شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اصل ۹۰ به ۱۰ چیست


اصل ۹۰ به ۱۰ چیست

این اصل می گوید,۱۰درصد زندگی خارج از کنترل, ولی۹۰ درصد آن تحت کنترل ماست و خوب یا بد بودن آن به عکس العمل ما مربوط می شود

این اصل می‌گوید،۱۰درصد زندگی خارج از کنترل، ولی۹۰ درصد آن تحت کنترل ماست و خوب یا بد بودن آن ‌به عکس العمل ما مربوط می‌شود. تاخیر ساعت پرواز هواپیما ، خراب شدن ماشین یا فوت یکی از نزدیکان مان ‌دست ما نیست ، ما روی این ۱۰ درصد کنترلی نداریم ولی ۹۰ درصد باقی متفاوت است! نگذارید مردم روی زندگی شما تاثیر منفی بگذارند ، هر عکس العملی می‌تواند بدترین شرایط را ‌به بهترین شرایط تبدیل کند. به عنوان مثال، سر میز صبحانه نشسته اید که یکدفعه دست دختر ‌کوچک تان به لیوان چای می‌خورد و محتویات آن روی لباس شما می‌ریزد.

چیزی که اتفاق افتاده ابداً تحت کنترل ‌شما نبوده است.‌اما کاری که شما بعد از افتادن این اتفاق می‌کنید همه چیز را مشخص می‌کند؛ شما عصبانی می‌شوید و سر دخترتان داد می‌زنید. او شروع به گریه کردن می‌کند. حالا با خشم، همسرتان را ‌به خاطر گذاشتن لیوان چای روی لبه میز دعوا می‌کنید و با عجله می‌روید بالا و لباس تان را عوض می‌کنید و ‌بر می‌گردید پایین. اما می‌بینید دخترتان به خاطر گریه کردن نتوانسته صبحانه اش را تمام کند و برای مدرسه ‌رفتن آماده شود. سرویس دخترتان می‌رود!‌ همسرتان باید سریع برود سر کار ، شما ماشین را بر می‌دارید تا دخترتان را به مدرسه برسانید. چون عجله ‌دارید جایی که باید با سرعت ۶۰ کیلومتر در ساعت حرکت کنید با سرعت ۹۰ کیلومتر رانندگی می‌کنید. شما بعد از ‌هدر دادن ۳۵ هزار تومان برای جریمه سرعت غیرمجاز با ۱۵ دقیقه تاخیر به مدرسه می‌رسید. دخترتان با ‌عجله بدون خداحافظی به طرف در می‌دود. شما نیز ‌با نیم ساعت تاخیر به محل کارتان می‌رسید ، اما می‌بینید کیف تان را فراموش کرده اید! روز شما خراب می‌شود و همینطور خراب‌تر. بالاخره با خستگی بر می‌گردید خانه و بدیهی ‌است که جو خانه مثل هر روز نیست و همسر و دخترتان از شما دلخور هستند و هرسه شما روز بدی ‌داشته اید.‌ چرا؟ به خاطر عکس العمل شما هنگام صبحانه خوردن. ‌چرا شما روز افتضاحی داشتید؟

الف) تقصیر چای بود؟

‌ب) تقصیر دخترتان بود؟

‌پ) تقصیر پلیس بود؟

ت) تقصیر خودتان بود؟

جواب قطعاً "ت" است. ریختن چای تقصیر شما نبود اما عکس العمل شما به ریختن چای تنها در همان ۵ ‌ثانیه، روز شما را خراب کرد.‌حالا ببینید این روز می‌توانست چگونه باشد؛ چای روی لباس شما می‌ریزد. دخترتان خیلی ناراحت می‌شود.شما ‌می‌گویید "عیبی ندارد عزیزم ، دفعه بعد حواست را بیشتر جمع کن." حوله را از روی صندلی بر ‌می‌دارید و سریع می‌روید بالا ، پیراهن دیگری می‌پوشید و کیف تان را بر می‌دارید و سریع می آیید پایین ، در ‌همین لحظه دخترتان را از پنجره می‌بینید که سوار سرویس شد و برای شما دست تکان داد.‌شما ۵ دقیقه زودتر به کارتان می‌رسید ، به همکاران تان سلام می‌کنید و با نشاط و انرژی روی کارتان ‌تمرکز می‌کنید.دو سناریوی مختلف ، شروع‌‌های یکسان ، پایان‌‌های خیلی متفاوت!چرا؟ به خاطر عکس العمل ‌شما! اجازه ندهید اتفاق‌‌های مختلف، روز و زندگی شما را مختل کند چون هر عکس العمل اشتباه می‌تواند ‌ضرر زیادی به همراه داشته باشد.‌‌ ‌به شما می‌گویند شاید از کارتان اخراج شوید؟ ‌به جای اینکه عزا بگیرید و بی خواب بشوید دنبال یک کار تازه باشید. قبول دارم وقتی واقعاً این ‌موضوع پیش بیاید کار سختی است و نمی‌شود راجع به چیز دیگری حرف زد ولی سعی تان را بکنید. خواهید دید ‌که قوی تر و قوی تر می‌شوید.‌

هواپیما تاخیر دارد؟ برنامه کاری تان را به هم زده است؟ ‌به جای فحش دادن به زمین و زمان و اخم کردن به مهماندار‌‌ها از وقت تان برای یاد گرفتن چیز‌‌های تازه یا ‌شناختن بقیه مسافر‌‌ها استفاده کنید. گاهی این کار‌‌ها که به نظر مسخره می‌آیند (مثلا‌ً شناختن سایر ‌مسافر‌‌ها هنگام تاخیر پرواز) زندگی تان را طوری متحول می‌کند که خودتان باورتان نمی‌شود. فرصت ‌‌های ‌خوب همیشه آن لحظه که انتظار دارید سر راهتان نمی‌آیند گاهی باید خودتان ماجرا جو باشید و آنها را پیدا ‌کنید. ‌عصبانی بودن و از روی عصبانیت رفتار کردن، همه چیز را بدتر می‌کند.اکنون اصل ۹۰ به ۱۰ را به خوبی شناخته اید ، کاری که باید بکنید این است که با بستن این صفحه آن را از ‌یاد نبرید و آن را در موقعیت‌‌های واقعی در زندگی تان به کار بگیرید.

