگرداند. کار او تجلی هویت هنر پستمدرن و هنرمند پست مدرن است.امروز ما نمیدانیم هنر، هنر است یا نه؟ و هنرمند، هنرمند است یا نه؟ مگر با تعاریف اجتماعی. معضل آنکه چه چیز هنر است؟ ذات هنر در دوران پستمدرن است و موریمورا بهتر از هر هنرمند مفهومگرایی به این معضل و بلاتکلیفی عجیبی که گریبانگیر هنر است پی برده است. بهعلت ماهیت هنر پست مدرن، آثار موریمورا بهطور کلی مورد تحلیل قرار میگیرد و تکتک آثار را میتوان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد چون صرفا بازسازی آثار هنری معروف تاریخ هنر هستند. و تنها تفکری که بر پشت تولید و اقتباس از این آثار وجود دارد اهمیت پیدا میکند.
حدیثه حسینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست