شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

آقای لحظه های کمدی


آقای لحظه های کمدی

به مناسبت زادروز رضا عطاران

عطاران از همان حضور استثنایی و ملموسی که در ساعت خوش داشت نوید روزهای موفق آینده را به مخاطبی می داد که همواره تشنه خلاقیت و ابتکار بوده است. به واقع او در جمع برترین های کمدی تلویزیونی، نقش آفرینی ها و حضورهای با هویتی داشت که از همان روز تا کنون پیکره شخصیت هنریش را مجزا از مهران مدیری تعریف کرده و به همین سبب است که بینندگان فرق طلای هنر او و کپی ها و تقلیدهای ناشیانه دیگران از آثارش را درک کرده اند و با بی مهری نسبت به این تولیدات سطحی، پیام بازنگری تولید کمدی به مدیران رسانه ملی را انتقال می دهند.

در حقیقت نبود عطاران و مدیری ضربه ای بزرگ براعتبار رسانه ملی وارد آورده و نهادی که روزگاری هویت هنری هر هنرمندی در گرو همکاری با آن بود امروزه بسیار ناکارآمد شده و صرفا جهت پرکردن آنتن، فرصت تولید کمدی را در اختیار کسانی قرار می دهد که تمام و کمال با قاعده ها و چارچوب های کمدی تلویزیونی و عوامل جذابیت بخش آن برای مخاطب آشنایی ندارند.

به عنوان نمونه آنچه خانه به دوش را به عنوان برترین کمدی مناسبتی ماه رمضان درآورده است نگاه درست عطاران به ماهیت اجتماعی افراد، جدای از جایگاه طبقاتی یا مکنت مالی آنها است و چنین مساله ای رفتارهای مثبت و منفی افراد این مجموعه را برای بیننده ملموس ساخته است.

از اینرو حتی رفتارهای نامطلوب ماشا»الله همچون دروغ گویی که او بارها آن را مرتکب می شود به دلیل همین واقعی بودن نقش و دور بودن حالات آن از تصنع و غلو به دل می نشیند و مخاطب با مسیر پرفراز و نشیب زندگی وی و آدم های پیرامونی اش به خوبی درگیر شده و ارتباط برقرار می کند.

از وجه دیگر رضا عطاران تا قبل از تثبیت به عنوان یک کارگردان مطرح در کمدی تلویزیونی، با تجربه آزمایی هایی چون بازیگری و نویسندگی درآثاری چون "سیب خنده"، "قطار ابدی" و "زیر آسمان شهر۱" خود را به عنوان یک هنرمند آینده دار جلوه گر ساخت و از این رو مجموعه ای برجسته چون "خانه به دوش" یک تولد هنری ویژه برای عطاران بود.

مجموعه از بازی درخشان حمید لولایی در نقش ماشا»الله و همچنین ترکیب های زوجی میان بازیگران زن و مرد همچون علی صادقی و بهنوش بختیاری، رضا عطاران و آناهیتا همتی و نیز تم جستجو و تعقیب و گریز به درستی در خلق یک کمدی موقعیت بهره برد و با پرهیز از پیچیده نمایی و تصنع تکنیکی، عنصر خرید زمان را به درستی در بستر ساده روایت گنجانید.

جریان روایت اثر از بررسی شرایط کنونی ماشا»الله به عنوان یک هندوانه فروش آغاز و در برخی از سکانس ها به گذشته همراه با رفاه وی اشاره می شود و البته قالب ایدئولوگ اثر که در تاکیدات متداوم ماشا»الله بر کسب حلال جلوه ای ارزشی را به ماهیت مجموعه می بخشد، تجربه ای بکر در کمدی های تلویزیونی محسوب می شود. عطاران در "کوچه اقاقیا" نیز اگرچه به توفیق چندانی دست نیافت اما ورود مجید صالحی و سکانس شرح حال وی که بر متن آهنگین خواننده ترک قرار گرفت، همچنان شاخصی درست درارزیابی این اثر است; عطاران پس از "کوچه اقاقیا" با تولید "متهم گریخت"، تم روایی "خانه به دوش" را در موقعیتی دیگر تجربه نمود.

