پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

نگاهی به سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد»


نگاهی به سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد»

سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد مدتی است که از شبکه پنجم سیما در حال پخش است و در ماه مبارک رمضان هم همه روزه پخش می‌شود. این اثر چون به صورت اپیزودیک ساخته شده است هر قسمت و …

سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد مدتی است که از شبکه پنجم سیما در حال پخش است و در ماه مبارک رمضان هم همه روزه پخش می‌شود. این اثر چون به صورت اپیزودیک ساخته شده است هر قسمت و اپیزود آن یک کارگردان مجزا دارد. البته بازیگران اثر در اغلب نمایش‌ها یکی هستند. این داستان‌ها که اغلب رئال بوده و برگرفته از پرونده‌های موجود در بایگانی پلیس و یا دستگاه‌های دیگر است به نوعی برگرفته از عالم واقعیت می‌باشد. وقتی بن‌مایه و تم یک قصه و داستان واقعی باشد می‌تواند از نقطه نظر تاثیرگذاری بسیار مفید باشد و به واقع آن را باورپذیر کند اما عنصر دیگر مثل جذابیت بصری و تعلیق را ندارد و این به دلیل تعارض ساختی بین واقعیت و فیلم داستان است. آیات صریح در قرآن کریم پیرامون موضوع خیر و شر و خوبی و بدی انسان به خوبی چشم‌انداز این اعمال را روشن کرده است که هر عملی یک بازتاب و باز خورد در این دنیا دارد و یک واکنش در دیار باقی یعنی هر عملی یک کنش است و قطعا دارای یک واکنش. این سریال بیشتر به جنبه‌ کارهای بد پرداخته، بدین معنی که به صراحت عنوان می‌کند که پاداش کارهای بد در همین دنیا داده می‌شود و این جدای از اجر و جزای دیار دیگر است. البته یک نگاه دیگر حاکم بر سریال به باورهای تاریخی و ملی برمی‌گردد که تم اصلی آن این است که دست بالای دست بسیار است.

این سریال به دلیل تاثیرپذیری از واقعیت یک اثر شاخص از نظر اخلاقی و تاثیرگذاری است اما در حوزه ملزومات درام در نوسان است. مثلا می‌توان چندین اپیزود را عنوان کرد که می‌بایست با تلخی به پایان رسد اما "هپی‌اند" و خوش‌ به پایان می‌رسد. کارگردان هرجا لازم است رئال حرکت می‌کند و هر جا کم می‌آورد از متافیزیک و ماورا کمک می‌گیرد و گاهی فراموش می‌کندکه بالاخره تماشاگر باید به کدامین سو بنگرد؟ و چگونه این حرکات زیگزاگی و سینوسی را هضم کند؟ بن‌مایه این اثر همان‌طور که گفته شد بر مبنای معارف دینی و اخلاق حاکم بر جامعه شکل‌ گرفته و باید این مبانی را تبدیل به درام کند که در این راه تا حدودی موفق بوده و برخی دوستان این موفقیت را مرهون کپی برداری از سریال کلید اسرار می‌دانند که این قیاس مع‌الفارق است زیرا آن اثر آن‌قدر ضعیف است که پخش آن از صدا و سیما دارای اشکال اساسی است چه رسد به الگوبرداری! اصولا خود آن مجموعه به دلیل کپی برداری از آثار دیگر با این مضمون زیر سئوال است و حال چگونه می‌توان مدعی شد که کپی از کپی صورت گرفته؟! این اثر هرچند کپی‌برداری ازکلید اسرار نیست اما کپی از برخی آثار داخلی است. اصولا باز تولید یک جریان فکری در گذشته یا حال بدون ایجاد خلاقیت و توجه به مولفه‌های حاکم بر درام‌پردازی حکایت غریبی است که صدا و سیما مدام آن را تکرار می‌کند. به واقع اگر قرار است تمام اپیزودهای این اثر همان حکایت پیشین باشد چه نیازی است که ما بیهوده آنتن را اشغال کنیم؟ یکی از دلایل این نتیجه‌گیری را می‌توان تکرار سکانس و آیتم ثابت در اغلب این قسمت‌ها دانست به طوری که تفاوتی در موضوع و قسمت قبل و بعد وجود ندارد. به واقع روشن نیست که این رسم پیام دادن و شعار دادن مخصوصا در پایان فیلم از کجا مانده و همه کارگردان‌ها به نوعی آن را تکرار می‌کنند و اصولا همه فیلمسازان فراموش می‌کنند که این پیام می‌بایست در بطن فیلم باشد وگرنه فرقی میان یک متن کهن با درام وجود ندارد.

این جریان فکری در دیالوگ‌ها تکرار می‌شود بدون اینکه یک رویکرد مناسب پیرامون آن اتخاذ شود. این پیام‌رسانی می‌بایست اول باورپذیر بوده و دوم گل درشت نباشد که در اغلب آثار این‌گونه است. از دیگر نکات قابل اشاره در این اثر نبود منطق‌روایی در برخی از اپیزودهاست که خط قصه از یک حرکت صحیح و معقول پیروی نمی‌کند و همه چیز به یک باره یا خوب می‌شود یا بد و این موضوع اصل اولیه و شاخص اثر یعنی باورپذیری را زیر سئوال می‌برد و نمی‌تواند به اهداف و فلسفه اثر دست یابد. این اثر هرچه هست یک رویکرد نوین را دنبال می‌کند که در این سال‌ها در صدا و سیما تبدیل به کیمیا شده است، و آن حرکت شکستن طلسم پایان خوش برای سریال‌ها و مجموعه‌هاست که در این سال‌ها فقط دو یا سه سریال و مجموعه توانسته این حرکت را تکرار کند و تعداد آن از انگشتان دست فراتر نمی‌رود و این مجموعه اگر هر کم و کاستی داشته باشد با این حرکت آن را جبران کرده و این نکته‌ای که نیست که بتوان به سادگی از آن عبور کرد و تلویزیون بالاخره به این نتیجه رسیده که دست از قصه‌های قرن هجدهمی! که همه آنها پایانی خوش داشتند بردارد.

و این تغییر رویکرد و اندیشه را می‌توان به فال نیک گرفت.

محمدعلی مردانی