فقط یک بار امتحان کنید ، مثلاً‌ در یک جر و ‌بحث سعی کنید همه چیز را به طرز مثبت تغییر دهید و اگر همه چیز خوب پیش رفت فکر کنید که اگر این کار را نمی‌کردید چه اتفاق‌‌هایی می‌توانست بیفتد. ‌مداد سیاهی که من دارم می‌تواند اثر‌های چند صد هزار دلاری خلق کند اما من نمی‌توانم! بستگی دارد چه کسی، چطوری از آن استفاده کند.اصل ۹۰ به۱۰ و امثال آن می‌توانند بدترین زندگی‌‌ها را به بهترین زندگی‌‌ها تبدیل کنند.باز هم بستگی به این دارد که چه کسی، چطوری از آن استفاده کند.

● از قانون <دانه> چه می‌دانید؟

نگاهی به درخت سیب بیندازید. شاید ۵۰۰ سیب به درخت باشد که هر کدام حاوی ۱۰ دانه است. ممکن است بپرسیم "چرا این همه دانه لازم است تا فقط چند ‌درخت دیگر اضافه شود؟" ‌اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می‌دهد. به ما می‌گوید‌‌"اکثر دانه‌ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می‌خواهید چیزی اتفاق بیفتد، بهتر است بیش از یک‌بار ‌تلاش کنید."‌از این مطلب می‌توان این نتایج را به دست آورد: ‌ ۱- باید در ۲۰ مصاحبه شرکت کنی تا یک شغل به دست بیاوری.‌۲- باید با ۴۰ نفر مصاحبه کنی تا یک فرد مناسب استخدام کنی.‌۳-‌ باید با ۵۰ نفر صحبت کنی تا یک ماشین، خانه، جاروبرقی، بیمه و یا حتی ایده ات را بفروشی.‌۴-‌ باید با ۱۰۰ نفر آشنا شوی تا یک رفیق شفیق پیدا کنی.‌وقتی که "قانون دانه" را درک کنیم دیگر ناامید نمی شویم وبه راحتی احساس شکست نمی کنیم.‌ قوانین طبیعت را باید درک کرد و از آنها درس گرفت. ‌در یک کلام:‌ افراد موفق هر چه بیشتر شکست می‌خورند، دانه‌های بیشتری می‌کارند. ‌

● همه امور به هم مربوطند

آیا دقت کرده‌اید که هر وقت به طور منظم ورزش می‌کنید، میل به غذاهای سالم تر و بهتر دارید؟ آیا دقت کرده‌اید که وقتی غذاهای سالم تر و بهتری می‌خورید انرژی بیشتری دارید و طبعاً دوست دارید که ‌ورزش کنید؟همه چیز در زندگی به هم مربوط هستند. روش تفکر شما روی روحیه‌تان مؤثر است، روحیه شما بر نوع راه ‌رفتن تان مؤثر است، راه رفتن شما روی نحوه گفتارتان اثر می‌گذارد، روش حرف زدنتان روی طرز فکرتان مؤثر ‌است!‌‌ ‌تلاش برای پیشرفت در یک بُعد زندگی بر سایر ابعاد آن اثر می‌گذارد.‌وقتی در خانه خوشحال هستید، در محل کار نیز احساس شادی بیشتری خواهید کرد و وقتی سر کار شاد باشید در خانه نیز شاد خواهید بود. ‌اینها به چه معناست؟

۱) برای پیشرفت در زندگی می‌توانید از هر نقطه مثبتی شروع کنید ، می‌توانید با برنامه ای برای پس ‌انداز، نوشتن لیست اهدافتان، رژیم غذایی یا تعهد برای گذراندن وقت بیشتر با فرزندانتان شروع کنید. این ‌کار مثبت منجر به نتایج مثبت دیگر هم می‌شود، چون که همه امور به هم مربوطند.

‌۲-) مهم نیست تلاشی که جهت "پیشرفت" می‌کنید کجا صرف می‌شود. مهم این است که شروع کنید.

‌۳) عکس این قضیه هم صادق است. یعنی اگریک بُعد زندگی شما خراب شد، سایر ابعاد هم به زودی خراب ‌می‌شوند. باید به این مسئله دقت خاصی داشته باشید.‌در یک کلام: هر کاری که انجام می‌دهید به نوبه خود اهمیت دارد زیرا بر امور دیگر نیز موثر است.

‌از <چرا> استفاده نکنیم: هنگامی که بلایی به سرمان می‌آید، یا همه چیزمان را از دست می‌دهیم یا کسی که عاشقمان بوده ما را ‌ترک می‌کند، اغلب ما از خودمان می‌پرسیم: ‌‌"چرا؟" ‌‌"چرا من؟" ‌‌"چرا حالا؟" ‌‌"چرا او مرا سرگشته و تنها رها کرد؟"‌سوالاتی که با "چرا" شروع می‌شوند، ممکن است ما را به یک چرخه بی حاصل بیندازند. ‌اغلب، جوابی برای این "چرا"‌ها وجود ندارد و یا اگر هم جوابی وجود داشته باشد، اهمیتی ندارد.‌‌



همچنین مشاهده کنید