روایت زندگی هاشم اگزوز با بازی درخشان سیروس گرجستانی به دلیل پایه قراردادن بیماری قلبی هاشم به عنوان عنصر فرعی در جابجایی های کمیک موقعیت از جمله قسمت های مربوط به تحویل اشتباهی جسد هاشم به یک خانواده ثروتمند دارای ساختار قابل قبولی است اما به دلیل ضعف های آشکار در شوخی نویسی متن به اوج "خانه به دوش" نمی رسد.

در مجموعه نوروزی "ترش و شیرین" نیز عطاران از عنصر واقع گرایی در تحلیل سبک زندگی دو طبقه اجتماعی به یک روانی وشیوایی در کارگردانی رسید و توانایی خود را در مهندسی محیط نشان داد. از جمله نقاط اتکای اثر می توان به رونمایی از جذابترین کاراکتر منفی دهه ۸۰ در قالب شخصیت ناصر اشاره داشت که اگرچه مجموعه ای از زشتی ها را در درون خود پروریده اما تیزهوشی عطاران این کاراکتر را برای مخاطب شیرین و خواستنی جلوه گر ساخته است.

بازی احمد پور مخبر در نقش آقا بزرگ نیز از نقاط عطف مجموعه محسوب می شود و سناریوی درخشان آریان و صحت در کنار کارگردانی حساب شده عطاران و البته بازی دیدنی مریم امیرجلالی در بازتاب درست جدیت شخصیت در قالبی متغیر از پرتره تثبیت شده این بازیگر، اثری را پدید آورده که همچنان در دیدارهای مجدد دارای جذابیت های تازه و بکری است.

اما بی شک بحث برانگیزترین مجموعه عطاران را باید "بزنگاه" دانست; اثری که با ترکیب واقع گرایی و نمادگرایی در بستر یک کمدی موقعیت ناب، ظرف های تحلیلی متعددی را پیرامون ساختار اثر به وجود آورد و به عنوان شخصی ترین تجربه هنری عطاران، بازخوردهای گوناگونی را به دنبال داشت.

برخی در همان زمان با توجه به پخش بی پرده بسیاری از نمادهای رفتاری و گفتاری که در عرف اجتماعی، نشانه هایی از آموزه منفی و انحرافی به شمار می رفت، برچسب لودگی و ابتذال را بر اثر چسبانیدند و حتی بحث بی حرمتی به ساحت خانواده و بزرگترها نیز مطرح شد اما مجموعه ادامه یافت و البته مسیر روایت دچار تغییرات محسوسی شد. عطاران در "بزنگاه" و برخلاف آنچه بازتاب یافت، نه تنها به لودگی متوسل نمی شود بلکه به کمالی در خلق موقعیت های کمیک و استفاده از مشاهدات عینی و خاطرات ذهنی اش در بازسازی مفهومی کمدی در درام می رسد که همچنان بیننده را مجذوب محتوا و ساختار آن می کند.

بازی درخشان مرجانه گلچین در نقش بهجت به عنوان نقطه عطف کارنامه بازیگری وی چنان جذاب و خواستنی بود که وی را از الگوی نقش آفرینی های پیشینش در ژانر درام به راه کمدی رساند و لحظه های بی شمار کمدی کلام و موقعیت، این اثر عطاران را به تجربه ای قابل قبول در تاریخ تلویزیون بدل کرده است. در برآیندی کلی عطاران را می توان معمار کمدی رئالیستی و تصویرگر لحظه های زندگی در قالبی کمیک دانست که با نشانه گذاری درست بر روی تمامی سازه های روایی آثارش آنها را هویتی کمال یافته می بخشد و همین مسایل سبب شده تا سینمایی نویسان در تحلیل مولفه های درونی آثار این کارگردان از واژه کمدی عطارانی یا گرایش هنری عطارانیسم بهره ببرند.

نویسنده : نیما بهدادی مهر